منبع: | دنیای اقتصاد | تاریخ انتشار: | 1390-06-05 |
نویسنده: | مترجم: | یاسر میرزایی | |
چکیده: | |||
در شامگاه جنگ جهانی اول، امپراتوری عثمانی سرزمینی بزرگ با مساحت 7/1 کیلومتر مربع شامل ترکیه امروز، سوریه، فلسطین، عراق و بخشهایی از شبهجزیره عربستان بود. جمعیت آن بیش از 23 میلیون بود که سهچهارم آن در آناتولی میزیستند. |
|||
اقتصاد کشورها-اقتصاد ترکیه
اقتصاد پیش از جنگ
کشاورزی و صنعت اقتصاد عثمانی شدیدا وابسته به زمین بود، طوری که کشاورزی، 48 درصد تولید ناخالص داخلی سال 1913 را تامین میکرد. در قرن نوزدهم شاهد تغییراتی در ساختار مالکیت زمین در امپراتوری هستیم. پیش از این همه زمینهای کشاورزی متعلق به دولت بود و قطعههای آن به کارمندان دولتی اجاره داده میشد؛ وظیفه آنها جمعآوری مالیات و گرفتن سرباز بود. دولت مرکزی کنترل کامل فعالیتهای اقتصادی چون تولید و توزیع را در دست داشت، اما بعدها ثابت شد که این نظام ناکارآمد است. با تصویب «قانوننامه اراضی» در سال 1858، اصل مالکیت خصوصی پذیرفته شد. اساس تولید بر خانوادههایی متکی بود که دو گاو نر و قطعهزمینی برای کشت داشتند. علاوه بر اینها کارفرمایان بزرگتری هم بودند که بر کشاورزانی که از خود زمین و گاو نداشتند، اربابی میکردند. رعایا خدمات را در ازای شریک شدن در بخشی از محصول انجام میدادند. بر اساس اطلاعات مرکز آمار دولت ترکیه، در سال 1913، 87 درصد رعایا تنها 35 درصد کل زمینهای زراعی را مالک بودند. 8 درصد رعایا هیچ زمینی نداشتند و این در حالی است که مالکان بزرگ زمین که تنها 5 درصد خانوادهها را شامل میشد، 65 درصد زمینها را مالک بودند. فعالیتهای اقتصادی عموما در زمینهای مرزی صورت میگرفت چون در مرکز هم نیروی کار، هم وسایل نقلیه و هم زمینهای قابل کشت، کم بود. طبق گزارش پاموک، در قرن نوزدهم کشاورزانی که پیش از این بیشتر غلات و محصولات مربوط به مصرف شخصی میکاشتند، شروع به کاشت محصولاتی کردند که فقط به قصد فروش کاشته میشد، مثل تنباکو، پنبه و دیگر مواد اولیه صنعتی و این حاصل تجاری شدن کشاورزی بود. پیش از جنگ، 80 درصد کشاورزی مشغول تولید غلات بود، 7 درصد برای محصولاتی که به قصد فروش تولید میشد، 7 درصد برای سبزیجات و 4 درصد برای میوه. سوکت پاموک همچنین تاکید میکند که فعالیت صنعتی عمدتا مبتنی بر صنعتگری بود. در سال 1913 سهم بخش صنعتی تنها 12 درصد اقتصاد را تشکیل میداد، زیرا امپراتوری از انقلاب صنعتی اروپا بسیار عقب مانده بود و کارخانههای مدرن تنها در پایان قرن 19 شروع به ظهور کرده بودند. سرشماری صنعتی در عثمانی به سال 1913(که تنها غرب آناتولی را پوشش میداد) میگوید که تنها 600 کارگاه صنعتی با بیش از 10 کارگر و تنها 60 کارگاه صنعتی با بیش از 100 کارگر وجود داشته است. کل افراد مشغول در صنعت 35 هزار نفر بودند که تنها 2/0 درصد از کل جمعیت میشد. این افراد مشغول بخشهای منسوجات، فرآوری غذا، مواد ساختمانی، کاغذ و چاپ بودند. 