نیت خوب به تنهایی کافی نیست (قسمت اول )

منبع: دنیای اقتصاد تاریخ انتشار: 1390-03-12
نویسنده: مترجم: جعفر خیرخواهان
چکیده:

وقتی توماس سوول که اینک اقتصاددان برجسته‌ای است، دانشجوی هاروارد بود، آرتور اسمیتیس استاد وی نظرش را درباره سیاست معینی جویا شد.


نیت خوب به تنهایی کافی نیست (قسمت اول )


پس از اینکه سوول پاسخی قاطعانه داد كه اثرات مطلوب و مساعد اين سياست را تشریح می‌کرد، اسميتيس پرسيد: «بعدش چه اتفاقي خواهد افتاد؟» توماس مي‌گويد: « پرسش وي در ابتدا توجهم را جلب نكرد، اما همانطور كه به آن فكر مي‌كردم، برايم روشن شد كه وضعيت توصيفي من به پيامدهاي اقتصادي ديگری منجر خواهد شد كه من آنگاه شروع به ملاحظه و توضيح آنها كردم.» پروفسور اسميتيس پرسيد: پس از آن چه اتفاقي خواهد افتاد؟ در حالي كه داشتم می‌فهمیدم چگونه واكنش‌هاي اقتصادي بيشتري از آن سياست بروز خواهد کرد، تدریجا تشخيص می‌دادم اين واكنش‌ها به پيامدهايي نه به آن اندازه مطلوب كه در وهله اول مي‌ديدم، منجر شد.
در اين بخش مي‌خواهيم به ته و توي چيزهايي بپردازيم كه با نگاه نخست معلوم نمی‌شوند. مسائلي كه براي اين بخش انتخاب كردم نه به خاطر اهميت عملي عالي آنها، بلكه به این خاطر بوده است که مثال‌هاي خوبي از آمادگی یافتن برای كندوكاوی فراتر از «بدیهيات» هستند كه به نتايجی شگفت‌آور منجر مي‌شوند.
در بيشتر موارد، چنين کنکاشی برای حل مساله کفایت می‌كند، نيازي نيست تا واقعيات خاص مفصلی از اين قبيل كه عرضه نيروي كار چقدر به تغيير معين در نرخ ماليات واكنش نشان مي‌دهد را بدانيم. در ساير موارد، بايد چنين مشخصه‌هاي تجربي دانسته شود تا بتوان سياست را به درستی ارزيابي کرد. براي مثال بيشتر اقتصاددانان از قوانين حداقل دستمزد انتقاد مي‌كنند چون كه بيكاري را افزايش مي‌دهد، اما كار تجربي اخير قويا حكايت دارد كه افزايش ملایمی در حداقل دستمزد، تنها اثر كاملا كوچكی بر بيكاري دارد؛ بنابراين در بيشتر مثال‌هاي زير مجبور شده‌ام برخي فروض را در نظر بگيرم كه مناقشه‌انگيز هستند.
گاهی اوقات پیدا کردن جاپاي قابل‌اتكا در واقعيات معين كه براي ارزيابي سياست مورد نياز است، كار سخت يا ناممكنی است، اما حتي در اين موارد، نوع كنكاشي كه من طرفدارش هستم باارزش است، چون كه عوامل اصلی و حياتي را جدا مي‌كند و اين نخستين گام ضروري است. اگر هيچ داده معتبري در دسترس نيست، صرفا مجبوريم حدسي بزنيم كه اميدواريم حدس «عالمانه‌اي» باشد، اما حتي وقتي آن حدس صرفا حدس نسنجيده‌اي است، کنکاشی كه من حمايت مي‌كنم اغلب چيزهاي ارزشمندي به ما مي‌گويد: درک همین نکته که چيزي در نگاه نخست قطعي به نظر مي‌رسد، اما یکسره زیر سوال رفته است. اينها ارزش دانستن را دارند.
