خطای نادیده گرفتن اثرات بلندمدت

منبع: دنیای اقتصاد تاریخ انتشار: 1389-09-09
نویسنده: مترجم: محسن رنجبر، نیلوفر اورعی
چکیده:

از این پس روزهای سه‌شنبه بخش‌هایی از کتاب «اقتصاد در یک درس» از هنری هازلیت منتشر می‌شود. هنری هازلیت (1993-1984) مقاله‌نویس اقتصادی و روزنامه‌نگار آمریکایی بود که حرفه خود را از وال‌استریت ژورنال آغاز کرد


خطای نادیده گرفتن اثرات بلندمدت

از این پس روزهای سه‌شنبه بخش‌هایی از کتاب «اقتصاد در یک درس» از هنری هازلیت منتشر می‌شود. هنری هازلیت (1993-1984) مقاله‌نویس اقتصادی و روزنامه‌نگار آمریکایی بود که حرفه خود را از وال‌استریت ژورنال آغاز کرد. کتاب اقتصاد در یک درس که اولین بار در سال 1946 منتشر شد خوانندگان زیادی پیدا کرد. در ادامه پیشگفتار هازلیت بر این کتاب و فصل اول آن آمده است.

این کتاب تحلیلی است بر پندارهای اقتصادی باطلی که این روز‌ها چنان فراگیر شده‌اند که تقریبا آیینی جدید را پدید آورده‌اند. عاملی که از آیینی شدن کامل آنها ممانعت کرده، تناقض‌هایی است که درون این پندارها و توهمات وجود دارد و کسانی که به مبانی یکسانی باور دارند را به صد‌ها «مکتب» مختلف تقسیم کرده است. دلیل آنکه این تناقض‌ها توانسته‌اند مانع از تبدیل کامل این خیالات باطل به یک آیین جدید شوند،‌ این نکته ساده است که نمی‌توان در مسائلی که با زندگی واقعی ما سر و کار دارند، همواره اشتباه کرد، اما تفاوت میان دو مکتب جدید و قدیمی، تنها این است که مکتب جدید، زودتر از دیگری نسبت به مقصد بیهوده و پوچی که فرضیات نادرستش برای آن پدید آورده‌اند، آگاه می‌شود و این جاست که سازگاری خود را از دست می‌دهد، چه با دست کشیدن نادانسته از مبانی غلط خود و چه با پذیرش نتایجی که نسبت به پیامد‌های منطقی این مبانی، پریشانی یا خیال‌پردازی کمتری دارند.
با این وجود در حال حاضر هیچ دولت مهمی در دنیا وجود ندارد که سیاست‌های اقتصادی آن، اگر تقریبا به طور کامل با پذیرش برخی از این اوهام و خیالات تعیین نشده باشد، دست‌کم از آنها اثر نپذیرفته باشد. شاید کوتاه‌ترین و مطمئن‌ترین راه برای دستیابی به درکی مناسب از اقتصاد، تحلیل این گونه خطا‌ها و خاصه بررسی اشتباهی اساسی باشد که این خطاها در آن ریشه دارند. این است فرضی که در پس این مقالات و عنوان نسبتا ستیزه‌جویانه و بلند‌پروازانه آن قرار دارد.
از این رو مقالات پیش روی شما عمدتا از جنس شرح و تفسیر است و در آن هیچ ادعایی در باب اصالت ایده‌های اصلی بسط داده‌ شده مطرح نمی‌گردد، بلکه تلاش بر آن است که نشان دهد بسیاری از باور‌هایی که امروزه نوآوری‌ها و پیشرفت‌هایی درخشان قلمداد می‌شوند، به واقع صرفا صورت جدیدی از همان خطا‌های قدیمی‌اند و شاهد دیگری هستند بر این مثل که آنهایی که به گذشته بی‌توجهی می‌کنند، محکوم به تکرار آن خواهند بود. به زعم من، خود متن حاضر متنی است گستاخانه «کلاسیک»، «سنتی» و «ارتدوکس». دست کم، اینها