دسته بندی اطلاعات

تغییر و اثر آن بر زندگی

منبع: تابناک تاریخ انتشار: 1391-04-01
نویسنده: مترجم:
چکیده:

یکی از اصولی که می‌تواند باعث تغییر سرنوشت فرد یا حتی جامعه باشد، پذیرفتن این است که ما مجبوریم تن به تغییر دهیم. سکون را‌‌ رها کنیم و خود را جاری سازیم.




نگاه شما: تغییر و اثر آن بر زندگی



بیشتر ما از این فکر به وحشت می‌افتیم، زیرا احساس می‌کنیم ممکن است آرامشی را که در سکون و حالت کنونی خود داریم از دست بدهیم. همیشه ترسمان بابت از دست دادن مواردی است که کسب نموده‌ایم و اینکه ممکن است با تغییر، فقط داشته‌هامان از بین برود و به راحتی به امکانات جدید نرسیم.

اما غافلیم از اینکه اصل تغییر به معنی از دست دادن نیست، بلکه حتی می‌توان گفت معنی تغییر می‌تواند به دست آوردن نیز باشد. اصولا تا چیزی را از دست ندهیم، دنیا عرضهٔ تازه‌ای برایمان نخواهد داشت؛ شاید چون جایی برایش باقی نگذاشته‌ایم.

اینکه هر چه نیاز داریم همیشه در نزدیکی‌مان باشد، حس خوشبختی را در ما پدید می‌آورد. اما باید توجه داشت ما فقط با غرایزمان زندگی نمی‌کنیم. نگاه حیوانی به زندگی داشتن است که انسان را از تلاش بیشتر و تفکر بازمی‌دارد و او را به گذران زندگی لحظه‌ای قانع می‌کند.

ما باور نمی‌کنیم که زندگی مدام در حال تغییر است. نمی‌خواهیم تغییر را بپذیریم. نمی‌خواهیم از دست دادن چیزی یا تمام شدن دورانی را بپذیریم. همه ما به طور کلی به خاطر اهمیتی که خود آگاه یا نا‌خودآگاه به زندگی می‌دهیم، زمان زیادی را صرف تصمیم‌گیری برای آن می‌کنیم.

گاهی به توجیه پناه می‌بریم و تفسیر و دنبال مقصر می‌گردیم که اساسا خودمان نیستیم. هر چه دغدغه‌مان برای ما مهمتر باشد، در حفظ آن بیشتر تلاش می‌کنیم؛ بنابراین، رجوع به آن و مسائل مربوطه و همچین مباحثی در گذشته‌مان که می‌تواند به حفظ شرایط موجود کمک کند، راه درستی به نظرمان می‌آید.

اما اوضاع دور و برمان در حال تغییر است. شاید لازم است که ما هم تغییر کرده و به گونه‌ای متفاوت رفتار نماییم. شاید دغدغه‌مان را درست نشناخته‌ایم، درست انتخاب نکرده‌ایم و درست حفظ نمی‌کنیم. شاید با تغییر به ‌شناختی برسیم که برای ادامه زندگی به دنبال مسیر تازه‌ای باشیم و دغدغه تازه‌ای. چه کسی گفته تغییر و جابجایی حق ما را ضایع می‌کند؟ و چگونه به این نتیجه رسیده‌ایم که جابجایی باید و مجبور است به نفع ما باشد؟ اصلا نفع ما در چیست؟ منافعمان را چگونه مشخص می‌کنیم؟

چرا فکر نمی‌کنیم که اعمال خود ما و اساسا طبیعت بشری و بزرگتر از آن جریان زندگی و ذات دنیا جابجایی را صورت می‌دهد و حال که ما خود را از دنیا بیگانه و جدا می‌دانیم، فکر می‌کنیم مشکل ما را کس دیگری به وجود آورده و خود او باید حل کند و این حق ماست.

شاید بهتر باشد دست از این همه تجزیه و تحلیل برداریم و برویم به دنبال ایجاد موقعیتی جدید. نشستن و حرف زدن یا فکر و خیال بیهوده و بدون پشتوانه منطقی داشتن، ما را فقط کسل‌تر می‌کند. به جای آن بهتر است به خود روحیه بدهیم و مدام تصورات موقعیتی را در ذهن بپرورانیم که آرزویش را داریم و خود را برای به دست آوردن لذات بیشتر آماده کنیم. این کار کمک می‌کند که راحت‌تر وضعیت فعلی را ترک گوییم.

