منبع: |
فارس |
تاریخ: |
1390-04-27 |
5 فاجعه اقتصادی که هنوز در غرب به وقوع نپیوستهاند به گزارش فارس، مجله "یو اس نیوز " در مقالهای به قلم "ریک نیومن " نوشت: با وجود تمام مشکلات اعم از بیکاری، درآمد پایین، بازار کساد مسکن و غیره، اوضاع در حال بهبود است، و شاهد آن هم عدم وجود مصائب وخیم اقتصادی است. *اوضاع اقتصادی وخیمتر شده است شرایط بدی داری. دلیل دارد. دو سالی است که رکود به پایان رسیده و باید بهبود اقتصادی شروع میشد، البته هنوز هم بازار کار خراب است، وضع مسکن آشفته است، و به نظر میرسد که جماعت ابله در واشنگتن بیشتر از همیشه ضرر میزنند. اطمینان مصرفکننده کمتر شده نه بیشتر و صحبت از رکود مضاعف (رکود دومرحلهای) است که همچون عقابی است که در کمین شکار بالای سرمان چرخ میزند. * دستهای سیاستمداران واشنگتن برای خروج از این اوضاع خالی است اینها مشکلات عادی است که در اقتصادی واقعی رخ میدهد. امسال رشد اقتصادی تاکنون به طرز مأیوسکنندهای پایین بوده است، و خیلی پایینتر از آن که بتوان آن را پیشرفت معناداری در استخدام دانست و به آن امتیاز مناسبی داد. بسیاری از مصرفکنندگان دیگر پول خرج نمیکنند. در همین حین، گویی نظرات سیاستمداران در واشنگتن درباب ایجاد محرک اقتصادی ته کشیده است. به جای این که دست به کار شویم، داریم خودمان را درگیر پذیرش ناخواسته اوضاع کساد میکنیم. * مشکلات اقتصادی سال جاری همچون امواج ملایمی بر سطح دریا هستند و نه امواجی سهمگین گر چه در میان این اوضاع غمبار، نور امیدی نیز میتوان یافت. مشکل اینجاست: خبرهای خوب خیلی بیشتر از خبرهای بدی هستند که هرگز به وقوع نپیوستهاند، و این بهترین خبر خوبی است که نمیدانیم چگونه برایش سپاسگذار باشیم. یکی از دلایل عقبنشینی اقتصادی در سال جاری ترس از حوادث پیدرپی و درهم برهمی است که میتواند در شرایط بحرانی اقتصاد جهانی را زیر و رو کند. ولی تاکنون، عملاً همه این چیزهایی که آمده و رفتهاند تنها ناصافیهایی را بر روی جریان آب ایجاد کردند و هنوز موجی درست نشده است. "اتان هریس " از بانک لینچ آمریکا گفت: "مجموعه لطمههای خفیفی داشتهایم که دارند شرایط را آرام میکنند. " * هنوز مشکل اقتصادی از بین نرفته، بحران دیگری در راه است پاسخ این است که برخی از آنها هماکنون دیگر محو شدهاند. وقتی به نظر میرسد که بحران دیگری پیش رو داریم، این موضوع لحظهای را نشانه میرود که بحث اقتصادی با تمام قدرت به جاده خاکی بزند. در اینجا پنج فاجعه بالقوه را نشان میدهیم که باعث نگرانی اقتصاددانان شدهاند ولی هرگز تحقق نیافتند: 1. صعود ناگهانی و بالای قیمت نفت اوایل امسال، نفت در حدود 90 دلار در هر بشکه بود. ناآرامی در خاورمیانه شدت گرفت، قیمت به بیش از بشکهای 113 دلار رسید. اقتصاددانان فکر میکنند که قیمت بشکهای 120 دلار نقطه اوجی است که در آن احتمال پیدایش رکود مضاعف است. ولی حتی در شرایط خوشبینانه نیز باید گفت که بالا رفتن قیمت انرژی کفه هزینهها را به سمت خود پایین میبرد، یعنی اینکه مردم پول کمتری برای خرج کردن در موارد دیگر غیر از انرژی دارند. پس، بخشی از ضعف