اندیشه‌های اقتصادی که اغلب بد فهمیده می‌شوند

منبع: دنیای اقتصاد تاریخ انتشار:
نویسنده: مترجم: جعفر خیرخواهان
چکیده:

بسیاری از پیشرفت‌های علمی به این خاطر رخ داده است که اندیشه‌ها دقیق‌تر بیان شده‌اند. برای مثال در جهان پیش از نیوتن، همه اشیاء به سمت پایین کشیده می‌شوند، اما نیوتن برای اینکه نیروی جاذبه را درک کند مجبور شد خود را از این تفکر که جاذبه باعث سقوط اشیاء به «پایین» می‌شود رها سازد.


دعوت به اقتصادخوانی
انديشه‌هاي اقتصادي كه اغلب بد فهميده مي‌شوند
 

توماس مایر
مترجم: جعفر خیرخواهان
بسياري از پيشرفت‌هاي علمي به اين خاطر رخ داده است كه انديشه‌ها دقيق‌تر بيان شده‌اند. براي مثال در جهان پيش از نيوتن، همه اشياء به سمت پايين كشيده مي‌شوند، اما نيوتن براي اينكه نيروي جاذبه را درك كند مجبور شد خود را از این تفكر كه جاذبه باعث سقوط اشياء به «پايين» می‌شود رها سازد.

 

يك حجم بزرگ داراي نيروي كششی در همه جهت است. به همين ترتيب، علم اقتصاد با گرفتن برخي كلمات از زندگي روزمره و معناي بسيار دقيق بخشيدن به آنها در بستر اقتصادی به وجود آمده است. انديشه‌هايي كه در اين بخش بحث مي‌كنيم نه تنها ما را در مسيري قرار مي‌دهد تا مثل اقتصاددان‌ها بينديشيم بلكه كمك خواهد كرد تا بسياري از نابخردي‌ها را تشخيص دهيم.

1- مقدار متغیر با نرخ تغيير متغير تفاوت دارد
یکی از خطاهای بسيار ديده شده، یکسان گرفتن مقدار يك متغير (مثلا میزان كنوني «شاخص قيمت» مصرف‌كننده يا مقدار GDP) با نرخ تغيير آن متغير است يا بخواهيم طور ديگر بگوييم، اشتباه کردن «بالا بودن» (مقدار يك چيز) با «فزاينده بودن» (نرخ تغيير) يا «پايين بودن» با «كاهنده بودن» است. در اصل، تمايز بين مقدار و نرخ تغيير باید براي هر كسي روشن باشد- پدر 30 ساله بلندقدتر از دختر 3 ساله خود است، اما دختر با نرخ رشد سريع‌تري از پدر خود قد مي‌كشد. با اين حال در صحنه عمل، بالا و فزاينده و پايين و كاهنده به آساني اشتباه گرفته مي‌شوند (حتي يكی از برندگان نوبل اقتصاد يك بار گير افتاد)، بخشي از آن به اين علت است كه ما واژه‌هایي جداگانه براي برخي متغيرها داريم كه صرفا تغيير متغير ديگر را نشان مي‌دهند؛ براي مثال، تورم نشان‌دهنده افزايش ميزان قيمت‌ها است؛ بنابراين اگر بخواهيد توضيح دهيد چرا نرخ تورم افزايش يافت، بايد توضيح دهيد چرا قيمت‌ها با چنين نرخ فزاينده‌اي افزايش يافت نه اينكه چرا آنها افزايش يافتند. مثلا در شرايطي كه قيمت‌ها در 1996 با نرخ 3/3 درصد و در سال 1997 با نرخ 7/1 درصد رشد یافتند، نرخ تورم كاهش يافته بود اگر چه قيمت‌های 1997 بالاتر از قیمت‌ها در 1996 بودند.
در اينجا دو مثال آورده‌ايم كه چگونه مردم برخي اوقات ميزان يك متغير را با نرخ تغيير آن اشتباه مي‌گیرند. بيشتر مردم فكر مي‌كنند ركود اقتصادي مربوط به دوره‌اي است كه توليد اقتصاد پايين بوده و بيكاري بالا است، اما واقعيت امر اين است كه ركود به دوره‌اي گفته می‌شود كه توليد در حال كاهش يافتن باشد و آن معمولا زماني شروع مي‌شود كه توليد، بالاي خط روند خود قرار دارد؛ بنابراين در مرحله اوليه ركود، توليد اگر چه در حال كاهش است هنوز بالاي روند خود است. پس در چرخه‌اي كه حالت متقارن دارد، مقدار توليد اگر چه در حال كاهش است طي نيمه اول ركود بالاي روند است و بر عكس، طي دوره اول رونق اقتصادي، توليد اگر چه در حال افزايش است، زير خط روند است (نمودار را ببينيد.) بنابراين براي تثبيت توليد اقتصاد، آن سياست پولي و مالي را نمي‌خواهيم كه توليد را طي كل دوره ركود بالا برده و طي كل دوره رونق پايين آورد. آنچه از اين سياست‌ها مي‌خواهيم افزايش توليد در زمان پايين بودن آن است، اگر چه احتمال دارد اقتصاد پيش از اين در مسير رونق قرار گرفته باشد.