ما قبلا بار‌ها مجبور شدیم وضعیتمان را عوض کنیم تا موارد جدید را کسب و تجربه نماییم. اگر بیندیشیم که راه رفتن در بدو تولد برایمان چقدر دشوار بود، به ما کمک می‌کند که بفهمیم کاری که حالا می‌خواهیم شروع کنیم آنقدر‌ها هم دشوار و خطرناک نیست.

حتی کمی عقب‌تر برویم: بعضی‌ها بر این باورند که دشوار‌ترین کار در این دنیا، «به دنیا آمدن بوده است». پس واقعا هیج جایی برای بهانه‌گیری نخواهد بود. تصور کنید پس از نه ماه قرار داشتن در محیطی تاریک، بی‌صدا، امن، باید از آن جایگاه دل کند، وگرنه نمی‌شود به دنیا آمد. و این خود تغییر و تمرین بزرگی است. آیا واقعا حاضر بودیم هرگز به دنیا نمی‌آمدیم؟ آیا نمی‌پوسیدیم، نمی‌گندیدیم، نمی‌مردیم؟

درست است که آنجا به مادر بسیار نزدیک بودیم و حتی به گمان برخی دانشمندان عواطف و احساسات، حرف‌ها و نوازش‌ها و صدای قلب مادر را می‌شنیدیم و احساس می‌کردیم؛ درست است آب و غذا و امنیت داشتیم و آزاد بودیم بی‌هیچ مزاحمی. اما همه این‌ها نمی‌تواند به معنای اسیری باشد؟ نباید موقعیتمان تغییر می‌کرد و رو به بهبودی یا تجربه موقعیت جدید می‌رفت؟

خودمان را با این جملات واهی در غفلت قرار ندهیم. من برای تغییر خیلی پیر هستم و از اینکه کار احمقانه‌ای بکنم می‌ترسم، زیرا ممکن است فرصت جبران نداشته باشم یا اطرافیانم را برنجانم. با این حرف، وحشتمان از شکست خوردن برمی‌گردد و امیدمان محو می‌شود. به این ترتیب، هر روز‌‌ همان کار قبلی را ادامه می‌دهیم؛ در نتیجه نگران و ناامید تلاش می‌کنیم این اتفاقات را انکار کنیم.

شاید مقدر شده فقط اینجا بنشینیم و ببینیم چه پیش می‌آید. دلمان می‌خواهد این موضوع را باور کنیم، زیرا راحت‌ترین کار ممکن همین است؛ منتظر ماندن و قانع بودن. عادت کرده‌ایم‌‌ همان کارهای همیشگی را انجام دهیم و تعجب می‌کنیم چرا وضعیت بهتر نمی‌شود؛ غافل از اینکه کار ثابت و همیشگی، نتیجه ثابت و همیشگی می‌دهد.

گاهی می‌ترسیم در راه تلاشمان تنها بمانیم. آن وقت چگونه با مشکلات مقابله کنیم؟ چگونه بدون کوچک‌ترین ناراحتی، موفق شویم؟ وقتی متوجه می‌شویم ترس بر ما غلبه کرده، بهترین کار این است که به حماقت خود بخندیم. دست به کار شدن بهترین راه چاره است. از خود بپرسیم واقعا آنقدر ناتوانیم که به دیگران و حمایت مشروطشان نیازمند باشیم؟ سعی کنیم متوجه شویم، کسی هرگز قصد ندارد، دارایی‌های گذشته‌مان را برگرداند و زندگی‌مان را به سامان قبل برساند. خودمان باید دست به کار شویم. گاه آن رسیده که زندگی جدید را پیدا کنیم.

گاه اوضاع تغییر می‌کند. زندگی این است، زندگی حرکت می‌کند و ما هم باید حرکت کنیم. وگرنه جا می‌مانیم و از همه چیز عقب می‌افتیم. تصور کنید کسی را که در این وضعیت انفجار اطلاعات، بخواهد همانند گذشته هنوز از همه جا بی‌خبر باشد. یا به پافشاری‌اش بر عقاید کذشته و تصورات و تعصبات ادامه دهد. مثلا زمانی تلویزیون داشتن امر عادی نبود و تازه نهی می‌شد، چرا که بی‌اخلاقی را منتشر می‌کرد و به همین دلیل، ما حالا هم نخواهیم تلویزیون داشته باشیم. بدون اینکه بررسی کنیم و بدون توجه به نیازهای این دوره و زمانه.

