منبع: | دنیای اقتصاد | تاریخ انتشار: | 1390-01-21 |
نویسنده: | رابرت شیلر | مترجم: | آرام روحانی |
چکیده: | |||
آیا بحران بعدی با حبابی شدن قیمت زمینهای کشاورزی آمریکا شروع خواهد شد؟ به عنوان کسی که درباره سفتهبازی در بازارها نوشته است مردم اغلب این سوال را از من میپرسند و مایلند بدانند که سفتهبازان حباب بعدی را کجا ایجاد خواهند کر |
|||
بحران بعدی جهان از زمینهای کشاورزی شروع میشود؟ آیا بحران بعدی با حبابی شدن قیمت زمینهای کشاورزی آمریکا شروع خواهد شد؟ به عنوان کسی که درباره سفتهبازی در بازارها نوشته است مردم اغلب این سوال را از من میپرسند و مایلند بدانند که سفتهبازان حباب بعدی را کجا ایجاد خواهند کرد؟ باز گریبان بخش مسکن را خواهد گرفت؟ بازار سهام خواهد بود؟ نمیدانم، هرچند که حدسهایی دارم. واقعا غیرممکن است که کسی حبابها را به دقت پیشبینی کند. به عقیده من، حبابها اپیدمیهای اجتماعی هستند که به گونهای واگیردار از فردی به فرد دیگر سرایت میکنند. وقتی نرخ سرایت افکاری که به پیدایش حباب کمک میکنند بالا برود حباب تقویت میشود، اما نرخ سرایت به الگوی فکری بستگی دارد که قضاوت کردن دربارهاش به این سادگیها میسر نیست. حبابهای بزرگ سفتهبازی پدیدههای نادری هستند. (حبابهای کوچک – مثلا قیمت چند سهم خاص – دائم به وجود میآیند؛ اما جواب سوال ما نیستند.) از آنجا که حبابهای بزرگ چندین سال دوام میآورند، پیشبینی کردن آنها به معنی پیشبینی چندین سال آینده است؛ یعنی دورهای که مثلا دو دوره انتخابات ریاستجمهوری را دربرخواهد گرفت. با تمام این دشواریها میتوان گفت برخی حوزهها را برای ایجاد حباب مستعدتر از دیگر حوزهها دانست. بازار سهام اولین جایی است که باید به سراغش رفت، زیرا سرمایهگذاری در آن به شدت اهرمی است و سابقه طولایی در حبابی شدن دارد. در یک قرن گذشته سه حباب عظیم در بازار سهام شکل گرفته است: دهه 20، دهه 60 و دهه 90. در صورتی که طی صد سال گذشته تنها یک حباب در بخش مسکن داشتهایم که آن هم مربوط به همین سالهای اخیر است.از نزول تاریخی بازارهای سهام جهان در سال 2009 تا کنون بهبود قابل ملاحظهای داشته ایم. S&P500 بیش از 87 درصد رشد واقعی داشته است. هرچند که تاریخ انباشته از تلاشهای شکست خورده برای پیشبینی واقعی یا کاذب بودن روند بازگشت بازارهای سهام است، روند کنونی شباهت زیادی به حباب ندارد و بیشتر آن را میتوان بازگشت از یک دوره رکود دانست. افزایش قیمت سهام به شکل سرایت یک باور تازه نبوده، بلکه بیشتر نشان از آسوده خاطر شدن مردم دارد. همچنین طی یک یا دوسال گذشته قیمت مسکن نیز در چندین کشور دنیا بهویژه چین و برزیل و کانادا رو به افزایش بوده و حتی میتوان انتظار داشت که کشورهای دیگری نیز به این روند بپیوندند، اما در کشورهایی که به تازگی از قید حباب مسکن رها شدهاند خیلی بعید است که به این زودیها حباب تازهای شکل بگیرد. سیاستهای محافظه کارانه دولت احتمالا یارانه مسکن را پایین خواهد آورد و وضعیت کنونی این بازار نیز نشانهای از شکلگیری حباب ندارد. استمرار روند کنونی جهش قیمت کالاهای مصرفی بیشتر متحمل به نظر میرسد، به خصوص که روحیه کلی مردم نیز حامی آن است. نگرانیهای فزاینده درباره گرم شدن زمین و اثر آن بر قیمت