منبع: | دنیای اقتصاد | تاریخ انتشار: | 1390-01-22 |
نویسنده: | مترجم: | هوتسا عسکری نسب | |
چکیده: | |||
هفته نامه اکونومیست در مقاله اخیر خود با عنوان «قدرت زن، زنان در نیروی کار» به این مطلب اشاره میکند که «قدرت اقتصادی زنان در سراسر جهان، یکی از چشمگیرترین انقلابها در 50 سال گذشته بوده است.» |
|||
دلایل و پیامدهای افزایش حضور زنان در بازار کار افزایش حضور زنان در عرصه تجارت همواره موضوع جالب و رایجی بوده است و زنان هم علاقهمند به بحث پیرامون این موضوع هستند که چگونه میتوانند تعادلی بین کار بهتر و زندگی شخصی خود بوجود آورند. این موضوع به طور قابل توجهی تا زمانی که زنان به طور جدی وارد عرصه کاری نشده بودند، مورد بحث نبود و طبق گفته مقاله، زنان به تعهدات خود پایبند هستند. به منظور درک بهتر برخی از عوامل اصلی افزایش حضور زنان در محیطهای کاری در 50 تا 75 سال گذشته، تحقیقاتی انجام گرفته است که نخست به آنها میپردازیم و سپس پیامدهای حضور زنان در جامعه را بررسی میکنیم. دلایل افزایش حضور زنان در جامعه کمبود نیروی انسانی در جنگ جهانی دوم عدم حضور فعال زنان در عرصههای گوناگون جنگ سبب کمبود نیروی کار شده بود. دولت آمریکا هم با کمک گرفتن از نماد فرهنگی زنان در جنگ جهانی دوم به نام «رزی»، آنان را به حضور و کار کردن در جبهههای جنگ تشویق کرد. از سال 1940 تا 1945 نیروی کار زنان رشد 50 درصد داشت و اشتغال زنان در صنایع دفاعی تا 46 درصد افزایش یافت. همچنین تغییری در نگرشهای فرهنگی ایجاد شد و زنان طبقه متوسط که پیش از آن کار کردن را بد میدانستند به این مهم پرداختند. ظهور جنبش طرفدار حقوق زنان افکار عمومی بر تساوی حقوق و آزادی زنان متمرکز شد. همانطور که در هفته نامه اکونومیست عنوان شده طرفداران حقوق زنان مانند «بتی فریدن» سوءاستفاده از زنان را به چالش کشیدند و تبعیض را به باد انتقاد گرفتند. نیاز اقتصادی با افزایش هزینه زندگی کار یک ضرورت اقتصادی به منظور حمایت از خانواده به شمار میرود. تصویب قانون تساوی حقوق دولتی مواردی چون تصویب تساوی حقوق در سال 1963، قانون حقوق مدنی در 1964، دستور اجرایی ریاستجمهوری در 1967 و حقوق و لایحه اصلاح تساوی حقوق در قانون اساسی در سال 1972. رشد بخش خدمات و کوچک شدن بخش تولید این امر منجر به افزایش تقاضای بازار کار برای کارگران زن شده است. طبق روزنامه اکونومیست در زمینه کار، وقتی که جنبه فیزیکی افراد (مانند قدرت بدنی) بیش از قدرت تفکر اهمیت داشته باشد مردان صاحب امتیازاتی موروثی میشوند، اما حال که نقش قوه ادراک حیاتی است مردان و زنان به صورت عادلانه با هم برابر میشوند. توسعه و افزایش دسترسی به آموزش عالی در حال حاضر، زنان از تحصیلات عالیه برخوردارند و در نتیجه امکان دستیابی به شغل مورد نظر نیز افزایش پیدا کرده است. (طبق آمار آموزش و پرورش) زنان در سال تحصیلی1950- 1949 موفق به کسب تعداد 120796 مدرک دانشگاهی شدند یا به عبارتی 24 درصد از تمام مدارک را از آن خود کردند. در سال تحصیلی 2009- 2008، این رقم به 1849200 رسید و 60 درصد کل مدارک را شامل میشد. پیامدهای افزایش حضور زنان در عرصه کار افزایش قدرت خرید زنان 85 درصد خریدها به عهده مصرفکنندگان زن است. زنان 7 تریلیون دلار خرج کرده و 78 درصد از آنها با دقت بیشتری خرید میکنند و درآمد زنان در مقایسه با گذشته تغییرات چشمگیری داشته است. توسعه نتایج تجاری طبق گزارش شرکت پژوهش و مشاوره، شرکتهایی که تعداد