سرتان به کار خودتان باشد!

منبع: دنیای اقتصاد تاریخ انتشار: 1390-05-25
نویسنده: مترجم: سریما نازاریان
چکیده:

دانته سورلا مدیر عامل سازمان تکنولوژیکی ریدار زمانی که از ماشین پیاده شد تا به طرف محل برگزاری کنفرانس برود، جمعیت معترضی را دید که پلاکارد در دست سر و صدا می‌کردند. روی پلاکاردها عباراتی شبیه اینکه «سرتان به کار خودتان باشد» دیده می‌شد.


سرتان به کار خودتان باشد! دانته با خودش فکر کرد که ما چگونه به اینجا رسیدیم؟ به عنوان مدیر عامل یک شرکت تکنولوژیکی دانته همیشه درگیر مسائل خصوصی و غیرخصوصی با مشتریان بوده است. سازمان ریدار یکی از پنج تولیدکننده عمده تگ‌های RFID بود. این تگ‌ها به مشتریان ریدار که عمدتا تولیدکنندگان و فروشندگان بودند، اجازه می‌داد که خطوط توزیعشان را مدیریت کنند. ولی امروز مردم عامی ‌بیش از پیش نگران مسائل خصوصی‌شان شده بودند و به همین دلیل هم سازمان‌هایی مانند ریدار را به عنوان دشمن می‌شناختند. دانته دلیل این موضوع را درک می‌کرد. تکنولوژی‌های مکان‌یابی مانند RFID زندگی مردم را بیش از پیش شفاف می‌کرد و در معرض نمایش قرار می‌داد. این تکنولوژی‌ها نقاط قوتی هم داشتند. مشتریان ریدار همیشه کالاهایی که مشتریانشان بیشتر از هر چیز دیگری می‌خواستند را موجود داشتند. کارت‌های وفاداری و خرید‌های آنلاین همه زندگی مردم را راحت‌تر می‌کردند. بعد از کنفرانس امروز صبح که خودش باید ارائه می‌داد، می‌توانست بقیه روز را به دیدن گیشه سایر همکاران و رقبا بگذراند و همکاری‌های جدیدی را پی‌ریزی کند. دانته خودش هم مشتاق بود که ابزارهای جدید RFID را از نزدیک ببیند. او حدس می‌زد که سازمان چایلدور دلیل حضور بیشتر این معترضین در این کنفرانس بود. کارت شناسایی دانته سخنرانی‌اش را با این موضوع شروع کرد که چگونه سازمان نظامی‌آمریکا با استفاده از تگ‌‌خوان‌های RFID محتوای بسته‌هایی که به دست نیروهای خطوط مقدم در عراق می‌رسد را بررسی می‌کند. سپس در مورد یک سازمان تولیدکننده تایر خودرو صحبت کرد که این تگ‌ها را درون تایر‌هایش تعبیه می‌کرد و به این ترتیب زمانی که تایر به‌اندازه‌ای صاف می‌شد که باید تغییر داده می‌شد، به صورت الکترونیکی به کامپیوتر خودرو اطلاع می‌داد و در نهایت در مورد مشتریان خود سازمان ریدار صحبت کرد که با استفاده از این تگ‌ها می‌توانستند نیازهای مشتریان را دقیق‌تر پیش‌بینی کنند، هزینه‌هایشان را کاهش دهند و در نهایت رابطه بهتری با مشتریانشان برقرار کنند. پس از پایان صحبت‌هایش سوال‌هایی از قبیل چگونگی تولید این چیپ‌ها، فاصله‌ای که از آن می‌توانستند محتویات آنها را بخوانند و غیره پرسیده شد که او به همگی پاسخ داد. در پایان پرسش‌ها فردی از او پرسید که: «آیا این موضوع درست است که این تگ‌خوان‌ها می‌توانند محتویات تگ‌های موجود در کیف‌ها و جیب‌های افرادی که از کنار آن می‌گذرند را هم بخوانند؟» دانته عصبانی شد ولی قبل از اینکه بخواهد پاسخی بدهد، زمان کنفرانس به پایان رسید. پس از پایان کنفرانس بسیاری از افراد به او کارت‌هایشان را دادند تا برای همکاری بیشتر با آنها تماس بگیرد. در نهایت او به سمت سایر غرفه‌ها حرکت کرد که