سیاست اقتصادزده، اقتصاد سیاست زده ‏

منبع: سرمایه تاریخ انتشار: 1387-08-08
نویسنده: مترجم:
چکیده:

سیاست و سیاسی بودن باید حدومرزی داشته باشدسیاست ابزاری است که منافع یک جامعه در آن به رسمیت ‏شناخته می شود، پرورش می یابد و در موارد اختلاف به آشتی و مصالحه کشیده می شود. به عبارت دقیق تر و ‏خلاصه تر اینکه سیاست یک جامعه هویت و منافع ان جامعه است.


 

نکته جالب و مهمی را که درباره سیاست و سیاسی بودن باید در نظر بگیریم حدومرزی است ‏که بین دوست و دشمن برقرار می شود. پس سیاست ابزاری است که منافع یک جامعه در آن به رسمیت ‏شناخته می شود، پرورش می یابد و در موارد اختلاف به آشتی و مصالحه کشیده می شود. به عبارت دقیق تر و ‏خلاصه تر اینکه سیاست یک جامعه هویت و منافع آن جامعه است. ‏ ‏ اغلب مفاهیم اصلی علوم انسانی بدون ارتباط و اتصال با جامعه امکان موجودیت نمی یابند. به عنوان مثال نمی ‏توانیم جامعه شناسی را بدون ابعاد جامعوی آن شرح و تفسیر کرد. یعنی جامعه شناسی با اقتصاد جامعه قابلیت ‏تعریف می یابد یا مسائل سیاسی قابل تعریف است. همین طور مفاهیم سیاسی را باید با مسائل اقتصادی، ‏فرهنگی و اجتماعی در ارتباط قرارداد و سپس تعریف کرد. به طور کلی می خواهیم بگوییم مفاهیم اصلی علوم ‏انسانی (جامعه شناسی، سیاست، اقتصاد، روانشناسی و...) بدون ارتباط با هم قابل تعریف نیستند. در این ‏مقاله نویسنده قصد دارد سیاست را در قالب اندیشه اقتصادی بررسی کند. ‏--- یکی از ابزارهای تعریف سیاست دولت است. دولت سه عنصر دارد: قوه مقننه، مجریه و قضائیه. امروزه اکثر دولت ‏ها تفکیک قوای مونتسکیو را پذیرفته اند. البته در جزئیات کمی اختلاف هست، اما اختلافات آن چنان اساسی ‏نیست که بخواهد اصول را تغییر دهد. مثلاً در ایران سه مجلس در قانون گذاری تاثیرگذار هستند: 1- مجلس شورای اسلامی 2- شورای نگهبان قانون اساسی، 3- مجمع تشخیص ‏مصلحت. یا در بریتانیا دو مجلس وجود دارد. در آمریکا نیز دو مجلس وجود دارد. تئوری های اصلی دولت به دو دسته تقسیم می شود: فردگرا و جمع گرا. فردگراها معتقدند دولت باید در خدمت ‏منافع شهروندان خود باشد. شهروندان جامعه مدنی را می سازند و دولت مجبور به محافظت از آن است. جامعه ‏مدنی جامعه ای است که تمامی نیازهای مادی و معنوی شهروند را برآورده می سازد. البته فردگرایان دولت را ‏محدود می پسندند. چراکه وقتی دولت قوی شود خود مانع بزرگی برای به وجود آمدن و محافظت از جامعه ‏مدنی می شود. اما جمع گرایان دولت را دولت تام می نامند. جمع گرایان معتقدند دولت منافع شهروندان را تعیین می کند. جمع ‏گرایان معتقدند دولت همان جامعه مدنی است و از هم قابل تفکیک نیستند، بلکه اسباب ضروری ثبات اجتماعی ‏و شکوفایی آدمیان است. تفاوت این دو نظریه در این است که فردگرایان دولت را تنها ناظر و حامی جامعه مدنی ‏می دانند و جامعه مدنی هر روزه و حتی براثر اتفاقات، خود را بازسازی می کند. جمع گرایان این دست نامرئی را ‏به خود دولت می سپارند و او را مسوول پیوستگی های درونی جامعه می دانند. این دو تئوری بیان کننده دیدگاه ‏های چپ و راست نیستند. چراکه ترکیبی از این دو امروزه در دولت ها دیده می شود: مانند دولت فرانسه. توماس هابز و جان لاک بودند که این تئوری را بنا گذاردند. هابز به دولت تام اعتقاد داشت. علت آن این است که ‏همگان علیه همگان در حال جنگ اند و تنها دولت است که می تواند این نزاع را به پایان ببرد. اما لاک معتقد بود ‏مشروعیت دولت از حمایتی ناشی می شود که از حقوق پیشا زندگی اجتماعی در حوزه