بيشتر سياست‌هايي كه بحث مي‌كنم به قصد كمك به فقرا يا حمايت از محيط‌زيست اجرا مي‌شوند؛ به عبارت ديگر، آنها سياست‌هاي ليبرال هستند. اينكه من از آنها انتقاد مي‌كنم، به معناي مخالف بودن من با اين اهداف يا مسخره كردن ليبرال‌های آمریکایی نيست. من فكر نمي‌كنم ليبرال‌ها نسبت به محافظه‌كاران هوش يا تعهدی كمتر به رفاه عمومي دارند و اگر اينطور هم بودند اهميتي نداشت، چون كه من از سياست‌ها و نه از طرفداران آنها انتقاد مي‌كنم. اينكه من به همان اندازه از پيشنهادات محافظه‌كاران انتقاد نمي‌كنم عمدتا به اين خاطر است كه ليبرال‌ها جايگاه مسلطي در محافل دانشگاهي و در بين طبقه عوام پرچانه پيدا كردند و انديشه‌هاي آنها بيشتر مورد بحث است يا دست‌كم من بيشتر مي‌شنوم. من حدس مي‌زنم شما خواننده عزيز نيز بايد در برابر انديشه‌هاي نسبتا احمقانه در نيويورك تايمز بيشتر از چرندياتي كه در گفت‌وگوهاي راديويي ردوبدل می‌شود، هشدار داده شويد. براي برخي خوانندگان، من مثل دكتر منفی‌گوی به نظر مي‌رسم؛ چرا كه بسياري از پيشنهادات خيرخواهانه‌ای كه به همنوع‌هاي ما كمك مي‌كند را زير سوال مي‌برم، اما در اين بخش قصد دارم نشان دهم چگونه استدلال‌هاي نامعتبر را نشانه رويم. مسائلی که در اینجا بحث می‌کنم به هيچ شناخت تخصصي علم اقتصاد و ابزارهاي پيچيده آن نیاز ندارد، اما در چندين مورد، از ابزارهای ابتدايي علم اقتصاد و ساير تفكرات علمي استفاده مي‌كنيم: ابتدا مساله را به چند بخش تقسيم مي‌كنيم و فروض بسيار غيرواقعي می‌سازیم و پس از حل مساله با توجه به اين فروض، نگاه می‌کنیم حذف آنها چه تفاوتي ايجاد مي‌كند.
بحث درباره بيشتر مسائل را ابتدا با بیان موضعی ظاهرا تامل‌برانگیز شروع مي‌كنم و سپس نشان مي‌دهم چرا چنین موضعی اشتباه است. برخي خطاها چنان ساده هستند كه بیشتر خوانندگان به تنهايي خيلي راحت قادر به رديابي آنها هستند؛ ‌برخي خطاهاي ديگر بسيار سخت‌تر فهمیده مي‌شوند. دسته دوم خطاها ويژگي‌هاي دردسرسازی دارند كه پس از- نه پيش از- اينكه فرد پاسخ را تشخيص مي‌دهد، به نظر خيلي بديهي مي‌آيد. براي روبه‌رو شدن با اين پرسش‌ها، پرسش اسميتيس را از خودتان بپرسيد: «سپس چه اتفاقي مي‌افتد؟» و به خاطر داشته باشيد کسانی كه تاثير منفي از قانون يا هر تغيير ديگري مي‌پذيرند معمولا همينطور ساكت نمي‌نشينند، بلكه سعي در جلوگيري از پيامدهاي نامطلوب آن دارند.