اعضای هیات مدیره زن بیشتری دارند، از عملکرد مالی بالاتری نسبت به شرکتهای دیگر برخوردار هستند، برای مثال 53 درصد بازده در دارایی خالص، 42 درصد بازده فروش، 66 درصد بازده بیشتر در سرمایهگذاری بنیادی دارند. افزایش تولید ناخالص داخلی طبق گفته «گلدمن ساچ» در مقاله اکونومیست: اگر تمام مسائل را یکسان فرض کنیم، افزایش مشارکت زنان در بازار کار نسبت به مردان موجب افزایش سطح تولید ناخالص داخلی در بسیاری از کشورها شده است. برای مثال این افزایش در ایتالیا 21 درصد، اسپانیا 19 درصد، ژاپن 16 درصد، آمریکا 9 درصد، فرانسه، آلمان و بریتانیا 8 درصد بوده است. افزایش تعداد زنان صاحب کسب وکار زنان، صاحب 4/10 میلیون شرکت (50 درصد یا بیشتر) در ایالات متحده هستند که بیش از 9/12 میلیون نفر کارمند و فروشی در حدود 9/1 تریلیون دلار دارند. کاهش زمان سپری شده زنان شاغل با فرزندان خود به دلیل برنامه کاری فعالیت زنان در عرصه اجتماعی، نقاط ضعفی نیز به همراه دارد. به عنوان مثال، مادران شاغل که تمام وقت کار میکنند برنامه فشردهای دارند و در نتیجه، زمان کمتری را با فرزندان خود سپری میکنند. یک سوم تمام کودکان مدرسه رو در ایالات متحده آمریکا زمانی از هفته را بدون والدین و تنها در خانه هستند. اکونومیست همچنین هشدار میدهد که حتی والدین مرفه نیز به دلیل مشغله زیاد، زمان اندکی را با فرزندان خود هستند که این مساله نگرانکننده است. افزایش میزان استرس و تغییر وظایف «هارپر و لیچت» میگویند: مهمترین مشکل خانوادههای شاغل یا دو درآمده مشکلات مالی نیست، بلکه مشکل مدیریت برنامهها و تقسیم وظایف بین والدین است. زنانی که به طور تمام وقت مشغول به کار هستند، به کارهای روزمره منزل رسیدگی کرده و همچنین از والدین سالخورده خود مراقبت میکنند. بنابراین در مقایسه با زنان نسل گذشته، میزان استرسی که روزانه با آن مواجهه میشوند به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. روابط در چنین خانوادههایی دچار تغییر شده و روابط به گفتوگوهای منعطفتر و روابط تساوی بین زوجین تبدیل شده است. مشکلات نگهداری کودکان یکی دیگر از مشکلاتی که در ارتباط با افزایش حضور زنان در جامعه وجود دارد، استفاده از مهدکودکهایی است که مسوولیت نگهداری از کودکان را به عهده دارند و تعدادشان بسیار اندک و گران میباشد و برای خانوادههای کم درآمد که قسمت عظیمیاز بودجه خانواده صرف مراقبت کودک میشود تامین هزینه مهد کودک مشکلتر است، همچنین دست کشیدن از کار به منظور مراقبت از فرزندان نیز فاجعه مالی به همراه خواهد داشت. تغییرات در نحوه انجام کار اکثر شرکتها به منظور کمک به وضعیت مالی کارمندان خود این امکان را فراهم میکنند تا بخشی از کار، از طریق ارتباط راه دور و کار در منزل صورت بگیرد که بسیار هم این روزها متداول شده است. تغییرات در برنامه مدارس برخی از مدارس تغییراتی را در ساعات کاری خود ایجاد کرده اند تا تطابقی بین ساعات کاری بچهها با والدین ایجاد کنند. تا از بار مراقبت والدین اندکی کاسته شود. دانش آموزان بعضی از مدارس معروف در آمریکا ساعات طولانی تری در مدرسه هستند و تعطیلات تابستانی کوتاه تری هم دارند. تجزیه و تحلیل پیامدهای افزایش تعداد زنان شاغل نشان میدهد که تغییرات فراوانی در زمینه کسب و کار و زندگی خانوادگی رخ داده است که بسیاری از این تغییرات مثبت هستند، اما نکات منفی فراوانی هم وجود دارد که درپارهای موارد تاثیرات کلی در اجتماع احساس میشود. منبع: Forbes |