مواد غذایی یا زمستانهای سرد و سخت مناطق شمالی و اثر آن بر هزینه گرمایش چیزهایی است که از شهروندی به شهروند دیگر سرایت میکند. حتی اخبار صدر روز یعنی انقلابهای خاورمیانه نیز به این انتظارات دامن میزند (بعضیها میگویند این انقلابات با نارضایتی مردم از قیمت بالای مواد غذایی شروع شد و قیمت نفت هم میتواند به مراتب تاثیرات بیشتری بر ایشان بگذارد.) اما پیشنهاد شخصی من برای اینکه کدام حوزه میتواند حباب دهه جدید را در خود داشته باشد «زمینهای کشاورزی» است – آن هم نه فقط به خاطر اینکه میشنویم قیمت زمینهای کشاورزی اخیرا در آمریکا و انگلستان رو به افزایش بوده است. روشن است که زمین کشاورزی خیلی کم اهمیتتر از بسیاری داراییهای مورد توجه سفتهبازان است. برای مثال سال 2010 ارزش کل زمینهای کشاورزی آمریکا 9/1 هزار میلیارد دلار بود، در صورتی که ارزش بازار سهام در همین دوره 5/16 و ارزش بازار مسکن 6/16 هزار میلیارد دلار بوده است. ضمن آنکه شکلگیری حباب بزرگ در قیمت زمینهای کشاورزی واقعا نادر است: در قرن بیست تنها یک مورد همچنین حبابی در آمریکا سراغ داشتهایم که آن هم طی دوران آشفته دهه 70 بود که ترس افزایش جمعیت همه را نگران کرده بود. با تمام اینها به عقیده من زمین کشاورزی به ویژه در برخی مناطق بیشترین پتانسیل را دارد برای آنکه به نیروی سرایت شخص به شخص انتظارات وضعیتش حبابی بشود. طی دهه منتهی به 2008 جای شک نیست که این حوزه جهش خیره کننده داشته است؛ 74 درصد رشد قیمت تنها طی ده سال. نگرانی درباره گرم شدن زمین که از آن دست باورها است که سرعت سرایت فرد به فردش خیلی بالا است ترس از کم شدن مواد غذایی را بیشتر کرده و با جلب توجه سرمایهگذاران در نقاط مختلف جهان منجر به افزایش قیمت زمینهای کشاورزی خواهد شد. علاوه بر این اغلب مردم این روزها فکر میکنند که بازار زمین کشاورزی و مسکن حرکت یکسانی دارند، زیرا قیمت آنها در سالهای آغازین دهه 2000 همجهت بالا میرفته است، اما در واقعیت طی سالهای 1911 تا 2010، همبستگی میان نرخ رشد سالانه قیمت مسکن و زمینهای کشاورزی تنها 5 درصد بوده است و آمارهای اخیر درباره زمینهای کشاورزی نیز هیچ نشانی از کاهش قیمت نشان نمیدهد. در آخر 2010 قیمت واقعی زمینهای کشاورزی آمریکا از نقطه اوجشان در سال 2008 تنها 5 درصد کاهش نشان میدهد، در صورتی که همین رقم برای بخش مسکن 37 درصد نسبت به سال 2006 بوده است. جهش قیمت مسکن در دهه 2000 بیش از اندازهای بوده است که بتوان به کم شدن توان عرضه نسبتاش داد، یعنی اینکه عرضه نتوانسته است همپای تقاضای زیاد سرمایهگذاران برای مسکن رشد کند. در حوزه زمینهای کشاورزی هیچ افزایش عرضهای اصلا در کار نبوده است و عقایدی که باعث شکلگیری انتظار افزایش قیمت شده است درست همانند وضعیتی که در دهه 70 وجود داشت به خاطر آن است که رشد قیمت مواد غذایی مردم را نسبت به آینده بدگمان کرده است.با تمام اینها باید همیشه دشواری پیشبینی کردن حبابها را نیز مدنظر قرار داد. برای سرمایهگذارانی که اهل ریسک و خطر هستند هم فقط کافی نیست که هر جا حبابی دیدند سریع به سروقتش بروند، بلکه مهمتر از آن این است که بدانند چه وقت زمان بیرون کشیدن پول و رفتن به سراغ حوزهای دیگر است. منبع: پروجکت سیندیکیت |