منبع: | دنیای اقتصاد | تاریخ انتشار: | 1389-12-14 |
نویسنده: | سید محسن موسوی*، روحاله فرهادی**، حمیدرضا هنرکار*** | مترجم: | |
چکیده: | |||
امروزه نقش و اهمیت بنگاههای کوچک و متوسط (SME) نه تنها در کشورهای در حال توسعه بلکه در کشورهای توسعهیافته نیز مورد بحث است. از مزایای اصلی این شرکتها میتوان به تحریک و تشویق کارآفرینی، پویایی و انعطافپذیری، پتانسیل رشد سریع، بازدهی بالا، گستردگی و تاثیر زیادشان در تولید ناخالص یک کشور نام برد. توانایی بنگاههای کوچک و متوسط وابستگی زیادی به پتانسیل سرمایهگذاری در نوآوری و کیفیت دارد که همه این موارد نیازمند سرمایه و در نتیجه تامین مالی است. ابزارها و نهادهایی که این بنگاهها برای تامین مالی مورد استفاده قرار میدهند عبارتند از: Factoring، لیزینگ، تبدیل به اوراق بهادارسازی، تامین مالی ساختاریافته، فاینانس داخلی و خارجی، پوششهای بیمهای در قالب اعتبارات تجاری، اوراق تجاری رهنی و سرمایه خطرپذیر. |
|||
بنگاههای کوچک و متوسط؛ پیشروان توسعه اقتصادی
نقش نهادهای مالی در توسعه بنگاههای کوچک و متوسط
2- لیزینگ
4- تامین مالی از طریق دریافت اعتبارات و وامهای داخلی، منطقهای و بینالمللی مقدمه بنگاههای کوچک و متوسط در کشورهای مختلف جهان دارای ویژگیهای مشترکی هستند، اما تعریف یکسان و واحدی برای این بنگاهها وجود ندارد و هر کشوری با توجه به شرایط خاص خود، تعریفی از این بنگاهها ارائه کرده است و این تعریفها در حقیقت ناشی از شرایط اقتصادی و صنعتی حاکم بر هر کشوری است.این تعریفها معمولا دربرگیرنده یک یا چند معیار میباشند: تعداد کارکنان؛ میزان سرمایه؛ حجم دارایی؛ کل حجم فروش؛ ظرفیت تولید؛ میزان گردش مالی. بنگاههای کوچک و متوسط اقتصادی در ژاپن مطابق قانون اساسی بنگاههای کوچک و متوسط ژاپن، به شرح زیر تعریف شدهاند: 1- بنگاههای کوچک و متوسط اقتصادی: - در بخش صنایع تولیدی، معدن، حمل و نقل و ساختمانسازی: داشتن حداکثر 100 میلیون ین سرمایه ثابت و تعداد کارکنان تا 300 نفر؛ - بخش عمدهفروشی: داشتن حداکثر 30 میلیون ین سرمایه ثابت و تعداد کارکنان تا 100 نفر؛ - بخش خرده فروشی و خدمات: سرمایه ثابت تا 10 میلیون ین و کارکنان تا 50 نفر. 2- بنگاههای با مقیاس کوچک: - بخش تولید و صنایع وابسته: هر بنگاهی با کارکنان تا 20 نفر - بخش خدمات و تجارت: هر بنگاهی که کمتر از 5 نفر در استخدام داشته باشد. معیار تعریف و تقسیمبندی بنگاهها در اندونزی براساس تعداد کارکنان میباشد. بر این اساس بنگاههایی که تعداد کارکنان آنها کمتر از 100 نفر باشد، بنگاه کوچک و متوسط به حساب میآیند. در کانادا شرکتهای کوچک و متوسط را شرکتهایی میدانند که دارای شروط زیر باشند: - تعداد کارکنان کمتر از 100 نفر؛ - فروش سالانه کمتر از 5 میلیون دلار کانادا؛ - درآمد ناخالص یک میلیون دلار. (ایزدخواه، 1389) بیان مساله بسیاری از مفسرین شکاف تامین مالی را برای بنگاههای کوچک و متوسط در نظر میگیرند. به این معنا که اگر منابع مالی در دسترس باشند، تعداد زیاد و معناداری از SMEها میتوانند از منابع مالی بهطور بهینه و اثربخشی استفاده نمایند و به بهرهوری دست یابند، اما این بنگاهها نمیتوانند منابع مالی مورد نیاز خود را از سیستم مالی رسمی تامین نمایند. مشکلاتی