تصویر شماره یک: چرخه کسب‌و‌کار

یک مثال دیگر هم مي‌آوريم: در سال‌هاي 2007 تا 2008، وقتي قيمت‌هاي نفت به شدت افزايش يافت برخی مردم به اقتصاددان‌ها گفتند علت افزايش قيمت نفت اين است كه شركت‌هاي نفتي ميزان بالايي قدرت بازاري دارند (يعني قدرت تعيين قيمت را دارند، به جاي اينكه هر قيمتي كه رقبا مستقلا تعيين كرده‌اند بپذيرند) و با حرص بالايي كه دارند از اين قدرت به نفع خود استفاده مي‌كنند، اما اين نمي‌تواند درست باشد مگر اينكه شركت‌هاي نفتي، قدرت بازاري «اضافي» به دست آورده باشند و هيچ دليلي ندارد كه فكر كنيم آنها چنين قدرتي را كسب كردند. وقتي يك شركت قدرت بازاري به دست مي‌آورد، در موقع مناسب يا نه مدت زيادي پس از آن، قيمت خود را بالا مي‌برد و سپس بالا نگه مي‌دارد به‌طوري كه قدرت بازاري به تنهايي مي‌تواند توضيحی باشد که چرا قيمت بالا است، اما نه اينكه چرا در حال حاضر رو به افزايش گذاشته است. منطقي‌تر است علل افزايش شديد قيمت نفت در سال‌هاي 2007 و 2008 را با دقت کردن در تقاضاي فزاينده نفت و ارزش رو به كاهش دلار بر حسب ساير ارزها تبيين كنيم تا اينكه شركت‌هاي نفتي و اوپك را متهم سازيم.