55 درصد از موسسات در استانبول و 22 درصد در ازمیر قرار داشت. علاوه بر کوچکی بازار داخلی و سطح پایین تکنولوژی، دلیل دیگر عقبافتادگی صنعت، رقابت سبعانه محصولات وارداتی بود. در دهه 1830 دولت عثمانی چندین قرارداد بینالمللی بست که در آنها تعرفه مبتنی بر ارزش واردات را زیر 5 درصد تعریف کرد؛ اولین این قراردادها با بریتانیا در سال 1838 بود. در حالی که ورود کالاهای خارجی به بازار عثمانی این قدر راحت بود، فروش محصولات تولید داخل از استانی به استان دیگر مالیات بر مصرفی برابر با 8 درصد میخورد. این نرخ مالیات در سال 1908 برچیده شد و تعرفه واردات نیز پیش از جنگ به 15 درصد بالا کشیده شد. قانونی در سال 1913 برای حمایت از توسعه صنعتی تصویب شد که در آن بر تشویق به معافیتهای مالیاتی، تخصیص رایگان زمین و تلاش در جهت مدیریت توسعه کارآفرینی در صنایع خصوصی تاکید شده بود. کپنک و ینتورک در مورد موقعیت صنعت در امپراتوری عثمانی پیش از جنگ چنین مینویسند: «صنعت عثمانی که شدیدا مبتنی بر صنعتگری و ساختارهای صنفی بود در مدیریت مسیرهای گذاری که برای انقلاب صنعتی نیاز بود، شکست خورد و در اثر باز شدن این اقتصاد به روی صنایع خارجی صدمات شدیدی دید. مالکیت صنعت موجود متعلق به اقلیتهای غیرمسلمان و خارجیها بود. این گروهها خود را خارج از جامعه و سامانه تصمیمگیری سیاسی فرض میکردند؛ بنابراین نوعی بیاعتمادی در این میان مانع تلاش برای رشد تولید میشد. سودبخشی نسبی بخش خدمات مانعی در برابر جریان منابع به سوی صنعت بود. عثمانی تاسیسات صنعتیاش را با سرمایهگذاری عمومی مجهز کرد تا نیازهای نظامیاش را برآورده کند، تدابیری برای توسعه صنعت صورت داد و حتی در سالهای آخر مشوقهایی را به کار برد، اما هیچ کدام از آنها نتوانست از فرآیند صنعتیشدن مراقبت کند. میتوان گفت که چیزی که جمهوری از دوره عثمانی به ارث برد، تنها خواست صنعتیشدن بود و لاغیر.» اقتصاد کشورها اقتصاد ترکیه مترجم: یاسر میرزایی بخش سوم معدن، راهآهن و تجارت خارجی معدن، بخشی مهم بود که بنای آن در پایان دوره عثمانی و در سایه سرمایهگذاری خارجی خصوصا از سوی فرانسه گذاشته شد. زغالسنگ را برای مصرف داخلی استخراج میکردند در حالی که بقیه مواد معدنی صادر میشد. در سال 1911، امپراتوری عثمانی 904 تن زغالسنگ،17/5 تن کروم، 13/5 تن بوراکس، 11/5 تن سرب و حدود 1000 تن مس تولید کرد. در همان سال، 75 درصد محصولات معدنی متعلق به خارجیها بود. براساس قانون معادن سال 1906، خارجیها اجازه استخراج از معادن را برای 99 سال داشتند و دولت در عوض، اجارهای به خاطر زمینها و اجارهای نیز بسته به مادهای که استخراج میشد، میگرفت. این اجاره در حدود 1تا5 درصد برای زغالسنگ، مس و سرب بود، 10تا20 درصد برای کروم، بوراکس و نفت. قانون پشتیبان سرمایه خارجی بود؛ این شرکتهای خارجی بودند که سود میبردند. همان طور که در بالا اشاره شد، ساخت راهآهن جذابترین بخش برای آن سرمایهگذاران خارجی بود که وارد امپراتوری عثمانی شده بودند. به کارآفرینان خارجی حق کار طولانی مدت (در برخی نمونهها بین 70 تا 100 سال) و همینطور حق استفاده از منافع عطا شده بود. قبل از جنگ، 57 درصد سرمایهگذاری راهآهن از آن آلمان بود. کپنک و ینتورک دو اثر اقتصادی مهم را برای ساخت راهآهن ذکر میکنند. اول، این صنعت، تولید مواد اولیه مورد نیاز، خصوصا آهن و فولاد را بالا برد و دوم، این سامانه مناطق داخلی را به بازارها متصل کرد. رخداد اولین اثر در امپراتوری عثمانی ممکن نبود، چون صنعت تولید فولاد و آهن در داخل وجود نداشت. بنابراین سهم اصلی راهآهن در توسعه اقتصاد این بود که تولیدات کشاورزی را به بازارها متصل کند و محصولات کشاورزی غرب آناتولی را به بازارهای صادراتی برساند. سیاست تجارت خارجی عثمانی به طور سنتی مبتنی بر اصل محدودیت صادرات و افزایش واردات بود، وضعیتی که اروپاییان را گیج کرده بود. هدف این سیاست این بود که تولیدات در بازار داخلی افزایش یابد و به این ترتیب قیمتها ثبات یابد. در