اقتصادی در سال جاری، تاکنون به جهت تأثیر افزایش واقعی و روانی قیمت نفت و بنزین بوده است. ولی آن صعود نگرانکننده قیمتها، در چندین هفته گذشته تغییر مسیر داده است، و نفت در حال حاضر بشکهای 95 دلار معامله میشود و امروز قیمت گاز از 4 دلار در اوایل ماه می به حدود 3.65 دلار بازگشته است. این برگشت قیمت ممکن است ادامه داشته باشد. درست است که ریزش هماهنگ و اخیر 60 میلیون بشکه نفت از ذخایر آمریکا و دیگر کشورها منبع نفتی جدید و قابل توجهی محسوب نمیشود، ولی نشاندهنده خواسته دولتها برای مداخله در بازار در صورت لزوم است، تا قیمت انرژی را پایین ببرند. این موضوع باعث تضعیف حدسیات قاطعانهای میشود که به افزایش قیمتها کمک میکند. همچنین رشد آرام در بسیاری غولهای اقتصادی جهان -مثل اروپا، ژاپن، و آمریکا- باید نیاز به داشتن تقاضا برای نفت را از طریق اقتصاد بیش از حد گرم فراهم کند. عدم توافق در میان اعضای اوپک به معنی مشکلتر شدن کارتل نفتی در محدود کردن عمدی منابع و افزایش قیمتها است. قیمت نفت ثباتی ندارد و ممکن است که به مرور زمان بالا رود، ولی در حال حاضر، گویی مصرفکنندگان مهلت کوتاهی دارند. اخیراً بانک سرمایهگذاری "یو.بی.اس " سوئیس به مشتریانش توصیه کرده است که حواسشان باشد روند کاهش قیمت انرژی باید پول بیشتری را به جیب مصرفکننده بریزد، میزان خرج کردن را بالا ببرد، و رشد اقتصادی را در نیمه دوم سال 2011 بیشتر کند. 2. وحشت مالی در اروپا ظاهراً همان مراسم هر ساله تابستانی را شاهدیم: یونان یا هر کشور غیرمرکزی اروپایی رو به ورشکستگی است و بازار را آنقدر به نوسان درمیآورد تا سیاستمداران مجبور شوند در لحظه آخر راه فراری پیدا کنند. ولی هرچه این قضیه طولانیتر شود، احتمال اینکه تبدیل به بحران شود، کمتر میشود. یکی از بزرگترین مشکلات در وضعیت مالی یونان، ایرلند، پرتغال و شاید اسپانیا این است که به بانکهای اروپایی بدهی زیادی دارند و در صورتی که نتوانند بدهیشان را به موقع بپردازند، متحمل ضرر زیادی میشوند. این موضوع به سناریوی "شیوع " میانجامد، که در آن بانکهای اروپا، و شاید تمام جهان، شروع به تقاضا برای بازپرداخت بدهیشان کنند و از وام دادن به یکدیگر خودداری کنند. ولی هر وقت سلاطین کمک مالی اروپا مانع آمدن چنین روزی میشوند، که میگویند شش تا 12 ماه دیگر میرسد، وقت بیشتری به بانکها میدهند تا ضررهای بالقوه را جبران کنند و در صورت وقوع خود را برای تعویق دیگری در پرداخت آماده کنند. * درخواست مهلت بیشتر از سوی یونان برای پرداخت بدهیهایش کاملاً منطقی است بزرگترین نگرانی مربوط به تغییر ساختار بدهیها است - یا بدتر از آن، تعویقی در شرایط بینظمی و بیبرنامگی است؛ شرایطی که توسط یکی از این کشورهای دردسرساز به وجود آید و باعث ایجاد وحشتی جهانی شبیه آنچه که بعد از ورشکستگی "برادران لیمن " در 2008 اتفاق افتاد، شود. ولی "لیمن " ناگهانی ورشکست شد، به همراه تمام طلبکارانش در سراسر دنیا که از کشف این قضیه که شرکتِ دچار مشکل کمکی دریافت نخواهد کرد، شگفتزده شده بودند. برخلاف آن، وضعیت یونان چند ماهی است که افشا شده