2- متغيرهاي موجودي با جرياني تفاوت دارد
دو مفهوم متغیر «موجودی» و «جریانی» در علم اقتصاد بسيار مهم هستند. آنها چون به هم ربط دارند اغلب اشتباه گرفته مي‌شوند. متغیرهای جریانی داراي بعد زماني هستند مثلا چند ميليون دلار در سال يا سرعت در دقيقه و غيره، در حالي كه موجودی‌ها اين‌طور نيستند؛ ميزان آنها در هر لحظه و زمان خاص قابل اندازه‌گيري است. براي مثال درآمد شخصی را وقتي براي يك سال كامل محاسبه کنیم بیشتر از وقتی می‌شود که برای يك ماه كامل محاسبه شود. برعكس وقتي متراژ خانه را ذکر مي‌كنيم واقعا بي‌معني خواهد بود كه «در ماه» يا «در سال» را بيفزاييم. مثال روزمره ديگر، موجودي آب در وان حمام است (كه اگر بخار شدن یا نشت كردن را ناديده بگيريم) در سطح ثابتي باقي مي‌ماند، مگر اينكه با باز كردن شير آب باعث جريان مثبتي شويم يا با برداشتن درپوش وان جريان منفي ايجاد كنيم. موجودي‌ها و جريان‌ها به روش ساده‌اي به هم مربوط هستند؛ تغيير موجودي برابر با جريان خالص است و هر جريان خالص، چه مثبت يا منفي، موجودي را تغيير مي‌دهد.
براي اينكه تفكيك بين موجودي و جريان را بيشتر روشن سازيم، از خودتان بپرسيد اگر از اين به بعد هر روز دقیقا 1درصد كالري بيشتر از آني كه الان مصرف مي‌كنيد مصرف كنيد يعني متغير جرياني را كه مصرف كالري بيشتر است به اندازه 1درصد افزايش دهيد چه اتفاقي مي‌افتد. آيا وزن شما (كه متغير موجودي است) نيز به ميزان 1 درصد افزايش مي‌يابد؟ خير چنين بختي نداريد! وزن شما طي زمان به مقدار بيشتري افزايش خواهد يافت چون اين متغير موجودي، وابسته به حاصل جمع تجمعي جريان‌ها است. به مقدار وزن اندكي كه امروز پيدا مي‌كنيد مقدار وزن اندكي كه در فردا پيدا مي‌كنيد بیفزایید و همينطور برای روزهاي بعد ادامه دهید. حقيقتا اگر برخي عوامل پيچيده‌كننده را ناديده بگيريم، از قبيل اينكه شخص سنگين وزن با هر گامي كه برمي‌دارد كالري بيشتري مي‌سوزاند يا كه در اين اثنا احتمال دارد بميريد، شما مقدار نامحدودي وزن پيدا خواهيد كرد تا اينكه چيزي دیگر بخورید و منفجر شويد!
يك دليل اينكه چرا تفكيك بين موجودي و جريان اين‌قدر مهم است اين است كه وقتي تغيير بزرگي در يك جريان مي‌بينيد به آساني دچار نگراني غيرضروري مي‌شويد. فرض كنيد سه سال پيش، پس از اينكه تعرفه‌ها بر برخي كالاهاي وارداتي برداشته شد، واردات دو برابر گرديد. آيا منظور اين است كه واردات به دو برابر شدن در هر سال ادامه خواهد داد و به زودي صنعت داخلي را نابود خواهد كرد؟ نه اين‌طور نيست، حداقل لزوما اين‌طور نيست. فرض كنيد، با يك تعرفه معين، بنگاه‌ها تشخيص دهند سودآور است 30 درصد واردات داشته باشند و 70 درصد در آمريكا توليد كنند. اين 30 درصد متغير موجودي است چون كه بعد زماني ندارد. (براي مثال معني ندارد بگوييم واردات در سال 30 درصد بوده و بنابراين در ماه 5/2 درصد است؛ موجودي واردات 30 درصد است حال چه داده‌ها را براي يك سال، يك ماه یا يك دقيقه بگيريم.) اكنون فرض كنيد وقتي تعرفه برداشته مي‌شود بنگاه‌ها متوجه مي‌شوند سودآور است 50 درصد از اين كالا را وارد كنند. از آنجا كه آنها قبلا 30 درصد وارد مي‌كردند، واردات به ميزان دو سوم (20 درصد تقسيم بر 30 درصد) افزايش مي‌يابد، اما به محض اينكه واردات به سطح جديد 50 درصد افزايش مي‌يابد، از افزايش يافتن بيشتر باز مي‌ماند(با فرض ثبات ساير شرايط).
