منبع: | دنیای اقتصاد | تاریخ انتشار: | 1390-03-24 |
نویسنده: | باربارا دمیک | مترجم: | محدثه زارع |
چکیده: | |||
ناگهان، بحث شادی سر زبان هر سیاستمدار چینی افتاده است. در سطح منطقهای، شهرداریها در حال اندازهگیری شاخصهای شادی هستند و برای عنوان «شادترین شهر چین» در حال رقابتند. |
|||
در چین، سنجش شادی باب شده است آیا به طور کلی احساس شادی میکنید؟ اگر شانسی برای زندگی دوباره داشته باشید، ترجیح میدهید یک کشاورز صادق یا یک کارگر سختکوش یا کارمند دولتی بیدغدغه، یک مدیر محترم، یک طراح، یک منشی اداره، یک معلم یا یک خانهدار باشید یا اینکه در حرفه فعلی خود ابقا شوید؟ چه چیز شما را شادتر میکند؟ پرسیدن این سوالها در کشوری که در آن سطح درآمد 5 برابر افزایش یافته است، چندان بیدلیل نیست، اما چینیها دارند بزرگترین درسهای زندگیشان را کشف میکنند: که پول لزوما شادی را برای شما نمیخرد و دیگر کمتر از خود و از یکدیگر میپرسند «امروز چیزی خوردی؟» ــ یک روش خوشوبش سنتی در چین ــ بلکه هر چه بیشتر میپرسند: «آیا خوشحال هستی؟» مفهوم شادی ــزینگفو در زبان چینی ــ در چین تا حدی بیگانه است. اینجا هیچ کسی نیست که همارز توماس جفرسون باشد، او که «پیگیری شادمانی» را به اندازه «زندگی» و «آزادی» در بیانیه اعلام استقلال ارج و قرب داده است. (یک استثنا بیتی از تصنیفی انقلابی است: «شرق سرخ است» که گویی بیان میدارد: «رییس مائو برای مردمش شادمانی میجوید.») اما ناگهان لفظ شادی بر سر زبان هر سیاستمدار چینی افتاد. صدراعظم وِن جیابائو در خطابهاش به ملت به مناسبت سال جدید بیان میدارد: «هر کاری ما میکنیم به این هدف است که مردم شادمانهتر و با شان و افتخار بیشتری زندگی کنند.» طی کنگره ملیـمردمی و کنگره شوراییـسیاسیِ مردمِ چین در ماه مارس، بارها پیش آمد که آژانس رسمیِ خبریِ چین جدید اعلام کرد: «شکی نیست که «شادی» واژه کلیدی این دو اجلاس بوده است.» در سطح منطقهای و محلی، ادارات شهرداری در حال استخراج شاخصهای شادی هستند و با یکدیگر بر سر عنوان «شادترین شهر چین» رقابت میکنند. کریستوفر هیسی، پروفسور چینیالاصل دانشگاه شیکاگو که به خاطر آوردن مطالعات شادمانی به چین معروف است، میگوید: «حتی کمی عجیب به نظر میرسد که در چین بپرسی: «آیا خوشحال هستی؟» اما اکنون زیاد درباره شادی صحبت میشود، این بحثها دیگر کلیشه شده است.» چرا ناگهان دولت چین به درون واگنِ آوازهخوانانِ شادمانی میپرد؟ بدبینان ممکن است ادعا کنند که مقامات رسمی به دنبال یک سنجه دیگر موفقیت، برای آن لحظه غیرقابل اجتنابی هستند که رشد اقتصادی متوقف میشود و به زمین مسطح میرسد، اما هیسی معتقد است که مفهوم شادمانی یک نتیجه فرعیِ طبیعی است که از دستگاه تبلیغات حزب کمونیست درباره ایجاد یک «جامعه هماهنگ و موزون» ناشی میشود. هیسی میگوید: «شادمانی موضوعی است که باهارمونی و توازن سازگار است.» تقریبا یک دوجین نظرسنجی متفاوت که برخی از آنها توسط آژانسهای دولتی برگزار شد، اخیرا تلاش داشته است که شادی مردم چین را بسنجد. پاسخها همیشه آنچیزی نیست که رهبریِ این کشور به دنبالش است. پیش از کنگره ملیـمردمی، یک سایت اطلاعاتی دولتی، به آدرس China.com.cn، از 1350 نفر نظرسنجی کرد و دریافت که فقط 6 درصد آنها خود را «بسیار شاد» میدانند، در مقابل 48 درصد مشخصا «ناشاد» بودند.