است، آن هم با تحلیل عمومی جزءبهجزء از تعهدات و معیارهای یونان که به منظور دادن انگیزه برای به دست آوردن کمک مالی است. "یعقوب فانک کیرکگارد " از مؤسسه بینالمللی اقتصاد "پترسون " میگوید: "مفسران سیاستمداران اروپایی را به دلیل این که مدام امروز و فردا میکنند، مقصر میدانند. ولی در صورتی که زمانی برای تجدیدقوا علیه شیوع بخواهند، درخواست مهلت بیشتر بسیار منطقی است. " 3. تورم کنترلناپذیر از وقتی که در سال 2008 بانک مرکزی آمریکا، شروع به چاپ اسکناس کرد -از طریق برنامه عظیم خرید اوراق بهادار که به آرامش کمّی معروف شد- تندروها در باب تورم هشدار دادند که آمریکا دارد تبدیل به "جمهوری وایمار آلمان " میشود. این اتفاق نیفتاد، دستکم تا حالا که نیفتاده. در واقع، در حال حاضر، نگرانی بزرگتر نه مربوط به تورم، بلکه مربوط به تقلیل قیمتها است، زیرا در دوره رکودی که برخی قیمتها به شدت سقوط کرد، تقاضا برای بسیاری از محصولات نیز به سرعت پایین آمد. اکنون، تورم به جایی رسیده است که دیگر مشکل تقلیل قیمتها نیست. ولی تورم گسترده دیگر مسئله مهمی به نظر نمیرسد. اکنون میزان آن 3.5 درصد بر اساس محاسبات سالیانه است، که در آن بنزین و برخی اقلام خوراکی به میزان بیشتری نسبت به سال گذشته گران شدهاند. ولی بسیاری اقتصاددانان انتظار دارند که قیمت گاز و مواد خوراکی ظرف چندین ماه آینده کاهش یافته، به تورم رامتری در حدود 3 درصد یا چیزی در حدود آن برسد. *دستمزدها افزایش پیدا نکردهاند ممکن است که با وجود اینهمه پول زائد، انتقادات بانک مرکزی برحق باشند -که براساس برگههای توازن است- و کار خودش را میکند حتی در اقتصادی واقعی و به هنگام ایجاد سطوحی از تورم مسئلهساز. ولی برای این که چنین اتفاقی بیفتد، دستمزدها هم باید به تدریج بالا بروند، زیرا افزایش ناگهانی دستمزدها معمولاً همان چیزی است که تورم پایدار را در سطح مصرفکننده موجب میشود. آیا کسی این اواخر رقم زیادی به حقوقش اضافه شده است؟ تقریباً هیچکس. با وجود آمار بالای بیکاری که باعث تعدیل نیروی بسیاری از کارخانههای صنایع مختلف شد، دیگر خیلی سخت است که بتوانیم کسی را پیدا کنیم که اخیراً حقوقش بالا رفته باشد. در واقع بسیاری از مصرفکنندگان، با مسئلهای متضاد این روبرو هستند: حقوقشان راکد مانده و بسیاری درآمدشان کاهش پیدا کرده است. در همین حین، تورم بسیار کم به معنی این است که میزان سود احتمالاً پایین خواهد ماند، زیرا دیگر نیازی نیست که بانک مرکزی این میزان را برای مبارزه با افزایش قیمتها، بالا ببرد. 4. افت بازار بورس. همانطور که پیش از این در سال جاری مشخص شد، بانک مرکزی دومین برنامه تسهیل کمیاش را -تسهیل محرک 2- براساس زمانبندی تا آخر ژوئن به پایان میرساند، گرچه برخی تحلیلگران نگران این امر هستند که بازار بورس ناگهان تنزل کند. بانک مرکزی تسهیل کمی را برای افزایش تقاضا برای بورس و دیگر داراییهای ریسکدار، از طریق خرید سرمایههای ایمنتر، مثل اوراق بهادار خزانهداری و دیگر انواع اوراق بهادار به کار میبرد. این کار باعث میشود که سرمایهگذاران راهی نداشته باشند جز سرمایهگذاری