صفاتی هستند که کسانی که سفسطه‌گری‌هایشان در اینجا تحلیل شده، بدون شک سعی خواهند کرد این متن را با آن پس بزنند، اما دانشجویی که هدفش نزدیک شدن هر چه بیشتر به حقیقت است، با این گونه القاب، هراسی به خود راه نمی‌دهد. او تا ابد به دنبال انقلاب و «شروعی تازه» در تفکر اقتصادی نخواهد بود. البته ذهن وی، باور‌ها و عقاید تازه را نیز به همان اندازه ایده‌های قدیمی پذیرا خواهد بود، اما آمادگی دست‌ کشیدن از تلاش آشفته یا متظاهرانه برای برخورداری از اصالت و تازگی را هم خواهد داشت. آن گونه که موریس کوهن خاطر نشان کرده است، «این خیال که می‌توانیم دیدگاه‌های تمام متفکران پیشین را رد کنیم، یقینا هیچ بنیانی باقی نمی‌گذارد تا بر اساس آن امیدوار باشیم که اثر خود ما ارزشی برای دیگران خواهد داشت.» (خرد و طبیعت، 1931، ص x). از آن رو که این کتاب، اثری توضیحی و تفسیری است، در آن، آزادانه و بدون سپاسگزاری مفصل (به جز در‌ پا‌نوشت‌ها و نقل‌قول‌هایی نادر) از آرای سایرین بهره جسته‌ام.
وقتی فردی در زمینه‌ای دست به قلم می‌برد که بسیاری از درخشان‌ترین و ظریف‌ترین ذهن‌های دنیا در آن کار کرده‌اند، چنین تصمیمی گریز‌ناپذیر خواهد بود، اما دین من، حداقل به سه نویسنده، چنان آشکار است که نمی‌توانم بی‌‌آنکه چیزی بگویم، از آن گذر کنم. بزرگ‌ترین بدهی من به لحاظ نوع چار‌چوب تفسیری که استدلال‌های این کتاب بر آن بنا شده‌اند، به مقاله آن چه می‌بینیم و آن چه نمی‌بینیم، نوشته فردریک باستیا باز‌می‌گردد که امروزه تقریبا یک قرن از زمان نگارش آن می‌گذرد. در حقیقت می‌توان اثر پیش رو را به مثابه نوسازی، بسط و تعمیم رویکردی در نظر گرفت که در جزوه باستیا به کار گرفته شده است.
دومین فردی که به او مدیونم، فیلیپ ویکستید است، خاصه در فصول مربوط به دستمزد‌ها و فصل پایانی که خلاصه کتاب در آن آمده است، به نوشته او با عنوان «عرف اقتصاد سیاسی» بسیار وام‌دار هستم. سومین فرد، لودویگ فن میزس است. گذشته از هر دینی که این رساله ابتدایی به طور کلی به نوشته‌های او دارد، روشن‌تر از همه به تفسیر او از شیوه گسترش فرآیند تورم پولی مدیون هستم.
به باور من، درست‌تر آن است که نام‌های خاص را در زمان تایید نظرات افراد مطرح کنیم، نه در هنگام تحلیل پندار‌‌های نادرست آنها. آوردن نام‌ افراد مستلزم رعایت انصاف در قبال تمام نویسندگان نقد‌شده، ذکر دقیق نقل‌قول‌ها و توجه به تاکید خاصی که بر این یا آن نکته می‌نهند، اصلاحاتی که انجام می‌دهند، ناسازگاری‌ها، پیچیدگی‌های شخصی و ... خواهد بود. از این جهت امیدوارم هیچ یک از خوانندگان به خاطر اینکه نام‌هایی از قبیل کارل مارکس، تورشتاین وبلن، داگلاس بزرگ، لرد کینز، پرفسور آلوین‌هانسن و دیگران را در صفحات کتاب نمی‌بینند، چندان دل‌آزرده نشوند. هدف این اثر، نه افشای خطاهای معین نویسندگانی مشخص، بلکه آشکار‌سازی اشتباهات اقتصادی در متداول‌ترین، گسترده‌ترین یا اثر‌گذار‌ترین شکل