منبع: | دنیای اقتصاد | تاریخ انتشار: | 1390-06-02 |
نویسنده: | میثم هاشمخانی | مترجم: | |
چکیده: | |||
چکیده: حذف یارانه نقدی خانوارهای پردرآمد، تنها در صورتی خواهد توانست با موفقیت همراه باشد که مکانیزم مناسبی برای آن مورد استفاده قرار گیرد؛ |
|||
حذف یارانه نقدی پردرآمدها؟ چگونه؟ مکانیزمی که ویژگیهایی دقیق و عینی را برای خانوارهای مشمول حذف یارانه ارائه کند، نیازمند سازمانهای عریض و طویل برای شناسایی این خانوارها نباشد، و به علاوه امکان قرار گرفتن خانوارهای دارای درآمد متوسط و کمتر از متوسط در میان خانوارهای محروم از دریافت یارانه نقدی، نزدیک به صفر باشد. با در نظر گرفتن معیارهای سهگانه فوق، به نظر میرسد که در میان روشهای مطرح برای حذف یارانه ثروتمندان، ملاک قرار دادن مالکیت املاک و نیز اتومبیلهای گرانقیمت، میتواند روش نسبتا مناسبتری برای اجرای طرح حذف یارانه نقدی خانوارهای پردرآمد محسوب شود. حذف یارانه نقدی گروههای ثروتمند، موضوعی است که پس از مدتی فراموشی، بار دیگر مورد تاکید سخنگوی طرح هدفمندی یارانهها قرار گرفت. به نظر میرسد که در این زمینه، کلیدیترین پرسشهای پیشروی مدیران اجرایی طرح هدفمندی عبارتند از: الف) آیا حذف یارانه نقدی خانوارهای پردرآمد، خواهد توانست منابع مالی قابل توجهی به منظور افزایش محسوس یارانه نقدی سایرین فراهم کرده و در مجموع سطح رضایت عمومی از طرح هدفمندی را افزایش دهد؟ ب) آیا حذف یارانه نقدی خانوارهای پردرآمد، خواهد توانست منابع مالی جدیدی برای دولت ایجاد کرده و بخشی از کسری بودجه دولت را کاهش دهد؟ ج) آیا حذف یارانه نقدی پردرآمدها، نارضایتی گروههای حذفشده و در نتیجه افت حمایت افکار عمومی از طرح هدفمندی را در پی نخواهد داشت؟ د) کدام استراتژی برای حذف خانوارهای پردرآمد مناسبتر است؟ بررسی درآمد کلیه شهروندان و قطع یارانه نقدی خانوارهای دارای درآمد بالا؟ حذف یارانه نقدی خانوارهای ساکن شهرهای بزرگ؟ قطع یارانه نقدی مالکان املاک و مستغلات بزرگ؟ قطع یارانه نقدی مالکان اتومبیلهای گرانقیمت؟ یا . . .؟ ظاهرا 4 پرسش فوق، مهمترین پرسشهایی هستند که مدیران اجرایی ارشد طرح هدفمندی در صورت یافتن پاسخ دقیق برای آنها، پروژه حذف یارانه نقدی خانوارهای پردرآمد را به شکلی بسیار جدی پیگیری خواهند کرد. با این وجود، تصور نگارنده آن است که پرسش چهارم، به مراتب مهمتر از سایر پرسشها بوده و به عبارت دیگر پاسخ 3 پرسش اول نیز تا حد زیادی به استراتژی مورد استفاده برای «حذف یارانه نقدی پردرآمدها» مرتبط خواهد بود. با این توضیح، در ادامه یادداشت پیشرو به ذکر ویژگیهای کلیدی استراتژی مطلوب برای پروژه «حذف یارانه نقدی خانوارهای پردرآمد» پرداخته و سپس برخی از استراتژیهای مطرح در این زمینه را ارزیابی خواهیم کرد: به طور اجمالی، به نظر میرسد که هر استراتژی منطقی برای حذف بخشی از خانوارها از دریافت یارانه نقدی، در صورتی که بخواهد با اقبال افکار عمومی مواجه بوده و به افزایش نارضایتی اجتماعی از طرح هدفمندی منجر نشود، باید دستکم دارای سه شرط کلیدی زیر باشد: اول، ویژگیهایی بسیار دقیق و عینی را برای حذف بخشی از خانوارها ارائه کند. دوم، ویژگیهایی مربوط به خانوارهای حذفشده را به گونهای انتخاب کند که به سادگی و بدون نیاز به سازمانهای عریض و طویل قابل بررسی بوده و امکان بسیار کمی برای تقلب وجود داشته باشد تا از شکلگیری اعتراضهایی مشابه اعتراضهای شکلگرفته به طرح «خوشهبندی» و دهکبندی خانوارها، جلوگیری شود. سوم، استراتژی انتخابی باید کمترین سطح خطا را داشته و به عبارت دیگر احتمال قرار گرفتن خانوارهای دارای درآمد متوسط و پایینتر از متوسط در میان خانوارهای حذفشده از دریافت یارانه نقدی، بسیار ناچیز باشد. اکنون اجازه دهید