ببیند دیگران چه کرده‌اند. بیش از 60 سازمان مرتبط محصولات و تکنولوژی‌هایشان را در این میان ارائه داده بودند. او متوجه شد که شلوغ‌ترین غرفه متعلق به سازمان چایلدور است و به سمت آن حرکت کرد. این سازمان یک سازمان تازه تاسیس بود که در دو شهر بزرگ در آمریکا فعالیت می‌کرد. والدین بچه‌های برخی مدارس خاص که این سازمان با آنها همکاری می‌کرد، می‌توانستند اطلاعات فرزندانشان مانند نام، آدرس، آدرس مدرسه، تاریخچه پزشکی و اثر انگشت فرزندانشان را در اختیار پلیس قرار دهند و پلیس هم در مقابل به هر کودک یک تگ‌الکترونیکی تولید سازمان چایلدور را می‌داد و به این ترتیب والدین می‌توانستند به سادگی بفهمند که فرزندشان در هر لحظه کجای مدرسه است یا در موارد اضطراری پلیس با استفاده از آنها می‌توانست بفهمد که کودک مورد نظر کجاست. فردی پرسید: «پس در مقابل این اطلاعات به هر کودک یک کارت داده می‌شود؟» پاسخگوی چایلدور گفت: «کارت نه، یک تگ الکترونیکی که زیر پوست کودک تعبیه می‌شود. بچه‌ها کارت را گم می‌کنند و این کار هم کاملا بدون درد است.» سوالات زیادی پرسیده شد: این تگ‌ها چگونه مدیریت می‌شوند؟ چه اطلاعاتی در آنها ذخیره می‌شود و ... دانته در نهایت پرسید: «شما واقعا فکر می‌کنید که والدین حاضر به استفاده از این چیپ‌ها هستند؟» «با توجه به افزایش روز افزون آمار فرار از خانه و آدم ربایی، فکر می‌کنیم که بله. خود شما برای نجات جان فرزندانتان حاضر به استفاده از این تگ‌ها نیستید؟» دانته به موضوع علاقه مند شده بود. با توجه به اینکه سازمان خودش هم در صنعت مکان‌یابی کار می‌کرد، به نظر این آینده صنعت را رقم می‌زد. او خودش نسبت به این محصول خاص کمی‌مشکوک بود و با آن زیاد احساس راحتی نمی‌کرد. ولی شاید کارکنان بخش تحقیق و توسعه سازمانش می‌توانستند روشی برای استفاده از این تکنولوژی بیابند. در همین افکار بود که ناگهان کارول سولیوان مدیر بازاریابی سازمان کی کی را دید. سازمان کی کی یکی از بزرگ‌ترین مشتریان ریدار بود. او داشت با یکی از همکارانش با حرارت حرف‌هایی می‌زد و او حرف‌هایشان را در دفتری یادداشت می‌کرد. تگ صبح روز چهارشنبه بود و دانته و برخی از افراد بخش فروشش با کریگ مدیر عامل سازمان کی کی و کارول مدیر بازاریابی آن جلسه‌ای داشتند. سازمان کی کی سال‌ها تولیدکننده لباس‌های گروه سنی ده تا بیست‌ساله‌ها بود ولی فروش زیادی نداشت تا زمانی که با پیشنهاد مشاوری شیوه کاری‌اش را تغییر داد. کریگ ساختار مغازه‌هایش را تغییر داده بود. حالا در مغازه‌ها جاهایی برای نشستن و گپ زدن، خوردن، بازی کردن و... تعبیه شده بود. مغازه‌ها به شیوه‌ای تغییر کرده بودند که مشتریان آن را مال خود تلقی کنند. به این ترتیب فروش سالانه سازمان 70 درصد افزایش پیدا کرده بود. ولی این افزایش فروش مشکلاتی را هم داشت، افزایش دزدی و ناهماهنگی بخش‌های مختلف سازمان را به همکاری با ریدار فراخوانده بود. کریگ گفت: «ما از عملکرد شما بسیار خشنود بوده‌ایم. حالا می‌خواهیم کار دیگری را بکنیم. می‌خواهیم این تگ‌ها را به بخشی از تجربه مشتریان وارد کنیم.» کارول کلاه کپی را به دانته نشان داد و گفت: «این کلاه‌ها بیشترین میزان