آنها است. خیالات باطل، وقتی به حوزه عمومی راه پیدا می‌کنند، به هر صورت پیوند خود با نویسنده اولیه را از دست می‌دهند. ظرافت‌ها یا ابهامات موجود در بیان نویسندگان که بیشترین نقش را در اشاعه این تصورات غلط داشته‌اند، از میان می‌روند. مکاتب و عقاید، ساده می‌شوند و سفسطه‌گری‌هایی که ممکن است در شبکه‌ای از جرح و تعدیل‌ها، پیچیده‌گویی‌ها یا معادلات ریاضی پنهان شده باشند، خود را نشان می‌دهند. از این رو امیدوارم بر این اساس که فلان باور رایج به شکلی که من بیان کرده‌ام، دقیقا همان عقیده تدوین شده توسط لرد کینز یا یک نویسنده خاص دیگر نیست، به بی‌انصافی متهم نشوم. آنچه در این جا بدان می‌پردازم، باور‌هایی است که گروه‌های اثر‌گذار سیاسی به آنها اعتقاد دارند و دولت‌ها بر پایه آنها عمل می‌کنند، نه خاستگاه‌های تاریخی این باور‌ها.
در پایان امیدوارم به خاطر تعداد اندک ارجاعات صورت گرفته به آمار و ارقام در صفحات بعد عفو شوم. اگر قرار بود در اشاره به اثرات تعرفه‌ها، قیمت‌گذاری، تورم و کنترل‌های وضع شده بر کالاهایی مانند زغال‌سنگ، لاستیک و پنبه شواهد آماری ارائه گردد، این کتاب حجمی فراتر از اندازه مورد‌ نظر پیدا می‌کرد. افزون بر آن، من به عنوان یک فرد شاغل در حرفه روز‌نامه‌نگاری، به خوبی می‌دانم که آمار و ارقام با چه سرعتی کهنه می‌شوند و رقم‌های جدید، آنها را از دور خارج می‌کنند. به کسانی که به مطالعه در باب مسائل و مشکلات اقتصادی علاقه‌ خاصی دارند، توصیه می‌کنم که بحث‌های جاری و «واقع‌گرایانه» مرتبط با آنها را که دارای مستندات آماری هستند، بخوانند. تفسیر درست این آمار در سایه اصول بنیادینی که این افراد آموخته‌اند، سخت نخواهد بود.
سعی کرده‌ام این کتاب را به ساده‌ترین شکل ممکن و با بیشترین دوری از جزئیات فنی که با دقتی معقول سازگار باشد بنویسم، به گونه‌ای که خوانندگان نا‌آشنا با اقتصاد بتوانند آن را به طور کامل درک کنند.
درس 1
اقتصاد بیش از هر دانش دیگری که انسان می‌شناسد، گرفتار پندارهای باطل است. این امری تصادفی نیست. سختی‌هایی که در ذات این رشته قرار دارند، در هر حال به اندازه کافی بزرگ هستند، اما عامل این سختی‌ها را در اقتصاد
هزار برابر می‌کند که مثلا در فیزیک، ریاضی یا پزشکی اهمیت زیادی ندارد. این عامل چیزی نیست جز توجه خاص به منافع خود‌خواهانه. هر چند هر گروهی منافع اقتصادی مشخصی دارد که با منافع گروه‌های دیگر یکسان است، اما تمام آنها منافع دیگری نیز دارند که همان طور که خواهیم دید، در تعارض با علایق سایر گروه‌ها قرار می‌گیرند؛ اگر چه برخی سیاست‌های عمومی در بلند‌مدت به نفع همه خواهند بود، اما سایر سیاست‌ها به یک گروه و تنها به قیمت ضرر تمام گروه‌های دیگر نفع خواهند رساند. گروهی که از این قبیل سیاست‌ها منتفع می‌شود و چنین نفع مستقیمی در آنها دارد، منطقا به دفاع از آنها خواهد پرداخت. این گروه بهترین اذهان قابل خرید را به استخدام خود درخواهد آورد تا تمام وقت‌‌شان را به دفاع از این سیاست‌ها اختصاص دهند و دست آخر یا عامه مردم را قانع خواهد کرد که دلایلش منطقی است یا این بحث را چنان به آشفتگی خواهد کشاند که تفکر روشن و واضح درباره آن، تقریبا غیر‌ممکن می‌شود.
