منبع: | دنیای اقتصاد | تاریخ انتشار: | 1391-08-06 |
نویسنده: | CEO | مترجم: | مریم رضایی |
چکیده: | |||
هر کسی در هر سطح کاری میداند که عملکرد شرکتی برخاسته از دینامیک انسانی است و بدون آن، شرکت وجود خارجی نخواهد داشت. |
|||
نکات مدیریتی تاثیر فرهنگ سازمان بر سوددهی با وجود این دینامیک است که موفقیت حاصل میشود، اما اگر منفی باشد، شکست نهایی آن حتمی است. این دینامیک اغلب فرهنگ شرکت یا سازمان نامیده میشود. بنابراین آیا میتوان آن چیزی را که فرهنگ را تشکیل داده، به طور مستقیم اندازه گیری کرد؟ در مورد فرهنگ شرکت، رویکردهای بسیار فراوانی وجود دارد، اما خوشبختانه، تعداد بسیار کمی از این رویکردها تاثیر مستقیم و چشمگیری بر سودآوری شرکت دارند. اهمیت این رویکردها تا حدی است که تغییر هر کدام از آنها بدنه کار را تغییر میدهد. این رویکردها بیشتر از این که فردی باشند، جمعی هستند، به راحتی تغییر میکنند و با این تغییر کل بدنه را متحول میکنند. میل به رقابت وقتی به اهداف عملکرد شرکتی نگاه میکنیم، توجه ما ابتدا به سمت استراتژیها، فرآیندها، رویکردها، ماشینآلات و امثالهم جلب میشود. اما اگر لحظهای تفکر کنیم، درمییابیم که اثرگذاری همه این اهداف با سیستمهای مدیریتی که شرکت استفاده میکند، اداره میشود. اگر نگاه عمیقتری داشته باشیم، میبینیم که دلیل اثرگذاری این اهداف نیز به نوبه خود، دینامیک عملیاتی سازمان نامیده میشود. جملهای به نقل از ناپلئون وجود دارد که گفته «اولین استراتژی جنگ این است که ارتشی مجهز و با انگیزه برای مقابله با دشمن داشته باشید.» وی این روحیه را میل به جنگیدن نامیده است. ایجاد این روحیه، شکل دادن به آن و بازسازی آن، وظیفه اصلی فرمانده جنگ است. اگر نتواند این کار را انجام دهد و ضعیف و متمرد باشد، شکست میخورد. معادل جمله «میل به جنگیدن» در کسب و کار، «میلبهرقابت» است. در تحلیل نهایی، یعنی مدیریت، تقویت و اصلاح این رقابت، بر عهده مدیر عامل است. میل به رقابت، علت ریشهای کل عملکرد شرکت است. اثر آن، میتواند کوچک یا بزرگ، مثبت یا منفی باشد و همچنین میتواند به موفقیت، رکود یا شکست منجر شود. در کسبوکارهایی که عملکرد خوب دارند، میل به رقابت مثبت است، اما همیشه از پتانسیل واقعی خود ضعیف تر عمل میکند. به هر حال، این میل میتواند بسیار بزرگ باشد و قدرتی بیشتر از نحوه فرماندهی مدیران آن داشته باشد و حس قوی همکاری را در میان افراد برانگیزد. وقتی این اتفاق بیفتد، شرکتی در سطح جهانی دارید، شرکتی که از شرایط سخت به راحتی عبور میکند و به شکوفایی میرسد. در چنین شرکتی، عملکرد مدیران فراتر از آن چیزی است که از آنها انتظار میرود. اما وقتی میل به رقابت منفی میشود یا راکد باقی میماند، شرکت را تخریب میکند. فرهنگ عملیاتی فرهنگ عملیاتی را این گونه میتوان تعریف کرد: برآیند فعالیتهای مدیریتی موجود برای هدایت و اداره یک شرکت، زمانی که کلیه نیروهای مثبت و منفی داخلی و سازمانی، عامل آن هستند. این فرهنگ عملیاتی را میتوان به مثال وجود «فیل نامرئی» در جلسه هیات مدیره تشبیه کرد. این فیل شخصیت، انگیزه و انرژیهای خود را دارد که متمایز از مدیران - حتی خود مدیرعامل - است. همه ما با نمونه هایی روبهرو بودهایم که در آن مدیران فردی خوب، در کار خود دچار لغزش میشوند در مقابل مدیران متوسط، به عنوان یک تیم به عملکردی عالی میرسند. تا زمانی که مدیران این فیل را به وضوح دیده و درک نکنند، بر جاهطلبیها، تفکرات، فعالیتها و تصمیمگیریهای نهایی شرکت، تسلط نمییابند. تصور کنید که یک مدیر اجرایی به مدیریت کل یک سازمان رسیده و مسوول موفقیتها و شکستهای آن میشود. بااینکه کلیه مسائل مالی و شاخصهای کلیدی عملکرد در دست او است، اما در مورد اهداف ایجاد عملکرد عوامل تعیین کننده آینده آن، هیچ اطلاعاتی ندارد. کسانی که وی را استخدام کردهاند ممکن است به وضوح در مورد این مساله سخن نگفته باشند، اما این فرهنگ عملیاتی همان چیزی است که مدیر اجرایی برای مدیریت و البته توسعه آن استخدام شده است. وی برای درک بر این فرهنگ عملیاتی، مالکیت و انتقال آن، زمان بسیار کمی دارد. اگر نتواند این کار را انجام دهد، شکست میخورد و شرکت را در آستانه فروپاشی قرار میدهد. به همین دلیل است که 50 درصد کل مدیران اجرایی جدید ظرف مدت 18 ماه برکنار میشوند و تعدادی از آنها نیز احساس ناامیدی میکنند. در شرکتهای بزرگ، هزینه شکست یک مدیر ارشد اجرایی، یک میلیون دلار ارزیابی میشود. کنترل کردن فرهنگ عملیاتی، بدون داشتن اطلاعات جزئی و صریح، کاری دشوار و وقت گیر است. این فرهنگ عملیاتی یا همان میل به رقابت، در سطح بنگاه و واحد کاربرد دارد، نه در سطح فردی. به همین دلیل، باید در سطح واحد و بنگاه اندازه گیری و بررسی شود، دقیقا به همان طریقی که یک مسوول مالی با جزئیات، نتایج عملکرد خود را توصیف میکند. تغییر فرهنگ عملیاتی با شناخت فرهنگ عملیاتی، فیل نامرئی به طور کامل ظاهر شده و در نتیجه بررسی و تغییر اجزای آن، تسهیل میشود. در این شرایط، میتوان میل به رقابت را در شرکت تقویت کرد. اگر نیروهای تشکیلدهنده شرکت، به طور کامل تحت کنترل مدیریت باشند، تغییر آنها هزینهای به بار نمیآورد. اما وقتی به توسعه نتیجه نهایی فکر میکنید، بازدهی سرمایه به حداکثر میرسد. بنابراین همه آنچه یک مدیرعامل به آن نیاز دارد این است که از تیم مدیریتی خود بخواهد با حقیقت روبهرو شوند و برای هر عاملی که منفی یا ناکافی به نظر میرسد، متعهد به انجام اقدامات خاص برای تصحیح یا توسعه آن باشند. |