منبع: | دنیای اقتصاد | تاریخ انتشار: | 1390-03-22 |
نویسنده: | آنی لووری | مترجم: | سعید شجاعی |
چکیده: | |||
سفرهای طولانی روزانه در مسیر محل کار و منزل باعث چاقی، دردهای گردن، احساس تنهایی، طلاق، استرس و بیخوابی میشوند! |
|||
رفتوآمد بین خانه و محل کار، شما را به مرگ نزدیکتر میکند هفته گذشته محققان دانشگاه اومیا در سوئد نتایج تکاندهنده یک تحقیق را منتشر کردند: احتمال طلاق در زوجهایی که در آنها یکی از طرفین مسیری بیش از 45 دقیقه را از منزل تا محل کار طی میکند 40 درصد بیشتر است. دلیل این امر هنوز معلوم نشده است. شاید دلیلش این است که این افراد دارای وضع مالی نامناسبتر یا تحصیلات پایینتر هستند که هر دو از دلایل افزایش آمار طلاق هستند. شاید زمان طولانی جابهجایی موجب تشدید نابرابریهای تنشزای زناشویی میشود، مثلا وقتی یکی از طرفین مجبور به بر دوش گرفتن بار اضافی مراقبت از کودکان و دیگری مجبور به بر دوش گرفتن بار اضافی کار زیاد میشود. شاید این محققان سوئدی در واقع دارند چیزی را به ما گوشزد میکنند که خودمان از آن آگاه هستیم؛ اینکه سفرهای روزانه طولانی مدت در مسیر محل کار اصلا چیز خوبی نیست یا در واقع فوقالعاده مضر است. طی کردن مسیر منزل تا محل کار و بالعکس کاری ناخوشایند است که میتواند تاثیر بدی بر اعصاب انسان باشد. ضمن اینکه هر روز هم باید این کار را بکنید. وقت زیادی که صرف رفتن از خانه به محل کار خود میکنید در واقع وقتی است که از کارهایی مثل وقت گذراندن با خانواده و دوستان، ورزش، تفریح یا بازی با فرزندان (یا کنسول بازی کامپیوتری!) خود میزنید؛ یعنی نمیتوانید به هیچ کدام از کارهایی که باعث شادی و تفریح یک نفر میشود، برسید. به جای آن، وقتتان در حالی بین راه تلف میشود که یا از تکانهای زیاد اتوبوس کم مانده حالتان به هم بخورد یا در مترو مدام تنه خورده و له و لورده میشوید یا در ترافیک هستید و ماشینهای تکسرنشین دیگر دارند مدام از شما راه میگیرند. طی حدود ده سال اخیر محققان مطالعات زیادی را در زمینه مضرات این پدیده (طولانیتر شدن فاصله بین خانه و محل کار) انجام دادهاند. کسانی که به این مساله دچارند از دردهای بدنی، استرس، چاقی و عدم رضایت از زندگی رنج میبرند. لذت زندگی در یک خانه بزرگتر در حومه شهر یا صرفهجویی که بابت پرداخت اجارهبهای پایینتر میکنید، هیچ کدام ارزشش را ندارد. نخست، تحقیقات انجام شده موید بدیهیترین نکته در این باره هستند: ما هرگز از اینکه بخواهیم از خانه تا محل کار مسیری [طولانی] را بپیماییم خوشمان نمیآید. در سال 2006، دانیل کانمن، برنده جایزه نوبل اقتصاد و آلن کروگر، اقتصاددان از پرینستون، طی یک مطالعه روی 900 زن اهل تگزاس از آنها در مورد اینکه چقدر از مجموعهای مشخص از فعالیتهای معمول لذت میبرند، سوال شد. رتبه دوم به کنار هم بودن بعد از کار اختصاص داشت و جابهجایی روزانه بین منزل و محل کار در اعماق این لیست رتبه آخر را کسب کرد. طبق یافته این تحقیق «رفتن به محل کار در اول صبح از همه کارها ناخوشایندتر بود.»