مثال ديگري از ترس و وحشت غيرضروري، درگير کردن موجودي در برابر جريان و سطح در برابر نرخ تغيير است. فرض كنيد اكنون قانون جديدي به تصويب رسيده است كه طلاق را آسان‌تر مي‌سازد. تعداد طلاق‌ها چهار برابر مي‌شود. آيا بايد ما «اين را يك هشدار بنگريم؟» نه لزوما. منظور اين نيست كه از اكنون، نرخ طلاق چهار برابر آنچه قبلا بود خواهد شد. بیشتر از هم جدا شدن‌ها مربوط به آن ازدواج‌هايي بوده است كه بد بودند، اما تحت قانون قديم، آنقدر بد نبودند كه به طلاق منتهي شوند. اين زوج‌ها اكنون طلاق مي‌گيرند و اين به صورت يك جهش در نرخ طلاق خود را نشان مي‌دهد. به محض اينكه موجودي ازدواج‌ها خود را با قانون جديد تعديل كرد، نرخ طلاق (متغير جرياني) دوباره سقوط خواهد كرد و احتمالا بسيار بالاتر از قبل نخواهد بود.
در حالي كه تمركز بر متغير جرياني به جاي متغير موجودي متناظر آن، مي‌تواند برخي اوقات مردم را به وحشت غيرضروري اندازد، در زمان‌هاي ديگر مي‌تواند آنها را به حس امنيت دروغينی فرو ببرد. آمريكا براي سال‌هاي زياد كسري تراز تجاري داشته است كه خارجيان با خريد سهام و اوراق قرضه آمريكا تامين مالي كرده‌اند. (وقتي خارجيان سهام و اوراق قرضه آمريكايي مي‌خرند آنها بايد به دلار بپردازند و بنابراين دلار لازم براي واردات آمريكايي‌ها فراهم مي‌گردد) آيا مي‌توان فرض كرد كه اين جريان پول خارجي، يعني خريد اوراق بهادار آمريكايي، تا ابد ادامه خواهد يافت؟ اين تا حدي بستگي به اين دارد كه براي موجودي ثروت خارجيان چه اتفاقی خواهد افتاد؟ فرض كنيد موجودي اوراق بهادار آمريكايي‌ با همان نرخ موجودي كل دارايي‌ها افزايش مي‌يابد، به‌طوري كه نسبت دارايي‌هاي آمريكايي آنها نسبت به كل دارايي‌هايشان ثابت بماند. در آن حالت، آنها كاملا مايل خواهند بود كه به تامين مالي كسري تجاري آمريكايي‌ها تا بي‌نهايت ادامه دهند، اما اگر موجودي دارايي‌هاي آمريكايي آنها بسيار سريع‌تر از كل دارايي آنها افزايش يابد اين كار را نخواهند كرد، به‌طوري كه با گذشت زمان، نسبت بيشتر و بيشتري از دارايي‌هاي آنها را اوراق بهادار آمريكايي‌ها تشكيل مي‌دهد. آنها مدت‌ها قبل از اينكه اين نسبت به 100 درصد برسد، از خريد اوراق قرضه و سهام آمريكايي‌ها دست خواهند كشيد و بنابراين تامين مالي كسري تجاري ما را متوقف ساخته يا دست‌كم كاهش مي‌دهند.