افزون بر این توجهات بی‌پایان به منافع شخصی و گروهی، عامل مهم دیگری نیز وجود دارد که هر روزه، وهم و خیال‌های تازه‌ای را مثل قارچ در زمین باور‌های اقتصادی می‌رویاند. این عامل، گرایش دائمی انسان‌ها به توجه صرف به اثرات بلا‌فاصله یک سیاست مشخص یا تمرکز تنها بر اثرات آن بر یک گروه خاص و غفلت آنها از پرس‌و‌جو در این باره است که این سیاست چه اثراتی را در بلند‌مدت، نه فقط بر آن گروه خاص، بلکه بر تمام گروه‌ها به جا خواهد گذاشت. این خطای بی‌اعتنایی به پیامد‌های ثانویه است.
کل تفاوت میان اقتصاد خوب و بد در این جا نهفته است. اقتصاددان بد تنها چیزی را می‌بیند که فورا چشم را می‌زند، اما اقتصاددان خوب به فراتر از آن هم می‌نگرد. اقتصاد‌دان بد فقط پیامد‌های مستقیم یک روند پیشنهاد شده را می‌بیند، در حالی که اقتصاد‌دان خوب به پیامد‌های غیر‌مستقیم و طولانی‌تر آن هم چشم می‌دوزد. اقتصاددان بد فقط این را می‌بیند که یک سیاست مشخص چه اثری بر یک گروه معین داشته یا خواهد داشت، اما اقتصاد‌دان خوب در این باره که این سیاست چه اثری بر تمام گروه‌ها خواهد گذاشت نیز پرس‌و‌جو می‌کند.
این اختلافی آشکار به نظر می‌رسد. شاید این دور‌اندیشی که تمام پیامد‌های یک سیاست معلوم بر همه افراد را بررسی کنیم، ابتدایی به نظر آید. آیا همه بر پایه زندگی شخصی خود نمی‌دانند که نا‌پرهیزی‌ها و آسان‌گیری‌هایی وجود دارند که اکنون دلپذیر و جذاب هستند، اما دست آخر فاجعه‌بار خواهند بود؟ آیا هیچ پسر‌بچه کم سن و سالی هست که نداند اگر زیاد شکلات بخورد، مریض خواهد شد؟ آیا فردی که زیاد مشروب می‌خورد، نمی‌داند که صبح روز بعد با شکمی نا‌خوش و سری پر از درد از خواب بیدار خواهد شد؟ آیا الکلی‌ها نمی‌دانند که دارند کبد خود را نابود و زندگی‌شان را کوتاه می‌کنند؟ بالاخره برای اینکه بحث را به موضوعی اقتصادی و در عین حال، کماکان شخصی بکشانم، می‌پرسم که آیا آدم‌های عاطل و باطل و پول‌‌‌حرام‌کن، حتی در دوره بی‌غمی و بی‌خیالی لذت‌بخش خود نمی‌دانند که آینده‌ای پر از فقر و بدهی در پیش دارند؟
با این همه وقتی به عرصه اقتصاد عمومی پا می‌گذاریم، از این حقایق ساده و ابتدایی غفلت می‌کنیم. کسانی هستند که این روزها اقتصاد‌دانانی زیرک تلقی می‌شوند، اما پس انداز را تقبیح و ولخرجی در مقیاسی ملی را به عنوان راه رستگاری اقتصادی توصیه می‌کنند و هر وقت کسی به این نکته اشاره می‌کند که این سیاست‌ها در بلند‌مدت چه پیامد‌هایی خواهند داشت، با سبک‌سری مثل پسری عیاش در برابر پدری که به او هشدار می‌دهد، پاسخ می‌دهند: «در بلند‌مدت، ما همه مرده‌ایم» و این گونه است که تیر‌ و طعنه‌های سبک و بی‌مایه، لطیفه‌هایی کوبنده به نظر می‌آیند و به عنوان سنجیده‌ترین تعالیم پذیرفته می‌شوند.