که SMEها در ارتباط با تامین سرمایه مورد نیاز تجربه نمودهاند، میتواند از چند منبع ناشی گردد. بازار مالی داخلی ممکن است محصولات و خدمات مالی را به اندازه کافی ارائه ننماید یا بهطور کامل فراهم نکنند. کمبود مکانیزمهای مناسب برای تامین مالی میتواند از منابع متنوعی از قبیل عدم انعطافپذیری قانونی یا شکافهایی که در چارچوبهای قانونی جود دارد، ناشی گردد. بهعلاوه، اقتصاددانان پیشرو در جهان بهطور فزایندهای مشکلات مدیران-کارگزاران (در ارتباط با مسائل ارتباطات مدیر- سهامدار یا به قولی مشکل نمایندگی) و اطلاعات نامتقارن را پذیرفتهاند. سهمیهبندی (جیرهبندی) اعتباری زمانی اتفاق میافتد که: 1- میان متقاضیان وام که شرایط یکسانی دارند، برخی از آنها اعتبار دریافت مینمایند در صورتی که برخی دیگر اعتبار دریافت نمینمایند؛ 2- گروههای مشابهی وجود دارد که نمیتوانند اعتبار و وام را در هر قیمتی دریافت نمایند. (سازمان OECD، 2006) بنگاههای کوچک و متوسط در مقایسه با شرکتهای بزرگ و شرکتهای دارای ثبات عملیاتی با مسائل و مشکلات شدیدی در ارتباط با کنترل و نظارت روبهرو هستند. زمانی که اقتصاد در وضعیت انحصاری به سر میبرد، مشکلات SMها در اخذ تامین مالی دو چندان خواهد بود. تعهدکنندگان و وامدهندگان ممکن است از تامین منابع مالی برای انواع ویژهای از SMEها اجتناب نمایند، بهویژه در مورد شرکتهای نوپا و تازه تاسیس شده که وثیقههای کافی در اختیار ندارند یا شرکتهایی که بازده احتمالی بالایی را پیشنهاد مینمایند، ولی با ریسک نکول (ورشکستگی) بالایی مواجه هستند. در بازار رقابتی، تامینکنندگان منابع مالی مشوقهای قدرتمندی برای رفع محدودیتها و موانع دارند. در بیشتر کشورهای عضو OECD بانکها، تامین مالی SMEها را بهصورت خط اعتباری توسعه دادهاند که از این رو تکنیکهای اثربخشی برای نظارت بر عملکرد این بنگاهها ایجاد نمودهاند. در هر حال شکاف موجود در بازارهای کشورهای مختلف برای تامین منابع مالی مورد نیاز SMEها به محیط کسبوکار و از این رو به میزان اطمینان در تعامل میان استقراضکنندگان و قرضگیرندگان وابسته است. (سازمان OECD، 2006) ضرورت و اهمیت تحقیق بنگاههای کوچک و متوسط یکی از اجزای حیاتی رشد در اقتصاد جهانی بوده و اهمیت آنها در رشد اقتصادی کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه بهخوبی شناخته شده است. بنگاههای کوچک و متوسط به طور میانگین بیش از نیمی از نیروی انسانی شاغل در اقتصاد را به کار گماردهاند و نیمی از کل مشاغل جدید را فراهم میآورند. علاوه بر این ۴۶ درصد تولید ناخالص ملی و ۵۵ درصد محصولات نوآورانه و جدید نیز توسط بنگاههای کوچک و متوسط ایجاد میشود. در هر کشوری بنگاههای کوچک و متوسط بیش از ۸۰ درصد از جامعه تجاری را تشکیل میدهند. ایران با داشتن قریب به ۵/۱ میلیون کارگاه کوچک و متوسط که براساس تعریف باید زیر ۵۰ نفر نیروی انسانی داشته باشند، میتواند با تقویت و تلاش برای گسترش آنها، فرصت توسعه و پیشرفت اقتصادی را برای کشور دست یافتنی نماید. بررسی فعالیت بنگاههای زودبازده در کشورمان حاکی از این است که مسائل و مشکلات آنان که منجر به کوتاه شدن طول عمر فعالیت آنها و ورشکستگی و از میان رفتن سرمایههای انسانی و مالی کشور شده است، در دو