های حیات، آزادی و ‏مالکیت اتباع خود به عمل می آورد و از همین رو، باید همواره درصدد جلب رضایت افراد جامعه باشد و احترام این ‏رضایت را نگه دارد. کارل مارکس نظری دیگرگون نسبت به دولت دارد: مارکس معتقد است ماهیت دولت ارتباط مستقیمی به شرایط ‏و وضعیت اقتصادی دارد. به عبارت بهتر یک دولت فئودال نمی تواند دولت سرمایه دار باشد. چون وضعیت و شرایط ‏اقتصادی سرمایه داری با فئودالی کاملاً متفاوت است. مارکس با مفاهیم اساسی نظیر ابزار تولید و شیوه تولید و ‏ارزش اضافی و غیره تفسیر و توضیح خوبی از تغییر ماهیت دولت ها ارائه کرده است. وی معتقد است دولت ‏نشان افتخاری است که سرمایه داری به سینه اش زده است. ماکس وبر برخلاف مارکس دولت را از جنبه اقتصادی مطالعه نکرد و بحث مارکس را جبر اقتصادی خواند. وبر به ‏اقتدار دولتی اعتقاد داشت. اقتدار دولتی نوعی اقتدار در برابر سایر اقتدارها (مانند کلیسا) است. اقتدار دولتی ‏عقلانی- حقوقی است، اما اقتدار کلیسا کاریزمائی- شخصی است. دولت به بوروکراسی و سلسله مراتب نیاز ‏دارد و رعایت و حفظ این دو برای پایداری دولت بسیار مهم است. دولت مدرن با افسون زدایی از جامعه کلیسا را ‏از اقتدارش دور کرده و جامعه مدنی را می سازد اما احتمال گرفتار شدن دولت و اعضای جامعه در قفس آهنین ‏عقلانیت بسیار زیاد است. معضلی که امروزه به وضوح دیده می شود. بعد از این بحث کوتاه درباره دولت، بحث ‏دولت رفاه ضروری می نماید. اصولاً دولت رفاه را از منظر اقتصاد اجتماعی بررسی می کنند. بحث دولت رفاه را ‏می توان از کینز شروع کرد. وی معتقد است دولت باید شرایط لازم برای پایداری رشد اقتصادی را فراهم سازد. ‏کینز تئوری دست نامرئی را که بازار آزاد در درازمدت با تنظیم عرضه و تقاضا به سمت عدالت و رفاه می رود با این ‏استدلال ساده رد می کند که در درازمدت همگان به مرده بیشتر شبیه هستند تا زنده. تا زمانی که جریان عرضه ‏و تقاضا در بازار آزاد خود را تنظیم کند بسیاری پیامدهای اجتماعی اتفاق می افتد که جبرانشان یا سخت یا ‏غیرممکن است. در جریان تنظیم عرضه و تقاضا دربازار آزاد بسیاری به مشکلات جبران ناپذیر اقتصادی و از هم ‏پاشیدن خانواده و شخصیت شان منجر می شود که دولت با دخالت در سیستم بازار می تواند جلوی این پیامدها ‏را بگیرد. در این لحظه است که نطفه دولت رفاه بسته می شود. دولت باید با کاهش مالیات، افزایش نقدینگی و ‏همچنین اشتغالزایی و کنترل تقاضاها، تنظیم عرضه و تقاضا در بازار آزاد را تسریع کند. به عبارت دیگر، دولت ‏کینزی زایمان طبیعی که دراز مدت، دردناک و آسیب رسان است را به سزارین سریع و بدون درد و کم آسیب ‏تبدیل می کند. دیدگاه کینزی مستلزم تشکیل سازمان های بین دولتی است که وظیفه آنها حفظ ثبات اقتصاد ‏جهانی است. سازمان هایی مانند صندوق بین المللی پول و بانک جهانی. تئوری جان مینارد کینز تئوری حفظ ‏سرمایه داری با کلاه شرعی است. دولت رفاه کینز هیچ ربطی به سوسیالیسم ندارد. بلکه آمپول مسکن، تقویت ‏کننده و تنظیم کننده فشار خون است که بحران های اقتصادی را کنترل می کند. تئوری کینز راه حل نیست، تنها ‏مسکن است. دولت رفاه از بعد اجتماعی مسوولیتی هم پا و هم وزن اقتصادی دارد. مهم ترین وظیفه دولت رفاه، ‏ایجاد اشتغال دائمی برای اعضای جامعه است. دولت رفاه تعداد کسانی را که در صورت نبود آن در فقر زندگی ‏می کردند به نصف کاهش داده است. توجیه اجتماعی دولت رفاه را می توان در این قالب تعریف کرد که ‏کوششی است برای بهبود شرایط فقر و محرومیت ناشی از بازار سرمایه داری. اما نه حذف شرایط آن. دولت ‏رفاه باید توجه بیشتری به آینده داشته باشد، یعنی باید به تجدید ساختار رقابت آمیز نیروی کار بپردازد. تئوری ‏دولت رفاه از آن نوع تئوری هایی است که هم فردگراست و هم جمع گرا. به عبارت دیگر دولت رفاه ترکیبی از ‏بینش فردگرا و جمع گراست. قدرت یکی از پایه های اصلی تعریف سیاست است. قدرت هم در اقتصاد و هم در سیاست وجود دارد. سیاست ‏و اقتصاد بدون قدرت هیچ جایگاه و معنایی ندارند. اما قدرت چیست؟ تعریف جامعه شناسی سیاسی با قدرت ‏مشخص می شود: شناخت پدیده قدرت در روابط اجتماعی و سیاسی. میزان قدرت نوع پایگاه سیاسی- ‏اجتماعی و اقتصادی فرد را تعیین می کند. به نظر می رسد پرسش اصلی تر این باشد که: آیا قدرت سیاسی، قدرت اقتصادی می آورد، یا قدرت اقتصادی، ‏قدرت سیاسی را؟ در اینجا نیز دو نظریه دربرابر هم قرار می گیرند به نام های: کثرت گرا و نخبه گرا. کثرت گرایان دوتا حرف حساب دارند: 1- قدرت سیاسی هیچ تشابه و ارتباطی با قدرت اقتصادی ندارد. قدرت ‏سیاسی غیرمتمرکز است و از طریق سازوکارهای نمایندگی سیاسی و مشارکت، همه افراد می توانند در روند ‏تصمیم گیری ها مشارکت داشته باشند. مانند انتخابات پارلمانی یا ریاست جمهوری و... اما این کثرت گرایی ‏قدرت سیاسی امروزه به شکل کامل و واقعی وجود ندارد. ‏2- بحث بعدی کثرت گرایان درباره دولت رفاه است که اول: دولت رفاه از کشمکش بین سرمایه داران و کارگران ‏تشکیل می شود. یعنی اینکه سرمایه دار می خواهد هزینه کمتری خرج کند و کارگر امتیازات بیشتری دریافت ‏کند. این اختلاف فقط با تشکیل دولت رفاه امکان پذیر است. دوم: دولت رفاه عامل بی طرفی است که تولید و ‏توزیع یا همان عرضه و تقاضا را تنظیم کند و کنترل کننده تورم و افزایش قیمت ها باشد. به طور کلی کثرت گرایان ‏معتقدند با قدرت غیرمتمرکز سیاسی امکان ایجاد دولت رفاه به وجود می آید. این نوعی خوش بینی است که به ‏جرات می توان گفت تا به امروز صورت نگرفته است. نخبه گرایان نقطه مقابل کثرت گرایان هستند. اینان معتقدند ‏ارتباط تنگاتنگ و مستقیمی بین قدرت اقتصادی و قدرت سیاسی وجود دارد. به اعتقاد نخبه گرایان قدرت ‏سیاسی و قدرت اقتصادی غیرمتمرکز نیستند. هم انتخابات سیاسی و هم فعالیت های اقتصادی هر دو تحت ‏تسلط و تاثیر ثروتمندان است زیرا دقیقاً این ثروتمندان هستند که توانایی خرید و کسب و نفوذ سیاسی را در ‏ارتباط با احزاب و دولت ها در سطوحی به مراتب بالاتر از محرومان و فقیران دارند. نخبه گرایان تفکر کثرت گرایان را ‏درباره عدم تشابه و ارتباط بین قدرت اقتصادی و سیاسی ساده لوحانه می خوانند. زیرا این قدرتمندان هستند که ‏دستورها و برنامه ها را تنظیم می کنند و بدیهی است که در این برنامه ها نیازها و منافع غیرنخبگان در مراتب ‏آخر اولویت ها قرار می گیرد. «در مزایده های بزرگ فقط شرکت های بزرگ و خاصی حق بردن دارند. » به نظر ‏نخبه گرایان دولت ها نیز بازیگران عرصه سیاست و اقتصاد هستند. پرسش اساسی بعدی این است که آیا بین ‏این دو نظریه، نظریه متعادل تری وجود دارد؟ تا حدود زیادی «خیر». چرا که باقی نظریه ها نیز کششی به یکی از ‏این دو نظریه خواهد داشت. اقتدار، بحث کیفی قدرت است. اقتدار نوعی قدرت رسمی است که شخصی با ‏رضایت خاطر آن را پذیرفته است. زمانی که قدرت رسمی از شخص گرفته شود اقتدار نیز از او گرفته می شود. ‏البته قابل ذکر است که دوگونه اقتدار وجود دارد: اقتدار رسمی و اقتدار غیررسمی. در عالم سیاست هر دوگونه ‏اقتدار وجود دارد. اما در عالم اقتصاد تنها اقتدار رسمی وجود دارد. اقتداری که از قدرت اقتصادی برمی خیزد. در سیاست رضایت انسانی می تواند به انسانی دیگر بدون داشتن قدرت رسمی، اقتدار بخشد اما در اقتصاد ‏اینچنین موضوع وجود ندارد. اقتدار از قدرت برمی خیزد و بدون ابعاد سیاسی- اقتصادی قابلیت تعریف ندارد. ‏انسانی وقتی می تواند خود را قدرتمند به حساب آورد که هیچگونه وابستگی نداشته باشد. این عدم وابستگی ‏یعنی قدرت اقتصادی و سیاسی. امروزه دیگر نمی توان قدرت اقتصادی و سیاسی را از هم جدا کرد یا حتی ‏ارجحیتی برای آنها شمرد. برگ های تاریخ جهان با تصمیم قدرتمندان سیاسی و اقتصادی ورق می خورد وگرنه ‏سیاستمداران یا اقتصاددانان به تنهایی از عهده تصمیم گیری برنمی آیند. فقر امروزه ریشه ای سیاسی- اقتصادی دارد. به عبارت دیگر قدرتمندان اقتصادی- سیاسی فقر را حفظ می کنند، ‏چون فقر حافظ قدرت آنان است. فقر دوگونه است: نسبی و مطلق. فردی با مبلغی درآمد فقیر محسوب می ‏شود اما گرسنه نیست، مسکنی حداقل دارد و پوشاکی بر تن می کند. این تعریف فقر نسبی است اما فقر ‏مطلق دردناک ترین و زشت ترین شکل فقر است. در سال 1997 سازمان ملل آمار داد که یک چهارم مردم جهان ‏در فقر مطلق هستند. امروزه پس از 10 سال این آمار تغییر چندانی نکرده است. پس بحق است که پرسیده ‏شود: چرا باید این میزان فقیر مطلق وجود داشته باشد؟ تنها عامل تاثیرگذار در ثابت ماندن این آمار قدرت و ‏خواست قدرتمندان اقتصادی- سیاسی جهان است. درآمد و ثروت کره زمین کم نشده، بلکه افزوده شده، پس ‏چرا این آمار کاهش محسوسی پیدا نمی کند. گزارشات مختلفی از فقرا در سطح جهان در مطبوعات و کنفرانس ‏های بشردوستانه ارائه می شود، اما چرا هیچ اقدام مفیدی برای از بین بردن فقر مطلق صورت نمی گیرد؟ تعداد ‏قدرتمندان اقتصادی- سیاسی جهان از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نمی کند و بودن فقر مطلق و نسبی قدرت اینان را ‏بیشتر می کند. دیگر امروزه بحث فقر صرفاً بحثی اقتصادی یا سیاسی نیست، بلکه بحثی کاملاً سیاسی- ‏اقتصادی است. چون در بودن فقر در جهان هم سیاستمداران نقش اساسی دارند هم قدرتمندان اقتصادی. بحث فقر آنقدر گسترده و عمیق است که حقیقتاً به پژوهش های بیشتری نیاز است. اما فقر را می توان از دو ‏جهت کلی بررسی کرد: آیا فقر را خود فقرا ساخته اند یا ساخته شده شرایط خاص اقتصادی- سیاسی است؟ ‏ارجحیت دادن به هر یک از اینان کاری بسیار سخت است. مسلماً انسان ها در فقیر شدنشان بی تاثیر نیستند، ‏اما به همان میزان، ساختار بد اقتصادی- سیاسی نیز تاثیر مستقیم و اساسی بر فقیر شدن و فقیر ماندن انسان ‏ها دارد. اینکه فقر را ناشی از عملکرد انسان بدانیم حرفی خلاف نگفته ایم و حتی اینکه فقیر ماندن انسان ها را ‏عملکرد همان انسان بدانیم سخنی خلاف نگفته ایم اما برخی بر اثر شرایط بد ساختار اقتصادی- سیاسی فقیر ‏می شوند. پس اینکه عده ای از راست گرایان معتقدند فقر فقط عملکرد خود فقراست تمامی سخن نیست یا ‏برخی از چپ گرایان یا مارکسیست ها فقر را ساخته و پرداخته نظام سرمایه داری می دانند تمامی مطلب را ذکر ‏نکرده اند. وقتی انسانی به فقر عادت کرده باشد هر چه امکانات رفاهی و شغلی مناسبی برای او تدارک ببینند ‏باز آن انسان فقیر است. اما انسان هایی که براثر شرایط بد ساختار اقتصادی- سیاسی فقیر شده باشند با ‏کوچک ترین امکان و بستری از وضعیت فقر خارج می شوند اما در این شک نداریم که فقر ساخته و پرداخته فقط ‏انسان هاست. این امر نه تنها در جامعه صنعتی مدرن امروز، بلکه از دوران باستان برای انسان به ارث مانده ‏است.