اما بر عکس، فاجعه این است که همین حالا از پیامد‌های طولانی‌مدت سیاست‌هایی که در گذشته‌ای دور یا نزدیک به کار بسته شده‌اند، رنج می‌بریم. امروز، فردایی است که اقتصاد‌دانان بد دیروز مصرانه از ما می‌خواستند که به آن بی‌اعتنا باشیم. ممکن است آثار بلند‌مدت برخی سیاست‌های اقتصادی ظرف چند ماه پدیدار شود و عواقب سایر آنها تا چند سال عیان نگردد. حتی امکان دارد بعضی از این پیامد‌ها تا دهه‌ها ظاهر نشوند، اما به هر تقدیر به همان اطمینان که گل در بذر و جوجه در تخم است، این پیامد‌های بلندمدت هم در این سیاست‌ها وجود دارند. لذا از این جنبه می‌توان تمام علم اقتصاد را به یک درس و آن درس را به یک جمله تحویل کرد: هنر اقتصاد، نه نگاه تنها به اثرات بلا‌فصل هر اقدام یا سیاست، بلکه نظر به آثار بلند‌مدت آن و ترسیم پیامد‌های آن سیاست نه تنها بر یک گروه، بلکه بر همه گروه‌ها است.
نه پندار غلط اقتصادی از هر ده وهم و خیالی که این روز‌ها چنین خسارات هولناکی را در دنیا به بار می‌آورند، نتیجه بی‌توجهی به این درس هستند. این خطاها و توهمات، همگی از یکی از این دو اشتباه بنیادین یا هر دوی آنها ریشه می‌گیرند: نگاه صرف به عواقب بلافاصله یک طرح یا اقدام و نگاه تنها به پیامد‌های وارد شده بر یک گروه خاص و بی‌اعتنایی به دیگر گروه‌ها.
البته درست است که امکان ارتکاب خطایی در نقطه مقابل این اشتباه نیز وجود دارد. وقتی سیاستی را مد نظر قرار می‌دهیم، نباید صرفا بر نتایجی که در بلند‌مدت برای کل جامعه به بار خواهد آورد، تمرکز کنیم. این خطایی است که اقتصاد‌دانان کلاسیک، غالبا انجام می‌دادند. این اشتباه به سنگدلی و بی‌عاطفگی خاصی در قبال سرنوشت گروهی می‌انجامید که بی‌فاصله از سیاست‌ها یا تغییراتی که در بلند‌مدت، به طور خالص، منفعت‌آور تلقی می‌شدند، صدمه می‌خوردند.
اما امروزه افراد نسبتا معدودی این خطا را مرتکب می‌شوند و این افراد معدود، عمدتا اقتصاد‌دانان حرفه‌ای را شامل می‌شوند. این روزها متداول‌ترین و مکرر‌ترین خطا از هر جهت، خطایی که تقریبا در هر گفت‌و‌گوی مرتبط با مسائل اقتصادی بارها و بارها ظاهر می‌شود، در هزاران سخنرانی سیاسی به گوش می‌رسد و عامل اساسی سفسطه‌گری در اقتصاد جدید را شکل می‌دهد، عبارت است از تمرکز بر آثار کوتاه‌مدت سیاست‌ها بر گروه‌هایی خاص و کم‌ اهمیت جلوه دادن اثرات بلند‌مدت وارد شده بر کل جامعه یا غفلت از آنها. اقتصاد‌دانان «جدید» ادعا می‌کنند که این پیشرفتی بزرگ و تقریبا انقلابی حول روش‌های اقتصاد‌دانان «کلاسیک» یا «ارتدوکس» است؛ چرا که دسته اول به اثرات کوتاه‌مدتی توجه می‌کنند که دسته اخیر غالبا به آن بی‌اعتنا بوده‌اند، اما خود اقتصاد‌دانان «جدید» با غفلت از پیامد‌های بلند‌مدت، خطایی بس جدی‌تر را مرتکب می‌شوند. این افراد در بررسی‌های دقیق و موشکافانه خود درباره جزئیات، اصل