منبع: |
دنیای اقتصاد |
تاریخ: |
1390-07-11 |
افزایش کنترل داخلی، بکارگیری فنآوری روز حسابرسی و استقرار راهبری شرکتی
تشریح راههای کشف و مبارزه با تقلب
اینها جملاتی است که دبیر اجرایی کنفرانس بینالمللی یکمین سالانه«پیشگیری از تقلب و سوءاستفادههای مالی» درخصوص تقلب میگوید. امیر پوریانسب معتقد است:«بروز تقلبهای بزرگ در سیستم مالی و در سطح بنگاههای اقتصادی به وضعیت خاص کشور ارتباط دارد. از دیدگاه وی در گذر از فرآیند خصوصیسازی، تقلبهایی اتفاق میافتد و گاه نیز این تقلبها افشا میشوند اما تا زمانی که دولت، مالک و مدیر است، ملاحظات سیاسی، اجازه افشای تقلب را نمیدهد، اما در حال حاضر، دولت، خود به افشای تقلب پرداخته و راه صحیح نیز همین است. او میگوید: کشف یک تقلب مانند دیدن قله کوه یخ در دریاست اما بدنه اصلی این کوه یخ در زیر آب است و نباید از آن غافل شد. گفتوگوی خبرنگار دنیای اقتصاد با توجه به نزدیک شدن به زمان برگزاری دومین کنفرانس پیشگیری از تقلب، به بررسی مجدد این پدیده پرداخته است: دلیل بروز تقلب در دستگاههای مالی چیست؟ بروز تقلب در گذشته و حال به ضعف مقررات و قانونگذاری، قدیمی بودن فنآوری، ضعف مدیریت و نبود کنترل و فرهنگ سازمانی است. به نظر من مهمترین عامل در حال حاضر، ضعف مقرراتگذاری و فنآوری در کنار فرهنگ سازمانی است. در بعد مقرراتگذاری، ما هنوز مقررات لازم را برای ملزم کردن سازمانها برای وضع مقررات کنترل داخلی اثربخش و گزارشگری آنها وضع نکردهایم. همچنین حاکمیت شرکتی ما دارای ضعفهای عمدهای است و تضاد منافع بیشماری در سطوح سازمانهای ما به چشم میخورد. مهمترین مقررات برای کنترل تقلب، قوانین حاکمیت شرکتی، قوانین مبارزه با تقلب مانند قوانین مبارزه با تقلبهای کارکنان و فساد مالی(پولشویی و ارتشا) است. آیا سیستمهای کنترلی موجود در کشور ما قابلیت کشف تقلب را دارند؟ در بعد فنآوری، ما مدتها است سامانههای رایانهای حسابداری و مدیریت را به خدمت گرفتهایم اما برای نظارت و رسیدگی به این دادههای الکترونیکی از ابزارهای سنتی و دستی استفاده میکنیم. ما نیاز به این داریم که فنآوری اطلاعات مدرن مثل نرمافزارهای حسابرسی رایانهای، نرمافزارهای برنامهریزی منابع انسانی از نسل دوم و افراد متخصص در زمینه حسابداری و حسابرسی رایانهای را به خدمت بگیریم. نقش فرهنگ سازمانی در پیشگیری از تقلب چیست؟ متاسفانه ما کار چندانی در زمینه اشاعه آئیننامه اخلاق سازمانی و شناسایی و حذف متقلبان از بنگاهها و سازمانهای خود انجام ندادهایم. نظر شما درباره تخلف صورت گرفته در بانک صادرات چیست؟ به نظر من، بانک صادرات و مدیران آن، خودشان قربانی هستند، مساله اصلی توانمند کردن آنها به ابزارهایی است که بتوانند با متقلبان مبارزه کنند. بانکها، میلیونها تومان خرج تبلیغات پرزرق و برق میکنند اما مبالغ اندکی صرف نرمافزارهای حسابرسی و به خدمت گرفتن کارشناسان متخصص در زمینه پیشگیری و کشف تقلب نمیکنند. در حال حاضر، در سراسر دنیا، در سازمانهای بزرگ، پستهای مشخص برای کارشناسان متخصص در زمینه کشف و پیشگیری تقلب ایجاد شده است. همه این اقدامات برای این است که بتوان، ریسک تقلب در سازمانها و بنگاهها را کاهش داد. نقش حسابرسان در کشف تقلب چگونه است؟ سال گذشته در کنفرانس یکمین سالانه پیشگیری از تقلب و سوءاستفادههای مالی، اعلام کردیم که براساس مطالعات کشورهای همتا، حدود 15 درصد از درآمد بنگاههای ما نصیب متقلبان میشود و آمارهای اعلام شده گوشهای از آن 15 درصد را نشان میدهد. این در حالی است که در کشورهای همتای ما، 80 درصد تقلبها کشف نمیشود و از 20 درصد کشف شده، تنها 5 درصد و شاید کمتر افشا میشود. مشکل اساسی حسابرسان داخلی و حسابرسان مستقل، منسوخ بودن فنآوری مورد استفاده آنها است، البته بخشی از مشکل هم به ماهیت تقلبها ارتباط دارد. در همه دنیا، سهم حسابرسان داخلی از تقلبهای کشف شده، 15 درصد و سهم حسابرسان مستقل 6 درصد است، بنابراین نهایت انتظاری که از حسابرسان میتوان داشت در مجموع، 21 درصد از تقلبهای کشف شده است، اما نقش حسابرسان داخلی و بازرسان در پیشگیری خیلی مهم است. هر اندازه که آنها به دانش روز، فنآوری پیشرفته و تجارب برتر مجهز باشند، میتوانند آمار تقلب را در کل بنگاهها به میزان 20 تا 30 درصد کاهش دهند. آیا با اتکا به فنآوری پیشرفته میتوان از تقلب جلوگیری کرد؟ امروزه ابزارهایی در اختیار است که حسابرسان به ویژه حسابرسان داخلی، میتوانند در لحظه و به طور پیوسته، حسابرسی را انجام دهند. من تصور نمیکنم بهانهای برای به خدمت نگرفتن فنآوری پذیرفته شود و سازمانها و شرکتهای متبوع آنها، باید فنآوری لازم را در اختیار آنها بگذارند. امروزه یک متقلب ناشی و تازهکار که دانش اندکی از رایانه داشته باشد میتواند چند گام از مجربترین حسابرسان ما که دانش رایانهای ندارند یا ابزار حسابرسی رایانهای ندارند، جلوتر باشد، چه رسد به رخنهگران و متقلبان تحصیلکرده و مجرب که تقلبهای پیچیدهتری را با اندازههای بزرگتر طراحی و اجرا میکنند که حاصل آن، خبرهایی است که هر از گاه از بنگاههای ما شنیده میشود که هم بنگاهها و هم مشاغل ما را تهدید میکند. اگر چنین اتفاقی که در صنعت بانکداری ما افتاد در سایر کشورها رخ میداد، اقتصاد و همه بازارهای آنها دچار رکود و خواب طولانی میشدند، اما از این دغدغهها به دوریم و انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است. سازمانهای ناظر در زمینه پیشگیری و برخورد با تقلب چه اقداماتی میتوانند انجام دهند؟ کنترلهای مقامات ناظر مانند بانک مرکزی، بورس و ... براساس اطلاعات، صورت میگیرد و نظارت آنها نیز از این طریق اعمال میشود؛ بنابراین آنها نمیتوانند در عملیات روزمره حضور داشته باشند، چون بخش کنترل داخلی سازمانها نیستند و نمیتوانند از تقلب پیشگیری کرده یا آن را کشف کنند. نقش آنها در وضع مقررات اثربخش و جرائمی است که برای متخلفان در نظر میگیرند. تمرکز آنها باید بر مقرراتگذاری باشد. هر اندازه که مقررات نیرومندی وضع کنند، میتوانند به استفادهکنندگان اطلاعات و فعالان بازارها اطمینان بدهند که تقلبها کاهش پیدا میکند. متاسفانه مقامات ناظر در برخی زمینهها، اقدام چندانی انجام ندادهاند. به عنوان مثال، موضوع «راهبری شرکتی بنگاههای بورسی»باید در زمان تاسیس شرکت بورس وضع میشد، اما تاکنون کار چندانی در این زمینه صورت نگرفته است. همچنین در مورد الزام شرکتها به صدور گزارشهای کنترل داخلی و ملزم کردن حسابرسان بر حسابرسی آنها، اقدامی صورت نگرفته یا جرائمی برای مدیران متخلف وضع نشده است. بالاخره در فرآیند کشف و برخورد با تقلب باید چه کسی را مقصر دانست؟ براساس فرهنگ سازمانی ما، معمولا مدیر سطح پایین که درگیر عملیات است به عنوان مقصر اصلی شناخته میشود. در این موارد دو نوع مقصر پیدا میشود که یکی از آنها هیچ گاه با تهدیدی مواجه نمیشود، اما حسابرسان مستقل، همیشه متهم هستند، اما آیا آنها مرتکب تلقب شدهاند؟ آیا ابزار لازم را برای کشف تقلب در اختیار داشتهاند؟ آیا با نمونهگیری و زمان کم میتوانستند به عنوان مثال به یک بانک بزرگ با میلیونها تراکنش رسیدگی کنند؟ پس حسابرسان نمیتوانند به خاطر محدودیتها، متهم اصلی باشند؛ اما میتوان آنها را ملزم کرد از روشهای اثربخش و دانش روز استفاده کنند. اما مدیران ارشد با قربانی کردن چند مدیر رده پایین از اتهام خلاصی مییابند. پیشنهاد شما برای پیشگیری یا مبارزه با تقلب چیست؟ متاسفانه در گزارشهای حسابرسی ایران، حتی یک بند شرط مربوط به تقلب وجود ندارد و اگر هم پیدا شود، مبالغ بسیار ناچیزی است. ما در جریان خصوصیسازی به مقررات حاکم بر کنترل بنگاهها و مقررات ناظر بر حفظ منابع عمومی توجه نکردیم در حالی که باید قبل از شروع خصوصیسازی، مقررات مربوطه و برنامه لازم را در اختیار گرفته و با برنامه وارد این فرآیند میشدیم. خصوصیسازی همواره مورد ستایش است؛ زیرا به غیر از افزایش کارآیی، به کوچک شدن دولتها نیز کمک میکند. یکی از دلایلی که دولتها باید کوچک شوند جلوگیری از فساد و تقلب است و هرچه دولتها بزرگتر باشند، امکان تقلب در آنها بیشتر است. بیشتر تقلبهای بزرگ از سوی عوامل داخلی بنگاهها انجام میشود که در کنار فساد مالی رخ میدهد و از طریق ارائه اسناد نادرست، دور زدن مقررات و رعایت نکردن الزامات انجام میشود. بنابراین برای مبارزه با تقلب باید افزایش کنترل داخلی، توسعه و ترویج فرهنگ سازمانی مناسب، استقرار راهبری شرکتی صحیح، دستیابی به فنآوری روز و نرمافزارهای حسابرسی رایانهای و اتخاذ تمهیدات لازم در فرآیند خصوصیسازی مورد توجه قرار گیرد |