به هر حال بعضی از مردم کم یا زیاد این گونه‌اند. باید تلاش کنیم همراهانمان را قانع کنیم و آماده باشیم که حتی گاهی ترسشان به عصبانیت تبدیل شود. این را هم یادمان باشد بعضی‌ها اصلا نمی‌خواهند گوش کنند. بعضی‌ها واقعا نمی‌دانند که فرا‌تر از خودشان و دایره محدود اطرافشان، دنیا وجود دارد و در جریان است؛ وسیع و سریع.

اگر تغییر نکنی، از بین می‌روی. اگر مصرانه باستی و با دنیا حرکت نکنی، بناچار عقب می‌مانی و از لذات دنیا محروم می‌شوی؛ هرچند خودت نفهمی چرا که فهمت را پرورش نداده‌ای و از حقت و نیازهای واقعیت بی‌اطلاعی.

در موضوعات روان‌شناختی مطرح است که واقعا استرس و نگرانی باید وجود داشته باشد. چرا که باعث حرکت می‌شود. نبود ترس و دلهره انسان را باز می‌دارد و البته روشن است که اضطراب بیش از اندازه نیز انسان را افسرده و در ‌‌نهایت از زندگی زده می‌کند. باید تصمیم بگیریم که اگر دوباره با چنین وضعیتی رو به رو شویم، محل راحت قبلی خود را ترک کرده، زود‌تر تغییر کنیم. به این ترتیب، همه چیز آسان‌تر می‌شود. باور داشته باشیم به هر حال دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است.
 
مسلما این به ما کمک خواهد کرد که هرگاه ناامید می‌شویم، به خود نهیب زنیم کاری که در حال انجامش هستیم، با تمام دشواری‌ها، از ماندن در وضعیت بلاتکلیفی خیلی بهتر است. ما حتما تجربیات بیشتری در مسیر کسب خواهیم نمود آستانه صبرمان بالا‌تر خواهد رفت. پخته‌تر و بزرگ‌تر خواهیم شد و این برای درک بیشتر زندگی و استفاده بهتر از فرصت‌ها به دردمان خواهد خورد و همین کافی است.  

بنابراین تنها به نتیجه تغییر نیندیشیم. در راه از مسیر لذت ببریم. اصلا از کجا معلوم تا نتیجه زنده باشیم؟ یا وقتی به نتیجه رسیدیم خود به خود تغییر نکرده باشد؟ اصلا ممکن است استفاده از راه کمک کند هدف و نتیجه را عوض کنیم، زیرا شناختمان بالا رفته و البته سلایقمان تغییر کرده است.

به طور کلی بهتر است تصمیم بگیریم به جای اینکه اجازه دهیم شرایط بر ما چیره شود، خود بر شرایط چیره شویم. اگر دیگران می‌توانند به جستجوی خود برای یافتن بهترین‌ها ادامه دهند، ما هم می‌توانیم.

اگر از آغاز به آنچه در حال وقوع بود توجه می‌کردیم و تغییر را پیش بینی کرده بودیم، احتمالا غافلگیر نمی‌شدیم. شاید این‌‌ همان کاری است که دیگران کرده بودند. بهترین راه این است همیشه زندگیتان را بررسی کنید تا از زمان کهنه شدن آن آگاه شوید. ترس اوضاع را بد‌تر می‌کند؛ بنابراین، کاری را انجام دهید که اگر نمی‌ترسیدید می‌کردید؛ یعنی حرکت در مسیری جدید.