اينجا يك مثال از زندگي روزمره داريم. شما احتمالا متوجه شده‌ايد كه وقتي يك قلم كالاي جديد از قبيل تلفن‌هاي همراه، نخستين‌بار پديدار مي‌شود فضاي بسيار زيادي از قفسه‌های فروشگاه‌ها را اشغال مي‌كند. اين محصول پرفروش مي‌شود چون كه بيشتر خانواده‌ها، ميزاني كمتر از آني كه مي‌خواهند از اين كالاها دارند؛ در اصل بيشتر خانواده‌ها اصلا اين كالا را ندارند، اما به محض اينكه آنها همان مقداري كه از آن كالا مي‌خواستند به دست آوردند از خريد آن دست مي‌كشند. حقيقتا اگر اين قلم كالا بادوام باشد، يعني فرسوده نمي‌شود يا با آمدن گونه یا محصول جديد از رده خارج نمي‌شود و اگر جمعيت و درآمد و سليقه‌ها تغييري نكند، پس فروش آن به صفر خواهد رسيد و فروشگاه‌ها اقدام به عرضه آن نخواهند کرد. یک نتیجه این است که رونق‌های موقتی در فروش اقلام جدید که ما متوجه می‌شویم لزوما به اين معنا نيست كه مصرف‌كنندگان دچار هيجانات گذراي خريد شده‌اند.
يك دلالت مهم رابطه بين متغير جرياني و متغير موجودي اين است كه درصد تغيير اندك در تقاضا براي سرمايه، يعني در موجودي سرمايه، مي‌تواند منجر به درصد تغيير بسيار بزرگ‌تر در ميزان متغير جريانی شود كه ما سرمايه‌گذاري مي‌ناميم. (سرمايه‌گذاري خيلي ساده تغيير در موجودي سرمايه است.) براي مثال فرض كنيد كه يك بنگاه در حال حاضر موجودي مناسبي از سرمايه در اختيار دارد، اما 10 درصد از اين سرمايه هر ساله مستهلك مي‌شود و بايد جايگزين شود، به‌طوري كه نرخ سالانه سرمايه‌گذاري ناخالص (متغير جرياني) برابر با 10 درصد سرمايه‌اش است. اكنون فرض كنيد كه فروش بنگاه به ميزان 5درصد افزايش مي‌يابد به طوري كه براي توليد اين محصول اضافي، بنگاه مي‌خواهد موجودي سرمايه خود را به اندازه 5 درصد افزايش دهد. به‌علاوه فرض كنيد كه او مي‌خواهد در عرض يك سال به اين موجودي جديد سرمايه برسد. اين 5 درصد از سرمايه كه اكنون مي‌خواهد اضافه نمايد معادل 50 درصد نرخ سرمايه‌گذاري سالانه پيشين وي است، به‌طوري كه 5 درصد افزايش در فروش منجر به افزايش موقتي 50 درصدي در سرمايه‌گذاري مي‌شود. پس تعجبي ندارد که چرا صنايع كالاهاي سرمايه‌اي اين‌قدر پرنوسان هستند.
فقط در اقتصاد نيست كه تفكيك بين موجودي و جريان اهميت دارد. اينك دپارتمان‌هاي تاريخ اولويت بالايي به مطالعه تاريخ گروه‌هاي خاموش و قبلا سركوب‌شده از قبيل زنان يا سياه‌پوستان مي‌دهند كه در نتيجه منابع كمتري در اختیار خواهند داشت تا صرف موضوعات سنتي مثل تاريخ ديپلماتيك و نظامي بکنند. محافظه‌كاران مخالفت مي‌كنند كه اين موضوعات سنتي به اندازه موضوعاتي كه اكنون هوادار پيدا كرده است مهم بوده يا حتي مهم‌تر هستند. شايد هر دو گروه درست مي‌گويند. فقط به خاطر راحتي استدلال، فرض كنيد تاريخ ديپلماتيك و تاريخ زنان،‌ به يك اندازه مهم هستند به اين معنا كه مي‌خواهيم موجودي دانش بزرگ و برابري از هر دو موضوع داشته باشيم. چون كه طي سال‌هايي دراز، موجودي دانش بزرگ‌تري از تاريخ ديپلماتيك نسبت به تاريخ زنان انباشته كرديم، معقول است كه بخش بيشتري از جريان جاري دانش جديد كه همان پژوهش‌ها باشد را به سمت تاريخ زنان هدايت كنيم تا تاريخ ديپلماتيك، تا زماني كه هر دو موجودي برابر شوند، اما لزوما به اين معنا نيست كه تاريخ‌نگاران در كاستن از اهمي



