منبع: | سرمایه | تاریخ انتشار: | 1386-06-15 |
نویسنده: | بولتن الکترونیکی متسا | مترجم: | |
چکیده: | |||
برای تعیین ارزش از مفاهیم متعددی استفاده میشود که در ادامه به برخی از انها اشاره شده است.اما استفاده از هریک از این روشها بسته به موقعیت زمانی ومکانی وقضاوت ارزیاب بستگی دارد. |
|||
مقدمهای بر ارزشگذاری شرکتها مفاهیم ارزش برای تعیین ارزش از مفاهیم متعددی استفاده میشود که در ادامه آمده است: 1. ارزش دفتری ارزش دفتری یکی از مفاهیم حسابداری است و با استفاده از این معیار ارزش هر یک اقلام دارایی براساس دادههای تاریخی تعیین میشود. ارزش دفتری داراییها، همان ارقام و مقادیری است که در ترازنامه شرکت نوشته میشود. 2- ارزش بازار ارزش بازار عبارت است از قیمت فروش یک قلم دارایی. (البته اگر به فروش برود) 3. ارزش با فرض تداوم فعالیت ارزش با فرض تداوم فعالیت یعنی ارزش شرکت به عنوان یک واحد اقتصادی که قرار است فعالیت آن ادامه یابد. کسی که از این دیدگاه به شرکت مینگرد، درصدد برنمیآید تا ارزش شرکت را بر اساس مقادیر مندرج در ترازنامه مشخص کند، بلکه توانایی شرکت را از نظر حجم فروش و ایجاد سود مورد توجه قرار میدهد. 4. ارزش با فرض انحلال شرکت ارزش با فرض انحلال شرکت عبارت است از وجوه نقدی که شرکت بابت فروش داراییها پس از کسر بدهیها دریافت میکند. وجوه نقدی که پس از فروش برای شرکت باقی میماند بین مالکان تقسیم خواهد شد. 6. ارزش ذاتی زمانی از این مفهوم استفاده میشود که مساله سرمایهگذاری در سهام و یا اوراق قرضه یک شرکت (بهعنوان محلی برای سرمایهگذاری) مطرح میشود. ارزش ذاتی عبارت است از مجموعه ارزش فعلی جریانات نقدی حاصل از یک قلم دارایی بر مبنای نرخ بازده مورد توقع سرمایهگذار. عوامل تشکیلدهندهء ارزش به طور کلی ارزش شرکت از دو عامل مشتق میشود: اول: توانایی کسب بازدهی از سرمایهء استفاده شده; به گونهای که این بازدهی از میانگین موزون هزینهء سرمایه بیشتر باشد. دوم: توانایی رشد; به عبارت دیگر این بازدهی و رشد موجب به دست آمدن جریانات نقدی و در نتیجه به وجود آمدن ارزش برای شرکت میشوند. مشکل اصلی در ارزشگذاری نبودن مدل نیست بلکه انتخاب بهترین مدل است. به همین علت باید در گام اول عواملی که منجر به انتخاب روش مناسب ارزشگذاری میشود، مشخص کنیم. از جمله عواملی که روی انتخاب روش مناسب اثرگذار هستند میتوان موارد زیر را برشمرد: 1. ویژگی داراییها یا نوع کسب و کار رویکردی که برای ارزشگذاری انتخاب میشود به قابلیت نقدینگی دارایی، توانایی تولید جریان نقدی و منحصر به فرد بودن آن وابسته است. 111- قابلیت نقدینگی دارایی استفاده از روش نقدینگی و هزینهء جایگزینی برای شرکتهایی که داراییهایی قابل تفکیک و قابل فروش در بازار دارند مناسب هستند. منظور از قابل تفکیک این است که مثل نام تجاری جزء لاینفک نباشد. 221- توانایی تولید جریان نقدی از حیث توانایی تولید جریان نقد، داراییها به 3 گروه طبقهبندی میشوند: 11221- داراییهایی که هم در حال حاضر جریان نقدی داشته و هم امید داریم در آینده توانایی تولید جریان نقد را داشته باشند. برای ارزشگذاری این داراییها از مدل تنزیل جریان نقدی و مدلهای ارزشگذاری نسبی (ضرایب فروش) استفاده میشود. 