فروش ما را دارند. همه از آنها می‌خرند. ما می‌خواهیم در این کلاه‌ها تگی قرار دهیم که زمانی که کلاهی از مغازه خارج می‌شود فعال شود. سپس هر بار که مشتری به مغازه می‌آید، ما او را می‌شناسیم و می‌دانیم چه چیزهایی دوست دارد و می‌توانیم به او بیشتر کمک کنیم.» دانته در عین اینکه به این حرف‌ها گوش می‌کرد، در درون به جدال افتاده بود. این کار می‌توانست برای ریدار یک چالش جدید باشد که برای سازمان اعتبار زیادی به همراه داشته باشد. دانته گفت: «ما مسلما می‌توانیم این کار را انجام دهیم. ولی فکر کرده‌اید که کودکان و والدینشان در مقابل این تگ‌ها چه واکنشی نشان خواهند داد؟ نمی‌ترسید که آنها از این کار خوششان نیاید؟» کریگ اخم کرد و گفت: «من خودم سر حوزه شخصی افراد حساسم. من که نمی‌خواهم آنها را دنبال کنم ببینم کجا می‌روند و چه کار می‌کنند، من فقط می‌خواهم فروشم را بهتر کنم. ما از شما می‌خواهیم که به ما کمک کنید این کار را به خوبی انجام دهیم!» بررسی بیشتر از لحاظ قانونی صبح روز پنج‌شنبه فرنک فرنالد وارد دفتر دانته شد. دانته به کریگ قول داده بود که تا آخر هفته پیشنهاداتش را به او ارائه کند ولی قبل از او باید با چند نفر صحبت می‌کرد. پس از اینکه فرنک نشست، دانته پیشنهاد کی کی را برای او توضیح داد و گفت: «اگر جنبه‌های اخلاقی کار را کنار بگذاریم، قانون در این مورد چه می‌گوید؟ اگر این قرارداد را ببندیم به مشکل قانونی می‌خوریم؟» فرنک که وکیل سازمان بود گفت که برخی از ایالت‌ها در صدد بودند قوانینی را در این مورد صادر کنند. یک نماینده مجلس در مورد مضرات این تگ‌ها صحبت کرده بود. او در ادامه گفت که اگر کی کی بخواهد در خارج از مرزهای ایالات متحده هم کار کند، به مشکل می‌خورد. انگلیس، کانادا و آسیا قوانینی در مورد استفاده از اطلاعات خصوصی افراد دارند. دانته یادداشتی برداشت که حتما در مورد جهانی شدن با کریگ صحبت کند. سپس با کالین هیمن مدیر بخش ارتباطات سازمان دیدار کرد. کالین عکس‌های بیشماری از سازمان‌هایی به او نشان داد که مخالف استفاده از این تگ‌ها بودند. او سپس گفته بود که سعی می‌کند داستانی را برای چاپ به روزنامه‌ها بدهد که روی نقاط قوت این تگ‌ها تاکید کرده باشد و گفت که امیدوار است قبل از سرازیر شدن سوالات به سمت سازمان این مقالات چاپ شوند. مکان‌یابی دانته بعد از این دیدار‌ها به یکی از مغازه‌های کی کی رفت تا اوضاع را از نزدیک ببیند. در داخل مغازه عده زیادی دانش‌آموز دیده می‌شدند. یکی دامنی را به دیگری نشان می‌داد و می‌گفت این قشنگ است. یکی از کارکنان از دیگری پرسید: «آیا ما از این شلوار شماره 38 داریم؟» آن دیگری جواب داد که نمی‌داند. زنی به یک فروشنده می‌گفت که دخترش دیروز بلوزی خریده است و آن را در اتوبوس جا گذاشته است و با تشریح مشخصات آن می‌خواست یکی دیگر برایش بخرد. فروشنده دو ردیف را به او نشان داد و گفت که نگاهی به آن ردیف‌ها بیندازد که ببیند آیا آن بلوز را آنجا پیدا می‌کند یا نه. کارول اغراق نکرده بود. حداقل نصف مشتریان از کلاه‌های کی کی بر سر داشتند. او با خودش فکر کرد: «این بچه‌ها اینجا راحتند. انگار اینجا را مال خود می‌دانند.» ولی آیا این بچه‌ها از استفاده از تگ‌ها استقبال می‌کنند یا آن را سوءاستفاده از اعتمادشان می‌دانند؟ والدینشان چطور؟ او سپس به فروش سازمان ریدار در سال آینده فکر کرد و با خودش تصور کرد که اگر این قرارداد را با کی کی ببندند فروش سازمان در سال آینده رقمی‌بسیار بزرگ را خواهد داشت. او سپس یکی از این کلاه‌ها را برای پسر خودش خرید و به دفترش برگشت. آن کلاه را روی سر خودش گذاشت، کامپیوتر را خاموش کرد و به فکر فرو رفت. سوال: دانته در مورد تگ کردن محصولات کی کی چه پیشنهادی باید به مدیر عامل آن بدهد؟ پاسخ به موردکاوی: سازمان ریدار با مدیریت عاملی دانته، یک سازمان تکنولوژیک است که برای مشتریانش تگ‌هایی ایجاد می‌کند که با نصب کردن آنها روی محصولاتشان جای آنها را شناسایی کنند. این تکنولوژی RFID نام دارد. سازمان کی کی که یکی از مشتریان عمده ریدار و تولیدکننده لباس برای گروه سنی 10 تا 20 سال است، به ایده ای دست یافته است که با استفاده از آن می‌خواهد روی یکی از محصولات پرفروشش، این تگ‌ها را نصب کند تا با استفاده از آنها هر بار که یک مشتری وارد مغازه‌اش می‌شود، به زودی او را بشناسند و بتوانند به او خدمات بهتری بدهند. ولی سازمان ریدار که کی کی از آن برای پیاده سازی این کار کمک خواسته است، کمی ‌نگران زندگی خصوصی افراد و واکنش مشتریان و دولت است؛ ولی در عین حال این کار سود زیادی را برای خودش به همراه دارد. حال سوال این است که دانته در مورد پیاده سازی این ایده به سازمان کی کی چه پیشنهادی باید بدهد. «کی کی باید به مشتریانش اجازه انتخاب کردن از میان محصولات تگ شده و تگ نشده را بدهد.» تصمیماتی در مورد نو آوری مانند هر تصمیم استراتژیک دیگری، باید ذی‌نفعان سازمان را هم در نظر داشته باشند. در مورد RFID هر سهم بزرگ‌تر است و ذی‌نفعان هم نسبت به سایر تکنولوژی‌ها از تنوع بیشتری برخوردار هستند. RFID یک حالت خاص است؛ چرا که به صورت بالقوه بسیار گسترده است (هر چیزی را می‌توان تگ کرد) و بسیار نافذ هم هست (افراد را می‌توان بدون اینکه خودشان بدانند تگ کرد). از طرف دیگر یک تکنولوژی نو پا است و مسیر توسعه آن غیرقابل پیش‌بینی است. بنابراین دانته باید در مورد تکنولوژی پیشنهاد بدهد که هنوز در حال رشد است و افراد از گروه‌های بسیار زیادی را تحت تاثیر قرار می‌دهد و شاید خود این کار هم موفقیت‌آمیز نباشد. دانته باید کارش را با ذی‌نفعان (منظور افرادی است که تحت تاثیر این تصمیم قرار می‌گیرند) شروع کند. بسیاری از ترکیبات برد- باخت احتمالی وجود دارد. ریدار ممکن است با موفقیت این برنامه را برای کی کی اجرا کند؛ در حالی که مشتریان کی کی از این موضوع ناراحت شوند و از آن شکایت کنند یا شاید کی کی وفاداری مشتریان زیادی به دست بیاورد؛ ولی با فروختن آن اطلاعات یا بازاریابی خیلی زیاد از آن سوءاستفاده کند و به این ترتیب مشتریان در این میان آسیب ببینند. یا شاید ریدار از اجرای این کار سر باز بزند و رقبایی آن را در دست بگیرند که هدف استفاده از اطلاعات مشتریان را هم داشته باشند. به صورت ایده آل، دانته باید سعی کند احتمال برنده شدن همه طرف‌های درگیر در ماجرا (کارکنان، مشتری خودش، مشتریان