ارسال محتوا به دوستان نظرات خود را در رازنامه ثبت کنید                به اشتراک گذاری محتوا در فیسبوک به اشتراک گذاری محتوا در گوگل پلاس به اشتراک گذاری محتوا در لینکدین به اشتراک گذاری محتوا در توی تر

مشخصات ثبت اطلاعات

مدیریت رازنامه

مدیریت رازنامه

تاریخ ثبت:
1390/02/01
بروزرسانی:
1390/02/01
آخرین مشاهده:
1403/10/03

نظرات و پیشنهادات


دریافت آخرین اطلاعات رازنامه
با ثبت پست الکترونیکی خود و یا دوستان خود همیشه از آخرین اطلاعات سایت آگاه شوید.

دریافت آخرین اطلاعات رازنامه

پرسش ها و پاسخ ها

    با عرض سلام و خسته نباشید در صورتی شرکتی به عنوان اسپانسر با ما مشغول فعالیت باشد از نظر اداره مالیاتی پول های واریزی از طرف اسپانسر به چه صورت شناسایی میشود ؟ آیا معاف از مالیات است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    باسلام من کاردان دامپزشکم باشراکت مرغداری خریدیم مرغدار نمونه کشور شدم سرم کلاه گذاشتن مرغداری رو فروختن .میخوام کار شروع کنم نمیدونم چیکار باید بکنم.از مردم فراری شدم میترسم با هر کس کار کنم سرم کلاه

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    سلام،وقت بخیر زمانی که لیست تعدیل حقوق تهیه می گردد و حقوق و عیدی از مالیات معاف می گردند در سیستم حسابداری چطور باید مالیات حقوق را کسر کرد متشکرم

    احمد نورمحمدی
    احمد نورمحمدی  ( راهبری سیستم های حسابداری - مالیاتی مشاور مالی مالیاتی شرکت های دانش بنیان )

    سلام وقت بخیر من دوتا حساب دارم به نام پیش دریافت عوارض و ارزش فزوده و پیش پرداخت عوارض و ارزش افزود موقع پرداخت ارزش افزوده و عوارض چطوری سند بزنم و این که چرا تفاوت ارزش افزوده خرید من و ارزش ا

    مانوئیل یوحنائی
    مانوئیل یوحنائی ( حسابداری مالی و مالیاتی -حسابداری صنعتی - حسابرسی - حسابرسی داخلی  )

    سلام ، وقت بخیر نحوه سند زدن پرداختی بیمه تامین اجتماعی به چه صورته ؟ بدون این که تو لیست حقوق و دستمزد بیام ه صورت جداگانه چطوری ثبت بزنم؟

    احمد نورمحمدی
    احمد نورمحمدی  ( راهبری سیستم های حسابداری - مالیاتی مشاور مالی مالیاتی شرکت های دانش بنیان )

    سلام به مشاور محترم من تازه دیپلم در رشته حسابداری گرفته ام نمی دانم به تحصیل در دانشگاه ادامه دهم یا خیر ؟ با توجه به اینکه بیکاری در مقطع دانش آموختگان عال زیاد است چه کنم ؟ لطفا" رهنمایی بفرمائید

    عیسی ذوقی
    عیسی ذوقی ( مشاور بازرگانی، مالی ومالیاتی  )

    سلام و وقت بخیر برای استارت آپ ها و کسب و کارهای الکترونیک آیا معافیت مالیاتی وجود دارد؟ در صورت تایید، نحوه استفاده از معافیت چگونه است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    با سلام خدمت جنابعالی چنانچه پروانه بهره برداری کارگاه یا کارخانه ای که در شهرک صنعتی به نام فرد باشد ولی همین شخص مدیرعامل شرکتی باشد که در همان کارگاه مشغول تولید است و برای آن شرکت دفاتر قانونی تهی

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    سلام و وقت بخیر برای استارت آپ ها و کسب و کارهای الکترونیک آیا معافیت مالیاتی وجود دارد؟ در صورت تایید، نحوه استفاده از معافیت چگونه است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    با سلام خدمت استاد محترم برای آموزش کارکنان در دوره آموزشی اکسل در حسابداری میخواستم ببینم چطوری باید با شما هماهنگی کنیم. با تشکر

    مهدی مقدسی
    مهدی مقدسی ( مشاوره مالی ،حسابداری و حسابرسی مالی و مالیاتی ،قانون مالیات های مستقیم. اکسل .قوانین بازار سرمایه، )