1- آيا قوانين آسان‌تر ورشكستگي به نفع فقرا است؟
همیشه حاضر جواب: بله، البته، فقرا احتمال بيشتري مي‌رود که ورشكسته شوند.
مشکل: اثر قانون ورشكستگي بر نرخ بهره‌ای که تعیین می‌شود و دسترسي به اعتبار را ناديده گرفته‌اید.
در سال 2005 كنگره و كاخ سفيد جمهوري‌خواه، به‌رغم مخالفت شديد ليبرال‌ها، قانون ورشكستگي فدرال را سخت‌تر كرد و فرار كردن از بدهي به شکل پول كمتري پرداختن، دشوارتر شد. اگر چه قانون جديد، داراي شروط آزمون استحقاق درآمد و ثروت بود كه با بدهكاران فقير برخوردي بهتر از ديگران داشت، بيشتر مخالفان معترض بودند كه اين قانون نمونه ديگري از گوشمالي دادن فقرا و كمك به ثروتمندان است و واكنش بهتر به روند فزاينده ورشكستگي‌ها كه قانون قصد مهارش را داشت، محدود كردن ارسال سر خود كارت‌هاي اعتباري است. آيا آنها درست مي‌گويند؟ من نمي‌دانم، اما مي‌دانم يا دست‌كم اينكه فكر مي‌كنم مي‌دانم، موضوعات مناسب و مرتبط چه هستند.
ابتدا با تعريف شروع کنیم: من «فقرا» را با توجه به درآمدي كه در بلندمدت به دست مي‌آيد تعريف مي‌كنم، بنابراين كسي را كه معمولا يك ميليون دلار در سال به دست مي‌آورد، اما چون كه با پول قرضي اقدام به سفته‌بازي كرده و مجبور شده است درخواست ورشكستگي بدهد، فقير به حساب نمي‌آورم. ما بايد نگران آن كساني باشيم كه براي مدت زمان طولاني فقير مانده‌اند.چه‌كساني از سخت‌تر شدن قانون ورشكستگي سود يا زيان مي‌برند؟ در نگاه نخست اين طور به نظر مي‌رسد كه خيلي ساده اعتباردهندگان سود مي‌برند. نه فقط وام‌گيرندگان كمتری درخواست ورشكستگي خواهند داد، بلكه بسياري از آنهايي كه چنين كاري خواهند كرد مجبور به پرداخت مبلغ بيشتری از بدهي‌هاي خود خواهند بود. بدهكاران در ظاهر زيان مي‌بينند، اما دست نگه داريد: با گفتن اينكه چنين چيزي «بديهي است» آيا واقعي نيز هست؟ بحث را با اين تصوير شروع كردن كه ثروتمندان به فقرا وام مي‌دهند، اغراق‌آميز است. در واقع،‌ خانواده‌هايی كه در بيستك پايين توزيع درآمد قرار دارند احتمال كمتري مي‌رود بدهي معوقه نسبت به ساير خانواده‌ها داشته باشند، چون فقرا، واقعا كمتر كسي را پيدا مي‌كنند كه مايل به قرض دادن به آنها باشد.
بياييم اساسي‌تر فكر كنيم كه آيا قانون ورشكستگي سختگيرانه‌تر، واقعا به نفع اعتباردهندگان و به زیان بدهكاران است يا خير؟ هنگام برخورد با چنين مسائلي، گاهی اوقات مفيد است كه به موارد افراطي فرضي نگاه كنيم كه جنبه مهمی از قضیه را به راحتي باز كرده و توضيح مي‌دهد. دقت داشته باشيد كه حالت‌هاي حدي را با استدلال شيب لغزنده اشتباه نكنيد. حالت‌ها و موارد حدي ابزارهايي هستند تا تفكر و انديشه فرد را روشن سازند؛ بنابراين به درستي به حالت‌هايی فرضي مي‌پردازند كه هيچ كس انتظار رخ دادنشان را ندارد، در حالي كه استدلال‌هاي شيب لغزنده ادعاهايي درباره آنچه اتفاق خواهد افتاد دارند.
