منبع: | دنیای اقتصاد | تاریخ انتشار: | 1390-02-04 |
نویسنده: | راجر روتورن | مترجم: | جعفر خیرخواهان |
چکیده: | |||
چین و هند زمانی ثروتمندترین و پرجمعیتترین مناطق جهان بودند. ابتدا اروپای غربی و آمریکا و سپس برخی کشورهای شرق آسیا از قبیل ژاپن و کره جنوبی توانستند از نظر درآمد سرانه از آنها پیشی بگیرند. |
|||
خیزش چین و هند و پیامدهای آن برای اقتصادهای پیشرفته این فرآیند اکنون جهت عکس یافته است و درآمد سرانه چین و هند با سرعت افزایش مییابد. پس ظاهرا در طی چند دهه آینده چین و هند یک بار دیگر بزرگترین اقتصادهای جهان خواهند شد. با توجه به شیوه اندازهگیری تولید کل، من پیشبینی میکنم که چین در فاصلهای بین سالهای 2018 و 2025 بر آمریکا غلبه کند و هند نیز بین 2040 و 2054 خود را به آمریکا برساند. این تحولات چه پیامدی برای اقتصادهای پیشرفته امروزی خواهد داشت؟ بحث و مجادله گستردهای درباره مازاد تجاری عظیم چین وجود داشته است، اما در میان مدت، احتمال دارد که به خاطر افزایش تورم داخلی و پسانداز کمتر این مازاد خود بهخود کاهش یابد. در بحث درباره تاثیر چین و هند مهم است بین اثرات نسبی و مطلق فرق بگذاریم. در عرصه نظامی و سیاسی، قدرت از توان اقتصادی نسبی ناشی میشود. همانطور که چین و هند خواهند توانست از نظر تولید کل و پیچیدگی فناوری خود را به آمریکا برسانند، نفوذ نظامی و سیاسی آنها هم به همین ترتیب افزایش خواهد یافت. چین به تازگی از هواپیماهای جنگنده جی 20 و موشک بالستیک 21 دی دنگفنگ بهرهبرداری کرده است که توانایی استفاده از آنها علیه ناوهای هواپیمابر آمریکایی در آبهای نزدیک به چین وجود دارد، اما این فقط آغاز راه است؛ هدف روشن سیاست چینیها تبدیل شدن به قدرت نظامی جهان در سال 2050 است، در عین حال که احتمال میرود بسیار زودتر به این هدف برسند. هند در حال حاضر جاهطلبی کمتری دارد، اما منطق زیربنایی آن یکسان است. با رشد بیشتر چین و هند، نفوذ آنها بر نهادهای بینالمللی مثل صندوق بینالمللی پول افزایش خواهد یافت و آنها شروع به تغییر شکل بنای اقتصادی و مالی جهان خواهند کرد. این تحولات سرانجام چیرگی غرب را از بین خواهد برد. برآمدن چین و هند به افول نسبی غرب منجر میگردد، اما از جنبه مطلق چه پیامدی دارد؟ هیچ همبستگی ضروری بین افول مطلق و نسبی وجود ندارد. برای مثال، انگلستان به مدت یک سده در حال افول از جایگاه قدرت اول جهانی بود در عین حال که طی همین دوران، درآمد سرانهاش افزایش خیرهکنندهای یافت. در حوزههای معینی، رشد چین و هند به ما خسارت میرساند، اما منافع بالقوهای نیز وجود دارد. در طرف منفی قیمت بالاتر برخی واردات اصلی و نیز آلودگی جو زمین را داریم. طی بیست سال گذشته، اقتصادهای پیشرفته مقادیر عظیمی پوشاک، کالاهای الکترونیکی و کاربر دیگر وارد کردهاند که با استفاده از نیروی کار ساده چینی تولید یا سرهم شده است. با توسعه یافتگی چین، این کشور به سمت فعالیتهای دانشبرتر حرکت میکند و در عرض دو دهه از منبع کالاهای کاربر ارزان بودن بیرون میآید. به دنبال آن، اقتصادهای پیشرفته مجبور میشوند برای مدتی به منابع گرانتر تامین کالا شامل هند روی آورند. مشکل بتوان هزینه چنین جابهجایی را در قالب عدد و رقم در آورد. اگر همه واردات ساخته شده از چین با کالاهایی که هزینه تولیدشان دو برابر است جایگزین شوند، زیان کل به اقتصادهای پیشرفته تقریبا 2 درصد تولید ناخالص داخلی خواهد بود. اگر چنین زیانی را طی چند دهه پخش کنیم بدون مشکل زیاد قابل جذب هستند. ضربه جدیتر از قیمت بالاتر کالاها وارد میشود. مصرف جهانی مواد غذایی، منابع معدنی و انرژی روند قوی به سمت بالا یافته است که بخشی از آن به علت افزایش تقاضا در چین و هند بوده است. این در قیمت کالاها انعکاس یافته است که طی دهه گذشته افزایش خیرهکنندهای یافت. افزایش قیمت واقعی در مورد نفت و منابع معدنی از همه بیشتر بوده است. هزینه واقعی موادغذایی نیز افزایش یافته است هر چند که هنوز از میزان 1980 پایینتر است. استفاده از انرژی در انتشار دی اکسید کربن انعکاس یافته است: چین اکنون بزرگترین انتشاردهنده دی اکسید کربن است و انتشار