منابع: ‏1- یوتوپیا (آرمانشهر)، تامس مور، داریوش آشوری - نادرافشار نادری ‏2- یا سوسیالیسم یا بربریت از قرن آمریکا تا دوراهی سرنوشت ساز، ایستوان مزاروش، مرتضی محیط ‏3- ویروس لیبرال جنگ دائمی و آمریکایی کردن جهان، سمیر امین، ناصر زرافشان ‏4- وضعیت جهان سوم در آستانه عصری نو، نوریابادیا-لووراس، سهامی-خزائنی ‏4- نقد و قدرت بازآفرینی مناظره فوکو و هابرماس، مایکل کلی، فرزان سجودی ‏6- نظریه طبقه مرفه، تورستین وبلن، فرهنگ ارشاد ‏7- نظریه رفاه سیاست اجتماعی چیست؟ تونی فیتز پتریک، هرمز همایون پور ‏8- گروندریسه. مبانی نقد اقتصاد سیاسی، کارل مارکس، باقر پرهام - احمد تدین ‏9- کشور شدن کشور اندیشه چپگرا در آمریکای قرن بیستم، ریچارد رورتی، عبدالحسین آذرنگ ‏10- کاپیتالیسم، سوسیالیسم، دموکراسی، جوزف شومپیتر، حسن منصور ‏11- شرایط اخلاقی رشد اقتصادی، دانیال روزیدس، احمد تدین-شهین احمدی ‏12- شرایط مدرن، مناقشه های پست مدرن، بری اسمارت، حسن چاووشیان ‏13- دین، قدرت و جامعه، ماکس وبر، احمد تدین



