منبع: | دنیای اقتصاد | تاریخ انتشار: | 1391-02-19 |
نویسنده: | جواد رنجبر | مترجم: | |
چکیده: | |||
بخش نخست طبعا هیچ یک از ما دوست نداریم کارخانهمان تعطیل یا ورشکست شود و وقتی چنین اتفاقی میافتد معمولا همه تقصیرها را متوجه دیگران میکنیم. اما گاه خود ما مجری قهار و پیگیر دستورالعملهای شکست بودهایم. |
|||
گامهای معلق برای نابودی راههای نابودی سریع کسب و کار 5- رفاقت کنید: یکی از آموزههای غلط در دورهای که ما مدرسه میرفتیم این بود که «رفاقت خوب است اما فقط در مدرسه.» در دهه 70 برخی از پدران و مادران در نتیجه افزایش ناهنجاریهای اجتماعی علاقهای به رفاقت فرزندانشان با گروههای هم سال خارج از مدرسه و نظارت معلمین نداشتند.
6- مسوولیت اجتماعی را فراموش کنید: به طور طبیعی زمانی که مدیر کارخانه مسوولیت اجتماعی خود را فراموش میکند در میان مدت توسط مشتریان نیز فراموش میشود. مسوولیت اجتماعی مبنای حیات یک واحد تولیدی در قرن بیست و یکم است. هر نوع تقلب، پیش گرفتن مدیریتهای سنتی و غلط مانند «تفرقه بنداز و حکومت کن» بین پرسنل یا جلوگیری از رشد آنها، دور زدن قوانین مالیاتی یا دادن رشوه و ارائه کالاهای بیکیفیت یا گران یا عدم رعایت اصول مشتریداری، قوانین زیست محیطی و استانداردهای اجباری سبب فروپاشی تدریجی کارخانه میشود. برخلاف نظر پذیرفته شده در ایران رعایت اخلاق حرفهای و اتکا به قوانین و راه راست بیشترین تاثیر را در شکوفایی کارخانه دارد. کارخانه مجموعه بزرگ و پیچیدهای از انسانها و منابع تولید است. همه منابع گاه همانند دومینو یکی از پس دیگری بر هم تاثیر میگذارند و گاه مثال بومرنگ به شروع کننده، که همیشه مدیر کارخانه است، بر میگردد. 7- ساخت و ساز را تعطیل کنید: شاید تعجببرانگیز باشد، اما روز توقف توسعه و ساخت و ساز کارخانه چه از بعد سختافزاری و چه از بعد نرمافزاری روز آغاز فروپاشی کارخانه است. توسعه از اصول کاری یک واحد تولیدی است و بدون آن کارخانه به بنبست میرسد. مدیرانی که به هر دلیل ساخت و ساز را تعطیل میکنند در مقابل مشکلات تسلیم شدهاند و به این ترتیب مشکلات، آنان را از عرصه کسب و کار بیرون خواهد راند. 8- تولید انبوه را فراموش کنیم: سخن گفتن درباره فراموشی تولید برای کارخانه همانند آن است که بگوییم پرندهای آواز خواندن را فراموش کرده است یا رودخانه ای جریان یافتن را. اما واقعیت این است که برخی از مدیران واحدها به دلایل نه چندان مهم تولید انبوه را فدای تنوع محصول، انتظار برای دریافت سرمایه در گردش از بانکها یا برداشتهای اشتباه درباره بازار میکنند. در این صورت کارخانه از نفس میافتد و تمام شاخصها اعم از هزینه سربار و قیمت تمام شده و سهم بازار به هم میریزد. حفظ سطح تولید یک اصل بنیادین برای کارخانه است و باید تا روزی که امکان دارد سرلوحه برنامهها باشد. 9- بازاریابی را جدی نگیرید: جدی نگرفتن بازاریابی که متاسفانه در اکثر واحدها مشاهده میشود در کنار کاهش تولید از مخاطرات جدی یک کسب و کار است و میتواند سوت پایان فعالیت یک کارخانه باشد. بازاریابی و شاخصهای آن و رصد روزانه بخش بازاریابی شاهرگ حیاتی کارخانه است. بیتوجهی به سهم بازار فعلی و ارتقای آن و نیز عدم درک تحولات بازار و پاسخگو نبودن به آن در خصوص توسعه محصول یا بازار کارخانه را به بن بست میرساند. جمله معروف «آنچه را که میتوانی بفروشی تولید کن» به ندرت اساس برنامههای کاری کارخانه قرار میگیرد. اساسا در یک نگاه آرمانی و تمامیت خواه وجود