بنابراين ابتدا به وضعيتي نگاه مي‌كنيم كه بدهكاران از قانون فوق‌العاده ترحم‌آميز، تماما متكي بر صداقت آدم‌ها بهره‌مند مي‌گردند. اگر يك بدهكار اعلام كند قادر به پرداخت بدهي نيست پس خيلي راحت بدهي وي لغو مي‌شود. چنين قانوني به كساني كه مي‌خواهند وام بگيرند زيان مي‌رساند نه اينكه كمك حالشان باشد، چون هيچ‌كس مايل به وام دادن به آنها نخواهد بود، به استثناي حالتي كه وام‌گیرندگان مثلا اعضاي خانواده يا دوستان خوبشان باشند. در حالت افراطي ديگر، وضع محكوميت مرگ حتمي به خاطر ورشكستگي نيز مانع از اين خواهد شد كه بيشتر مردم وام بگيرند؛ بنابراين هر دو حالت حدي به بدهكاران بالقوه زيان مي‌رساند چون كه بدهكار واقعي شدن آنها را ناممكن مي‌سازد.
با توجه به اينكه هر دو حد افراطي نامطلوب است، قانون ورشكستگي دقيقا چقدر سختگيرانه بايد باشد؟ بينش اساسي اين است كه در بازار اعتبار، مثل ساير بازارها، نظام قيمت‌ها كار مي‌كند. در نرخ بهره‌اي كه اعتباردهندگان مي‌خواهند بگيرند مبلغي بابت ريسكي مستتر است كه بدهكار بدهی خود را نپردازد و اين نرخ ظاهرا بالاتر است، اگر بدهكاران بتوانند به آساني از زير بار بدهي‌هاي خود فرار كنند؛ بنابراين سخت‌تر كردن قانون ورشكستگي، هم به بدهكاران زيان رسانده و هم به آنها كمك مي‌كند. آنهايي كه حالا ديگر نمي‌توانند اعلام ورشكستگي كنند يا مجبورند بيشتر بدهي خود را وقتي كه اعلام ورشكستگي مي‌كنند بپردازند، زيان مي‌بینند، اما ساير بدهكاران كه اينك مي‌توانند با نرخ ارزان‌تری وام بگيرند يا اينك مي‌توانند وام بگيرند در حالي كه پیش از اين قانون نمي‌توانستند سود كنند.
درباره اعتبار دهندگان چه مي‌گوييم؟ آيا آنها سود مي‌برند؟ از آنجا كه بازار اعتبار رقابتي است، در بلندمدت اعتباردهندگان نرخ سود عادی به دست مي‌آورند، بدون ملاحظه اينكه آيا قانون ورشكستگي سخت‌تر يا ساده‌تر شود، چون اگر آنها سود بيشتري به دست آورند، ساير بنگاه‌ها وارد صنعت وام‌دهي مي‌شوند و نرخ‌هاي بهره را به پايين مي‌كشند، در حالي كه اگر آنها سود كمتر به دست آورند، برخي بنگاه‌ها اين صنعت را ترك كرده و با عرضه كمتر اعتبار، نرخ سود افزايش مي‌يابد. در اينجا دقت داريد كه من فرض مي‌كنم قانون جديد، عرضه و تقاضا براي كل اعتبار را به آن حدي تغيير نمي‌دهد كه بر نرخ بهره كلي اقتصاد تاثير بگذارد.
بنابراين وسوسه‌كننده به نظر مي‌آيد كه استدلال كنيم براي اعتباردهنده اهميتي ندارد قانون ورشكستگي سخت‌تر بشود يا نشود، اما اين ساده‌انگارانه است. نخست اينكه هر چند در بلندمدت، قانون ورشكستگي سختگيرانه‌تر نرخ بهره را پايين‌تر مي‌آورد، تحقق چنين چيزي زمان‌بر است و در اين اثنا، بدهكاران به وضوح وضع بدتر و بستانكاران وضع بهتري پيدا مي‌كنند، به خصوص درباره كساني فكر كنيد كه قرارداد بدهي‌هاي خود را پيش از قانون