بخش درونی و بیرونی قابل تقسیم است. در بخش مشکلات درونی، موسسات و بنگاههای اقتصادی کوچک و متوسط به طور ساختاری با پدیده محدودیت منابع اعم از انسانی و مادی روبه رو هستند. بنگاههای کوچک و متوسط در واقع حاصل اندیشه نو و تازهای برای تولید هستند که معمولا از سوی افراد کارآفرین که از تخصصهای خاصی برخوردار میباشند، فعالیت مینمایند. این موسسات دارای ابعاد گسترده در تولید و ارتقای محصول هستند، اما برای تداوم کار نیاز به مجموعهای همگن از بازاریابی، مدیریت، افزایش سرمایه و ارتقای فناوری دارند که محدودیتهای ساختاری آنان از موانع اصلی برای برطرف کردن این نیازها محسوب میگردد. از سوی دیگر، امروزه فاصله عمیق میان صنایع بزرگ و کوچک موجب حذف بنگاههای کوچک و متوسط از دایره فعالیت تولیدی در کشور گشته است. بهرغم کاربر بودن این صنایع و ظرفیتهای بالقوهای همچون تعلق بنگاهداران به فعالیت اقتصادی مورد نظر، کم هزینه بودن و افزایش ثروت اجتماعی، سهم این بنگاهها در فرآیند تولیدی کشور کمرنگ است؛ بنابراین پیوند مشترک موسسات کوچک و پربازده با صنایع بزرگ میتواند فرصتی چشمگیر را برای تداوم فعالیت آنها و کاهش هزینهها و بهبود وضعیت طرف دیگر این پیوند فراهم آورد. (صاحبهنر، 1387) خرید محصول، انبارداری، ارائه نتایج تحقیق و توسعه، واگذاری بخشی از وظایف واحدهای فعال در شرکتهای بزرگ، بخشی از خدمات متقابلی است که این نوع موسسات میتوانند از آن برخوردار شوند. اهداف تحقیق هدف اصلی این مقاله بررسی روشهای تامین مالی بنگاههای کوچک و متوسط و بیان مشکلاتی است که در راه تامین مالی این بنگاهها وجود دارد. اهداف فرعی این تحقیق را میتوان معرفی بنگاههای کوچک و متوسط، نقش نهادهای مالی در تامین مالی این بنگاهها و معرفی ابزارهای تامین مالی دانست که این بنگاهها مورد استفاده قرار میدهند. بنگاههای کوچک و متوسط سازمان توسعه صنعتی ملل متحد مانند سایر نهادهای بینالمللی در جهت اعتلای وضعیت بنگاههای کوچک و متوسط و سازمان دادن برنامههای آموزشی و تحقیقاتی در سمت و سوی کمک به توسعه بنگاههای مذکور در کشورها و مناطق مختلف جهان تلاش مینماید. این سازمان بنگاههای کوچک و متوسط را بنگاههایی میداند که کارکنانش کمتر از 50 نفر بوده و میزان سرمایهگذاری آنها کمتر از 250 هزار دلار باشد. سازمان جهانی کار به خاطر وظایف و ماموریتهای منصوبه از طرف سازمان ملل متحد، مسوول پیگیری وضعیت اشتغال جهانی از نظر کیفی و کمی است. این سازمان بیش از چهار دهه در ارتباط با بنگاههای کوچک و متوسط کشورهای عضو سازمان ملل متحد فعالیتهای گوناگون آموزشی، پشتیبانی و تحقیقاتی انجام داده و برای سامان دادن به این فعالیتها و مسوولیتهای خود در ارتباط با بنگاههای کوچک و متوسط اقتصادی جهان تعاریفی را تدوین نموده است. براساس نظر این سازمان بنگاه کوچک به یک نهاد مستقل اطلاق میشود که مدیریت اداری و عملیاتی آن به عهده یک یا دو نفری که صاحب یا مدیر آن بنگاه هستند، میباشد و بنگاههای متوسط آنهایی هستند که دارای ساختار سازمانی بوده و در ستاد مدیریت و بخشهای فنی از افراد متخصص و با تجربه نیز استفاده میشود. (ایزدخواه، 1389) بنگاههای کوچک و متوسط اقتصادی در کل اقتصاد جهان از چنان اهمیتی برخوردار است که یک دپارتمان