با اعتماد خود را‌‌ رها کنید. اگر چه به درستی ندانید که چه در پیش روست. طولی نمی‌کشد که متوجه می‌شوید: غلبه بر ترس، یعنی آزادی. پی ببریم که تا کنونی اسیر ترسمان بوده‌ایم و حرکت کردن در مسیری جدید، سبب آزادی‌مان شده است. جستجو کردن، ایمن‌تر از باقی ماندن در وضعیت بلاتکلیفی است. آنچه انسان از آن می‌ترسد، هرگز به آن بدی نیست که تصور می‌کند. نباید به تصوراتمان اجازه عرض اندام زیادی بدهیم. در واقع افسار خیال پردازی‌هامان را همیشه باید محکم بگیریم، وگرنه وارد تمام محدودیت‌ها خواهد شد و ذهنمان را پر خواهد کرد.

و این‌ها همه، تنها کاری که می‌کند روحمان را پر از انرژی منفی می‌کند، نهایتا بر جسم اثر می‌گذارد و ما را مسخ شده از زندگی می‌اندازد. بر عکس اگر همه چیز مرتب و سر جای خودش استفاده شود، چه بسا همین تصورات به مثبت اندیشی و سرانجام پرورش ذهن کمک کنند.

ترسی که آدمی در سر می‌پروراند، بسیار هولناک‌تر از چیزی است که در واقعیت اتفاق می‌افتد. ترس از نیافتن زندگی جدید آن چنان سبب وحشتمان می‌شود که حتی نمی‌خواهیم جستجو را آغاز کنیم. وقتی عادات قبلی را ترک کنیم، افکارمان متحول می‌شود. این هم یکی دیگر از مزایای حرکت. در جا زدن و همیشه یک جور بودن ما را مرداب می‌کند. کم کم و ناخوداگاه کهنه و قدیمی می‌شویم. عصبی و غرغرو.

کاری نکنیم که همواره مجبور به دنباله‌روی باشیم. چرا همیشه دیگران آغاز کنند یا به وجود بیاورند یا کشف و عده‌ای تحلیل کنند و ما تنها استفاده کنندهٔ صرف باشیم که به اجبار شرایط راضی به ایفای این نقش شده؛ بنابراین تجربه فهم و سواد هم ندارد. این را با خود تکرار کنید: افکار قدیمی، تجربه جدید به وجود نمی‌آورند. همین دلیل در جا زدن ماست. باید رفتار ما با زمانی که خلق و خوی قدیم را داشتیم تفاوت کند که این کار با جابجایی و اعتماد به جاری شدن خود به خود انجام می‌شود. وقتی انسان عقاید خود را تغییر می‌دهد، اعمالش نیز دگرگون می‌شود.

اما مورد دیگر این که بسته به پذیرش و درک از زندگی، می‌توان باورهای متفاوت داشت و بر اساس همین باور، زندگی‌ها متفاوت است. مثلا کسانی باور دارند که تغییر، آسیب می‌رساند و در نتیجه در برابرش ایستادگی می‌کنند. اما سعی کنیم بپذیریم پیدا کردن عادات جدید سبب می‌شود تا این تغییر با رضایت پذیرفته شود.

وقتی می‌بینی می‌توانی چیزهای جدیدی پیدا کنی و از آن لذت ببری، راه خود را تغییر بده. انقدر متعصب و بسته نباش. زندگی و دنیا وسیع و گسترده است. خود را محدود نکن. انسان نامحدود و بزرگ است. تعجب خواهی کرد که بفهمی بعد‌ها چه عظمتی را محدود کرده بودی. توجه به موقع به تغییرات کوچک به تو کمک می‌کند که خود را برای تغییرات بزرگتری که در راه است آماده کنی.

کسانی که زندگی را ساده می‌گیرند و اوضاع و احوال را بیش از حد تجزیه و تحلیل نمی‌کنند. وقتی که موقعیت تغییر کرده و همه چیز جا به جا شده بود، آن‌ها هم تغییر و حرکت کرده بودند. این بدان معنی نیست که ولنگار باشیم.