سختگيرانه‌تر جديد بسته‌اند و «در اين اثنا» زمان اندكي نخواهد بود. به واقع اين استدلال را داريم كه سخت‌تر كردن قانون ورشكستگي كه براي وام‌هاي موجود هم به‌كار رود به معناي قانوني كردن نقض قراردادها است. دوم اينكه، قانون ورشكستگي سخت‌تر، توزيع درآمد در بين بدهكاران را تغيير مي‌دهد. در حالي كه نرخ بهره پايين‌تر به نفع عموم بدهكاران است، آنهايي كه به خاطر شرايط ناگوار غيرمنتظره يا عدم كنترل بر خود، با ورشكستگي مواجه مي‌شوند و قادر به اعلام ورشكستگي تحت قانون آسان‌گيرتر، اما نه شرایط فعلی هستند وضع بدتري پيدا مي‌كنند. من حدس مي‌زنم اينكه بگوييم اين بازتوزيع درآمد خوب یا بد است بستگي به اين دارد كه فكر مي‌كنيم ورشكستگي عمدتا به علت شرايط غيرقابل كنترل يا به علت قصور و كوتاهي شخص بدهکار بوده است.
مخالفان قانون ورشكستگي از داده‌هايي نام می‌برند كه نشان مي‌دهد در اكثريت چشمگيري از پرونده‌هاي ورشكستگي، تقصير نه از طرف بدهكار، بلكه به علت رويدادهاي ناجور از قبيل صورتحساب‌هاي سنگين بوده است، اما این داده‌ها اعتبار و روایی لازم را ندارد چون كه از مردم مي‌پرسيده‌اند، چرا ادعاي ورشكستگي كرديد. در این حالت احتمال بيشتري است مردم دليلي را ذكر كنند كه آنها را در موضع حق به جانب قراردهد تا اينكه خود را مقصر جلوه دهند. در اين رابطه نيازي هم نيست كه مستقيما دروغ بگويند. فرض كنيد من خودروي گران‌قيمتی مي‌خرم و كوتاه زماني پس از آن با صورتحساب سنگين درماني مواجه مي‌شوم كه قادر به پرداخت آن نيستم. وقتي از من مي‌پرسند چرا درخواست ورشكستگي داده‌ام، احتمال بيشتري است كه دليل دومي و نه اولي را ذكر كنم. به صورت يك قاعده كلي، اگر از مردم بپرسيد چرا اين كار را كرديد يا چرا اين بلا سرتان آمد، انتظار پاسخی قابل اعتماد را نداشته باشيد، نه به اين دليل كه مردم معمولا دروغ مي‌گويند، بلكه بيشتر به اين خاطر كه عليت، مفهوم نامشخص و پا در هوايي است و آدم‌ها دوست دارند به كارهاي خوب خودشان فكر كنند.
در اصل، واكنش مناسب اين است كه موضوع را به بازار واگذار كنيم و به بدهكاران و بستانكاران اجازه دهيم خودشان از بين انواع قراردادها انتخاب كنند، برخی قراردادها شديدا قدرت اعلام ورشكستگي را محدود مي‌كنند و بنابراين نرخ بهره پايين‌تري دارند و برخي پيش‌بيني ورشكستگي ملايم‌تري را كرده و نرخ بهره بالاتري دارند، اما در عمل، بيشتر بدهكاران فاقد توانايي انتخاب درست بين قراردادها هستند به ويژه زماني كه فروشندگان كارشناس به آنها فشار مي‌آورند تا نوع اشتباه قرارداد را بخرند. به‌علاوه، بدهكاران انگيزه دارند تا علامت دهند كه ريسك اعتباري خوبي دارند و در نتيجه قرارداد سفت و سخت‌تري را انتخاب مي‌كنند حتي وقتي قرارداد آسان‌تر برايشان بهتر است.
اينك به نكته ديگري مي‌رسيم. احتمال دارد بيشتر مردمي كه مخالف سخت‌تر شدن قانو



