منبع: | http://www.eghtesadonline.com/ | تاریخ انتشار: | 1391-12-20 |
نویسنده: | مترجم: | عطیه همدانی | |
چکیده: | |||
شرکت های مطرح در جهان که فعالیتشان را از گاراژها آغاز کردند، مانند آمازون، اپل و یا گوگل، در غرب تحسین میشوند. اما باید متذکر شد که این مثالها استثناء هستند. از میان میلیونها شرکت کوچک در کشورهای ضعیف، به ندرت تعداد اندکی رشد میکنند و قوی میشوند. |
|||
رازهای تاسیس شرکت موفق
شرکت های مطرح در جهان که فعالیتشان را از گاراژها آغاز کردند، مانند آمازون، اپل و یا گوگل، در غرب تحسین میشوند. کشورهای در حال توسعه نیز میتوانند یک یا دو نمونه از این مثالها ارائه کنند: شرکت هندی تاتا[1] و شرکت سامسونگ کره جنوبی[2] به عنوان شرکتهای تجاری کوچک آغاز به کار کردند؛ شرکت تایلندی گروه کاروئن پاکفند[3] نیز که یک بنگاه کشاورزی-تجاری است که فعالیتش را از یک مغازه فروش بذر آغاز کرد. گرچه باید متذکر شد که این مثالها استثناء هستند. از میان میلیونها شرکت کوچک در کشورهای ضعیف، به ندرت تعداد اندکی رشد میکنند و قوی میشوند. گزارش جدید توسعه جهانی که توسط بانک جهانی منتشر شده است، به بررسی روشها و شیوههای تبدیل استارت آپها در کشورهای فقیر به یک شرکت بزرگی مانند گوگل پرداخته است. محمد یونس، موسس بانک گرامین بنگلادش[4] که یک موسسه اعتباری کوچک است، عبارت "کارآفرینان فطری" را برای کشورهای فقیر به کار میرود. در این صورت، معلوم نیست که آینده آنها چه خواهد شد؟ در آمریکا اگر یک شرکت به مدت 35 سال به فعالیتش ادامه دهد، میزان بهرهوری و استخدام آنها به 10 برابر افزایش مییابد. اگر یک شرکت هندی به همین مدت فعالیت کند، بهرهوری آن تنها 2 برابر خواهد شد و تعداد کارمندان آن کاهش خواهد یافت (به نمودار مراجعه شود). آمار بانک جهانی از 54000 بنگاه در 102 کشور در حال توسعه نشان میدهد که بنگاههای بزرگی (با بیش از 100 کارگر) که بهرهوری و دستمزد بالاتری دارند، به احتمال زیاد سطح صادرات و کارآفرینی آنها نسبت به بنگاههای کوچک (با کمتر از 20 کارگر) بالاتر است. احتمال افزایش یک محصول جدید، استفاده از تکنولوژی جدید یا به روز کردن خط تولید در بنگاههای بزرگ بسیار بالا است در حالیکه بنگاههای کوچک تمایل به حفظ ابعاد کوچک بنگاهاشان را دارند. این نتایج باعث افزایش شک در مورد مفهوم "کارآفرینان بی علاقه" ارائه شده توسط آبیجیت بنرجی[5] و استر دافلو[6] از MIT میشود. منظور آنها از "کارآفرینان بی علاقه"، افراد فقیری هستند که تنها قصد راه اندازی کسب و کار خودشان را دارند چون نمیتوانند شغلی پیدا کنند. آنها سال گذشته در کتاب "اقتصاد فقر" متذکر شدند که " ما به خودمان دروغ خواهیم گفت اگر باور کنیم که آنها در حال پیمودن یک راه فوق العاده برای خروج از فقر هستند." بانک جهانی تلاش دارد که دیدگاه خوش بینانه آقای یونس را به اثبات برساند. این بانک در گزارش خود نشان میدهد که در هفت کشور آفریقایی، بازگشت سرمایه در شرکتهای کوچک معادل 10 برابر این رقم در بیست درصد بزرگترین شرکتها است. بعضی از بنگاههای کوچک سودده هستند و فقط به هدف باقی ماندن در بازار فعالیت نمیکنند. بانک جهانی میزان مهارت تجاری مالکان و مدیران سایر شرکتهای کوچک آفریقایی را نیز اندازه گیری کردند. نتایج این اندازه گیری به صورت یک منحنی استاندارد زنگولهای شکل درآمد: تعدادی نتایج ضعیف در یک سمت انتهای نمودار و تعدادی نتایج عالی در سمت دیگر قرار گرفتند و در بخش شکمی نمودار، امتیازهای متوسط قرار گرفتند. این نتایج نشاندهنده تصویری از یک ورشکستگی کلی نیستند. سوال این است که چه کاری برای پیشرفت میتوان انجام داد؟ پاسخ واضح در ایجاد زیرساختار مناسب و فضای مناسب سرمایه گذاری است. دولتها برای پرداخت دستمزد یک کارگر اضافی، اقدام به واگذاری امتیاز یا وامهای ارزان میکنند اما این سیاست هیچ تاثیری ندارد. همانطور که واگذاری امتیازهای ویژه به زنان مالک کسب و کار در غنا هیچ تاثیر مثبتی نداشت اما در عوض اجرای دورههای مدیریت آموزشی رایگان بسیار مفید بود. مشکل اینجا است که اکثر شرکتها هیچ فایدهای در این دورهها نمیبینند: هنگامی که در یک آمارگیری از بنگاههای کوچک برزیلی سوال شد که "آیا کمبود مهارت مدیریتی یک مشکل است؟"، تنها سه درصد آنها پاسخ مثبت دادند. گرچه باید متذکر شد که فراگیری از طریق دورههای کشورهای خارجی، تاثیر بزرگتری خواهد داشت. در سال 1979 شرکت دش[7]، یک بنگاه پوشاک بنگلادشی، 130 نفر از کارمندانش را به یک دوره هشت ماهه آموزشی در یک کارخانه نساجی در کره جنوبی فرستاد. در آن زمان، کشور بنگلادش صادرات منسوجات نداشت و صنعت نساجی آن مدرن نبود. تقریباً تمام این کارآموزان در هنگام بازگشت، شرکتهای خودشان را تاسیس کردند. امروز، کشور بنگلادش 3.6 میلیون کارگر نساجی دارد که 80 درصد آنها زن هستند که سهم آنها از صادرات معادل 13 میلیارد دلار در سال است. آقای یونس باید با شنیدن این خبر، احساس غرور کند.
[1] India’s Tata [2] South Korea Samsung [3] Thailand’s Charoen Pokphand Group [4] Bangladesh’s Grameen Bank [5] Abhijit Banerjee [6] Esther Duflo [7] Desh
|