منبع: | سرمایه | تاریخ انتشار: | |
نویسنده: | ترجمه :مریم حیدری | مترجم: | |
چکیده: | |||
یکصد و شصت و پنج سال پیش یک تاجر اسکاتلندی دست به راه اندازی یک روزنامه زد. «جیمز ویلسون» کار خود را با «واکنشی مالیخولیایی» آغاز کرد با این مضمون که: «مادام که دارایی و ثروت به سرعت افزایش یابد، و دانش و هنر معجزه هایی متعجب کننده ایجاد کنند»، همه طبقه های مردم با «شاخص های بی اطمینانی و ناامنی» مشخص خواهند شد. راه حل ویلسون آزادی بود. او کار خود را نه تنها با مبازره علیه قوانین حمایتی محدود ، بلکه علیه تلاش ها برای ایجاد «موانع در معاملات، رشک ، دشمنی و حسادت بین افراد و طبقات در این کشور و همچنین بین این کشور و دیگر کشورها آغاز کرد.» تا کنون، اکونومیست جانبدار اقتصاد آزاد بوده است. |
|||
اکنون اقتصاد آزاد مورد هجوم قرار گرفته و سرمایه داری که آن را تجسم می بخشد، در تنگنا قرار دارد. این هفته، بریتانیا زادگاه خصوصی سازی مدرن، بخش بزرگی از صنعت بانکی اش را دولتی کرد و با وجود حرف ها مبنی بر پایان یافتن دوران تاچر ریگان، دولت آمریکا قول داده است 250 میلیارد دلار به بانک ها تزریق کند. دولت های دیگر در حال بازتنظیم سیستم های مالی خود هستند. آسیایی ها معتقدند غرب در حال حرکت به سوی مدل دولتی آنهاست. یکی از سران کشور چین به تازگی در این باره گفت: «معلم ها دچار مشکل شده اند». طرفداران مداخله دولت فریاد می زنند که: «دوران خودکنترلی به سر آمده است.» «نیکلا سارکوزی» رئیس جمهور فرانسه نیز گفته که دوران خودتنظیمی به سر آمده است و اقتصاد آزاد تمام شد. همه انتقادها البته خیلی صریح نیستند (آنچه که به طور مشخص بر آن تمرکز می شود افزایش نقش دولت در اقتصاد است) اما همگی به یک جهت اشاره دارند و آن نقش بیشتر دولت در اقتصاد و نقش کوچک تر و محدودتر بخش خصوصی است. |