منبع: | دنیای اقتصاد | تاریخ انتشار: | 1390-03-24 |
نویسنده: | مترجم: | احسان برین | |
چکیده: | |||
استفاده مهمی که ریکاردو از تعریف نظریه ارزش نیروی کار خویش کرد، توسعه و بسط نظریه مزیت نسبی بر پایه تجارت میان کشورها بود. ریکاردو دنیای اقتصادی خیالیای را که در آن دو کشور، «انگلستان» و «پرتغال»، دو کالا، «نوشیدنی» و «پارچه»، را تولید میکنند، در نظر میگیرد. |
|||
مزیت نسبی و تجارت ریکاردو فرض میکند که در انگلستان 100 ساعت نیروی کار استاندارد برای تولید یک توپ پارچه و 120 ساعت نیروی کار استاندارد برای تولید یک بشکه نوشیدنی لازم است؛ در حالی که پرتغالیها تنها 90 ساعت نیروی کار استاندارد برای تولید یک توپ پارچه و 80 ساعت نیروی کار استاندارد برای تولید یک بشکه نوشیدنی لازم است. با توجه به تعریف نیروی کار، پرتغال در تولید هر دو کالا از مزیتی نسبی برخوردار است، چون برای تولید آنها در پرتغال نسبت به انگلستان نیروی کار کمتری لازم است. با این همه، ریکاردو توضیح میدهد این امکان وجود دارد که تجارتی دوجانبه و سودمند میان انگلستان و پرتغال برقرار شود که در آن انگلستان در برابر نوشیدنی، پارچه به پرتغال صادر کند. دلیلش هم این است که هزینه فرصت یک بشکه نوشیدنی در برابر پارچه، توپ پارچه به ازای هر بشکه نوشیدنی در انگلستان و توپ پارچه به ازای هر بشکه نوشیدنی در پرتغال است. در نتیجه برای پرتغال ارزانتر و مقرون به صرفهتر این است که به جای تولید مستقیم پارچه، با تولید نوشیدنی و فروش آن به انگلستان پارچه دریافت کند. این تحلیل نشان میدهد که ریکاردو به برقراری نظریه ارزش نیروی کار در داخل هر کشور و نه میان کشورها اعتقاد داشت؛ احتمالا به این خاطر که سرمایه و نیروی کار برای جابهجایی از یک کشور به کشور دیگر برای به وجود آوردن تعادل، آزاد نیستند. نظریه مزیت نسبی بسیار موثر، ولی در عین حال بینهایت مخالفتزا نیز بوده است. این نظریه حمایتی بسیار هوشمندانه برای سیاست «تجارت آزاد جهانی» است که به صورت قاعدهای بیچون و چرا در بریتانیای سده نوزدهم درآمد و از نظر سیاسی نیز در ایالات متحده از زمان جنگ جهانی دوم غالب شده است. همچنین این نظریه در موارد بسیار مهمی نیز به چالش کشیده شده است. نظر ریکاردو درباره سرمنشا مزیت نسبی خیلی واضح و آشکار نیست. مثالی که وی برمیگزیند، بیانگر آن است که مزیت نسبی ریشه در تفاوتهای جغرافیایی و منطقهای؛ یعنی تفاوتهای ذاتی منابع طبیعیِ کشورهای گوناگون دارد، اما در دنیای مدرن حجم بالایی از تجارت، میان کشورهای با منابع ذاتی بسیار مشابه صورت میگیرد، که بیانگر این نکته است که تقسیم کار گستردهتر به خودی خود یک دلیل مزیت نسبی است. اگر مزیت نسبی بر اثر تقسیم کار باشد، ممکن است بتوان به صورت پویایی بر توسعه الگوهای تجاری از طریق سیاستگذاری اقتصادی، اثرگذار بود. مثلا ممکن است برای یک کشور، زیانآور باشد که به جای آنکه به دنبال توسعه مزیتهای نسبیاش در مسیرهای مشخص باشد، درصدد اقتباس منفعلانهای از الگوهای جهانی مزیت نسبی برآید. برگرفته از کتاب: Adam’s Fallacy: a guide to economic theology / Duncan K. Foley. |