مطلب را و از فرط درخت، جنگل را نمی‌بینند. بیشتر روش‌ها و نتیجه‌گیری‌های آنها، عمیقا واپس‌گرایانه هستند. اقتصاد‌دانان «جدید»، گاهی اوقات از اینکه خود را در توافق با مرکانتیلیسم قرن هفده می‌بینند، شگفت‌زده می‌شوند. آنها به واقع در دام همه خطا‌های کهنه‌ای می‌افتند (یا اگر این قدر آشفته و دمدمی‌مزاج نبودند، می‌افتادند) که اقتصاد‌دانان کلاسیک، یک بار برای همیشه از شر آنها خلاص شده‌ بودند.
اغلب با حزن و اندوه گفته می‌شود که اقتصاد‌دانان بد، خطا‌ها و اشتباهات خود را بهتر از شیوه‌ای که اقتصاد‌دانان خوب حقایقشان را بیان می‌کنند، به عموم مردم عرضه می‌دارند. غالبا گلایه می‌شود که عوام‌فریب‌ها می‌توانند در بیان چرندیات اقتصادی خود، ماهر‌تر و موجه‌تر از انسان‌های صادقی باشند که سعی می‌کنند نادرستی آنها را نشان دهند، اما دلیل اصلی این باور نباید چیزی پر رمز و راز باشد. مساله آن است که عوام‌فریب‌ها و اقتصاد‌دانان بد، نیمی از حقیقت را بیان می‌کنند. آنها فقط از پیامد بلا‌فاصله یک سیاست یا تاثیر آن بر یک گروه واحد سخن به میان می‌آورند. این افراد غالبا تا آن جا که پیش می‌روند، درست می‌گویند. در این موارد، پاسخ گفته‌های آنها در این نکته نهفته است که سیاست مورد بحث، اثرات طولانی‌تر و نا‌مطلوب‌تری را نیز به همراه دارد، یا تنها به بهای خسارت تمام گروه‌های دیگر، به یک گروه سود می‌رساند. پاسخ این مسائل، منوط به تکمیل و تصحیح این نیمه از حقیقت با نیمه دیگر آن است، اما در نظر گرفتن همه اثرات مهمی که یک روند پیشنهاد شده بر تمام افراد به جا می‌گذارد، در بیشتر مواقع به یک زنجیره استدلالی طولانی، پیچیده و کسل‌کننده نیاز دارد. پیگیری این زنجیره استدلالی برای بیشتر مخاطبان سخت است و آنها را به سرعت خسته و بی‌اعتنا می‌کند. اقتصاد‌دانان بد با اشاره به اینکه تنها «کلاسیسیسم» یا «لسه‌فر» یا «دفاعیه‌پردازی کاپیتالیستی» یا هر ناسزای دیگری است که توانسته این استدلال‌ها را گیرا و موثر جا بزند، مخاطبین را خاطر‌جمع می‌کنند که حتی نیازی به تلاش برای پیگیری این استدلال‌ها یا قضاوت راجع به آنها بر پایه امتیازاتشان نیست و بدین طریق این سستی و کاهلی ذهنی را معقول جلوه می‌دهند.
سرشت درس و ویژگی افکار باطلی که در برابر آن قرار دارند را به زبانی انتزاعی بیان کرده‌ایم، اما این درس درک نخواهد شد و این وهم‌ها و خیالات همچنان ناشناخته خواهند ماند، مگر آن که هر دوی آنها را با نمونه‌هایی شرح دهیم. می‌توانیم از طریق این مثال‌ها، مسائل علم اقتصاد را از ابتدایی‌ترین موارد تا پیچیده‌ترین آنها بررسی کنیم و بیاموزیم که چگونه باید در وهله اول، مشهور‌ترین و خام‌ترین مغالطات و دست آخر، برخی از پیچیده‌ترین و وهم‌آمیز‌ترین آنها را باز‌شناسیم و از آنها دوری کنیم.
پاورقی:
1- Ce qu`on voit et ce qu'on ne voit pas, Frederic Bastiat
2- Common-sense of Political Economy, Philip Wicksteed



