منبع: |
فارس |
تاریخ: |
1389-11-23 |
نسبت رونق و رکود اقتصاد با هدفمندی یارانهها
غنی نژاد: در ابتدا لازم می دانم به این نکته اشاره کنم که متاسفانه معمولا بین دو مقوله اصلاح قیمت ها و هدفمندی یارانه ها تفکیک شفاف و درستی نمی شود و همین کمدقتی باعث خلط موضوعات می شود؛ این در حالی است که این دو مقوله ممکن است در عمل شباهت هایی با یکدیگر داشته باشند، اما در واقع تفاوت های عمیق و فراوانی هم دارند. فارس: تفاوت های این دو در چیست؟ غنی نژاد: به اعتقاد من مقوله ای به نام هدفمندی یارانه ها در چارچوب اقتصاد بازار یا همان اقتصاد رقابتی، عبارتی بیمعنا است چرا که همه جای دنیا همه یارانه ها هدفمند هستند. پیش از این یارانه ها به صورت قیمتی پرداخت می شد و با تغییرات اخیر یارانه ها در قالب نقدی توزیع می شود، در هر دو صورت هم برای آنها اهدافی تعریف شده است و هدفمند توزیع می شوند، بنابر این باید پذیرفت که با تغییر مجاری پرداخت یارانه ها و یا قالب توزیع آنها در اصل مسئله تفاوتی ایجاد نمی کند، در حالی که اصل بر این است که یارانه ها اساسا نباید پرداخت شود چرا که اگر قرار است به اقشاری کمک شود، این کمک ها باید خارج از چارچوب قیمتی باشد. نام این قالب غیرقیمتی هم هدفمندی یارانه ها نیست. فارس: نشانه ها و مشخصات روش غیرقیمتی که به آن اشاره می کنید، چیست؟ غنی نژاد: در روش غیرقیمتی ابتدا باید قیمت ها اصلاح یا به تعبیری آزاد شود و از اقشاری که به کمک احتیاج دارند، به شکلی غیر از پرداخت یارانه نقدی، حمایت مالی شود. ضرورتی هم وجود ندارد که این قبیل کمک ها از محل همان منابعی باشد که از حذف یارانه ها حاصل شده است. به عبارت دیگر لزومی ندارد که کمک ها را همان نهاد اصلاح کننده قیمت ها انجام دهد. در کشور ما خصوصا به علت تعدد و کثرت نهادهای حمایتی غیردولتی مانند بهزیستی، کمیته امداد امام خمینی و . . . اصلا ضرورت ندارد دولت به عنوان مجری سیاست اصلاح قیمت ها، وظیفه کمک به اقشار نیازمند را بهعهده داشته باشد. فارس: به عقیده شما در حال حاضر در چه وضعیتی قرار داریم؟ غنی نژاد: واقعیت این است که در شرایط فعلی نمی توان دو مفهوم هدفمندی یارانه ها را البته با معنایی که توضیح دادم، از اصلاح قیمت ها در عرصه اجرا و عمل تمییز داد و با اطمینان گفت که مسئولان در حال اجرای کدام سیاست هستند. به عقیده من این ابهام تا زمانی که سیاست های اقتصادی دولت مشخص نشود، برطرف نخواهد شد. البته به نظر می رسد علائمی به چشم می خورد که نشان می دهد سیاست دولت واقعا اصلاح قیمت ها نیست چرا که در سایر بازارها همچنان در مقام قیمت گذاری است؛ این رفتار در بازار پول، کار و کالاها و خدمات به وضوح مشاهده می شود. فارس: به نظر می رسد که در شرایط فعلی هدف اصلی از اصلاح قیمت ها که علامتدهی به بازار است، محقق نشده است؛ موافقید؟ غنی نژاد: اگر بپذیریم که هدف و محور اصلی سیاست اصلاح قیمت ها این است که قیمت ها به بازار علامت دهد، کمیابی یا وفور کالایی را مشخص و به رقابتی شدن بازار کمک کند؛ به نظر نمی رسد با روندی که اکنون مشاهده می شود چنین امکانی برای قیمت ها فراهم باشد، چرا که دولت همچنان در تمامی بازارها سیاست قیمت گذاری را دنبال می کند. از این رو معتقدم دولت می خواهد یارانه ها را پرداخت کند اما به شیوه ای دیگر که از آن با عبارت هدفمندی یارانه ها یاد می کند. فارس: آقای دکتر، برخی پیش بینی می کردند با آغاز مرحله اصلاح قیمت ها، شاهد شوک های قیمتی شدید در بازار باشیم اما چنین نشد؛ چرا؟ غنی نژاد: من این پیش بینی را نه الآن بلکه 20 سال پیش هم داشتم که اصلاح قیمت کالاهای یارانه ای یا همان افزایش آنها اگر همزمان با افزایش حجم نقدینگی نباشد، تورمزا نیست. دلیل آن هم این است که با آزاد کردن قیمت ها تنها قدرت خرید را از یک بخش جامعه به بخش دیگری از جامعه منتقل کرده ایم، به عبارت دیگر اگر حجم نقدینگی یا همان حجم پول زیاد نشود، قیمت بعضی کالاها و خدمات کم و برخی دیگر زیاد می شود به این ترتیب سطح عمومی قیمت ها یا همان تورم چندان تغییری نخواهد کرد، همچنان که می بینیم در اقتصاد ما هم همین اتفاق افتاد. من معتقدم اصلاح قیمت انرژی به خودی خود تورمزا نیست بنا بر این اصلا تعجب نکردم از اینکه قیمت ها پس از اصلاح قیمت حامل های انرژی، چندان افزایش نیافت،اما معلوم نیست که این رویه تداوم پیدا کند، چرا که اگر سیاست گسترش اعتبارات