منبع: | راهکار مدیران | تاریخ انتشار: | 1386-05-27 |
نویسنده: | راهکار مدیران | مترجم: | |
چکیده: | |||
مفهوم سرمایه اجتماعی در سالهای اخیر در حوزههای گوناگون علوم اجتماعی، اقتصاد و اخیرا در علوم سیاسی مطرح شده است. سرمایهاجتماعی عبارت است از ارتباطات و شبکههای اجتماعیای که میتوانند حس همکاری و اطمینان را در میان افراد یک جامعه پدید آورند. در این میان نباید از نقش نهادهای مدنی و دمکراتیک و نیز نقش دولت در گشودن چنین فضاهایی غافل شد. |
|||
سرمایه اجتماعی چیست؟ مقدمه مفهوم سرمایه اجتماعی در سالهای اخیر در حوزههای گوناگون علوم اجتماعی، اقتصاد و اخیرا در علوم سیاسی مطرح شده است. سرمایهاجتماعی عبارت است از ارتباطات و شبکههای اجتماعیای که میتوانند حس همکاری و اطمینان را در میان افراد یک جامعه پدید آورند. در این میان نباید از نقش نهادهای مدنی و دمکراتیک و نیز نقش دولت در گشودن چنین فضاهایی غافل شد. به هر روی، امروز بر جامعهشناسان ثابت شده که یکی از ابعاد مهم هر توسعهای توجه به سرمایههای اجتماعی است. از اینرو سرمایهاجتماعی، یکی از مهمترین شاخصههای رشد و توسعه هر جامعهای به شمار میآید. مطلب حاضر در چند بخش به بحث درباره سرمایه اجتماعی میپردازد. انسان به طور ذاتی در تعامل با دیگران نیازهای خود را برطرف ساخته و گذران امور میکند. اثرات این کنشهای متقابل در نقش آنها تا حدی است که حذف آن، زندگی را غیر ممکن میسازد. اما در این میان دانشمندان علوم اجتماعی با نگرشی کنجکاوانه در جوامع به شناسایی این کنشها پرداخته و به مجموع عواملی پی بردهاند که آن را سرمایهاجتماعی نامیدهاند. مفهوم سرمایهاجتماعی در برگیرنده مفاهیمی همچون اعتماد، همکاری و همیاری میان اعضای یک گروه یا یک جامعه است که نظام هدفمندی را شکل میدهند و آنها را در جهت دستیابی به هدفهای ارزشمند هدایت میکند. از اینرو شناخت عوامل موثر در تقویت یا تضعیف سرمایه اجتماعی میتواند در گسترش ابعاد سرمایه اجتماعی کمک کرده و موجب افزایش عملکرد اجتماعی و اقتصادی افراد در جوامع شود. مفهوم سرمایه اجتماعی که صبغه جامعهشناسانه دارد، بستر مناسبی برای بهرهوری سرمایه انسانی و فیزیکی و راهی برای نیل به موفقیت قلمداد میشود. مدیران و کسانی که بتوانند در سازمان، سرمایهاجتماعی ایجاد کنند، راه کامیابی شغلی و سازمانی خود را هموار میسازند. امروزه سرمایه اجتماعی نقشی بسیار مهمتر از سرمایه فیزیکی و انسانی در جوامع ایفا میکند و شبکههای روابط جمعی و گروهی انسجام بخش میان انسانها و سازمانهاست. از اینرو در غیاب سرمایه اجتماعی، سایر سرمایهها اثربخشی خود را از دست میدهند و بدون سرمایه اجتماعی پیمودن راههای توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی ناهموار و دشوار میشود. در دیدگاههای سنتی مدیریت توسعه، سرمایههای اقتصادی، فیزیکی و نیروی انسانی مهمترین نقش را ایفا میکردند اما در عصر حاضر برای توسعه بیشتر از آنچه به سرمایهاقتصادی، فیزیکی و انسانی نیازمند باشیم به سرمایه اجتماعی نیازمندیم زیرا بدون این سرمایه، استفاده از دیگر سرمایهها به طور بهینه انجام نخواهد شد. در جامعهای که فاقد سرمایهاجتماعی کافی است سایر سرمایهها ابتر میمانند و تلف میشوند. از اینرو موضوع سرمایه اجتماعی به عنوان یک اصل اساسی برای نیل به توسعه پایدار محسوب شده و حکومتها و دولتمردانی موفق قلمداد میشوند که بتوانند با اتخاذ سیاستهای لازم و ارائه راهکارهای مناسب در ارتباط با