منبع: | دنیای ادقتصا | تاریخ انتشار: | 1386-05-22 |
نویسنده: | پویا جبل املی | مترجم: | |
چکیده: | |||
یکی از انتقادات مطرح در برابر اقتصاد بازار، عدم برابری ظرفیتهای عاملان اقتصادی است. منتقدان بر این باورند که با وجود طبقات ضعیف، آزادسازی اقتصاد و اتکا بر بازار در نهایت موجب خسران این قشر شده و در نتیجه عدم برابری و نقض عدالت است .که در جامعه رخ مینماید. اما آیامسوولان میتوانند بدون دغدغهای درباره آثار ضدعدالتی آزادسازی اقتصاد برای آن اقدام کنند. |
|||
آزادسازی عین عدالت یکی از انتقادات مطرح در برابر اقتصاد بازار، عدم برابری ظرفیتهای عاملان اقتصادی است. منتقدان بر این باورند که با وجود طبقات ضعیف، آزادسازی اقتصاد و اتکا بر بازار در نهایت موجب خسران این قشر شده و در نتیجه عدم برابری و نقض عدالت است که در جامعه رخ مینماید. این گزاره، امروز بزرگترین دغدغه مجریان ایرانی است که بهرغم میل خود باید برای اجرایی شدن سیاستهای ذیل اصل 44 اقدام کنند. لیکن پیش از دغدغه ایرانیان، این نقد تاریخی جبهه چپ از اقتصاد آزاد است. مارکس به عنوان رهبر بلامنازع این جبهه مطرح میکند که دست نامریی در جایی که بازیگران از قدرتهای مختلفی بهرهمند هستند، به معنای استثمار ضعفا توسط بورژواها است، پس دولت است که باید از شکلگیری این عرصه منحوس ظلم و بیعدالتی جلوگیری کند. اما چه پاسخی میتوان داد این دغدغه و پرسش تکراری را تا مجریان ما در دام تکرار تاریخ نیفتند و ایمان بیاورند به آنچه برایشان مقرر شده تا به انجام رسانند.پاسخ اول آنکه همین تاریخ در صحنه عمل آلترناتیوهای دیگر را منسوخ دانسته است و نشان داده که اتفاقا بدیلهای دیگر برای اقتصاد آزاد چگونه جامعه انسانی را به استبداد و بیعدالتی و فقر رهنمون ساختهاند.دوم آنکه بر خلاف ادعای چپ، اتفاقا اقتصاد آزاد است که برابری را اصل خدشهناپذیر خود قرار داده است. در حقیقت ایجاد یک اقتصاد بسته برای یاری به طبقهای خاص در ذات خود نمایانگر بیعدالتی و عدم تساوی حقوقی در برابر کل جامعه است. به همین دلیل هم هست که جایگزینهای اقتصاد آزاد منجر به بیعدالتی فراگیر و لاجرم حکومت استبدادی میشود. |