در بازار بورس، و برنامه بانک فدرال در واقع با "بازار عظیم بورس بول " همزمان شد. بنابراین مشخص کرد که چرا سرمایهگذاران درست وقتی که بانک مرکزی دیگر اوراق بهادار نمیخرد، اقدام به کمک مالی به بورس میکند. ولی بیشتر سرمایهگذران صاحب بورس محکم به آنها چسبیدهاند. درماه ژوئن بورس ثابت ماند، ولی در هفته آخر این ماه حدود چهار درصد افزایش داشت. و علیرغم دیگر وقایع تکاندهنده، مثل زلزله ژاپن و خیزش در خاورمیانه، بورس تاکنون به نرخ بالای شش درصد رشد در سال جاری بوده است. بانک مرکزی عمداً تلاش کرد که برنامهاش را برای پایان دادن به تسهیل کمی از قبل اعلام کند، تا به سرمایهگذران مهلتی دهد که خود را برای یاری به حذف احتکار در لحظه آخر آماده کنند. پایان برنامه بحثبرانگیز تسهیل کمی به خودی خود خبر خوبی است، زیرا نشاندهنده آن است که بانک مرکزی فکر میکند که اقتصاد برای اولین بار در سه سال گذشته، به اندازه کافی توان دارد که بر روی دو پای خود بایستد. بسیاری از تحلیلگران بورس به طرز هشدارآمیزی در مورد چشمانداز بورس در نیمه دوم سال، خوشبین هستند، که بخشی از آن به ضرباتی برمیگردد که در نیمه اول سال متحمل شدند. 5. بحران اقتصادی داخلی بازار داخلی معمولاً به بیرون آوردن اقتصاد از وضعیت رکود کمک میکند، زیرا تقاضای مسکوت برای خانه موجب ایجاد افزایش ناگهانی در هزینه کردن برای زمین و تمام مسائل مربوط به آن میشود، از واحدهای اچویایسی (گرمایش، تهویه و تهویه مطبوع) گرفته تا اسباب و لوازم خانه. واضح است که این اتفاق هنوز رخ نداده است. ورشکستگی در مسکن اکنون سال پنجم را میگذاراند، که میانگین بهای مسکن تا سی درصد کاهش داشته و هنوز هم رو به کاهش است. اقتصاددانان دائم تکرار میکنند که اوضاع آشفته مسکن را دستکم گرفته بودند، و پیشبینی میکردند که در سال 2009، سپس 2010 و امسال در 2011 قیمت به شدت سقوط کند. خب به طور مکرر اشتباه میکردند، و ارزش پایین مسکن هماکنون یکی از سنگینترین بارهایی است که به گردن مصرفکنندگان افتاده است، زیرا این امر کاهش ارزش خانواده را درپی دارد و باعث میشود که مردم نسبت به آینده ناامید باشند. جالب است که با وجود بازار افتضاح مسکن هنوز هم اقتصاد در حال رشد است. این موضوع نشاندهنده بهبودی، حتی ضعیف، است که با تجارت حاصل شده نه از طریق مصرفکنندگان. اوضاع همیشه به این صورت باقی نمیماند، ولی مشکل مسکن باید حل شود. وقتی این کار انجام شد، دومین ضربه را به هزینه تجارتی خواهد زد که در طی دو سال گذشته رشد اقتصادی را پیش برده است. چیزهای زیاد دیگری هم هست که ممکن است باعث وخامت اوضاع شوند، و خوشبینان گوشبهزنگ را متعجب کنند. ممکن است با انفجاری از داراییها در چین مواجه شویم، یا انقلابی در عربستان سعودی، جنگی درخاورمیانه، حملهای تروریستی و خانمانبرانداز در اروپا یا آمریکا، دادن مهلت برای بدهیهای خودتحمیلی عمو سام یا چیزی کاملاً غیرقابل پیشبینی. ولی هرچه زمان بیشتر بگذرد و مصیبتی اقتصادی رخ ندهد، ما بیشتر به بهبودی از اوضاع نزدیک میشویم که اکنون در حال تجربه کردنش هستیم. یادداشت اقتصادی// |