مشتری خودش) را ماکسیمم کند. کلید رسیدن به این موفقیت در یک کلمه است: «داوطلبانه». ذی‌نفعان تنها در صورتی می‌توانند به صورت داوطلبانه عمل کنند که همه اطلاعات مربوط را در دست داشته باشند. دانته باید در مورد نگرانی‌های قانونی و اخلاقی در مورد RFID با کریگ صحبت کند. اینها شامل صحبت کردن در مورد بدترین سناریو‌ها هم می‌شود. سناریوهایی مانند کنار کشیدن مشتریان یا قانون‌هایی که با ممنوع کردن تکنولوژی مورد بحث درصدد پاسخگویی به شکایت‌های مشتریان بر می‌آیند. این به اشتراک‌گذاری اطلاعات در میان ریدار و کی کی (که یک مشتری بسیار بزرگ ریدار است) اعتماد به وجود می‌آورد. پیشنهاد دانته باید در عین حال مزایای به اشتراک گذاری اطلاعات با مشتریان را نیز به کی کی نشان دهد. او می‌تواند به والدین افرادی که از این فروشگاه‌ها خرید می‌کنند برخی مطالب آموزشی در مورد این تگ کردن بدهد و نیز به کودکانی که احتمالا اثرات این تکنولوژی را درک نمی‌کنند، به زبانی قابل فهم این تکنولوژی را توضیح دهد. کی کی باید سپس به مصرف‌کنندگان قدرت انتخاب میان محصولات تگ شده و تگ نشده را بدهد. شفاف بودن از طرف سازمان‌های ریدار و کی کی به مشتریان هر یک این اجازه را می‌دهد که یک تصمیم آگاهانه بگیرند. این یک پیش نیاز معامله صادقانه و ارتباط مبنی بر اعتماد با سهامداران است. نکته دیگر آینده RFID است. تاریخ نشان می‌دهد که تکنولوژی‌ها به شیوه‌هایی غیر قابل پیش بینی پیشرفت می‌کنند. این تکنولوژی هم در عین پیشرفت می‌تواند توانایی‌های جدیدی را در بر بگیرد، با تکنولوژی‌های دیگر در هم آمیزد و یک بازار کاملا جدید را ایجاد کند. دیدگاه‌های جامعه هم در این مورد تغییر خواهد کرد. بسیاری از مردم هنوز در مورد این تکنولوژی تصمیم خود را نگرفته‌اند یا شاید با دیدن مزایا و معایب آن تصمیمشان را تغییر دهند. ریدار در تاثیر گذاشتن بر توسعه و میزان مقبولیت این تکنولوژی فرصت بزرگی را در اختیار دارد، ولی حالا تفکر دانته دوباره باید به گروه‌های ذی‌نفع برگردد. او تنها با ایجاد این روابط در حال حاضر است که می‌تواند امکان زیستن در آینده را به RFID اعطا کند. با دادن پیشنهاد داوطلبانه بودن این تگ‌ها به سازمان کی‌کی، دانته نه تنها میان سازمان خودش و کی کی و نیز میان کی کی و مشتریانش اعتماد به وجود می‌آورد که در عین حال به مشتریان کمک می‌کند که با این تکنولوژی احساس راحتی بیشتری بکنند. ریدار باید نظر مشتریان کی کی را نیز بپرسد و از آنها برای راهکارهای جدید پیشنهاد دریافت کند. سازمان‌هایی که حدود خصوصی بودن را با مشتریان در میان می‌گذارند، می‌توانند با RFID به موفقیت‌های پایدار برسند. RFID از بسیاری از جهات آینده روشنی در پیش دارد. برای رسیدن به این آینده سازمان‌ها باید پیاده سازی‌های اولیه این تکنولوژی را با دقت و با ایجاد روابط برد- برد بین همه سهامداران انجام دهند. برخی از گروه‌های ذی‌نفع نگران سود آوری نیستند و بیشتر نگران دیوار‌هایی هستند که دور زندگی شخصیشان کشیده‌اند. برای کسب‌وکارها روش‌های بسیاری وجود دارد که می‌توانند در عین احترام گذاشتن به این دیوارها از RFID استفاده کنند. منبع: HBR


