منبع: | دنیای اقتصاد | تاریخ انتشار: | 0000-00-00 |
نویسنده: | اکونومیست | مترجم: | شادی آذری |
چکیده: | |||
اگر چه مراکز بزرگ مالی جهان فصل تابستان را در پیش دارند، اما جو حاکم بر این مراکز چندان آفتابی به نظر نمیرسد. بهخاطر اخبار بد اقتصادی، ارزش سهام هفتهها کاهش را تجربه کرده است. رشد تولیدات کارخانهای در سرتاسر جهان کند شده است. |
|||
تازهترین سرمقاله اکونومیست به اقتصاد جهان اختصاص یافت اقتصاد جهان در حال ذوب شدن است؟ مصرفکنندگان محتاطتر شدهاند. در آمریکا هر آماری از قیمت مسکن گرفته تا رشد تعداد مشاغل رو به وخامت گذاشته است. البته در هفته گذشته شاهد معدود خبرهای امیدوارکننده جهانی هم بودیم اما دلیل این امیدواری تنها انتشار چند رقم در مورد خردهفروشی آمریکا و تولیدات کارخانهای چین بود که معلوم شد به بدی آنچه تصور میشد نبوده است. در سطح جهانی، رشد اقتصادی به ضعیفترین وضعیت خود از آغاز احیای اقتصاد یعنی حدود دو سال پیش تاکنون رسیده است. پرسشی که اکنون مطرح هست این است که آیا وضعیت اقتصاد امروز مانند یک بستنی است که فقط کمی نرم شده است یا اینکه کاملا در حال آب شدن است؟ دلایل این سکون اقتصادی نشان میدهد که این وضعیت موقتی است. نخست آنکه سونامی ژاپن موجب شد تولید ناخالص داخلی آن کاهش یابد و زنجیره عرضه با وقفه مواجه شود. به همین دلیل تولیدات کارخانهای در کل جهان به خصوص در ماه آوریل دچار افت شد. اما هرچه این رکود در آمار و ارقام اقتصادی بیشتر خودنمایی میکند، شواهد بیشتری از بازگشت اوضاع به شرایط خوب مشاهده میشود. به عنوان مثال برنامه زمانبندی برای تولید خودروهای آمریکایی در فصل تابستان نشان میدهد که سرعت رشد تولید ناخالص داخلی در این کشور دستکم یک دهم درصد افزایش خواهد یافت. دوم آنکه یکی از عوامل کاهش تقاضا افزایش ناگهانی قیمتهای نفت در اوایل سال جاری بوده است. امروز درآمد مصرفکنندگان کشورهای واردکننده نفت که اکنون دیگر نقدینگی زیادی در دست ندارند، تعیین کننده اوضاع نیست، بلکه درآمد تولیدکنندگانی که بیشتر به سرمایههای خود متکی هستند، اهمیت یافته است. افزایش قیمت سوخت موجب کاهش اعتماد مصرفکنندگان به ویژه در آمریکای تشنه بنزین شده است. و هنوز هم این احتمال نگرانکننده وجود دارد که افزایش بیثباتیهای جهان عرب موجب افزایش دوباره قیمتهای نفت شود. البته دست کم فعلا این فشارها رو به کاهش است. میانگین قیمت بنزین در آمریکا اگر چه هنوز 21 درصد بیشتر از قیمتهای اوایل سال میلادی جاری است، کاهش خود را آغاز کرده است. این موضوع باید رفتار خریداران و هزینههای آنان را تغییر دهد. سوم آنکه بسیاری از اقتصادهای نوظهور سیاستهای پولی خود را سختگیرانه کردهاند تا با تورم بالای خود مقابله کنند. تورم قیمتهای مصرفکننده درچین در سال مالی منتهی به ماه مه به 5/5 درصد افزایش یافت. قیمتهای عمدهفروشی هندوستان هم 1/9 درصد افزایش یافت. البته کاهش سرعت رشد اقتصادی تا حدودی یک علامت خوشایند است که نشان میدهد بانکهای مرکزی کشورها دست به اقداماتی زدهاند و اینکه این اقدامات تاثیرگذاری خود را آغاز کردهاند. هیچ نشانهای هم وجود ندارد که ثابت کند این اقدامات بیش از حد به پیش رفتهاند؛ حتی در چین که بزرگترین نگرانی آن آرام کردن اقتصاد بیش از حد پررونق آن است. خطر بزرگتر نگرانی از آن است که اقتصاد ضعیف جهان موجب شود سیاستهای سختگیرانه زودهنگام متوقف شوند. اکنون که شرایط پولی هنوز بیش از حد سهلگیرانه است، فقدان یک راه حل مناسب، افزایش تورم و در نهایت فروپاشی مالی را بسیار محتملتر خواهد ساخت. توقف رشد اقتصادی شاید همان چیزی باشد که اغلب بازارهای نوظهور به آن احتیاج دارند اما بیشک آخرین چیزی است که هر اقتصاد پیشرفتهای در حال حاضر انتظار آن را میکشد. احیای اقتصادی در جهان ثروتمند ضعیف و شکننده است. این وضعیت به طور ویژهای خطرآفرین خواهد بود چون در این شرایط دو خطر کنار گذاشتن محرکهای پولی و خطرات سیاسی موجود در دو سوی آتلانتیک با هم همزمان میشوند. تغییر محرکهای اقتصادی به خوبی در حال اجراست. فدرال رزرو آمریکا که در سال گذشته میلادی هم با چنین کندی رشد اقتصادی مواجه بود، تصمیم گرفته است اقتصاد را به دور دوم تسهیل مقداری مجهز کند. یعنی میخواهد پول چاپ کند تا اوراق قرضه دولت را بخرد. آخرین مرحله تسهیل مقداری اما در این ماه به پایان میرسد و فدرال رزرو هم اعلام کرده است که قصد افزایش آن را ندارد. در عین حال بانک مرکزی اروپا هم قصد دارد بار دیگر در ماه ژوییه نرخ این سیاست خود را افزایش دهد. کسری بودجه در سرتاسر اروپا شدت گرفته است و حتی این احتمال وجود دارد که در آمریکا هم محرکهای مالی جای خود را به ریاضتهای اقتصادی دهند. آنچه اکنون اقتصاد جهان را تهدید میکند خطرات سیاسی است که بخاطر ایجاد جو بیاعتمادی میتواند تاثیراتی مخرب بر جای گذارد. شرکتها اکنون به انباشت نقدینگی خود دل بستهاند و آن را خرج نمیکنند چون هنوز نمیدانند که رشد اقتصادی چقدر قوی خواهد بود. وضعیت سیاسی دلایل زیادی را برای آنها ایجاد کرده است که دست به هیچ اقدام جدیدی نزنند، سرمایهگذاری نکنند و تصمیمی هم برای استخدام افراد نگیرند. این در شرایطی است که اقتصاد جهانی به شدت به این اقدامات نیاز دارد. این خطر واقعی هم وجود دارد که خودسری سیاستمداران منجر به یک فاجعه شود. شاید تبعات یک فاجعه – فاجعهای چون سختگیری پولی بسیار شدید در آمریکا یا فروپاشی ناحیه یورو– خیلی وحشتناک نباشد اما قابل چشمپوشی هم نخواهد بود. اگر چه منطق اقتصادی نشان میدهد که اقتصاد جهان مانند یک بستنی است که تنها کمی نرم شده است، اما سیاستمداران ستیزهجو و نابخرد میتوانند خیلی آسان آن را به نقطه ذوب برسانند. |