با در نظر گرفتن ویژگیهای سهگانه فوق، به بررسی برخی از استراتژیهایی بپردازیم که براساس اخبار غیررسمی، ممکن است به عنوان روش حذف یارانه نقدی خانوارهای پردرآمد مورد استفاده قرار گیرند: به عنوان مثال اگر مقرر شود که خانوارهای ساکن شهرهای بزرگ از دریافت یارانه نقدی محروم شوند، با این استدلال که ساکنان این شهرها عموما از درآمد بالاتری نسبت به ساکنان شهرهای کوچک برخوردارند، ویژگیهای اول و دوم به خوبی برآورده میشوند، اما ویژگی سوم به هیچ عنوان برآورده نمیشود. به عبارت دیگر، بخش قابل توجهی از ساکنان شهرهای بزرگ جزو خانوارهای با درآمد متوسط و پایینتر از متوسط بوده و در عین حال امکان مهاجرت به شهرهای کوچک را هم ندارند (مثلا به این دلیل که در صورت مهاجرت به شهرهای کوچک شغل خود را از دست میدهند)؛ به علاوه ساکنان شهرهای بزرگ شوک هزینهای بیشتری را در اثر افزایش قیمت انرژی و به ویژه بنزین متحمل شده و بنابراین کاهش یارانه نقدی خود را بسیار ناعادلانه ارزیابی خواهند کرد. در نتیجه کاهش یا حذف یارانه نقدی ساکنان شهرهای بزرگ، خواهد توانست نارضایتی گستردهای نسبت به کلیت طرح هدفمندی را در پی داشته باشد. همچنین اگر استراتژی بررسی میزان درآمد خانوارها و حذف یارانه نقدی خانوارهایی با درآمد بالاتر از یک سطح مشخص مثلا ماهانه یک و نیم میلیون تومان در دستور کار قرار گیرد (طرحی مشابه طرح خوشهبندی درآمدی خانوارها)، ویژگیهای اول و سوم تا حدی برقرارند، اما ویژگی دوم به هیچ عنوان برقرار نبوده و به دلیل نیاز به سازمانی عریض و طویل برای بررسی سطح درآمد همه خانوارهای کشور، امکان تقلب و سوءاستفاده بالا بوده و با پر و بال گرفتن شایعاتی در مورد این تقلبها، بخش زیادی از شهروندان به جمع معترضین خواهند پیوست؛ مسالهای که قطعا استمرار طرح هدفمندی را با مشکل مواجه خواهد کرد. از طرف دیگر، استراتژی سومی که باز هم به طور غیررسمی شایعاتی در مورد امکان استفاده از آن برای حذف خانوارهای پردرآمد شنیده میشود، عبارت است از حذف یارانه نقدی مالکان املاک و مستغلات و اتومبیلهایی با ارزشی بالاتر از یک سطح معین. در چارچوب این استراتژی، ویژگیهای اول و سوم به طور تمام و کمال برآورده شده و ویژگی دوم نیز تا حد خوبی برآورده خواهد شد. به عبارت دیگر، اگرچه در اینجا هم امکان تقلب از طریق واگذاری تصنعی املاک و مستغلات یا اتومبیل به دوستان و آشنایان وجود دارد، اما ریسک این نقل و انتقال مصنوعی، در مقایسه با میزان یارانه نقدی، به حدی بالا است که بسیار بعید به نظر میرسد هیچ یک از مالکان املاک و اتومبیلهای گرانقیمت حاضر به پذیرش چنین ریسکی باشند. همچنین با توجه به وجود سیستم ثبت دقیق اسناد مالکیت املاک و نیز اتومبیل در سراسر کشور، استراتژی فوق نیازی به طراحی یک سازمان عریض و طویل جدید نداشته و به علاوه در صورت حذف مالکان املاک و اتومبیلهای گرانقیمت از لیست دریافتکنندگان یارانه نقدی، میتوان اطمینان داشت که هیچ فردی با درآمد متوسط یا پایینتر از متوسط از لیست دریافتکنندگان یارانه نقدی حذف نخواهد شد. بنابراین به نظر میرسد که این استراتژی، در مقایسه با دو استراتژی پیشین، منطقیتر و کمریسکتر خواهد بود. در پایان لازم به تاکید است استراتژیهایی که به طور بسیار اجمالی در این یادداشت کوتاه مورد ارزیابی قرار گرفتند، صرفا محدود به استراتژیهایی بودند که نگارنده به صورت غیررسمی اخباری را در مورد احتمال کاربرد آنها در پروژه «حذف یارانه نقدی پردرآمدها» دریافت کرده است و بدون شک استراتژیهای متعدد دیگری را نیز میتوان در این زمینه ارائه کرد که چه بسا در مقایسه با استراتژی آخر (حذف یارانه نقدی مالکان املاک و اتومبیلهای گرانقیمت) نیز از کارآمدی بیشتری برخوردار باشند. * [email protected] |