ویژه به نام «دپارتمان بنگاههای کوچک و متوسط» در ساختار تشکیلاتی سازمان ملل متحد برای توجه به این بخش اقتصاد جهانی ایجاد شده است. وظایف اصلی این دپارتمان بررسی وضعیت بنگاههای کوچک و متوسط جهان، تبیین تعاریف و ارائه پیشنهادهای کارشناسی و نیز انجام ماموریتهای ویژه منطقهای جهت حمایت و تشویق در ایجاد و توسعه بنگاههای کوچک و متوسط در اقصینقاط جهان، به ویژه مناطق محروم و توسعه نیافته است. دپارتمان بنگاههای کوچک و متوسط اقتصادی بانک جهانی برای شناسایی بنگاهها از نظر مقیاس تعاریف زیر را مورد استفاده قرار میدهد: * بنگاه خیلی کوچک: بنگاههایی که تا 10 نفر کارکن دارند و دارایی آنها تا 100 هزار دلار و فروش سالانه آنها هم تا 100 هزار دلار باشد. * بنگاه کوچک: بنگاهی که تا 50 نفر کارکن دارد، داراییهای آن 3 میلیون دلار و فروش سالانه تا 3 میلیون دلار باشد. * بنگاه متوسط: تعداد کارکنان تا 300 نفر، داراییهای ثابت تا 15 میلیون دلار و فروش سالانه تا 15 میلیون دلار باشد. (لیندنر، سازمان ملل متحد، 2004) باید توجه نمود که اگر چه این تعاریف کاملا نظری بوده و هنوز تحت بررسی میباشد با این وجود با تعاریفی که توسط سایر موسسات مالی بینالمللی مورد استفاده قرار میگیرد، سازگاری دارند. ویژگیهای راهبردی بنگاههای کوچک و متوسط انعطافپذیری واحدهای کوچک و متوسط، این مجموعهها را قادر ساخته است تا با توجه به تقاضای بازار و در مدت کوتاهی، خطوط تولید کارگاه خود را تغییر داده و کالاهای مورد نیاز مشتریان را با استانداردهای قابلقبول و با هزینههای بسیار نازلتر از صنایع بزرگ، تولید و عرضه نمایند. گذشته از این، با حرفهایشدن فعالیتهای کاری بنگاههای کوچک و متوسط، این واحدها قادر بوده تا بیشترین خلاقیت و نوآوری صنعتی را در جهت تنوع بخشیدن به تولیدات و کسب بازارهای جدید از خود نشان دهند. این خصلت بنگاههای کوچک تحت عنوان «کارآفرینان خلاق» معروفیت جهانی دارد، بهطوری که در سال 1993 میلادی، بالغ بر 90 درصد از نوآوریهای صنعتی هندوستان، توسط بنگاههای کوچک و متوسط به انجام رسیده است. (لیندنر، سازمان ملل متحد، 2004) بنگاههای کوچک و متوسط صنعتی، در کنار ویژگیهای موثر و مثبتی که به آنها اشاره شد، با چالشها و محدودیتهای خاصی نیز مواجه هستند که مواردی از جمله محدودیت سرمایه، محدودیت در حجم تولید، کمبود نیروی انسانی متخصص، ناتوانی واحدها در بازاریابی و صادرات مستقیم و ضعف مدیریت، از اهم این معضلات میباشد. با توجه به محدودیتهای ذاتی بنگاههای کوچک و متوسط صنعتی، این واحدها به تنهایی تاب تحمل نوسانات شدید اقتصادی را نداشته و چنانچه این واحدها تحت برنامههای حمایتی قرار نگیرند، با همان سرعت و سهولتی که پا به عرصه وجود میگذارند، با همان سرعت نیز در مقابل مشکلات و تحولات ناهماهنگ اقتصادی تعطیل میگردند. (ایزدخواه و دیگران، 1388) روند اشتغالزایی از طریق بنگاههای کوچکومتوسط جدول زیر سهم اشتغالزایی بنگاههای کوچکومتوسط را طی دهه 80 میلادی در کشورهای مختلف نشان میدهد. در این جدول طیفی مشاهده میشود که یک سر آن کشورهایی چون ایتالیا و ژاپن با نرخ اشتغال حدود 70 تا 80 درصد هستند و در طرف دیگر آن کشورهایی چون آلمان، انگلیس و آمریکا با نرخی کمتر از 40 درصد قرار دارند. |