منبع: | کارگزاران | تاریخ انتشار: | 1387-08-28 |
نویسنده: | پروین بختیارنژاد | مترجم: | |
چکیده: | |||
همایش دولتها و تعهدات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی با حضور اساتید حقوق طی دو روز صبح و بعدازظهر در تالار شیخ انصاری دانشکده حقوق دانشگاه تهران با حضور اساتید مسلم حقوق چون دکتر محمد هاشمی، دکتر اردشیر امیرارجمند، دکتر حسین مهرپور و نیز دکتر ناصر کاتوزیان برگزار شد. |
|||
همایش دولتها و تعهدات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی با حضور اساتید حقوق طی دو روز صبح و بعدازظهر در تالار شیخ انصاری دانشکده حقوق دانشگاه تهران با حضور اساتید مسلم حقوق چون دکتر محمد هاشمی، دکتر اردشیر امیرارجمند، دکتر حسین مهرپور و نیز دکتر ناصر کاتوزیان برگزار شد. در این سمینار جوانب مختلف تعهدات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دولتها مورد نقد و بررسی قرار گرفت. دکتر ناصر کاتوزیان صبح دیروز و در دومین روز این همایش، از دغدغه عدالت، متدهای تشخیص عدالت، چگونگی اجرای عدالت و چرایی عدالت گفت. دکتر ناصر کاتوزیان سخنان خود را از داشتن سالها دغدغه عدالت آغاز کرد و اظهار داشت: «هدف من و دغدغه من از سالها پیش ترغیب قضات، دستگاه قضایی و قوه مقننه به موضوع عدالت است و اینکه چگونه میتوان تفاوت برداشتها و دیدگاهها نسبت به عدالت را برطرف کرد.» وی در ادامه گفت: «در علم حقوق دو موضوع است که بسیار مورد اهمیت است. یکی نظم است و دیگری عدالت؛ جامعهای که منظم نباشد، هیچ چیز آن قابل محاسبه نیست، قابل مطالعه نیست. منظورم از نظم این است که جریان امور طبق قاعده انجام شود و حتی برخی فلاسفه مانند افلاطون عدالت را به نظم تعبیر کردهاند. افلاطون در کتاب جمهوریت میگوید: «سپاهیان، تجار و علما و فرهنگیان، سه گروه متفاوت هستند که هر یک باید به کار خود بپردازد. بنابراین نظم وقتی برقرار است که گروههای مختلف جامعه هر کدام به کار خود بپردازند. بهطوری که قوه قضائیه سفرای خارجی را نپذیرد، قوه مقننه در کار قوه مجریه دخالت نکند و قهوه مجریه هم قانونگذاری نکند. طلبکار بداند که وقتی طلب دارد، به طلبش خواهد رسید و بدهکار بداند که با فرار به جایی نمیرسد و بالاخره باید بدهکاری خود را بپردازد. نظم در خانواده، نظم در اقتصاد و نظم در امور اجتماعی لازمه جامعه مدنی است و در آن هیچ تردیدی نیست.» این استاد حقوق در ادامه با بیان اینکه «در مورد ارزش عدالت تردید وجود دارد که آیا علم حقوق با عدالت ارتباط دارید یا خیر و آیا ارزیابی عدالت برعهده علم حقوق است، یا نه؟» گفت: «این بحث باعث شده که تردیدی در ایجاد عدالت و اثرات عدالت در حقوق بهوجود آید. این استاد حقوق دانشگاه تهران، ادامه داد: «دوگی در توضیح مفهوم مردم با مفهوم وجدان اجتماعی مخالفت کرده و آن را مجرد و ذهنی میداند و معتقد است آنچه وجود دارد اکثریت مردم هستند، پس آنچه اکثریت مردم عادلانه بدانند عادلانه است.» کاتوزیان افزود: «در گذشته وقتی من بحث عدالت در حقوق را مطرح میکردم، عدهای مرا مسخره میکردند و میگفتند مگر اینجا انگلستان است که عدالت و انصاف در حقوق تاثیر داشته باشد. حقوق ما حقوق منطقی و ریاضی است. ما یک حقوق وضعی داریم و به ما مربوط نیست که عادلانه است یا عادلانه نیست. البته این هم یک نوع استدلال است اما این استدلال، لطافت و شرافت را از علم حقوق میگیرد و دانش حقوق را تبدیل به اطاعت از مافوق میکند. فکر میکنم ریشه این استدلال در وجود حکومتهای استبدادی بوده و ما عادت داریم که از حکومتهای استبدادی اطاعت کنیم و اگر آدم مستبد وجود نداشته باشد، قانون را بهجای آن میگذاریم و میگوییم قانون را اجرا میکنیم و بقیه آن هم به ما مربوط نیست.» دکتر کاتوزیان با توضیح افراط در چنین دیدگاهی اظهار داشت: «حذف ارزش عدالت چنین حالتی را بهوجود میآورد. کسانی که خیلی در این مورد افراط میکنند، میگویند ما فقط باید بهدنبال متن بگردیم. در فقه هم اخباریون، همین را میگفتند. آنها بر این عقیده بودند که چون از موضوعی ما خبر نداریم، پس آن موضوع باید متوقف شود. در کتابهایشان میبینید که در جستوجوی این هستند بهطور مثال «که» چه معنی میدهد «از» چه معنی میدهد؟ زمانی هم که اگر بازتر فکر کنند، میگویند عقل آنچه را که از قانون استنباط کند، همان است که قانونگذار میگوید، دیگر فراتر از آن نمیروند. ارسطو هم همین تقسیمبندی را کرده بود، چون عدالت را تقسیم میکرد به عدالت طبیعی و عدالت قانونی. عدالت قانونی همانی است که از متن قوانین استنباط میشود، شبیه عدالت شرعی. یا حقیقت شرعی. یعنی همان چیزی که شرع میگوید عین عدالت است، دیگر بهدنبال اینکه حقیقت هست یا نه نباید بگردیم. اما آنها که به حقیقت رو میآورند، بر این عقیدهاند که انسان به عنوان یک موجود متفکر، در اجرای قوانین باید نقش داشته باشد و هدف همه قوانین رسیدن به عدالت است.» وی افزود: «کسانی که صحبت از حقوق و عدالت کردهاند، این دو را به صورت همزاد پنداشتهاند. در مذهب ما هم خطاب نخستین قرآن این است. میفرماید «اعدلوا و هو اقرب للتقوی» و چون تقوی بالاترین وضعیت برای مسلمان است، هر کس که باتقویتر است، او به خدا نزدیکتر است.» وی در ادامه افزود: «حتی سیاستمداران، شما واژه عدالت را از زبان کسانی میشنوید که امکان دارد اعتقادی هم به عدالت نداشته باشند ولی برای پیشبرد ایدههای خود از آن صحبت میکنند. درست است که در تعریف عدالت، تفاسیر متفاوتی وجود دارد، برداشتهای گوناگونی وجود دارد ولی باید توجه داشته باشیم که اگر رسیدن به یک ارزشی دشوار است، این دشواری نباید ما را ترغیب کند که از آن صرفنظر کنیم. مگر رسیدن به متن واقعی قوانین دشوار نیست؟ کمتر متنی است که تفاسیر مختلف از آن استنباط نشود این اختلاف در سلسله مراتب قضایی و اجتماعی حل میشود.» وی ادامه داد: «برخی سیاستمداران از این موضوع پیروی کردهاند مثلا برتراندراسل معتقد است اگر عدالت اجرا شود کمترین نارضایتی را در میان مردم ایجاد میکند. نوشته نویسندگان درباره عدالت به اینجا ختم نمیشود. برخی معتقدند رسیدن به نظر اکثریت مردم مشکل است. برخی دیگر میگویند عدالت یک مفهوم اخلاقی است و اخلاق در جامعه تفاوت میکند و عدالت را باید از زبان کسانی شنید که در آن تخصص دارند. قضات طبقه منتخب جامعه برای تمییز عدالت هستند و آنچه قاطبه قضات در وجدانشان حس میکنند آن عدالت است.» دکتر کاتوزیان در ادامه ضمن تشریح تعابیر مختلف از عدالت در اندیشه فلاسفه، به توضیح مفهوم اخلاقی عدالت پرداخت و گفت: «الان برخی از حقوقدانان فرانسوی بر این عقیدهاند که عدالت یک مفهوم اخلاقی است، از آنجایی که اخلاق را باید از محسنین یاد گرفت، پس باید عدالت را از کسانی آموخت که در آن تخصص دارند. ارزش عدالت را کسانی میتوانند تشخیص دهند که در آن رابطه کار کردهاند و آنها معتقدند که قضات، طبقه حائز صلاحیت برای تمییز دادن عدالت هستند. یعنی چیزی که قضات در درون وجدان خود آن را احساس میکنند.»وی افزود: «من بارها با این موضوع مواجه شدهام که یک قاضی با مراجعه به من میگوید در فلان موضوع قانون یک چیز میگوید ولی وجدان من چیز دیگری. من چه کار باید بکنم تا عدالت را برقرار کنم. از من راهحل میخواست.» وی تاکید کرد: «مهم آن است که دغدغه عدالت را همیشه در ذهن خود داشته باشیم. اگر دغدغه عدالت وجود نداشته باشد و فقط قانون را اجرا کنیم، حقوق را از زیبایی، لطافت و شرافت خالی کردهایم.»این استاد برجسته حقوق در ادامه با اشاره به اینکه «در بسیاری از پروندهها به هنگام تجدیدنظر رأی دادگاه بدوی، رأی فقط تایید میشود»، گفت: تایید رأی خیلی راحتتر از شکستن آن است. زیرا شکستن رأی نیازمند استدلال قوی است. مانند دیوانعالی کشور ما که اصلا استدلال نمیکنند. یعنی دیوانعالی کشور شأن واقعی خود را فراموش کرده، نکات ذکر شده توسط اصحاب دعوی در پروندههای دیوانعالی اصلا ذکر نمیشود، فقط دو خط مینویسند که ایرادی وارد نیست و حکم تایید میشود. در حالی که دیوانعالی کشور باید هادی و مرشد قضات پایینتر از خود باشد. پیشنهاد من به دانشجویان حقوق این است که در کنار درسهای خود به رویه قضایی محاکم دقت کنند و آن را مطالعه کنند. وی افزود: ما باید به دنبال ارائه متد برای آن چیزی که آن را عادلانه فرض میکنیم باشیم، آن چیزی که اخلاق به شما حکم میکند. برای احراز نظر قانونگذار کافی نیست که بدانیم قانونگذار چه چیزی را وضع کرده، اگر این کار را بکنیم عقب افتادهایم. اما باید ببینیم از مجموع قوانینی که قانونگذار وضع کرده چه برمیآید.قوانین ما از صراحت کمتری برخوردارند. مانند اینکه مجازات قتل، اعدام است را همه میدانند ولی مواردی که حکم صریح است و تفسیربردار نیست، بسیار کم است و مواردی که قابل تفسیر هست، قاضی میتواند از راه تفسیر قانون به عدالت برسد و قضات نباید امکان تفسیر قانون را از دست بدهند. وی در پایان سخنان خود گفت: روی سخنم به قضات آینده، قضات فعلی و قانونگذاران این است که از عدالت غافل نشوند. |