حمایت‌گرایی به نفع دولت بزرگ است

منبع: دنیای اقتصاد تاریخ انتشار: 1390-02-11
نویسنده: مترجم: محسن رنجبر
چکیده:

آیا می‌توان تصور کرد که فردی به خاطر کاهش ارزش دارایی‌هایش خوشحالی کند؟


حمایت‌گرایی به نفع دولت بزرگ است مرکانتیلیسم زنده است آیا می‌توان تصور کرد که فردی به خاطر کاهش ارزش دارایی‌هایش خوشحالی کند؟ شاید بسیاری از آمریکایی‌ها نمی‌دانند که امروزه برخی از رهبران سیاسی و رسانه‌های غالب این کشور از باور‌هایی پشتیبانی می‌کنند که بیش از دویست سال پیش بطلان‌شان ثابت شد و گوشه‌ای رها شد. چنان که در بسیاری از فیلم‌های ترسناک می‌بینیم، گاهی اوقات مرده‌ها بی‌تحرک در گوشه‌ای باقی نمی‌مانند. زمانی که در دانشگاه اقتصاد می‌خواندم، آموختم که مرکانتیلیسم، فئودالیسم را از میدان به در کرد و خود به مکتب اقتصادی مسلط در اواخر قرون وسطی بدل شد. مرکانتیلیسم یا «ملی‌گرایی اقتصادی با هدف ساخت کشوری ثروتمند و پر‌قدرت» بر این منطق استوار است: «هر چه کشور ثروتمند‌تر باشد، قدرت بیشتری خواهد داشت و هر چه قوی‌تر باشد، یکایک افرادی که در قلمرو آن زندگی می‌کنند، روز‌گار بهتری خواهند داشت.» مرکانتیلیسم تا سده 17 میلادی به شکلی جدی به چالش کشیده نشد و این آدام اسمیت بود که 235 سال قبل با انتشار ثروت ملل، آخرین تیر را بر قلب آن زد. شاید بیشتر اقتصاد‌دانان به این دید‌گاه روشن تاریخی معتقد باشند؛ اما به نظر می‌رسد که دیگران هیچ‌گاه متوجه این موضوع نشده‌اند. شور‌بختانه ایده‌های کهنه و ضد‌مولد مرکانتیلیستی هنوز در آمریکای قرن بیست و یکم زنده و پا‌بر‌جا مانده‌اند. مرکانتیلیسم مجموعه‌ای نسبتا آشفته از ایده‌هایی است که اشاره می‌کنند اجزای تشکیل‌دهنده جامعه چگونه باید سازمان‌دهی شوند. نویسندگان مرکانتیلیست همواره با یکدیگر توافق نداشته‌اند و جالب اینجا است که غالبا به نقد نظام مرکانتیلیستی نشسته‌اند. با این همه چند درون‌مایه اساسی انگشت‌شمار از میان باور‌های آنها سر بر آورده است: تدابیر حمایتی باید برای محافظت از تولید‌کنندگان داخلی به کار بسته شوند؛ صادرات باید افزایش یابد و واردات کاسته شود؛ اشتغال باید در بازار داخلی پر و بال گیرد و سیاست‌های پولی باید بر حجم پول و فلزات گران‌بها بیفزایند. در ارتباط با این نکته آخر، هر چند درست است که کالا‌های مصرفی کیفیت زندگی ما را بالا می‌برند، اما مرکانتیلیست‌ها معتقد بودند که پول بهتر از کالا‌هاست؛ چون همواره می‌تواند کالا‌های بیشتری را بخرد؛ در حالی که ممکن است کالا‌ها به فروش نرسند یا حتی فاسد شوند. به علاوه، به عقیده آنها کالا‌ها مصرف می‌شوند و از این رو «از دست می‌روند»، اما فلزات گران‌بها ارزشی پایدار دارند. مرکانتیلیسم نظریه‌ای اقتصادی از منظر صادر‌کنندگان، حمایت‌گرایان، سیاستمداران و محتکران پول است و مهم‌ترین بخش‌هایی که از آن سود می‌برند، کسب‌و‌کار‌های بزرگ و دولت بزرگ است. اساسا هرچه کالا‌های بیشتری را در خارج از کشور خود بفروشید و طلا و نقره بیشتری وارد کنید و با اطمینان خاطر در گاو‌صندوق‌هایتان نگه دارید، وضع بهتری خواهید داشت. پیامد‌های این شیوه تفکر از این قرارند که صادرات خوب است و واردات بد، پول ضعیف فوق‌العاده است و مازاد‌های تجاری بهترین چیز‌های عالم هستند. بسیاری از سیاستمداران از