نتیجه این سیاست، اقتصاد عثمانی همیشه کسری تجاری داشت. در سال 1840، کسری 1/9 میلیون لیره بود و نسبت صادرات به واردات 75/3 درصد بود. این کسری در سال 1912 به 16/7 میلیون لیره رسید و نسبت صادرات به واردات به 54/1 درصد کاهش یافت. تولیدات کشاورزی، خصوصا تنباکو، پنبه، فندق، ابریشم و انجیر و همچنین زغالسنگ صادر میشد در حالی که واردات را لباس، منسوجات، سوخت، شکر و آرد تشکیل میداد. در همین دوره، قیمتهای صادرات نسبت به قیمتهای واردات رشد کندتری داشت و این خود عقبگردی دیگر برای اقتصاد بود. پیش از جنگ، صنعت تولید جنگافزارها در عثمانی، مثل وسایل حمل و نقل نظامی، تفنگ و مهمات، بسیار محدود بود؛ بنابراین بسیار وابسته به واردات بود. تولید آهن و فولاد بسیار ناکافی بود و وضعیت تولید محصولات شیمیایی و همچنین تصفیه نفت نیز بهتر از این نبود. تنها تاسیسات تولید اسلحه و مهمات امپراتوری یک کارخانه تولید توپ و جنگافزارهای کوچک، یک کارخانه تولید فشنگ تفنگ و توپ و یک کارخانه تولید باروت بود که همگی بیرون استانبول واقع شده بودند. امپراتوری پیش از جنگ به اندازه کافی زغالسنگ تولید میکرد و حتی میتوانست مازاد مصرفش را صادر کند، اما در طول جنگ، وقتی روسیه معدن زغالسنگ ارگلی را بمباران کرد، دچار مشکلات جدی شد. اگرچه سرمایهگذاری خارجی در ساخت راهآهن در این دوره بسیار زیاد و اساسی بود، خطوط راهآهن آنقدر گسترده نبود تا نیازهای جنگ را برآورد. طول کل خطوط تنها 6000 کیلومتر بود و در غرب آناتولی اصلا راهآهنی وجود نداشت، چون دولت به روسیه قول داده بود که بدون مشورت او وارد این مساله نشود. همچنین خط راهآهن ارتباطی بین آناتولی و سوریه و فلسطین نیز وجود نداشت و تنها در ماه ژانویه 1917 بود که تونلهای رشتهکوههای توروس و جنوب آناتولی کامل شد. پیش از آن باید مسافران و بارها در انتهای یک خط از قطار پیاده میشدند، از طریق جاده به ابتدای راهآهن بعدی فرستاده میشدند و در آنجا بار دیگر سوار قطار میشدند. البته جادهها نیز تعمیر و ترمیم نمیشدند؛ بنابراین حمل و نقل شدیدا وابسته به حیوانات بارکش بود. کارخانه تفنگ در این شکی نیست که امپراتوری عثمانی به جهت اقتصادی آمادگی قابلقیاسی با بسیاری از کشورهای حریفی که در طول جنگ همزمان و در چند جبهه میجنگیدند را نداشت. اما با وجود تمام نقصانها و عقبماندگیها، اقتصاد عثمانی توانست ماشین جنگ را تا پایان آن تغذیه کند و عجیب این که با فروپاشی کامل مالی مواجه نشد. معدن، راهآهن و تجارت خارجی معدن، بخشی مهم بود که بنای آن در پایان دوره عثمانی و در سایه سرمایهگذاری خارجی خصوصا از سوی فرانسه گذاشته شد. زغالسنگ را برای مصرف داخلی استخراج میکردند در حالی که بقیه مواد معدنی صادر میشد. در سال 1911، امپراتوری عثمانی 904 تن زغالسنگ،17/5 تن کروم، 13/5 تن بوراکس، 11/5 تن سرب و حدود 1000 تن مس تولید کرد. در همان سال، 75 درصد محصولات معدنی متعلق به خارجیها بود. براساس قانون معادن سال 1906، خارجیها اجازه استخراج از معادن را برای 99 سال داشتند و دولت در عوض، اجارهای به خاطر زمینها و اجارهای نیز بسته به مادهای که استخراج میشد، میگرفت. این اجاره در حدود 1تا5 درصد برای زغالسنگ، مس و سرب بود، 10تا20 درصد برای کروم، بوراکس و نفت. قانون پشتیبان سرمایه خارجی بود؛ این شرکتهای خارجی بودند که سود میبردند. همان طور که در بالا اشاره شد، ساخت راهآهن جذابترین بخش برای آن سرمایهگذاران خارجی بود که وارد امپراتوری عثمانی