ما در این نوشتار از «جاری شدن آگاهانه» صحبت می‌کنیم. و روی صحبتمان بیشتر با «در جا زننده‌های نا‌آگاه» است. به باور استاد شهید، دکتر علی شریعتی، برای دیدن برخی رنگ‌ها و فهمیدن بعضی حرف‌ها، از نگریستن و اندیشیدن کاری ساخته نیست. باید از آنجا که نشسته‌ایم برخیزیم و قرارگاهمان را در جهان عوض کنیم. (هبوط در کویر)

نیازی نیست که مسائل را بیش از اندازه پیچیده، یا خود را با فکرهای ترسناک گیچ کرد. می‌توان با توجه کردن به تغییرات کوچک، خود را به نحو بهتری برای تغییر بزرگی که در راه است، آماده ساخت. باید خودمان را زود‌تر با تغییرات امور تطبیق بدهیم، زیرا اگر بموقع این کار را نکنیم، ممکن است دیگر خیلی دیر شود. باید راه را خودتان با غلبه بر ترس و گذشتن از آسایش پیدا کنید. هیچ کس دیگری نمی‌تواند این کار را برایتان انجام دهد یا شما را راضی کند. باید خود فایدهٔ تغییر کردن را بفهمید و تجربه کنید. دیدتان عوض خواهد شد.

تنها کافی است زندگی را حس کنیم، آن قدر که بفهمیم چه وقت دارد راکد می‌شود. خود را به زندگی بسپاریم. با تمام وجود زندگی کنیم. اجازه دهیم از ذره ذره زیبایی‌ها لبریز شویم. امنیت، آگاهی داشتن از محیط اطراف است، نه حبس کردن خود در شرایط راحت؛ بنابراین با تمام وجود حرکت کنید.

فقط این دیگران نیستند که روزگارمان را تغییر می‌دهند، بلکه خود روزگار نیز دوره‌ای دارد، و سرانجام به پایان می‌رسد.

شک کردن و تحلیل کردن ما را به اشتباهاتمان آگاه می‌کند و چقدر خنده دار است بدانیم گاهی کارهایی از ما سر می‌زند که بیشتر به شوخی نزدیک است و ما بیخود جدی گرفته بودیم. وقتی چیزی را بیش از اندازه جدی بگیریم، از پس تغییرش برنمی‌آییم. اصلا به نظرمان نمی‌رسد نیاز به دگرگونی داشته باشد.

بنابراین تصمیم بگیرید هر از گاهی به خودتان، زندگی‌تان، رفتارتان، افکارتان و عقایدتان بخندید. آن وقت مواردی که نیاز به تغییر دارند مشخص می‌شوند. زندگی یک شوخی بزرگ است. خداوند یک طنز‌پرداز واقعی است. باید شاد بود و لذت برد. هشیاری اینگونه دست می‌دهد. و سپاسگذاری از خالق اینگونه محقق می‌شود.

این را فراموش نکنیم گاهی باید به جای اداره‌‌ همان شیوه‌های قدیم، به ترسیم مسیر جدید بیندیشیم. می‌توانیم از تغییر و موفقیت لذت ببریم، چه در کار و چه در زندگی.
مثلا گاهی بعضی رابطه‌ها در‌‌ همان شیوه‌های کهنه رایج و معمول گم و خراب شده. احتمالا فقط کافی است از یک رابطه بد، خود را‌‌ رها کنیم. کسی مجبورمان نکرده همیشه به همه افراد و موضوعات گذشته بچسبیم و با خود همراه‌شان کنیم.
اما به این موضوع از جنبه دیگر بیندیشید: شاید با کمی تغییر جزیی بشود‌‌ همان رابطه را حفظ کرد و به نحو موثر‌تر ادامه داد.

شاید آنچه ما واقعاً نیاز داریم از آن‌‌ رها شویم، همین رفتارهای ضعیف و قدیمی خودمان است که سبب رابطهٔ بد ما می‌شود، وگرنه شروع هر رابطهٔ جدید با افراد جدید نیز ممکن است به‌‌ همان نتایج کسالت آور و بیهوده منتهی شود. پس بهتر است عاقلانه‌تر عمل کنیم. رفتار و شیوه جدید، یک رابطهٔ جدید است با‌‌ همان شخص.
و همه این‌ها وقتی کار ساز است که خود بخواهیم. خواستن سرآغاز شدن‌هاست، چرا که اجبار فقط مقاومت برمی‌انگیزد. به امید آگاهی، فهم بیشتر، حرکت و تغییر.