ارسال محتوا به دوستان نظرات خود را در رازنامه ثبت کنید                به اشتراک گذاری محتوا در فیسبوک به اشتراک گذاری محتوا در گوگل پلاس به اشتراک گذاری محتوا در لینکدین به اشتراک گذاری محتوا در توی تر

مشخصات ثبت اطلاعات

مدیریت رازنامه

مدیریت رازنامه

تاریخ ثبت:
1387/08/08
بروزرسانی:
1388/12/08
آخرین مشاهده:
1403/10/04

نظرات و پیشنهادات


دریافت آخرین اطلاعات رازنامه
با ثبت پست الکترونیکی خود و یا دوستان خود همیشه از آخرین اطلاعات سایت آگاه شوید.

دریافت آخرین اطلاعات رازنامه

پرسش ها و پاسخ ها

    با عرض سلام و خسته نباشید در صورتی شرکتی به عنوان اسپانسر با ما مشغول فعالیت باشد از نظر اداره مالیاتی پول های واریزی از طرف اسپانسر به چه صورت شناسایی میشود ؟ آیا معاف از مالیات است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    باسلام من کاردان دامپزشکم باشراکت مرغداری خریدیم مرغدار نمونه کشور شدم سرم کلاه گذاشتن مرغداری رو فروختن .میخوام کار شروع کنم نمیدونم چیکار باید بکنم.از مردم فراری شدم میترسم با هر کس کار کنم سرم کلاه

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    سلام،وقت بخیر زمانی که لیست تعدیل حقوق تهیه می گردد و حقوق و عیدی از مالیات معاف می گردند در سیستم حسابداری چطور باید مالیات حقوق را کسر کرد متشکرم

    احمد نورمحمدی
    احمد نورمحمدی  ( راهبری سیستم های حسابداری - مالیاتی مشاور مالی مالیاتی شرکت های دانش بنیان )

    سلام وقت بخیر من دوتا حساب دارم به نام پیش دریافت عوارض و ارزش فزوده و پیش پرداخت عوارض و ارزش افزود موقع پرداخت ارزش افزوده و عوارض چطوری سند بزنم و این که چرا تفاوت ارزش افزوده خرید من و ارزش ا

    مانوئیل یوحنائی
    مانوئیل یوحنائی ( حسابداری مالی و مالیاتی -حسابداری صنعتی - حسابرسی - حسابرسی داخلی  )

    سلام ، وقت بخیر نحوه سند زدن پرداختی بیمه تامین اجتماعی به چه صورته ؟ بدون این که تو لیست حقوق و دستمزد بیام ه صورت جداگانه چطوری ثبت بزنم؟

    احمد نورمحمدی
    احمد نورمحمدی  ( راهبری سیستم های حسابداری - مالیاتی مشاور مالی مالیاتی شرکت های دانش بنیان )

    سلام به مشاور محترم من تازه دیپلم در رشته حسابداری گرفته ام نمی دانم به تحصیل در دانشگاه ادامه دهم یا خیر ؟ با توجه به اینکه بیکاری در مقطع دانش آموختگان عال زیاد است چه کنم ؟ لطفا" رهنمایی بفرمائید

    عیسی ذوقی
    عیسی ذوقی ( مشاور بازرگانی، مالی ومالیاتی  )

    سلام و وقت بخیر برای استارت آپ ها و کسب و کارهای الکترونیک آیا معافیت مالیاتی وجود دارد؟ در صورت تایید، نحوه استفاده از معافیت چگونه است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    با سلام خدمت جنابعالی چنانچه پروانه بهره برداری کارگاه یا کارخانه ای که در شهرک صنعتی به نام فرد باشد ولی همین شخص مدیرعامل شرکتی باشد که در همان کارگاه مشغول تولید است و برای آن شرکت دفاتر قانونی تهی

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    سلام و وقت بخیر برای استارت آپ ها و کسب و کارهای الکترونیک آیا معافیت مالیاتی وجود دارد؟ در صورت تایید، نحوه استفاده از معافیت چگونه است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    با سلام خدمت استاد محترم برای آموزش کارکنان در دوره آموزشی اکسل در حسابداری میخواستم ببینم چطوری باید با شما هماهنگی کنیم. با تشکر

    مهدی مقدسی
    مهدی مقدسی ( مشاوره مالی ،حسابداری و حسابرسی مالی و مالیاتی ،قانون مالیات های مستقیم. اکسل .قوانین بازار سرمایه، )