یک اثر منفی دیگر ناشی از صرف زمان طولانی در مسیر خانه و محل کار تشدید احساس تنهایی و بیکسی است. رابرت پاتنام، استاد بنام علوم سیاسی از هاروارد و نویسنده کتاب Bowling Alone، از زمان طولانی سفر بین منزل و محل کار به عنوان محتملترین عامل منتهی به انزوای اجتماعی نام میبرد. طبق ادعای او، هر 10 دقیقهای که به این زمان جابهجایی اضافه میشود، مترادف است با 10 درصد «ارتباطات اجتماعی» کمتر؛ یعنی کم شدن سهم شما از یکی از مهمترین چیزهایی که به شما در دستیابی به احساس رضایت و شادی کمک میکنند. ساعات پرتنشی که در راه محل کار (یا بالعکس) طی میکنیم نه تنها باعث افت رضایت و شادی ما میشوند، بلکه برای سلامت جسمی ما نیز مضر هستند. نتایج یک مطالعه موسسه گالوپ حاکی از این است که از هر سه نفر افراد شاغل که روزانه 90 دقیقه زمان صرف رفت و آمد بین منزل و محل کار میکنند، یک نفر دچار مشکلات مکرر در ناحیه گردن و پشت میشود. حتی رفتار و الگوی زندگی ما هم به نحوی دچار تغییر میشود تا همه چیز در جهت صدمه زدن به سلامتی ما دست به دست هم بدهد. طبیعی است که وقتی زمان زیادی را در راه محل کار و برگشت از آن باشیم، وقت کمتری را صرف ورزش یا تهیه غذای خانگی میکنیم. طبق تحقیق انجام شده توسط توماس جیمز کریستین از دانشگاه براون، هر یک دقیقه که صرف رفت و آمد بین منزل و محل کار میشود به معنی «0.0257 دقیقه ورزش کمتر، 0.0387 دقیقه زمان کمتر برای آماده کردن غذا و 0.2205 دقیقه زمان خواب کمتر» است. اینها به نظر خیلی زیاد نمیرسند، اما وقتی روی هم جمع شوند زمان قابل توجهی است. دور بودن محل کار از منزل میتواند باعث افزایش احتمال «خرید غذاهای آماده و هله هوله» از سوی افراد شود؛ یعنی خریدن خوراکیهایی مثل فست فود. همچنین به معنی زمان کمتر برای انجام ورزش و فعالیتهای بدنی است. محقق یاد شده همچنین دریافت چیزی که در این میان اهمیت دارد مساله رفت و آمد و زمان آن است نه تعداد ساعات کاری در روز؛ یعنی اگر دو نفر را در نظر بگیریم که یکی دارای زمان رفت و آمد ناچیز و 12 ساعت کار در روز و دیگری دارای 2 ساعت زمان رفت و آمد 10 ساعت کار روزانه باشد، نفر اول عادات زندگی سالمتری نسبت به نفر دوم خواهد داشت، حتی با اینکه زمان کل صرف شده برای هر دو نفر یکی است. علاوه بر این، به طور کلی کسانی که مسیرهای طولانی تا محل کار خود طی میکنند، چاقتر هستند و افزایش عمومی زمان رفت و آمد بین منزل و محل کار یکی از عوامل اثبات شده شیوع چاقی است. به عنوان نمونه، محققان دانشگاه کالیفرنیا در لس آنجلس و کال استیت در لانگ بیچ به مطالعه رابطه بین چاقی و تعدادی از فاکتورهای الگوی زندگی افراد مثل میزان فعالیت فیزیکی پرداختهاند. بر اساس یافتههای آنها، در مقایسه با عوامل دیگر، مسافت طی شده در اتومبیل قویترین همبستگی را با چاقی داشته است. پس خلاصه مطلب اینکه: رفت و آمد از خانه تا محل کار و محل کار تا خانه چیز بدی است! چون با افزایش خطر چاقی، طلاق، درد گردن، استرس، نگرانی و بیخوابی رابطه مستقیمی دارد. باعث میشود بد غذا بخوریم و کمتر ورزش کنیم؛ اما با همه اینها دستبردار نیستیم. حالا سوال اینجا است که چرا؟ چرا با تمام اینهایی که گفته شد مردم حاضرند این همه وقت را صرف رفت و آمد هر روزه کرده و پیامدهای منفی آن را نیز بپذیرند؟ پاسخش چندان سخت نیست. محل کار بسیاری از ما در مناطقی است که در آنها هزینه مسکن خیلی بالا است و هر چه از محل کار خود دورتر شویم هزینه مسکن پایینتر میآید و وسعمان به خانههای بیشتری میرسد. حالا وقتی بخواهیم بین یک واحد آپارتمان تنگ و کوچک به فاصله 10 دقیقه از محل کار و یک خانه بزرگ چند خوابه به فاصله 1 ساعت و نیم از محل کار انتخاب کنیم، اغلب سراغ دومی میرویم. از چند دهه قبل اقتصاددانان در حال دادن هشدار به ما در این مورد بودهاند. آنها معتقدند وقتی محل زندگی خود را دور از محل کار انتخاب میکنیم، معمولا هزینه ناشی از زمانی را که به خاطر این مساله تلف میکنیم، در نظر نمیگیریم. در سال 1965، یعنی بیش از 45 سال قبل، اقتصاددانی به نام جان کین نوشت که «با انجام سفرهای طولانی در مسیر منزل و محل کار، خانوارها هم از نظر زمانی و هم از نظر پولی هزینه بیشتری را در مقایسه با حالت عکس آن متحمل میشوند، چون زمان یک کالای کمیاب است و افراد باید در ازای زمانی که صرف رفتوآمد میکنند، توقع جبران داشته باشند.» اما ما این را در نظر نمیگیریم و تنها کاری که میکنیم سبک سنگین کردن بین هزینه مسکن و هزینه رفت و آمد است. واقعا چقدر باید به ما بدهند تا جبرانکننده تجربه اعصاب خرد کن ماندن در ترافیک مسیر محل کار باشد؟ دو اقتصاددان در دانشگاه زوریخ، برونو فری و آلویس استاتزر، در یک مقاله مشهور منتشر شده در سال 2004 با عنوان «استرسی که بابت آن چیزی گیرمان نمیآید: پارادوکس جابهجایی بین خانه و محل کار» سعی کردهاند به این سوال پاسخ کمی بدهند. آنها به این نتیجه رسیدهاند که برای هر ساعت زمان اضافهای که صرف رفت و آمد بین خانه و محل کار میشود، باید 40 درصد به حقوق دریافتی شما اضافه شود تا به معنای واقعی هزینهای را که متحمل میشوید جبران کند. اما صبر کنید! اینکه آدم زمانی طولانی را صرف رفتن به محل کار و برگشت از آنجا کند، همهاش هم ضرر نیست. زندگی در یک خانه بزرگ و فرصت برای گوش دادن به کل آلبوم موسیقی مورد علاقهتان در طول مسیر هیچ کدام مزیت حساب نمیشوند؟ البته که میشوند! اما به عقیده محققان اینها کافی نیستند. در موقعیت انتخاب بین یک آپارتمان تنگ و یک خانه بزرگ، ما روی مزایای قابل لمسی که گزینه دوم به ما میدهد تمرکز میکنیم؛ یعنی مثلا آن اتاق خواب اضافه را میبینیم. ما آن سرویس بهداشتی اضافه را میخواهیم؛ اما اغلب استفادهاش نمیکنیم و یادمان میرود که برخلاف مزیت بلااستفادهای که به دنبالش هستیم، زمان اضافهای که در راه محل کار و منزل تلف میکنیم یک هزینه مستمر و هر روزه است، حتی اگر در گذر زمان و از روی عادت فراموشش کنیم. این مساله را ساده نینگارید. آنهایی که مدام مینالند که «مردم از بس هر روز چند ساعت توی ترافیک ماندم» اصلا مبالغه نمیکنند؛ اتفاقا خیلی هم واقعگرا هستند. منبع: slate.com |