بانکی با نرخ بهره یارانه ای در قالب طرح هایی مانند بنگاه های زودبازده مجددا دنبال شود که ظاهرا قرار است همین گونه هم بشود و بانک ها ملزم به پرداخت تسهیلات ارزان قیمت باشند، یکی از موانع پیشِروی افزایش نقدینگی برداشته خواهد شد. فارس: اما در سال های اخیر خصوصا سال های 85 تا 87 هم رشد نقدینگی از نرخ بالایی برخوردار بود ولی نسبت افزایش قیمت کالاهای مصرفی به سایر اقلام چندان بالا نبود. غنی نژاد: بله کاملا درست است اما متوجه باشید که در این مدت با وجود افزایش شدید نقدینگی به علت ثابت بودن نرخ ارز، واردات ارزان بود، واردات ارزانی که محصول ارز ارزان است. به این ترتیب واضح است که در صورت افزایش قیمت ارز، شاهد جهش های شدید قیمتی در کالاهای مصرفی خواهیم بود اما به نظر می رسد در حال حاضر دولت با اتکا به منابع ارزی بالایی که در اختیار دارد، قصد دارد نسبت فعلی برابری ریال را در برابر دلار حفظ کند. از این رو باز هم تکرار می کنم که با ادامه شرایط فعلی و تا زمانی که نرخ ارز و حجم پول در اقتصاد ایران تغییرات معناداری نداشته باشند، افزایش خاصی در قیمت ها نخواهیم داشت. فارس: از این مسئله بگذریم و اگر صلاح می دانید به آنچه در سطح بازار کالاهای خرد می گذرد از زاویه دیگری نگاه کنیم؛ برخی گزارش های میدانی بیانگر این است که از آغاز مرحله اصلاح قیمت ها بازارها در نوعی از رکود تقاضا فرو رفتهاند که نشانه های آن را می توان در حراج های خارج از فصل و . . . مشاهده کرد. این در حالی است که توجه اکثر قریب به اتفاق مسئولان و کارشناسان عمدتا به افزایش تقاضا به علت تزریق نقدینگی جلب شده بود. آیا شما هم نشانه های این رکود را مشاهده می کنید و در صورت مثبت بودن پاسختان، در چه بستری آن را تحلیل می کنید؟ غنی نژاد: من هم این رکود را می بینم، با این تفاوت که معتقدم چندان ارتباطی با اصلاح قیمت ها ندارد بلکه به اعتقاد من این رکود از سال 87 گریبانگیر اقتصاد ایران شده است. این رکود دلائل بسیار روشنی دارد و کاملا هم قابل پیش بینی بود. واقعیت این است که در سال های 85 و 86 اقتصاد ایران با افزایش شدید پرداخت تسهیلات بانکی و اعتبارات بودجه ای مواجه شد که بهخلاف خواست مسئولان به سمت تولید نرفت و از بازار مسکن سر درآورد و نتیجه آن ایجاد حباب مسکن در همان سال ها و سپس ترکیدن این حباب در نیمه دوم سال 87 بود. پس از این انفجار حباب بود که ما با رکود شدیدی مواجه شدیم که همچنان نیز ادامه دارد. فارس: در صحبت هایتان چندین بار به قیمت گذاری های دولت اشاره کردید، ظاهرا معتقدید این سیاست خاصیت علامتدهی را از قیمت ها سلب کرده است، اما فکر نمی کنید بسترهای لازم برای خروج دولت از بازار فراهم نیست؟ غنی نژاد: برای سهولت بحث، دو حالت را طرح می کنم؛ در حالت نخست فرض را بر این می گیریم که دولت به این دلیل که معتقد است بسترها برای خروجش از بازار را فراهم نمی داند، حاضر به ترک بازار نیست؛ این فرض هم محتمل است که دولت اساسا اعتقادی به ترک بازار ندارد، چه بسترها فراهم باشد و چه نباشد. به اعتقاد من مسلما ادامه حضور دولت در بازار به هر شکلی نامطلوب است و پیامدهای بسیار بدی برای کل اقتصاد به دنبال دارد، بنا براین با در نظر داشتن دو فرض فوق باید پرسید اگر دولت به این دلیل که شرایط را برای ترک بازار مهیا نمی بیند اصولا پس چرا قیمت ها را با این شیب تند اصلاح کرده است تا برای حفظ آرامش بازار مجبور به حضور پررنگ در آن باشد؟ اگر هم اساسا اعتقادی به ترک بازار ندارد که دیگر آزادسازی قیمت ها و اصلاح آنان بیمعنی است، چرا که با ادامه حضور دولت دیگر امکان بهرهمندی از خاصیت علامتدهی قیمت ها وجود نخواهد داشت. فارس: آقای دکتر، در اتصال منطقی دیدگاه شما نتوانستم به ایده روشنی در مورد نرخ ارز برسم؛ بفرمائید در شرایط فعلی افزایش نرخ ارز را درست می دانید یا خیر؟ غنی نژاد: به اعتقاد من ما در کلیت ماجرا چاره ای جز اصلاح یا به عبارت بهتر افزایش نرخ ارز نداریم، چرا که همگان بر این مسئله اتفاق دارند که فاصله رسمی بین نرخ برابری فعلی ریال در برابر دلار با فاصله واقعی که بین برابری قدرت خرید این دو ارز وجود دارد و نتیجه حمایت ایران از پول ملی خود است، تا الآن هم هزینه های فراوانی به اقتصاد کشور تحمیل کرده است بنابراین باید این فاصله را هرچه زودتر به شکل مقتضی کاهش داد اما بحث بر سر این است که این نحوه مقتضی چیست؟
|