منبع: | دنیای اقتصاد | تاریخ انتشار: | 1390-01-15 |
نویسنده: | مایکل هرد | مترجم: | |
چکیده: | |||
دو راه برای موفق بودن در زندگی وجود دارد. یک دسته میکوشند فقط دیگران را تحتتاثیر قرار بدهند، دسته دیگر هدفشان تنها خود موفقیت است. |
|||
روانشناسی خودنمایی ثروت بیهدف، ماشین بیسوخت است دسته دوم به دستاوردهای بیشتری میرسند. چرا؟ چون تمرکزشان تنها بر این است که کار را درست انجام دهند. زیاد به ذهنشان نمیرسد که درباره نظرات دیگران نگران بشوند. اگر هم به ذهن شان برسد خیلی ساده به خودشان میگویند: «فقط کار را درست انجام بده. بعدا بقیه خودشان راضی خواهند شد.» بعضیها موفقیت را برای این دوست دارند که پول زیادی دربیاورند. دلیل اینکه پول را دوست دارند این است که دیگران را تحتتاثیر قرار بدهند. آنها خودشان را ارزشمند نمیبینند مگر اینکه دیگران تایید و تحسین شان کنند یا اینکه نسبت به دیگران احساس برتری داشته باشند. پول و دارایی تنها راهی است که میتواند به اینها احساس برتر بودن شان را بدهد. تعریف خودنمایی هم همین است. «من بیشتر از تو دارم، پس من بهترم.» فرض غلط این رفتار این است که شخصیت را امری کمی قلمداد میکند و نه کیفی – یا به تعبیری دیگر امری نسبی است و نه عینی. این یکی از دلایلی است که تولیدکنندگان و گردآورندگان ثروت بدنام میشوند. بعضیها از آنها درست است که خودنما هستند. دلیل خودنمایی شان هم این است که سعی میکنند نسبت به شما احساس برتری داشته باشند و این را توی صورتتان هم فریاد بزنند. اینکه فقط به جایی برسند برایشان کافی نیست، اینکه چیزهایی را برای لذت و خواست خودشان کسب کنند برایشان کافی نیست. آنها احتیاج دارند که برتر از کسی به نظر برسند. «ای وای تو این مدل ماشین را نداری؟ توی فلان محله زندگی میکنی؟ چطور تحمل میکنی؟» آنها عاشق شناختن کسانی هستند که بتوانند این چیزها را به آنها بگویند، برای اینکه جایگاه خودشان را در ذهن شان بالاتر میبرند. چنین آدمهایی را خودخواه یا متکبر مینامند. نشانهاش هم این نیست که خودشان را خیلی بالا تصور میکنند، اما از این عمیقتر نگاه کنید. اگر واقعا آنقدر خودشان را بزرگ و ارزشمند میدانستند، این همه برای اثباتش به دیگران تلاش میکردند. خودشان میدانستند که کارشان درست است و خیلی ساده برای خودشان لذت میبردند. دیگر وقت شان را برای بودن با کسانی که پایینتر از خود هستند هدر نمیدادند. کسانی که واقعا برای خود ارزش قائل باشند وقت شان را هدر نمیدهند. آنها فقط وقت شان را با کسانی میگذرانند که دوست شان دارند و برایشان احترام و ارزش قائلند. شاید دوستانی داشته باشند که وضع مالی شان بهتر یا بدتر از آنها باشد، اما همیشه از دوستان شان لذت میبرند و برای آنها احترام قائلند. همین در مورد ازدواج هم صادق است. دستاورد داشتن و رویاها را محقق کردن معنای زندگی است. پول به خودی خود هدف نیست. نه اینکه پول بیاهمیت یا نامربوط باشد. کسی نباید از پول دار بودنش خجالت بکشد، اما کسی نباید آن را فی نفسه هم نشان ارزش و برتری خود تصور کند. بهعلاوه خیلی از کسانی که پول دارند این پول را از ازدواج یا ارث به دست آوردهاند یا با تلاشهای خودشان. فضیلت با داشتن پول به دست نمیآید، از طریق کار و تولید و ساختن است که حاصل میشود. چیزی که به شما ارزش میدهد این است که یک زندگی با ارزش داشته باشید. زندگی با ارزش یعنی آن زندگیای که در آن برای تحقق رویاها تلاش میشود و با شادی شخصی توام است و پول هم تنها ملاک سنجش اینها نیست. اگر زندگی شما هدفدار و مهم باشد، به این ترتیب طبق تعریفش شما میتوانید از خودتان مراقبت کنید، زیرا استقلال مالی یکی از پایههای ضروری داشتن شادمانی است. شاید خیلی پولدار باشید شاید هم خیر. اگر هدف یا چیزی که دنبالش بروید ندارید، پول چیز زیادی برایتان نخواهد داشت. اگر هم هدف را داشته باشید، هرقدر پول هم که به دست بیاورد تنها شما را قویتر میکند نه اینکه نقشی در تجربه کردن لذت داشته باشد. آدم خوشحال کسی نیست که فقط پول داشته باشد، آدم شاد کسی است که میداند از هر قدر پولی هم که داشته باشد چطور استفاده کند. خیلیها میگویند «فقر افتضاح است.» این کاملا درست است. زیاد داشتن از کم داشتن بهتر است، اما آنچه باز هم درست است اینکه پول شادی نخواهد آورد. آنچه پول برایتان میخرد حق انتخاب است، اما صرف اینکه حق انتخاب داشته باشید به این معنی نیست که از آن خوب استفاده خواهید کرد. پول کمک میکند، اما حتی ثروت کلان هم پاسخ تمام مشکلات نیست. در مورد موضوع پول معمولا دو نوع رفتار وجود دارد. یکی این است که پول هیچ ارزشی ندارد یا حتی بد است. دیگری این است که هیچ کس یا هیچ چیز را نمیشود بیپول خرید. حقیقت با هر دوی اینها تفاوت دارد. حقیقت این است که داشتن یک زندگی بامعنا و هدفدار که با رسیدن به اهداف معقول در زندگی شغلیتان غنی میشود، چیزی است که شادی خواهد آورد. پول میتواند به شادی یارانه بدهد، اما خودش هیچ وقت شادی نمیشود. منبع: کاپیتالیسم مگزین |