(سایرین پاسخشان «اِی» یا «شک دارم» بود.) خبری که نتایج ناشادی را در چین دیلیِ انگلیسی زبان گزارش میداد، فورا از اینترنت حذف شد. نتایج یک نظرسنجی دیگر باید برای مراجع قدرت هشداردهندهتر باشد. گالاپ ماه گذشته، در یک نظرسنجی که در آن مردم رفاه خود را تخمین میزدند، چین را از بین 124 کشور 92مین اعلام کرد. فقط 12 درصد چینیها خود را «موفق و کامیاب» توصیف کردند که چین را تقریبا در سطح مصر، لیبی، یمن و بحرین قرار میداد؛ یعنی همان کشورهایی که در آن عدم رضایت در فرم شورشهای مردمی جوشید و بیان شد. دانمارک در این زمینه جلوی همه قرار داشت، با 72درصد از مردم که خود را موفق و کامیاب معرفی میکردند و ایالات متحده با 59درصد در مقام 12 ام قرار داشت. بسیاری از کشورها، از جمله انگلیس و فرانسه، «شاخصهای شادی» را به منزله نوعی مکمل برای سنجشهای سنتیترِ موفقیت در نظر میگیرند، اما شاید به علت ماهیت گیجکننده تغییر، ضرورت آن در چین بیشتر احساس میشود و برای پژوهشگران راههای شاد کردنِ مردم ــ که در آکادمی با عنوان «هدونومیک» شناخته میشوند ــ چین لابراتوار کاملی برای مطالعه برخی از آزاردهندهترین پرسشها در این زمینه است. آیا مردم خوشحالتر هستند اگر همه به یک اندازه فقیر باشند (این کمابیش سناریویی است که در چین در بیشتر سالهای اواخر قرن بیستم مطرح بوده است)؟ وقتی مردم ثروتمندتر میشوند، اما تا حدی بسیار بیشتر از دیگران ثروت کسب میکنند، آیا این اختلاف درآمدی ناشادی ایجاد میکند؟ پژوهشی که در چین آغاز گشته است و هنوز ادامه دارد بر اساس پارادوکس ایسترلین بنا شده است، پارادوکسی که به نام اقتصاددانی نامیده میشود که در دهه 1970 نوشت پس از آنکه مردم پول کافی برای ارضای نیازهای اولیهشان به دست میآورند، درآمدهای بالاتر دیگر لزوما به شادی بیشتر ختم نمیشود. تغییر سریع، حتی اگر مثبت باشد، میتواند مولد نارضایتی باشد. ونگ فانگوا استادی که این پژوهش را هدایت میکند، میگوید: «خوب یا بد، به هر حال مردم به گونهای هیجانی به تغییر پاسخ میدهند. ما دریافتیم که مردم نمیتوانند به شرایط جدید عادت کنند.» یک پدیده دیگر که به طور بالقوه برای چینیها مسبب نگرانی و ناراحتی است: وقتی مردم ثروتمندتر میشوند، سریعا با واقعیت جدید تطبیق مییابند، هر آنچه را که پشت سر گذاشتهاند از یاد میبرند و با حسرت و حسادت به کسانی مینگرند که از آنها پیشترند. ونگ میگوید: «واضح است که رضایت از پول نسبی است. اگر کسی در این سال نسبت به سال پیش دستمزد بیشتری دریافت کند، ممکن است همچنان شاد و خوشحال نباشد، اما اگر درآمدش از دوستانش بیشتر باشد، آنگاه خوشحال خواهد بود.» چینیها ولع آرزوهایی را دارند که از واقعیت پیشی میگیرد. زانگ هو، مسوول مطالعات شادی در گروه مشاوره تحقیقاتیِ هورایزن پکن، یکی