22221- داراییهایی که در حال حاضر جریان نقدی نداشته اما امید داریم تحت شرایط خاص در آینده از جریان نقدی مناسبی برخوردار باشند. برای ارزشگذاری این داراییها از مدل تنزیل جریان نقدی استفاده میشود. از آنجا که ایجاد جریان نقدی در آینده به شرایط مختلفی بستگی دارد، ارزشگذار باید شرایط مختلف را تخمین و بر حسب آنها ارزش مناسب برای دارایی را به دست آورد. 33221- داراییهایی که انتظار تولید جریان نقدی از آنها نمیتوان داشت. از آنجا که انتظار تولید جریان نقدی از این نوع دارایی به هر نحوی وجود ندارد، تنها روشی که برای ارزشگذاری این نوع دارایی استفاده میشود، مدلهای نسبی ارزشگذاری است. 331- منحصر به فرد بودن دارایی در صورتی که دارایی منحصر به فرد بوده و نتوان دارایی مشابهی را در بازار برای آن پیدا کرد باید از روشهای تنزیل جریانات نقدی استفاده کرد و در غیر این صورت، مدلهای نسبی ارزشگذاری استفاده میشود. 2- افق زمانی وقتی از روش نقدینگی داراییها استفاده میکنیم، به دنبال به دست آوردن ارزش داراییها در حال حاضر هستیم (افق زمانی بسیار کوتاهمدت) اما استفاده از روش تنزیل جریان نقدی به معنای داشتن دیدی بلندمدت است. خطاهای رایج در ارزشگذاری شرکتها تحلیلگران مالی، شرکتهای تامین سرمایه و مشاوران مالی در محاسبهء ارزش شرکتها معمولا خطاهایی را مرتکب میشوند. برخی از این خطاها عبارتند از: 1- محاسبهء اشتباه میانگین موزون هزینهء سرمایه (WACC) : برای محاسبهء میانگین موزون هزینهء سرمایه باید روند پیشرفت و تکامل ارزش حقوق صاحبان سهام و ارزش بدهیها مورد توجه قرار گیرد. استفاده از نرخ رسمی مالیات به جای نرخ مالیات مؤثر در شرکتهای اهرمی از دیگر اشتباهاتی است که در محاسبهء میانگین موزون هزینهء سرمایه به کار میرود. استفاده از ارزش دفتری بدهی و حقوق صاحبان سهام در محاسبهء میانگین موزون هزینهء سرمایه نیز از دیگر اشتباهات در محاسبه است. 2- طرز تلقی نادرست از ریسک کشور عدم توجه به ریسک کشوری که جزیی از ریسک سیستماتیک است معمولا منجر به رسیدن به نتایج اشتباهی در تعیین ارزش بنگاه خواهد شد. طرز تلقی نادرست از ریسک کشور خود را در شکلهای مختلف نشان میدهد. از جملهء این موارد میتوان به عدم توجه به این ریسک اشاره کرد. غالباً به دلیل پیچیدگی در محاسبهء ریسک کشوری در محاسبهء ریسک سیستماتیک این عامل نادیده گرفته میشود. اشتباه دیگری که غالباً در این مورد انجام میگیرد، قراردادن بتای محاسبه شده توسط اطلاعات تاریخی به جای ریسک کشور است. 3- محاسبهء نادرست جریان نقدی جریان نقدی به عنوان ورودی اصلی در محاسبهء ارزش بنگاه در رویکرد تنزیل جریان نقدی از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. چنانچه در محاسبهء این عامل دقت کافی صورت نپذیرد، محاسبهء ارزش بنگاه با اشتباهات زیادی همراه خواهد شد. از جمله اشتباهات در محاسبهء جریان نقد میتوان به موارد زیر اشاره کرد: 113- بهبود یافتن موقعیت نقدی یا سرمایهگذاری مالی را به عنوان جریان نقد حقوق صاحبان سهام تلقی کردن. 223- جریان نقدی مورد انتظار حقوق صاحبان سهام را با سود نقدی و دیگر پرداختی به سهامداران برابر دانستن. 333- عدم استفاده از حسابهای موجود در ترازنامه که روی جریان نقدی اثرگذار هستند. 443- اغراق و خوشبینی در پیشبینی جریان نقدی. 553- عدم توجه به جریان نقدی که به واسطهء سرمایهگذاری در آینده ایجاد میشود. 4- خطا در ارزشگذاری شرکتهای فصلی شرکتها در فصول مختلف سال با توجه به نوع فعالیتشان دارای متوسط بدهی و متوسط سرمایه در گردش متفاوتی هستند که باید در محاسبهء ارزش شرکت این مطلب مورد توجه قرار گیرد.
|