شده بودند. به کارآفرینان خارجی حق کار طولانی مدت (در برخی نمونهها بین 70 تا 100 سال) و همینطور حق استفاده از منافع عطا شده بود. قبل از جنگ، 57 درصد سرمایهگذاری راهآهن از آن آلمان بود. کپنک و ینتورک دو اثر اقتصادی مهم را برای ساخت راهآهن ذکر میکنند. اول، این صنعت، تولید مواد اولیه مورد نیاز، خصوصا آهن و فولاد را بالا برد و دوم، این سامانه مناطق داخلی را به بازارها متصل کرد. رخداد اولین اثر در امپراتوری عثمانی ممکن نبود، چون صنعت تولید فولاد و آهن در داخل وجود نداشت. بنابراین سهم اصلی راهآهن در توسعه اقتصاد این بود که تولیدات کشاورزی را به بازارها متصل کند و محصولات کشاورزی غرب آناتولی را به بازارهای صادراتی برساند. سیاست تجارت خارجی عثمانی به طور سنتی مبتنی بر اصل محدودیت صادرات و افزایش واردات بود، وضعیتی که اروپاییان را گیج کرده بود. هدف این سیاست این بود که تولیدات در بازار داخلی افزایش یابد و به این ترتیب قیمتها ثبات یابد. در نتیجه این سیاست، اقتصاد عثمانی همیشه کسری تجاری داشت. در سال 1840، کسری 1/9 میلیون لیره بود و نسبت صادرات به واردات 75/3 درصد بود. این کسری در سال 1912 به 16/7 میلیون لیره رسید و نسبت صادرات به واردات به 54/1 درصد کاهش یافت. تولیدات کشاورزی، خصوصا تنباکو، پنبه، فندق، ابریشم و انجیر و همچنین زغالسنگ صادر میشد در حالی که واردات را لباس، منسوجات، سوخت، شکر و آرد تشکیل میداد. در همین دوره، قیمتهای صادرات نسبت به قیمتهای واردات رشد کندتری داشت و این خود عقبگردی دیگر برای اقتصاد بود. پیش از جنگ، صنعت تولید جنگافزارها در عثمانی، مثل وسایل حمل و نقل نظامی، تفنگ و مهمات، بسیار محدود بود؛ بنابراین بسیار وابسته به واردات بود. تولید آهن و فولاد بسیار ناکافی بود و وضعیت تولید محصولات شیمیایی و همچنین تصفیه نفت نیز بهتر از این نبود. تنها تاسیسات تولید اسلحه و مهمات امپراتوری یک کارخانه تولید توپ و جنگافزارهای کوچک، یک کارخانه تولید فشنگ تفنگ و توپ و یک کارخانه تولید باروت بود که همگی بیرون استانبول واقع شده بودند. امپراتوری پیش از جنگ به اندازه کافی زغالسنگ تولید میکرد و حتی میتوانست مازاد مصرفش را صادر کند، اما در طول جنگ، وقتی روسیه معدن زغالسنگ ارگلی را بمباران کرد، دچار مشکلات جدی شد. اگرچه سرمایهگذاری خارجی در ساخت راهآهن در این دوره بسیار زیاد و اساسی بود، خطوط راهآهن آنقدر گسترده نبود تا نیازهای جنگ را برآورد. طول کل خطوط تنها 6000 کیلومتر بود و در غرب آناتولی اصلا راهآهنی وجود نداشت، چون دولت به روسیه قول داده بود که بدون مشورت او وارد این مساله نشود. همچنین خط راهآهن ارتباطی بین آناتولی و سوریه و فلسطین نیز وجود نداشت و تنها در ماه ژانویه 1917 بود که تونلهای رشتهکوههای توروس و جنوب آناتولی کامل شد. پیش از آن باید مسافران و بارها در انتهای یک خط از قطار پیاده میشدند، از طریق جاده به ابتدای راهآهن بعدی فرستاده میشدند و در آنجا بار دیگر سوار قطار میشدند. البته جادهها نیز تعمیر و ترمیم نمیشدند؛ بنابراین حمل و نقل شدیدا وابسته به حیوانات بارکش بود. کارخانه تفنگ در این شکی نیست که امپراتوری عثمانی به جهت اقتصادی آمادگی قابلقیاسی با بسیاری از کشورهای حریفی که در طول جنگ همزمان و در چند جبهه میجنگیدند را نداشت. اما با وجود تمام نقصانها و عقبماندگیها، اقتصاد عثمانی توانست ماشین جنگ را تا پایان آن تغذیه کند و عجیب این که با فروپاشی کامل مالی مواجه نشد. |