جامعه به تولید و توسعه سرمایه اجتماعی بیشتر نائل شوند. 2- تعریف سرمایه اجتماعی از نگاه صاحبنظران سرمایه اجتماعی واژهای است که در سالهای اخیر وارد حوزه علوم اجتماعی و اقتصادی شده و از این منظر دریچه تازهای را در تحلیل و علتیابی مسائل اجتماعی و اقتصادی گشوده است. در این زمینه مطالعات وسیعی توسط صاحبنظران و دانشمندان این علوم صورت گرفته و نظریهپردازانی همچون جین جاکوب(1961)، لوری(1970) بن پرات(1980)، ویلیامسن(1981)، بیکر(1983)، جیمز کلمن(1966)، رابرت پاتنام(1970)، پیربوردیو(1980) و فرانسین فوکویاما(1990) تعاریف متعددی از سرمایه اجتماعی ارائه کردهاند. جیمز جاکوب در کتاب «مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکایی» سرمایه اجتماعی را شبکههای اجتماعی فشردهای میداند که در محدودههای قدیمی شهری در ارتباط با حفظ نظافت، عدم وجود جرم و جنایت خیابانی و دیگر تصمیمات در مورد بهبود کیفیت زندگی در مقایسه با عوامل نهادهای رسمی مانند نیروی حفاظتی پلیس و نیروی انتظامی، مسئولیت بیشتری از خود نشان میدهند. یک مثال عینی این تعریف را در دنیای امروزه میتوان در تشکلهای غیردولتی حمایت از محیط زیست یافت. این شبکه اجتماعی بعضا نیروهای قدرتمندی را به صورت NGOها به وجود میآورد که حتی در حمایت از محیط زیست موجب توقف پروژههای عمرانی دولت نیز میشوند. گلن لوری، سرمایه اجتماعی را مجموع منابعی میداند که در ذات روابط خانوادگی و در سازمان اجتماعی جامعه وجود دارد و برای رشد شناختی یا اجتماعی کودک یا جوان سودمند است. بنپرات، در تعریف سرمایه اجتماعی، روابط بین افراد یک خانواده، گروهی از دوستان یا شرکای یک شرکت را به صورت رابطه F تعریف میکند و به بررسی اثرات این رابطه بر مبادلات اقتصادی میپردازد. ویلیامسن و بیکر، که به دنبال مطالعات بن پرات در پی بررسی شیوه اثرگذاری یک سازمان اجتماعی بر عملکرد نهادهای اقتصادی بودهاند مجموعهای از مطالعات را پایهگذاری کردهاند که اقتصاد نهادی نام گرفته است. بیکر نشان داده است که چگونه روابط میان سوداگران در بازار فوقالعاده عقلانی شده بورس تجاری شیکاگو توسعه مییابد، حفظ میشود و بر فعالیت داد و ستد تاثیر میگذارد. از نظر پیربوردیو، سرمایه اجتماعی حاصل جمع منابع بالقوه و بالفعلی است که نتیجه مالکیت شبکه بادوامی از روابط کمابیش نهادینه شده آشنایی و شناخت متقابل بین افراد - یا به بیان دیگر عضویت در گروه - است. شبکهای که هر یک از اعضای خود را از پشتیبانی سرمایه جمعی برخوردار میکند و آنان را مستحق اعتبار میسازد. البته سرمایه اجتماعی مستلزم شرایطی به مراتب بیش از وجود صرف شبکه پیوندها است. در واقع پیوندهای شبکهای میبایست از نوع خاصی باشند، یعنی مثبت و مبتنی بر اعتماد. برخلاف بوردیو، کلمن از واژگان مختلفی برای سرمایه اجتماعی کمک گرفت. وی مفهوم سرمایهاجتماعی را از ابعاد مختلف بررسی کرد. کلمن برای تعریف سرمایهاجتماعی از کارکرد آن کمک گرفت و تعریفی کارکردی از سرمایه اجتماعی ارائه داد و نه تعریفی ماهوی. بر این اساس سرمایه اجتماعی شیء واحد نیست بلکه انواع چیزهای گوناگونی است که دو ویژگی مشترک دارند: همه آنها شامل جنبهای از یک ساخت اجتماعی هستند و کنشهای معین افرادی را که در درون ساختار هستند تسهیل میکنند. سرمایه اجتماعی مانند شکلهای دیگر سرمایه مولد است و دستیابی به هدفهای معینی را که در نبود آن دست یافتنی نخواهد بود، امکانپذیر میسازد. سرمایه اجتماعی مانند سرمایه