گروه‌های مختلف، چه خود بدانند و چه نه، باور‌هایی مرکانتیلیستی دارند. نگاهی به خبر‌ها بیندازید تا ببینید که دولتی‌ها و رسانه‌ای‌ها غالبا دید‌گاه‌هایی مرکانتیلیستی را بر زبان می‌رانند: پول ملی شرکای تجاری ما بیش از حد ارزان است و کسری تجار‌مان زیادی بالا است و این دو عامل در کنار هم از اشتغال داخلی ما می‌کاهند. یک اقدام مرکانتیلیستی که کشوری مانند آمریکا می‌تواند به آن متوسل شود، کاهش ارزش پول است که همزمان صادرات آن را ارزان‌تر و وارداتش را گران‌تر می‌کند. ممکن است که این اصل مرکانتیلیستی منطقی به نظر آید؛ اما ضد‌مولد است. آیا اگر شما در کیف پول‌تان مقداری دلار و من، ین داشته باشم و ارزش دلار‌های شما پایین بیاید و نسبت به من فقیر‌تر شوید، نا‌راحت نخواهید بود؟ آیا می‌توانید فردی را تصور کنید که به خاطر کاهش ارزش دارایی‌هایش خوشحالی کند؟ آیا در سبد دارایی‌هایتان دلار بیشتری نسبت به ین یا یوآن یا یورو دارید؟ من دارم. نمی‌خواهید که ارزش سبد دارایی‌هایتان بالا رود؟ من که می‌خواهم. پس چرا باید به دنبال کاهش ارزش دلار آمریکا باشیم؟ هر چند من دارایی در قالب طلا و نقره ندارم؛ اما این دو ذخیره‌ای از ارزش - راهی برای دستیابی به یک هدف - هستند و نه خود هدف. ما امید‌واریم که طلا و نقره خود (و دلار، ین، یوآن و یورو‌هایمان) را روزی برای خرید خانه، اتومبیل، خدمات آموزشی و سفر‌های بیشتر به کار گیریم. این کالا‌ها و خدمات هستند - و نه ابزار‌های میانی ذخیره ارزش مورد استفاده برای خرید آنها - که زندگی ما را بهبود می‌بخشند و بر غنای آن می‌افزایند. اقدامات مرکانتیلیستی با تمرکز بر انباشت پول و ممانعت ساختاری از ورود بازار به این فرآیند باعث می‌شوند که به میزان کمتری از کالا‌ها و خدماتی که می‌خواهیم، دست یابیم. دیگر اقدامات مرکانتیلیستی در دسترس برای دولت آمریکا شامل وضع محدودیت‌ها و تعرفه‌های وارداتی می‌شوند که سیاستمداران و نخبگان مختلف به کرات به بحث درباره آنها می‌نشینند و طرفداری‌شان را می‌کنند. دولت با انجام چنین فعالیت‌هایی که ادعا می‌شود هدف‌شان کمک به شهر‌وندان عادی کشور است، خرید آنچه را که می‌خواهیم، برای ما سخت‌تر و پر‌هزینه‌تر می‌کند. بگذارید مستقیما به بحث درباره کسری تجاری که از آن بسیار بد گفته شده، بپردازیم. اگر من خود‌رویی ساخته‌شده در ژاپن را از تویوتا بخرم، چه اتفاقی می‌افتد؟ پاسخ ساده است. خود‌روی خوبی به دست می‌آورم و یک بنگاه ژاپنی مقداری دلار دریافت می‌کند که بعد آن را به تامین‌کنندگان، کار‌گران و سهامداران خود (که من نیز جزء این دسته آخر هستم) می‌پردازد. این افراد چه کاری را می‌توانند با دلار‌هایی که روی کالا‌های آمریکایی خرج نمی‌کنند، انجام دهند؟ تنها پنج کار: خرید دارایی‌های آمریکایی از جمله سهام، اوراق قرضه و زمین؛ سرمایه‌گذاری مستقیم در آمریکا از طریق ساخت کار‌خانه و ...