نوشته: مریم وزیری

الهام گرفته از کتاب: چه کسی پنیر مرا جابجا کرد
 



ارسال محتوا به دوستان نظرات خود را در رازنامه ثبت کنید                به اشتراک گذاری محتوا در فیسبوک به اشتراک گذاری محتوا در گوگل پلاس به اشتراک گذاری محتوا در لینکدین به اشتراک گذاری محتوا در توی تر

مشخصات ثبت اطلاعات

مدیریت رازنامه

مدیریت رازنامه

تاریخ ثبت:
1391/04/03
بروزرسانی:
1391/04/03
آخرین مشاهده:
1403/09/02

نظرات و پیشنهادات


دریافت آخرین اطلاعات رازنامه
با ثبت پست الکترونیکی خود و یا دوستان خود همیشه از آخرین اطلاعات سایت آگاه شوید.

دریافت آخرین اطلاعات رازنامه

پرسش ها و پاسخ ها

    با عرض سلام و خسته نباشید در صورتی شرکتی به عنوان اسپانسر با ما مشغول فعالیت باشد از نظر اداره مالیاتی پول های واریزی از طرف اسپانسر به چه صورت شناسایی میشود ؟ آیا معاف از مالیات است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    باسلام من کاردان دامپزشکم باشراکت مرغداری خریدیم مرغدار نمونه کشور شدم سرم کلاه گذاشتن مرغداری رو فروختن .میخوام کار شروع کنم نمیدونم چیکار باید بکنم.از مردم فراری شدم میترسم با هر کس کار کنم سرم کلاه

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    سلام،وقت بخیر زمانی که لیست تعدیل حقوق تهیه می گردد و حقوق و عیدی از مالیات معاف می گردند در سیستم حسابداری چطور باید مالیات حقوق را کسر کرد متشکرم

    احمد نورمحمدی
    احمد نورمحمدی  ( راهبری سیستم های حسابداری - مالیاتی مشاور مالی مالیاتی شرکت های دانش بنیان )

    سلام وقت بخیر من دوتا حساب دارم به نام پیش دریافت عوارض و ارزش فزوده و پیش پرداخت عوارض و ارزش افزود موقع پرداخت ارزش افزوده و عوارض چطوری سند بزنم و این که چرا تفاوت ارزش افزوده خرید من و ارزش ا

    مانوئیل یوحنائی
    مانوئیل یوحنائی ( حسابداری مالی و مالیاتی -حسابداری صنعتی - حسابرسی - حسابرسی داخلی  )

    سلام ، وقت بخیر نحوه سند زدن پرداختی بیمه تامین اجتماعی به چه صورته ؟ بدون این که تو لیست حقوق و دستمزد بیام ه صورت جداگانه چطوری ثبت بزنم؟

    احمد نورمحمدی
    احمد نورمحمدی  ( راهبری سیستم های حسابداری - مالیاتی مشاور مالی مالیاتی شرکت های دانش بنیان )

    سلام به مشاور محترم من تازه دیپلم در رشته حسابداری گرفته ام نمی دانم به تحصیل در دانشگاه ادامه دهم یا خیر ؟ با توجه به اینکه بیکاری در مقطع دانش آموختگان عال زیاد است چه کنم ؟ لطفا" رهنمایی بفرمائید

    عیسی ذوقی
    عیسی ذوقی ( مشاور بازرگانی، مالی ومالیاتی  )

    سلام و وقت بخیر برای استارت آپ ها و کسب و کارهای الکترونیک آیا معافیت مالیاتی وجود دارد؟ در صورت تایید، نحوه استفاده از معافیت چگونه است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    با سلام خدمت جنابعالی چنانچه پروانه بهره برداری کارگاه یا کارخانه ای که در شهرک صنعتی به نام فرد باشد ولی همین شخص مدیرعامل شرکتی باشد که در همان کارگاه مشغول تولید است و برای آن شرکت دفاتر قانونی تهی

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    سلام و وقت بخیر برای استارت آپ ها و کسب و کارهای الکترونیک آیا معافیت مالیاتی وجود دارد؟ در صورت تایید، نحوه استفاده از معافیت چگونه است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    با سلام خدمت استاد محترم برای آموزش کارکنان در دوره آموزشی اکسل در حسابداری میخواستم ببینم چطوری باید با شما هماهنگی کنیم. با تشکر

    مهدی مقدسی
    مهدی مقدسی ( مشاوره مالی ،حسابداری و حسابرسی مالی و مالیاتی ،قانون مالیات های مستقیم. اکسل .قوانین بازار سرمایه، )