ارسال محتوا به دوستان نظرات خود را در رازنامه ثبت کنید                به اشتراک گذاری محتوا در فیسبوک به اشتراک گذاری محتوا در گوگل پلاس به اشتراک گذاری محتوا در لینکدین به اشتراک گذاری محتوا در توی تر

مشخصات ثبت اطلاعات

مدیریت رازنامه

مدیریت رازنامه

تاریخ ثبت:
1390/03/12
بروزرسانی:
1390/03/12
آخرین مشاهده:
1403/08/29

نظرات و پیشنهادات


دریافت آخرین اطلاعات رازنامه
با ثبت پست الکترونیکی خود و یا دوستان خود همیشه از آخرین اطلاعات سایت آگاه شوید.

دریافت آخرین اطلاعات رازنامه

پرسش ها و پاسخ ها

    با عرض سلام و خسته نباشید در صورتی شرکتی به عنوان اسپانسر با ما مشغول فعالیت باشد از نظر اداره مالیاتی پول های واریزی از طرف اسپانسر به چه صورت شناسایی میشود ؟ آیا معاف از مالیات است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    باسلام من کاردان دامپزشکم باشراکت مرغداری خریدیم مرغدار نمونه کشور شدم سرم کلاه گذاشتن مرغداری رو فروختن .میخوام کار شروع کنم نمیدونم چیکار باید بکنم.از مردم فراری شدم میترسم با هر کس کار کنم سرم کلاه

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    سلام،وقت بخیر زمانی که لیست تعدیل حقوق تهیه می گردد و حقوق و عیدی از مالیات معاف می گردند در سیستم حسابداری چطور باید مالیات حقوق را کسر کرد متشکرم

    احمد نورمحمدی
    احمد نورمحمدی  ( راهبری سیستم های حسابداری - مالیاتی مشاور مالی مالیاتی شرکت های دانش بنیان )

    سلام وقت بخیر من دوتا حساب دارم به نام پیش دریافت عوارض و ارزش فزوده و پیش پرداخت عوارض و ارزش افزود موقع پرداخت ارزش افزوده و عوارض چطوری سند بزنم و این که چرا تفاوت ارزش افزوده خرید من و ارزش ا

    مانوئیل یوحنائی
    مانوئیل یوحنائی ( حسابداری مالی و مالیاتی -حسابداری صنعتی - حسابرسی - حسابرسی داخلی  )

    سلام ، وقت بخیر نحوه سند زدن پرداختی بیمه تامین اجتماعی به چه صورته ؟ بدون این که تو لیست حقوق و دستمزد بیام ه صورت جداگانه چطوری ثبت بزنم؟

    احمد نورمحمدی
    احمد نورمحمدی  ( راهبری سیستم های حسابداری - مالیاتی مشاور مالی مالیاتی شرکت های دانش بنیان )

    سلام به مشاور محترم من تازه دیپلم در رشته حسابداری گرفته ام نمی دانم به تحصیل در دانشگاه ادامه دهم یا خیر ؟ با توجه به اینکه بیکاری در مقطع دانش آموختگان عال زیاد است چه کنم ؟ لطفا" رهنمایی بفرمائید

    عیسی ذوقی
    عیسی ذوقی ( مشاور بازرگانی، مالی ومالیاتی  )

    سلام و وقت بخیر برای استارت آپ ها و کسب و کارهای الکترونیک آیا معافیت مالیاتی وجود دارد؟ در صورت تایید، نحوه استفاده از معافیت چگونه است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    با سلام خدمت جنابعالی چنانچه پروانه بهره برداری کارگاه یا کارخانه ای که در شهرک صنعتی به نام فرد باشد ولی همین شخص مدیرعامل شرکتی باشد که در همان کارگاه مشغول تولید است و برای آن شرکت دفاتر قانونی تهی

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    سلام و وقت بخیر برای استارت آپ ها و کسب و کارهای الکترونیک آیا معافیت مالیاتی وجود دارد؟ در صورت تایید، نحوه استفاده از معافیت چگونه است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    با سلام خدمت استاد محترم برای آموزش کارکنان در دوره آموزشی اکسل در حسابداری میخواستم ببینم چطوری باید با شما هماهنگی کنیم. با تشکر

    مهدی مقدسی
    مهدی مقدسی ( مشاوره مالی ،حسابداری و حسابرسی مالی و مالیاتی ،قانون مالیات های مستقیم. اکسل .قوانین بازار سرمایه، )