؛ خرید خدمات آمریکایی؛ مبادله دلار‌ها در بازار ارز یا حفظ آنها نزد خود. خریداران با ابتیاع دارایی‌ها یا خدمات آمریکایی، مردم و شرکت‌های این کشور را ثروتمند‌تر می‌کنند. گذشته از هر چیز، در هر مبادله‌ای دو طرف سود می‌برند و در غیر این صورت برای انجام آن پیش‌قدم نخواهند شد. سرمایه‌گذاری مستقیم در کار‌خانه‌ها و تجهیزات، بهره‌وری و بنابراین دستمزد کار‌گران آمریکایی را بالا می‌برد. اگر این خارجی‌ها دلار‌هایشان را نزد خود نگه دارند، آن گاه ما خودرو‌هایی پر‌ارزش خواهیم داشت و آنها تکه کاغذ‌هایی ارزان که دولت می‌تواند با صرف چند پنی چاپ‌شان کند. اگر آنها دلار‌های خود را در بازار‌های بین‌المللی ارز مبادله کنند، فرد یا ساز‌مان مقابل‌شان نیز همان تصمیم‌های سرمایه‌گذاری، خرید محصولات، خرید خدمات، مبادله و نگهداری را در برابر خود خواهد دید. در بد‌ترین حالت، دلار‌های ما برای خرید کالا‌ها، خدمات یا دارایی‌های آمریکایی به کشور باز‌می‌گردند. در بهترین حالت، این دلار‌ها باز‌نمی‌گردند و کالا‌هایی سود‌مند را واقعا به رایگان در اختیار خواهیم داشت. کسری تجاری این بهترین حالت را باز‌می‌تاباند؛ در حالی که مازاد تجاری انعکاسی است از بد‌ترین حالت که البته هنوز حالتی مطلوب است. مرکانتیلیست‌ها از کشوری قوی با ارتشی پر‌قدرت دفاع می‌کردند. با واردات کالا‌های کار‌خانه‌ای، برخی نگران کاهش توان تولیدی آمریکا می‌شوند و بنابراین این مرکانتیلیست‌ها هستند که تنها استدلال جدید را در دفاع از قوی نگه داشتن تولید داخلی به بهای ضرر دیگر بخش‌های اقتصاد بیان می‌کنند. آنها می‌پرسند: «چه اتفاقی می‌افتد اگر به صحنه جنگ وارد شویم؛ در حالی که هیچ توانی برای ساخت تانک و سلاح نداریم؟» ساده‌ترین راه البته این است که از شروع هر گونه جنگی بپرهیزیم. (تاریخ نشان می‌دهد که این نا‌محتمل است.) ارتش آمریکا همیشه ارتشی ورزیده است و تولیدات این کشور پیوسته قدرتمند هستند. گر چه درست است که بخش تولید آمریکا هفت میلیون کار‌گر را از سال‌های پایانی دهه 1970 به این سو از دست داده؛ اما کار‌گران کنونی آن سه برابر بیشتر از همتایان خود در سال 1972 تولید می‌کنند. بخش تولید در آمریکا در سال 2007 - پیش از آغاز رکود - رکوردی بی‌سابقه را به جا گذاشت. در نظر داشته باشید که اگر بخش تولید آمریکا اقتصادی جدا بود، با داشتن تولید سالانه‌ای معادل 155/2 تریلیون دلار به خوبی به عنوان ششمین اقتصاد بزرگ دنیا میان اقتصاد‌های فرانسه و بریتانیا قرار می‌گرفت. مرکانتیلیست‌های جدید می‌گویند که مصرف‌کنندگان آمریکایی به دلیل وجود تعرفه‌ها، محدودیت‌های وارداتی و کاهش ارزش دلار جهت پشتیبانی و حمایت از تولید‌کنندگان آمریکایی که بعد می‌توانند کار‌گرانی را استخدام و کالا‌هایی را صادر کنند و اسکناس‌هایی را به این کشور وارد سازند، باید قیمت‌های بالا‌تری را بپردازند. اقتصاد‌دانان مدرن در پاسخ می‌گویند که این راهی است برای فقیر‌تر کردن کشور‌ها و نه ثروتمند‌تر کردن آنها. تجارت به هر دو طرف آن سود می‌رساند، چه در آلمان ساکن باشند و چه در آلماتی. راه ثروتمند کردن کشور این است که ارز را پایدار نگاه داریم و امکان شکوفایی تجارت داخلی و بین‌المللی را فرا‌هم آوریم. با این کار به افراد و مناطق جغرافیایی مختلف اجازه می‌دهیم که در کار خود تخصص یابند و مزیت رقابتی‌شان را - یعنی عرصه‌ای از تولید را که بیشترین بهره‌وری را در آن دارند و کالا‌های مورد تقاضای دیگران را در آن کار‌آتر از همه می‌سازند - کشف کنند. ما با یافتن و پی گرفتن مزیت رقابتی خود، بیشترین ارزش را به ازای مقدار مشخصی از درون‌داد‌ها به دست می‌آوریم و دولت به منزله یک کل ثروتمند‌تر می‌شود. به قول آدام