ارسال محتوا به دوستان نظرات خود را در رازنامه ثبت کنید                به اشتراک گذاری محتوا در فیسبوک به اشتراک گذاری محتوا در گوگل پلاس به اشتراک گذاری محتوا در لینکدین به اشتراک گذاری محتوا در توی تر

مشخصات ثبت اطلاعات

مدیریت رازنامه

مدیریت رازنامه

تاریخ ثبت:
1390/05/25
بروزرسانی:
1390/06/01
آخرین مشاهده:
1403/09/02

نظرات و پیشنهادات


دریافت آخرین اطلاعات رازنامه
با ثبت پست الکترونیکی خود و یا دوستان خود همیشه از آخرین اطلاعات سایت آگاه شوید.

دریافت آخرین اطلاعات رازنامه

پرسش ها و پاسخ ها

    با عرض سلام و خسته نباشید در صورتی شرکتی به عنوان اسپانسر با ما مشغول فعالیت باشد از نظر اداره مالیاتی پول های واریزی از طرف اسپانسر به چه صورت شناسایی میشود ؟ آیا معاف از مالیات است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    باسلام من کاردان دامپزشکم باشراکت مرغداری خریدیم مرغدار نمونه کشور شدم سرم کلاه گذاشتن مرغداری رو فروختن .میخوام کار شروع کنم نمیدونم چیکار باید بکنم.از مردم فراری شدم میترسم با هر کس کار کنم سرم کلاه

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    سلام،وقت بخیر زمانی که لیست تعدیل حقوق تهیه می گردد و حقوق و عیدی از مالیات معاف می گردند در سیستم حسابداری چطور باید مالیات حقوق را کسر کرد متشکرم

    احمد نورمحمدی
    احمد نورمحمدی  ( راهبری سیستم های حسابداری - مالیاتی مشاور مالی مالیاتی شرکت های دانش بنیان )

    سلام وقت بخیر من دوتا حساب دارم به نام پیش دریافت عوارض و ارزش فزوده و پیش پرداخت عوارض و ارزش افزود موقع پرداخت ارزش افزوده و عوارض چطوری سند بزنم و این که چرا تفاوت ارزش افزوده خرید من و ارزش ا

    مانوئیل یوحنائی
    مانوئیل یوحنائی ( حسابداری مالی و مالیاتی -حسابداری صنعتی - حسابرسی - حسابرسی داخلی  )

    سلام ، وقت بخیر نحوه سند زدن پرداختی بیمه تامین اجتماعی به چه صورته ؟ بدون این که تو لیست حقوق و دستمزد بیام ه صورت جداگانه چطوری ثبت بزنم؟

    احمد نورمحمدی
    احمد نورمحمدی  ( راهبری سیستم های حسابداری - مالیاتی مشاور مالی مالیاتی شرکت های دانش بنیان )

    سلام به مشاور محترم من تازه دیپلم در رشته حسابداری گرفته ام نمی دانم به تحصیل در دانشگاه ادامه دهم یا خیر ؟ با توجه به اینکه بیکاری در مقطع دانش آموختگان عال زیاد است چه کنم ؟ لطفا" رهنمایی بفرمائید

    عیسی ذوقی
    عیسی ذوقی ( مشاور بازرگانی، مالی ومالیاتی  )

    سلام و وقت بخیر برای استارت آپ ها و کسب و کارهای الکترونیک آیا معافیت مالیاتی وجود دارد؟ در صورت تایید، نحوه استفاده از معافیت چگونه است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    با سلام خدمت جنابعالی چنانچه پروانه بهره برداری کارگاه یا کارخانه ای که در شهرک صنعتی به نام فرد باشد ولی همین شخص مدیرعامل شرکتی باشد که در همان کارگاه مشغول تولید است و برای آن شرکت دفاتر قانونی تهی

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    سلام و وقت بخیر برای استارت آپ ها و کسب و کارهای الکترونیک آیا معافیت مالیاتی وجود دارد؟ در صورت تایید، نحوه استفاده از معافیت چگونه است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    با سلام خدمت استاد محترم برای آموزش کارکنان در دوره آموزشی اکسل در حسابداری میخواستم ببینم چطوری باید با شما هماهنگی کنیم. با تشکر

    مهدی مقدسی
    مهدی مقدسی ( مشاوره مالی ،حسابداری و حسابرسی مالی و مالیاتی ،قانون مالیات های مستقیم. اکسل .قوانین بازار سرمایه، )