ارسال محتوا به دوستان نظرات خود را در رازنامه ثبت کنید                به اشتراک گذاری محتوا در فیسبوک به اشتراک گذاری محتوا در گوگل پلاس به اشتراک گذاری محتوا در لینکدین به اشتراک گذاری محتوا در توی تر

مشخصات ثبت اطلاعات

مدیریت رازنامه

مدیریت رازنامه

تاریخ ثبت:
1389/09/09
بروزرسانی:
1389/09/11
آخرین مشاهده:
1403/10/02

نظرات و پیشنهادات


دریافت آخرین اطلاعات رازنامه
با ثبت پست الکترونیکی خود و یا دوستان خود همیشه از آخرین اطلاعات سایت آگاه شوید.

دریافت آخرین اطلاعات رازنامه

پرسش ها و پاسخ ها

    با عرض سلام و خسته نباشید در صورتی شرکتی به عنوان اسپانسر با ما مشغول فعالیت باشد از نظر اداره مالیاتی پول های واریزی از طرف اسپانسر به چه صورت شناسایی میشود ؟ آیا معاف از مالیات است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    باسلام من کاردان دامپزشکم باشراکت مرغداری خریدیم مرغدار نمونه کشور شدم سرم کلاه گذاشتن مرغداری رو فروختن .میخوام کار شروع کنم نمیدونم چیکار باید بکنم.از مردم فراری شدم میترسم با هر کس کار کنم سرم کلاه

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    سلام،وقت بخیر زمانی که لیست تعدیل حقوق تهیه می گردد و حقوق و عیدی از مالیات معاف می گردند در سیستم حسابداری چطور باید مالیات حقوق را کسر کرد متشکرم

    احمد نورمحمدی
    احمد نورمحمدی  ( راهبری سیستم های حسابداری - مالیاتی مشاور مالی مالیاتی شرکت های دانش بنیان )

    سلام وقت بخیر من دوتا حساب دارم به نام پیش دریافت عوارض و ارزش فزوده و پیش پرداخت عوارض و ارزش افزود موقع پرداخت ارزش افزوده و عوارض چطوری سند بزنم و این که چرا تفاوت ارزش افزوده خرید من و ارزش ا

    مانوئیل یوحنائی
    مانوئیل یوحنائی ( حسابداری مالی و مالیاتی -حسابداری صنعتی - حسابرسی - حسابرسی داخلی  )

    سلام ، وقت بخیر نحوه سند زدن پرداختی بیمه تامین اجتماعی به چه صورته ؟ بدون این که تو لیست حقوق و دستمزد بیام ه صورت جداگانه چطوری ثبت بزنم؟

    احمد نورمحمدی
    احمد نورمحمدی  ( راهبری سیستم های حسابداری - مالیاتی مشاور مالی مالیاتی شرکت های دانش بنیان )

    سلام به مشاور محترم من تازه دیپلم در رشته حسابداری گرفته ام نمی دانم به تحصیل در دانشگاه ادامه دهم یا خیر ؟ با توجه به اینکه بیکاری در مقطع دانش آموختگان عال زیاد است چه کنم ؟ لطفا" رهنمایی بفرمائید

    عیسی ذوقی
    عیسی ذوقی ( مشاور بازرگانی، مالی ومالیاتی  )

    سلام و وقت بخیر برای استارت آپ ها و کسب و کارهای الکترونیک آیا معافیت مالیاتی وجود دارد؟ در صورت تایید، نحوه استفاده از معافیت چگونه است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    با سلام خدمت جنابعالی چنانچه پروانه بهره برداری کارگاه یا کارخانه ای که در شهرک صنعتی به نام فرد باشد ولی همین شخص مدیرعامل شرکتی باشد که در همان کارگاه مشغول تولید است و برای آن شرکت دفاتر قانونی تهی

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    سلام و وقت بخیر برای استارت آپ ها و کسب و کارهای الکترونیک آیا معافیت مالیاتی وجود دارد؟ در صورت تایید، نحوه استفاده از معافیت چگونه است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    با سلام خدمت استاد محترم برای آموزش کارکنان در دوره آموزشی اکسل در حسابداری میخواستم ببینم چطوری باید با شما هماهنگی کنیم. با تشکر

    مهدی مقدسی
    مهدی مقدسی ( مشاوره مالی ،حسابداری و حسابرسی مالی و مالیاتی ،قانون مالیات های مستقیم. اکسل .قوانین بازار سرمایه، )