منبع: | دنیای اقتصاد | تاریخ انتشار: | 1390-05-29 |
نویسنده: | بری ایکنگرین | مترجم: | مجید روئین پرویزی |
چکیده: | |||
برای بیش از نیم قرن دلار نه تنها پول رایج آمریکا بلکه ارز مورد استفاده تمام جهان بوده است. معاملات میان کشورها و ذخایر بزرگی که دولتها و بانکهای مرکزی نگاه میدارند همگی به دلار بوده است. |
|||
معرفی جایگزینی برای دلار اما این اواخر، حتی بیش از آنکه بحث بدهیهای آمریکا بحرانی شود، دلار شروع به از دست دادن جایگاه ویژه خویش کرده است. برای مثال، ده سال پیش 70 درصد ذخایر شناخته شده بانکهای مرکزی دلار بود، اکنون این نسبت به 60 درصد کاهش یافته است. توضیح آن ساده است: ایالات متحده دیگر آنطور مثل سابق بر اقتصاد جهان سلطه ندارد. به نظر معقول میرسد که نظام پولی جهان نیز این تغییرات و چند قطبی شدن اقتصاد جهانی را دنبال کند. درست همانطور که آمریکا حالا باید عرصه اقتصاد جهان را با دیگر کشورها شریک شود، دلار نیز باید برای دیگر پولهای معتبر بینالمللی جا باز کند. در کتاب اخیرم به نام «امتیاز گزاف: ظهور و سقوط دلار» آیندهای را توصیف کرده ام که در آن دلار و یورو ارزهای مسلط جهان خواهند بود و برای چشمانداز بیشتر از ده سال پیشبینی کرده ام که رنمینبی چین نیز نقشی در عرصه جهانی پیدا کند. برای حق برداشت ویژه (SDR) که یک واحد حسابداری ابداعی صندوق بینالمللی پول است، تدبیر جدیدی اندیشیدهام. شاید بعضیها این طور فکر کنند که سبد SDR متشکل از چهار ارز مختلف، برای دولتها و بانکهای مرکزی جهان گزینه مناسبی باشد. اما فرآیند انتشار این حق برداشتهای ویژه بسیار طاقت فرسا است، و هیچ بازار خصوصی که اینها بتوانند در آن معامله شوند نیز وجود ندارد. بنابراین آن زمان اینطور به نظرم میرسد که با ناممکن بودن معرفی چنین ابزاری، در آینده دلار و یورو مشترکا بر عرصه معاملات بینالمللی سلطه خواهند داشت. آنچه که اکنون تغییر کرده این است که هردو ارز مورد نظر، خود اسیر بیماری شدهاند. مشکلات بزرگ بدهی آمریکا روسای بانکهای مرکزی را نگران کرده که اساسا نگهداری ذخایر دلاری کار عاقلانهای هست یا خیر و بحران مالی اروپا و دولتهای بدهکار این منطقه نیز تردیدها را درباره تداوم حیات یورو بیش از پیش قوت بخشیده است. روزی روزگاری (از قضا کمتر از همین یک سال پیش) خیلی معقول بود که تصور کرد یورو و دلار بخش عمده ذخایر ارزی جهان را تشکیل خواهند داد؛ حالا روسای بانکهای مرکزی بیصبرانه به دنبال جایگزین برای این دو ارز بیمار میگردند. مشکل اصلی این است که هیچ گزینه دیگری در کار نیست. بازار طلا کوچک و بسیار پرنوسان است. اوراق قرضه چینی در دسترس همگان نیست. ارزهایی چون فرانک سوئیس، دلار کانادا یا استرالیا نیز حتی روی هم نمیتوانند جوابگوی حجم تقاضای موجود باشند. حالا که روسای بانکهای مرکزی دربهدر به دنبال جایگزینی برای دلار و یورو میگردند آیا زمان مناسب آن فرا نرسیده است که SDRها را بیشتر کنیم؟ چرا حق برداشت ویژه بیشتری منتشر نشود؟ چرا بازارهایی برای معاملات SDR ساماندهی نکنیم؟ آیا این بهترین فرصتی که شاید هرگز هم نمونهاش پیش نیاید نیست تا از اقتصادی که فدرال رزرو آمریکا و بانک مرکزی اروپا عنان آن را در دست دارند فاصله گرفته و به سمت چندقطبیتر شدن عرضه پول جهانی برویم؟ پاسخ اما متاسفانه منفی است. طی یک سال اخیر تغییرات عمدهای برای وضعیتی که شرح دادم اتفاق نیفتاده است: حق برداشت ویژه همچنان جایگزین جذابی برای بانکهای مرکزی، باوجودی که از دلار و یورو ناامید شدهاند، نیست. با کمی تامل دلیلاش خیلی زود روشن میشود: سهم دلار و یورو برروی هم میشود 80 درصد کل ارزهایی که سبد SDR را تشکیل میدهند. توسعه دادن این سبد بهگونهای که ارز اقتصادهای نوظهور را نیز دربربگیرد، البته کمککننده است ولی نه آنچنان، زیرا اروپا و آمریکا هنوز نیمی از اقتصاد جهان را در دست دارند و بیش از نیمی از معاملات هم با ارز آنها در بازارها انجام میشود. بنابراین اگر دلار و یورو دچار نوسان شوند SDR قادر نخواهند بود حمایت ویژه و خاصی ارائه کند. ایده بهتر این است که از همین حالا کار برای ایجاد یک دارایی ذخیره پذیرفتنی تر را آغاز کنیم. ابزار ایده آل یک نوع اوراق قرضه متصل به GDP جهانی خواهد بود که بازده آن متناسب با نرخ رشد جهانی تغییر میکند. درست مثل همان چیزی که مثلا در کاستاریکا و آرژانتین وجود دارد و نرخ بازده اوراق قرضه این کشورها متناسب با نرخ رشد اقتصاد ملی شان تغییر میکند. این ابزار به بانکهای مرکزی امکان میدهد ذخیرهای داشته باشند که به وسعت اقتصاد جهان دارای تنوع است. به این ترتیب تورم و کاهش ارزش پول در اروپا و آمریکا هم به سود آنها خواهد بود، زیرا که بازدهی اوراق نه به نرخ اسمی که به نرخ واقعی رشد تولید ناخالص بستگی خواهد داشت. صندوق بینالمللی پول میتواند اوراق قرضه کشورها را که بازدهی شان بسته به نرخ رشد تولیدناخالص است خریداری کرده و به این ترتیب دارایی تازهای منتشر کند که پشتوانهاش همان اوراق خریداری شده است. رابرت شیلر اقتصاددان شناخته شده دانشگاه هیل اکنون مدتهاست که میگوید دولتها باید نرخ بازده اوراق قرضهشان را متصل به نرخ رشد تولیدناخالص داخلی کنند؛ زیرا که در این صورت امنیت استقراض بالاتر میرود، اما مجاب کردن کشورها به چنین کاری تاکنون میسر نشده است. متقاعد کردن آنها به اینکه صندوق بینالمللی پول اوراق قرضه GDP محور منتشر کند حتی از این هم دشوارتر خواهد بود. با این حال اگر دولتها و بانکهای مرکزی در بحثشان برای پیدا کردن جایگزین دلار و یورو جدی هستند اکنون بهترین زمان برای شروع کار است – و اوراق قرضه GDP محور نیز یکی از اولین گزینههایی است که باید به آن فکر کرد. *بری ایکنگرین استاد اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه کالیفرنیا برکلی است منبع: پروجکت سیندیکیت |