آلودگی هند اگر چه بسیار کمتر است اما با سرعت افزایش مییابد. تجربه پیشبینی قیمت کالاها اصلا خوب نیست. در کوتاه مدت، قیمتها کاملا بیثبات بوده و روندهای بلندمدت به سختی شناسایی میشوند، اما با توجه به مقیاس عظیم تقاضای آینده از سوی چین و هند- همچنین سایر کشورها از قبیل برزیل- به نظر میرسد که احتمالا قیمت واقعی کالاها افزایش خواهد یافت. کشورهای پیشرفته برای اینکه هزینه حجم معینی از کالای وارداتی را بپردازند، باید کالاها و خدمات بیشتری از آنچه قبلا صادر میکردند، صادر کنند. تا پیش از بحران 2007، هزینه مواد غذایی، سوخت و منابع معدنی وارداتی از 4 درصد تولید ناخالص داخلی برای آمریکا تا بیش از 6 درصد برای ژاپن تغییر میکرد. میانگین آن 5 درصد میشد. پس اگر قیمتها دو برابر شود این میانگین زیانی است که کشورهای پیشرفته متحمل میشوند. کمبود جدی مواد غذایی، منابع معدنی و انرژی، قیمتها را به شدت بالا میبرد، رشد جهانی را کند کرده و باعث اختلالات جدی میگردد. با اینکه پیشبینیهای گذشته درباره کمبودهای قریب الوقوع اغلب نادرست از کار در آمد، احتمال دارد در آینده درستیشان ثابت شود.تصویر اوضاع تماما ناامیدکننده نیست. با توسعهیافتگی چین و هند، منابع جهانی که به علم و فناوری اختصاص خواهد یافت افزایش مییابد. بیشتر کشفیات در سراسر جهان منتشر خواهد شد و دردسترس دیگران برای استفاده قرار میگیرد. دقیقا همانطور که امروزه چین و هند از ما فناوری وارد میکنند، ما در آینده مقدار بیشتری فناوری وارد خواهیم کرد. به این ترتیب، توسعه اقتصادی سرانجام به سطح زندگی بالاتر برای ما کمک خواهد کرد. با افزایش منابع جهانی که به تحقیق و توسعه اختصاص مییابد، آنها همچنین کشف فناوریهایی را گسترش خواهند داد که مساعد محیط زیست باشند و سایر اثرات زیانبار رشد اقتصادی و جمعیت را کم میکند. چین به بزرگترین تولیدکننده صفحههای خورشیدی جهان تبدیل شده است و یک گروه پژوهشی مشترک آمریکایی- چینی در حال کار روی شتاب دادن به بهرهبرداری از فناوریهای مایع کردن زغال سنگ، تصرف آلایندههای منتشره و ذخیره کربن هستند. در شرایطی که چین به عنوان مرکز بزرگ علم و فناوری پدیدار میشود، نقشی را اختیار خواهد کرد که سدهها پیش به عنوان نوآور صنعتی پیشتاز ایفا کرده بود. هند اگر چه زمانی یک نوآور در حوزههای معین مثل ریاضیات بود، هرگز در این رابطه اینقدر مهم نبوده است. اما ورود چین و هند به عرصه جهانی، تغییرات ساختاری را برخواهد انگیخت که برای زیرگروههای معینی از مردم اقتصادهای پیشرفته امروزی دردآور خواهد بود. با توسعه یافتن چین و هند، صادرات آنها پیچیدهتر و پیشرفتهتر خواهد شد و آنها رقبای قدرتمندی در حوزههایی خواهند شد که اقتصادهای پیشرفته موجود در حال حاضر دارای انحصار تقریبا کامل هستند. این پیشروی نه فقط در زمینه کالاهای ساخته شده، بلکه خدمات مرتبط با فناوری ارتباطات نیز هست که چین توانسته است حضور قوی پیدا کند. نتیجه اینکه، بیشتر بنگاهها در اقتصادهای پیشرفته ورشکست خواهند شد یا مجبور به کاهش نیروی کار با توجه به این رقابت جدید میگردند. سایر بنگاهها رونق بیشتری خواهند یافت؛ چون وارد بازارهای جدید صادراتی چین و هند میشوند. مثل همیشه، برندگان و بازندگانی وجود خواهد داشت. واردات انبوه پوشاک ارزان و مثل آن از چین به نفع مصرفکنندگان در اقتصادهای پیشرفته بوده است، اما معیشت میلیونها نفر در این کشورها را نابود کرده است که قبلا چنین اقلامی را تولید میکردند. برونسپاری مشاغل خدماتی به هند میتواند اثر مشابهی در آینده داشته باشد.اقتصاددانان معمولا این اثرات را به صورت هزینههای گذرای تعدیل مینگرند، اما تجربه مدرن صنعتزدایی نشان میدهد که اثرات تغییر ساختاری برای نسلها طول خواهد کشید و برای جوامعی که متاثر شدهاند بسیار دردناک است. در واقع از پس این تغییرات ساختاری برآمدن به شیوه انسانی، یکی از بزرگترین چالشهای اقتصادی است که خیزش دوباره چین و هند ایجاد کرده است. * راجر روتورن، استاد اقتصاد در کینگ کالج دانشگاه کمبریج است. او مقالات علمی بیشماری در زمینه رشد اقتصادی، تغییر ساختاری و تراز پرداختها نوشته است. |