اسمیت، این سخن خرد‌مندانه هر رییس دور‌اندیشی در خانواده است که نباید کوشید چیزی را که ساختش گران‌تر از خرید آن در‌می‌آید، در خانه تولید کرد. اگر کشوری خارجی بتواند کالا‌یی را ارزان‌تر از آنچه خود‌مان می‌توانیم، در اختیار ما قرار دهد، بهتر است که آن را با بخشی از محصول صنایع خود‌مان که به گونه‌ای به کار گرفته شده که در آن مزیت داریم، بخریم. حفاظت از صنایع داخلی جاذبه‌ای خاص دارد. بر پایه تفکر مرکانتیلیستی می‌توانیم با دور نگه داشتن رقبای خارجی از بازار‌های خود، مشاغل آمریکایی‌ها را حفظ کنیم و سر‌پناهی را که صنایع دست به گریبان با این رقابت برای کسب قدرت نیاز دارند، برای آنها فراهم آوریم. شور‌بختانه واقعیت حمایت‌گرایی کاملا زشت است. اولا انرژی‌هایی وجود دارند که به جای آنکه برای اتخاذ تصمیمات دشوار و خلق صنایعی مولد به کار گرفته شوند، صرف لابی‌زنی در کنگره می‌شوند. مساله دوم هزینه مستقیم مشاغل حمایت‌شده است. مثلا مصرف‌کنندگان آمریکایی مجبور شده‌اند که برای نجات 226 شغل در بخش تولید چمدان در آمریکا، سالانه 290 میلیون دلار اضافی برای خرید این محصول بپردازند که به رقم تکان‌دهنده 285/1 میلیون دلار برای هر شغل نجات‌یافته سر می‌کشد. (هیچ کس و مخصوصا هیچ کدام از مصرف‌کنندگان آمریکایی معتقد نیستند که این شغل‌ها از چنین ارزشی بر‌خوردار بوده‌اند.) نکته سوم این است که معمولا در صنایعی که محصول حمایت‌شده را به کار می‌گیرند، کار‌گران بیشتری در قیاس با صنایع سازنده این محصول استخدام می‌شوند. مثلا تعداد کار‌گران در صنایع فولاد‌بر 57 برابر شمار آنها در صنایع فولاد‌ساز است. بالا بردن قیمت فولاد به 57 کار‌گری که از آن استفاده می‌کنند آسیب می‌رساند؛ در حالی که در این میان تنها به یک کار‌گر تولید‌کننده فولاد کمک می‌شود و تمام مصرف‌کنندگانی را نیز که زیان می‌بینند، به این ماجرا بیفزایید. خالی از لطف نیست که بپرسیم چرا مصرف‌کنندگان باید وادار به پشتیبانی از تولید‌کنندگان شوند؟ چرا تولید‌کنندگان را به مطالبه قیمتی اندک از مصرف‌کنندگان وانداریم؟ هر کدام از این کار‌ها به‌اندازه دیگری، من‌در‌آوردی و خود‌سرانه است. به واقع بیشتر ما شنیده‌ایم که دوستی («مصرف‌کننده») خود‌رو‌یی را از دوستی دیگر («تولید‌کننده») می‌خرد و بر رابطه دوستی خود برای در‌خواست قیمتی پایین‌تر از فروشنده تکیه می‌کند. سیاست‌های مرکانتیلیستی ما و کشور‌مان را فقیر‌تر می‌کنند، نه ثروتمند‌تر؛ اما این چیزی است که با گوش دادن به صحبت‌های بیشتر سیاستمداران یا با خواندن اکثر روز‌نامه‌ها هیچ گاه از آن آگاه نخواهیم شد. آدام اسمیت نظام مرکانتیلیستی را دسیسه‌ای بزرگ از سوی تولید‌کنندگان و تجار علیه مصرف‌کنندگان می‌دانست و در سال 1776 نوشت که «با این همه هیچ چیز نمی‌تواند از این مکتب توازن تجاری مضحک‌تر باشد.» به قول اقتصاد‌دانی به نام هنری جورج، «آنچه حمایت‌گرایی به ما می‌آموزد، این است که بکوشیم آنچه را که دشمنان‌مان در روز‌های جنگ بر سر ما می‌آورند، در زمان صلح خود با خود انجام دهیم.» این هیچ گاه سیاستی خوب نخواهد بود و هرگز آمریکا را قدرتمند نخواهد کرد. آیا زمان آن نرسیده که این ایده‌های قدیمی را کنار بگذاریم و به استادان با‌فراست علم اقتصاد مدرن گوش فرا‌دهیم؟ منبع: ایکانلیب


