اگر قرار است که قوانین نظارتی شدید تری بر حرفه حاکم شود پس بهتر است که عدم شفافیت پیش بگیرم و گزارشات حسابرسی با بندهای چند پهلو ومبهم تهیه نمایم تا بعدها در مقام پاسخگوئی به مشکل بر نخورم

اگر این کار قرار است یک بار به ما واگذار شود وذینفعان گزارش از قدرت یکسانی در خصوص نتایج گزارش بر خوردارند پس بهتر است که شفافیت در پیش گرفته وگزارش غیر مبهمی تهیه نشود

اگر قرار است گزارش من به عنوان یکی از چند گزارش کارشناسی که بعدا بر اساس آن تصمیم گرفته می شود مورد استفاده دادگاه وقاضی قرار گیرد پس بهتر است گزارش حسابرسی شفافی تهیه شود

در نقش رئیس سازمان بورس

اگر قرار است که عدالت در تخصیص منابع وجود داشته باشد پس بایستی اطلاعات شفاف توسط شرکتها ومدیران به سازمان ارائه شود

اگر قرار است بر اساس ارزیابی مثبت کارنامه کاری بورس در بلند مدت٬ پاداش پرداخت شود پس بهتر است حوزه های نظارت وپاسخگوئی شرکتهای بورسی افزایش یابد وبازرسین عالم وعادل تری برای این منظور به کار گرفته شوند وهمچنین استانداردهای علمی کار در خصوص قیمت ها و شاخص ها نیز رعایت گردد

اگر قرار است به صورت مقطعی وبرای ترغیب مردم به بازار سرمایه وبرای نمایش این که ورود به بورس بازده دارد وشاخص ها در مسیر درست (منظور افزایشی است) در حرکتند پس بهتر است غیر شفاف عمل کنیم وشیوه محاسباتی شاخص را ویا سال مبنای محاسبه را تغییر دهیم ویا هر شیوه غیر علمی_تخیلی دیگری که به کارمان می آید به کار گیریم

در نقش یک نماینده مجلس

اگر قرار است دور بعد نیز بوسیله مردم رای بیاوریم پس بهتر است بودجه شفافی(به مفهوم اینکه سهم هر منطقه از بودجه سال بعد در حوزه نمایندگی آن شخص شفاف ومعین باشد) را از دولت بخواهیم تنظیم کند تا در حوزه انتخاباتی خود شرمنده مردم شریف نشویم

اگر قرار است به سوگند نمایندگی خود پایدار ودر برابر اعمال خود پاسخگو باشیم پس بهتر است که از دولت بخواهیم بودجه شفافی را تنظیم کند

در نقش یک هیات دولت

اگر قرار است که به کسی باج ندهیم و اقتدار خود را در تخصیص وتوزیع منابع به عنوان مدیران اجرائی یک کشور داشته باشیم وهمچنین بتوانیم با بحرانهای پیش رو (داخلی وخارجی) مدیریت به خرج دهیم پس بهتر است که بودجه کلی تهیه وبه تصویب نمایندگان ملت برسانیم

اگر قرار است شفاف وپاسخگو عمل کنیم پس بهتر است بودجه ای به تفصیل تهیه وارائه کنیم که ماموریت استراتژی وچشم انداز روشنی را برای کشور به نمایش گذارد ونه اینکه ابهام ها را افزایش٬ وریسک سرمایه گذاری با التبع آن را افزایش دهیم

ودر نهایت سوالی که بدون پاسخ می ماند اینست که شفافیت خوب است یا بد؟ زشت است یا زیبا؟ ویا اینکه می تواند گاهی خوب وگاهی بد٬ گاهی زشت وگاهی زیبا باشد؟