فیزیکی و انسانی کاملا تعویض پذیر نیست اما نسبت به فعالیتهای به خصوصی تعویضپذیر است. شکل معینی از سرمایهاجتماعی که در تسهیل کنشهای معینی ارزشمند است ممکن است برای کنشهای دیگر بیفایده یا حتی زیانمند باشد. سرمایهاجتماعی نه در افراد و نه در ابزار فیزیکی تولید قرار دارد. بنابراین از نظر کلمن سرمایه اجتماعی شامل یک چارچوب اجتماعی است که موجب تسهیل روابط میان افراد درون این چارچوب میشود، به گونهای که فقدان آن ممکن است در دستیابی به هدف معین هزینه بیشتری به افراد آن جامعه تحمیل کند. از نظر پاتنام، سرمایه اجتماعی آن دسته از ویژگیهای زندگی اجتماعی، شبکهها، هنجارها و اعتماد است که مشارکتکنندگان را قادر میسازد تا به شیوهای موثرتر اهداف مشترک خود را تعقیب کنند. به بیان دقیقتر سرمایه اجتماعی از طریق افزایش هزینههای بالقوه جدا شدن، تقویت هنجارهای مستحکم بده - بستان، تسهیل جریان اطلاعات از جمله اطلاعات مربوط به شهرت کنشگران و تجسم موفقیتهای گذشته سعی دارد به تحقق کنش جمعی کمک کند. پاتنام بین دو شکل اولیه سرمایهاجتماعی تمایز قائل میشود که عبارت است از: سرمایه اجتماعی ارتباط دهنده (یا جامع) و سرمایه اجتماعی درون گروهی (یا انحصاری). سرمایه اجتماعی ارتباط دهنده، افراد متعلق به تقسیمات اجتماعی متنوع را گرد هم میآورد و سرمایه اجتماعی درون گروهی، هویتهای انحصاری را تقویت کرده و باعث حفظ همگنی میشود. فوکویاما سرمایه اجتماعی را مجموعهای از هنجارهای موجود در سیستمهای اجتماعی میداند که موجب ارتقای سطح همکاری اعضای آن جامعه شده و سبب پایین آمدن هزینههای تبادلات و ارتباطات میشود. فوکویاما سرمایه اجتماعی را به عنوان یک پدیده جامعه شناختی مورد توجه قرار میدهد. به نظر او سرمایه اجتماعی با شعاع اعتماد ارتباط تنگاتنگی دارد و هرچه قدر شعاع اعتماد در یک گروه اجتماعی گستردهتر باشد، سرمایه اجتماعی نیز زیاد خواهد بود و به تبعیت از آن میزان همکاری و اعتماد متقابل اعضای گروه نیز افزایش خواهد یافت. آنچه از تعاریف متعدد سرمایهاجتماعی برمیآید این است که این مفهوم دربردارنده مفاهیمی همچون اعتماد، همکاری و روابط متقابل بین اعضای یک گروه بوده به نحوی که گروه را به سمت دستیابی به هدفی که بر مبنای ارزشها و معیار رایج در جامعه مثبت تلقی شود هدایت میکند. لذا آنچه از این تعریف استنباط میشود این است که هر چند ممکن است سرمایه اجتماعی به دلیل تقویت نیروهای جاذبه بین اعضای یک گروه و نیروهای دافعه بین گروههای متفاوت لزوما عامل مثبتی در یک جامعه به شمار نیاید ولی قطعا برای پیشبرد و سهولت در عملکرد اقتصادی، اجتماعی آنها، جامعه یک عامل ضروری به شمار میرود. بنابراین میزان سرمایه اجتماعی در یک جامعه میتواند نشان دهنده شکاف موجود بین آن جامعه یا یک جامعه برخوردار از یک نظام دموکراسی با حداکثر کارایی در نظام اقتصادی، اجتماعی باشد. 3- اهمیت سرمایه اجتماعی در دو دهه اخیر مفهوم سرمایه اجتماعی در زمینهها و اشکال گوناگونش به عنوان یکی از کانونیترین مفاهیم، ظهور و بروز یافته است، هر چند شور و شوق زیادی در بین صاحبنظران و پژوهشگران مشابه چارچوب مفهومی و ابزار تحلیلی ایجاد کرد. لیکن نگرشها، دیدگاهها و انتظارات گوناگونی را نیز دامن زده است. افزایش حجم قابل توجه پژوهشها در این حوزه بیانگر اهمیت و جایگاه سرمایه اجتماعی در سپهرهای متفاوت اجتماعی است. به طور کلی میزان سرمایه اجتماعی در هر گروه یا جامعهای نشان دهنده میزان اعتماد