ارسال محتوا به دوستان نظرات خود را در رازنامه ثبت کنید                به اشتراک گذاری محتوا در فیسبوک به اشتراک گذاری محتوا در گوگل پلاس به اشتراک گذاری محتوا در لینکدین به اشتراک گذاری محتوا در توی تر

مشخصات ثبت اطلاعات

مدیریت رازنامه

مدیریت رازنامه

تاریخ ثبت:
1390/02/11
بروزرسانی:
1390/02/11
آخرین مشاهده:
1403/09/01

نظرات و پیشنهادات


دریافت آخرین اطلاعات رازنامه
با ثبت پست الکترونیکی خود و یا دوستان خود همیشه از آخرین اطلاعات سایت آگاه شوید.

دریافت آخرین اطلاعات رازنامه

پرسش ها و پاسخ ها

    با عرض سلام و خسته نباشید در صورتی شرکتی به عنوان اسپانسر با ما مشغول فعالیت باشد از نظر اداره مالیاتی پول های واریزی از طرف اسپانسر به چه صورت شناسایی میشود ؟ آیا معاف از مالیات است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    باسلام من کاردان دامپزشکم باشراکت مرغداری خریدیم مرغدار نمونه کشور شدم سرم کلاه گذاشتن مرغداری رو فروختن .میخوام کار شروع کنم نمیدونم چیکار باید بکنم.از مردم فراری شدم میترسم با هر کس کار کنم سرم کلاه

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    سلام،وقت بخیر زمانی که لیست تعدیل حقوق تهیه می گردد و حقوق و عیدی از مالیات معاف می گردند در سیستم حسابداری چطور باید مالیات حقوق را کسر کرد متشکرم

    احمد نورمحمدی
    احمد نورمحمدی  ( راهبری سیستم های حسابداری - مالیاتی مشاور مالی مالیاتی شرکت های دانش بنیان )

    سلام وقت بخیر من دوتا حساب دارم به نام پیش دریافت عوارض و ارزش فزوده و پیش پرداخت عوارض و ارزش افزود موقع پرداخت ارزش افزوده و عوارض چطوری سند بزنم و این که چرا تفاوت ارزش افزوده خرید من و ارزش ا

    مانوئیل یوحنائی
    مانوئیل یوحنائی ( حسابداری مالی و مالیاتی -حسابداری صنعتی - حسابرسی - حسابرسی داخلی  )

    سلام ، وقت بخیر نحوه سند زدن پرداختی بیمه تامین اجتماعی به چه صورته ؟ بدون این که تو لیست حقوق و دستمزد بیام ه صورت جداگانه چطوری ثبت بزنم؟

    احمد نورمحمدی
    احمد نورمحمدی  ( راهبری سیستم های حسابداری - مالیاتی مشاور مالی مالیاتی شرکت های دانش بنیان )

    سلام به مشاور محترم من تازه دیپلم در رشته حسابداری گرفته ام نمی دانم به تحصیل در دانشگاه ادامه دهم یا خیر ؟ با توجه به اینکه بیکاری در مقطع دانش آموختگان عال زیاد است چه کنم ؟ لطفا" رهنمایی بفرمائید

    عیسی ذوقی
    عیسی ذوقی ( مشاور بازرگانی، مالی ومالیاتی  )

    سلام و وقت بخیر برای استارت آپ ها و کسب و کارهای الکترونیک آیا معافیت مالیاتی وجود دارد؟ در صورت تایید، نحوه استفاده از معافیت چگونه است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    با سلام خدمت جنابعالی چنانچه پروانه بهره برداری کارگاه یا کارخانه ای که در شهرک صنعتی به نام فرد باشد ولی همین شخص مدیرعامل شرکتی باشد که در همان کارگاه مشغول تولید است و برای آن شرکت دفاتر قانونی تهی

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    سلام و وقت بخیر برای استارت آپ ها و کسب و کارهای الکترونیک آیا معافیت مالیاتی وجود دارد؟ در صورت تایید، نحوه استفاده از معافیت چگونه است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    با سلام خدمت استاد محترم برای آموزش کارکنان در دوره آموزشی اکسل در حسابداری میخواستم ببینم چطوری باید با شما هماهنگی کنیم. با تشکر

    مهدی مقدسی
    مهدی مقدسی ( مشاوره مالی ،حسابداری و حسابرسی مالی و مالیاتی ،قانون مالیات های مستقیم. اکسل .قوانین بازار سرمایه، )