انبار محصول یک نقص برای کارخانه است. برنامه تولید باید بر اساس برنامه فروش طراحی شده باشد. بنابراین وجود یک بخش فعال و روزآمد بازاریابی لازمه حیاتی یک کارخانه است و اختصاص بخشی از وقت روزانه مدیرعامل به بازاریابی ضرورتی انکار ناپذیر است. 10- سیاست بازی کنید و کارشناسها را جدی نگیرید: یکی از آفات کارخانه داری در ایران سیاست بازی به ویژه از طریق نمایندگان مجلس است. برخی از کارخانه داران دوست دارند هر مشکلی را با نمایندگان مجلس، استاندار و فرماندار در میان گذارند و هر نوع درخواستی را از آنان مطالبه کنند. طبیعی است وقتی نماینده مجلس یا استاندار درخواستی را به سازمانهای تخصصی میفرستد با کمترین بررسی کارشناسی مورد موافقت قرار میگیرد. این امر که مطلوب برخی از مدیران است در واقع به طور مستقیم کارخانه را از دیدگاههای کارشناسی بدنه سازمانهای تخصصی محروم میکند. زمانی که طرحی به سازمان تخصصی، مانند سازمان صنعت و تجارت، میرسد حتی ضعیفترین کارشناسان نیز ایدههای سازندهای دارند که حتی در قالب مخالفت با طرح نیز شنیدنی و ارزشمند است. سیاسی کردن مسائل باعث میشود تعامل کارخانه با لایههای کارشناسی قطع یا تضعیف شود؛ بنابراین کارخانه همواره بر محور خواستهای سیاسی که عمدتا مقطعی و تبلیغی است، بچرخد نه بر محور دیدگاههای کارشناسی و تجمیع آنان در سازمانهای تخصصی. طبعا سیاستمداران جابهجا میشوند و زمانی که پدیدهای ارزش خود را از دست داد به فراموشی میسپارند. در این شرایط است که کارخانه با انبوهی از مشکلات باید به ابتدای راه شنیدن حرفهای کارشناسان برگردد. 11- صبحانه را تنها بخورید: یک برنامه پیشنهادی برای مدیران وقت شناس و فکور و صبور ملاقاتهای غیررسمی با متخصصین، اساتید دانشگاه، مدیران مجرب دولتی، روزنامهنگاران و مدیران سایر کارخانهها است. بهترین زمان برای چنین ملاقاتهایی زمان صبحانه است. مدیران موفق میتوانند صبحانه مفصلی را تدارک ببیند و چنین افرادی را دعوت نمایند تا رابطه سازندهای میان اهل فکر و اندیشه، به عنوان نخبگان فکری و اهل عمل، به عنوان نخبگان اجرایی، ایجاد شود. مدیر کارخانه در این برنامهها از آخرین وضعیت فعالیتهای مرتبط با صنعت در دانشگاهها، تحقیقات علمی و تصمیات دولتی باخبر میشود و با گفتوگو درباره کارخانه و فعالیتهای آن از دیدگاههای کارشناسی و جدید بهره میگیرد. در این جلسات بسیاری از مسائل که در حالت عادی مبهم یا حل نشدنی مینماید، روشن میشود. کارخانه داری ترکیب پیچیدهای از علوم مختلف است و طبعا ملاقاتهای مستقیم با صاحبنظران برجسته هر رشته در محل کارخانه کمک بسیاری به پیشبرد امور میکند. 12- رازنگهدار باشید: راز داری صفت بسیار پسندیدهای است؛ اما نه در کارخانه. مدیران سنتی که همه چیز را در دل خود نگه میدارند و مدیران میانی و پرسنل را در جریان امور قرار نمیدهند، بیش از آنکه مردانی قوی و صبور به نظر آیند مردانی خودخواه تلقی خواهند شد. پوشش و پوشیده عمل کردن در نهایت به ضرر مدیر تمام میشود. وقتی تمام اطلاعات، نزد یک نفر است تنها اوست که مسوولیت دارد و باید پاسخگو باشد و بقیه میتوانند به راحتی با اعلام اینکه از موضوع خبر ندارند، خود را از مسوولیت مبری بدانند. پوشیده داشتن اطلاعات رسمی مردسالارانه است و به مخفی کردن دخل و خرج خانه از زن خانه شباهت دارد. این رسم همان گونه که در خانه مرد را از یاری، همفکری و همراهی زن محروم میکند در کارخانه نیز مدیر را از همفکری و مشارکت مدیران و پرسنل محروم
|