افراد به یکدیگر است. همچنین وجود میزان قابل قبولی از سرمایهاجتماعی موجب تسهیل کنشهای اجتماعی میشود، به طوری که در مواقع بحرانی میتوان برای حل مشکلات از سرمایهاجتماعی به عنوان اصلیترین منبع حل مشکلات و اصلاح فرآیندهای موجود سود برد. از اینرو شناسایی عوامل موثر در تقویت یا تضعیف سرمایه اجتماعی اهمیت بسزایی دارد. تعدادی از عناصر اصلی که میتوان سرمایه اجتماعی را با آن مورد اندازهگیری قرار داد عبارتند از:آگاهی به امور عمومی، سیاسی، اجتماعی، وجود انگیزه در افراد جامعه که در پی کسب این دسته از آگاهیها برآیند، اعتماد عمومی به یکدیگر، اعتماد به نهادهای مردمی و دولتی، مشارکت غیر رسمی همیارانه در فعالیتهای داوطلبانه در تشکلهای غیردولتی، خیریهای، مذهبی، اتحادیهها، انجمنهای صنفی و علمی و... . در مجموع میتوان گفت که یکی از معیارهای اصلی در شناخت سرمایه اجتماعی شکل و شیوه روابط اجتماعی افراد با یکدیگر و نحوه همزیستی آنها در جامعه مورد مطالعه است. از دیگر معیارها میتوان به احساس مردم نسبت به حکومت و مردم اشاره کرد و نیز داشتن احساس خوشایند نسبت به امنیت، پیوندهای خانوادگی و اجتماعی و امیدواری نسبت به آینده از معیارهای مطرح محسوب میشود. اگر سرمایه اجتماعی را ارتباط و شبکههای اجتماعیای که میتوانند اطمینان و حس همکاری را در میان افراد حاضر در شبکههای مورد بحث ایجاد کنند بدانیم، آنچه بیش از پیش اهمیت پیدا میکند نقش نهادهای جامعه مدنی در تشکل این سرمایه است. اگر ما مانند عنصری از یک سازمان مدنی به صورت همیشگی همدیگر را ملاقات کنیم احساس مسئولیت نسبت به همدیگر در ما پیدا میشود و میتوانیم به همدیگر اعتماد کرده و در نهایت با هم همکاری کنیم. برای اینکه احساس اطمینان در بین باشد لازم است که ما همدیگر را ملاقات کنیم و ارتباط مدام با هم داشته باشیم. همچنین چیزی که به طور جمعی میتوانیم به دست آوریم به تنهایی نمیتوانیم. منظور از باهمبودن، نهادهای اجتماعیای است که کارکرد دیدار، شناخت و در نهایت اعتماد را میسر میکنند. البته حتما لازم نیست که ارتباط پیشگفته تنها در داخل نهادهای جامعه مدنی باشد بلکه بیشتر روشها و فرمهای اجتماعی را نیز که ارتباط مداوم و سازماندهیشده دارند، در برمیگیرد. اما نباید از یاد برد که اعتماد و حس همکاری با شیوهای آسانتر در داخل نهادهای جامعه مدنی درست میشوند؛ به این دلیل که اعضای آن نهادها به دلخواه و بدون هیچ چشمداشتی به عضویت آن نهادها درمیآیند. به این ترتیب سرمایه اجتماعی عبارت است از مجموع آن دسته از ارتباطات و شبکههای ارتباط اجتماعی که در جامعه موجودند و نیز میزان اعتماد و همکاری میان روابط موجود. در اینجا میتوان گفت اگر در جامعهای میزان سرمایه اجتماعی پایین باشد خطر افتادن آن جامعه به وضعیت تله اجتماعی بسیار بالاست. تله اجتماعی یعنی سرمایه اجتماعی پایین، نبودن اعتماد و اطمینان به یکدیگر بین مردم، رواج فساد اداری- اقتصادی، ترس و.... پس میتوان تله اجتماعی را که بعضی اوقات از آن به عنوان مشکل منافع جمعی یاد میشود به صورت زیر شرح داد. همه میدانیم که منافعمان ایجاب میکند که همه با هم همکاری کنیم. اما اگر تو به این باور نرسی که تمام افراد دیگر اجتماع هم همکاری میکنند، دیگر معنایی نخواهد داشت که تو به تنهایی همکاری کنی. نتیجه این اعتقاد این است که همکاری و تلاش برای منافع جمعی تنها زمانی میسر میشود که انسان به این باور برسد که همه افراد دیگر نیز همکاری خواهند کرد. |