منبع: |
دنیای اقتصاد |
تاریخ: |
1390-09-03 |
سیاست اشتباه در اشتغالزایی
... اعلام کرد شواهدی یافته که نشان میدهد بین تورم و بیکاری خاصیت مبادله وجود دارد به این معنا که رابطه بین این دو متغیر، معکوس است. به عبارت دیگر با تحمیل تورم میتوان بیکاری را کاهش داد. البته به زودی معلوم شد که این مبادله فقط در کوتاهمدت اتفاق میافتد(که البته در همین حد هم زیر سوال رفت)، اما متاسفانه نظریه فیلیپس به راحتی در قالب علم اقتصاد پذیرفته و بسط داده شد و هماکنون به عنوان جزئی لاینفک از کتب اقتصاد کلان در دانشگاهها تدریس میشود و این در واقع یکی از عوارض ورود ریاضیات به علم اقتصاد بوده است. نظریه فیلیپس درست مانند آن است که پزشکی اعلام کند، روشی را برای شادی مردم یافته به طوری که شواهد آماری نیز موید این روش است. سپس برای اثبات حرفش، تعداد زیادی از داوطلبان را جمع کرده و به همگی آنها هروئین تزریق کند و پس از تزریق از آنها بخواهد که وضعیت خود را شرح دهند. در این صورت همگی آنها تایید خواهند کرد که دچار یک احساس کیف و شادی شدهاند. در اینجا اگر عقل را تعطیل کنیم باید حرف این پزشک را قبول کنیم زیرا ظاهرا شواهد آمار و ریاضی، کاملا حرف او را تایید میکند، اما واقعیت آن است که احساس مزبور فقط در کوتاهمدت وجود دارد و عوارض این عمل، در بلند مدت آنقدر وحشتناک است که باعث تباهی انسانها، خانوادهها و کودکان معصوم آنها میشود. اما این دقیقا همان بلایی است که تصمیمسازان پولی در 22 سال گذشته با انتشار و تزریق پول بر خانوادههای ایرانی نازل کرده، با این توهم که بیکاری را کاهش دهد غافل از آنکه با تحمیل تورم به جامعه، خسارات گستردهای را به ایران اسلامی وارد کرده است. اخیرا جناب آقای دکتر بهمنی با اشاره به افزایش 296 هزار میلیارد ریال تسهیلات در مقابل 280 هزار میلیارد ریال افزایش سپرده گفت: «سیستم بانکی آنچه در توان داشته در طبق اخلاص گذاشته و در پایان اسفند ماه 6/112 درصد نسبت مصارف ما به منابع بیشتر بوده است و در پایان شهریور 97/111درصد مصارف به منابع فزونی داشته است. رییس کل بانک مرکزی اضافه کرد: بنابراین بیانصافی است بگوییم سیستم بانکی عملکرد خوبی نداشته است یا به نیازهای جامعه جواب نداده است.» (خبرگزاری فارس 17/8/90) آقای بهمنی به گونهای صحبت میکنند که انگار ایشان و همکارانشان در اثر تلاشهای شبانه روزی، به نتایج فوقالعادهای دست یافتهاند، ولی بعضیها با بی انصافی، این زحمات طاقت فرسا را انکار میکنند یا نمیبینند. در صورتی که خلق پول توسط بانک مرکزی از خوردن یک لیوان آب، راحتتر است و آقای رییسکل با یک امضا میتوانند مثلا 3000 میلیارد تومان یعنی معادل اختلاس بانکی اخیر را ظرف کمتر از یک دقیقه منتشر کنند. در صورتی که قاعدهای در دنیا وجود دارد که بانکها نباید بیش از 85 درصد منابعشان تسهیلات بدهند. حال باید به این پرسش پاسخ داده شود، چرا بانکی که کل منابعش مثلا 100 میلیارد تومان بوده، 112 میلیارد تومان تسهیلات پرداخته است؟ آیا این کار هنر است؟ اگر واقعا چنین هنر بزرگی وجود دارد باید کلاس های آموزشی دایر شود و از کشورهای دیگر بخواهیم تا در آنها شرکت و از این همه علوم پیشرفته، استفاده کنند. اگرچه انتشار بیش از حد پول نه تنها یک هنر محسوب نمیشود، بلکه ایجاد تورم، موجب به حداقل رسیدن کارآیی و بهرهوری در جامعه و البته خسارات دیگر میشود. امید آنکه کشور عزیزمان در آینده، شاهد روزهایی باشد که دیگر اثری از تورم در آن دیده نشود مهران دبیرسپهری |