از مراکز پیشروی نظرسنجی در چین، میگوید: «در زمان افزایش انتظارات، مردم اغلب شاد نیستند، زیرا درباره آنچه که نیاز دارند، انتظارات بالاتری دارند. نظرسنجیها نشان میدهد که توسعه اجتماعی نسبت به اقتصاد عقبتر است و تاخیر دارد.» نظرسنجیهای دیگر که توسط این آژانس صورت پذیرفته است، کاهش مداومی را در هر دو زمینه شادی و کیفیتِ زندگی از سال 2005 به بعد نشان داده است. افزایش قیمت محصولات و املاک علل عمده نارضایتی بوده است. بسیاری از آنها که در نظرسنجی شرکت کردند، فساد مالی و سیستم اجتماعی ناعادلانه را برای مشقتی که میکشند مسوول دانستهاند. تا آنجا که به مقامات چینی مرتبط است، اگر ملت نتواند بازسازی و اصلاح شود تا جامعهای شادتر را ایجاد کند، افراد باید خود به شادتر کردن خویش اقدام کنند. شهرداری پکن ماه پیش اعلام کرد که کالجها به زودی درسهایی را درباره چگونگی کنترل فشارها و سختیها، خواهند افزود. این دروس در قدم اول اختیاری هستند، اما پس از مدتی میتوانند اجباری شوند.گرچه شادی هنوز در بازار چین مقام اول را ندارد (زانگ میگوید: «کتابهای راهنمای شخصی در چین فقط به چگونه ثروتمند شدن میپردازند.»)، علاقه در این زمینه دارد افزایش مییابد. سخنرانیهای آنلاین تل بن شَهَر، مربی هندو در زمینه شادی، محبوب و رایج است. کوین لیو، یک فارغالتحصیل 32 ساله رشته روانشناسی که یک مرکز مشاوره را اداره میکند، میگوید تعدادی کمپانیهای تازه تاسیس وجود دارد که مردم را در زمینه هنر شادی تربیت میکند. لیو که کمپانیاش با کارمندانی مشترک کار میکند، میگوید: «این خدمت به تازگی و در 5 سال اخیر در چین ایجاد شده است و ما فکر میکنیم که از طریق تمرین و تربیت شما میتوانید قابلیت شاد بودنتان را افزایش دهید.» نظرسنجیهای شادی، اختلافات بزرگی را در چین نشان میدهد. در میان یافتهها میبینیم که: شمالیها شادتر از جنوبیها هستند. ساکنان شهرها از ساکنان روستاها خوشحالتر هستند، البته این تمایز آنقدر زیاد نیست که مردم انتظار داشته باشند رها کردن زمین یک رمز موفقیت در چین باشد. درون مشاغل، کارمندان دولت شادترند، زیرا به جای استرس کارهای خلاقانه و جدید، از امنیت درآمد باثبات برخوردارند. دومین مقام در زمینه شادی در دست دلالان املاک است. مردان در سن 41 شادترند و زنان در سن 28. ناشادترین گروه مردم زنان بین 40 تا 44 سال هستند. زانگ که در سن چهل سالگی زندگی ظاهرا عالی و حسرتبرانگیزی را دارد، با یک فرد آکادمیک ازدواج کرده، یک پسر 11 ساله، یک آپارتمان و یک ماشین دارد، خودش را [به عنوان فردی ناشاد] مثال میزند. زانگ میگوید: «زنان هم سال من، والدینشان را میبینند که پیر میشوند، فرزندانشان بالغ میشوند و از آنجا که اغلب ما یک بچه داریم، فشار زیادی وجود دارد که آموزش خوب و مطلوبی فراهم کنیم. بنابراین بسیاری از زنان چینی کار میکنند و نگرانی این را دارند که عقب بیفتند. فکر میکنم وقتی به شادی خودم نگاه میکنم، شاید از 100 بتوانم به آن 85 بدهم. فکر میکنم میتوانم یاد بگیرم که بهتر عمل کنم.» منبع: لسآنجلستایمز |