اقتصاد چیست؟

منبع: دنیای اقتصاد تاریخ انتشار: 1390-04-19
نویسنده: مترجم: یاسر میرزایی
چکیده:

اغلب فکر می‌کنند که اقتصاد پاسخ مجموعه‌ای خاص از سوالات است(چطور جلوی بیکاری را بگیریم؟ چرا قیمت‌ها بالا می‌رود؟


اقتصاد چیست؟ عقلانیت؛ روش درست رسیدن به هدف اغلب فکر می‌کنند که اقتصاد پاسخ مجموعه‌ای خاص از سوالات است(چطور جلوی بیکاری را بگیریم؟ چرا قیمت‌ها بالا می‌رود؟ نظام بانکی چطور کار می‌کند؟ آیا بازار سرمایه رشد می‌کند؟) یا روشی است که با آن می‌توان به پاسخ این سوالات دست یافت. هیچ کدام از این دو توصیف، به درستی اقتصاد را تعریف نمی‌کند، زیرا اولا روش‌های دیگری برای پاسخ به آن سوالات وجود دارد (مثلا ممکن است ستاره‌شناسی بتواند پاسخ برخی از سوالات بالا را بدهد، هر چند ضرورتا پاسخ‌هایش صحیح نیست) و دوما اقتصاددانان، از اقتصاد برای پاسخ به بسیاری سوالات دیگری که معمولا «اقتصادی» شمرده نمی‌شوند نیز استفاده می‌کنند (چه چیزی مشخص می‌کند که مردم چند بچه خواهند داشت؟ چطور می‌توان جرائم را کنترل کرد؟ دولت‌ها چطور عمل می‌کنند؟). من ترجیح می‌دهم اقتصاد را روشی خاص برای فهم رفتار تعریف کنم؛ آنچه عموما سوالات اقتصادی به حساب می‌آیند، سوالاتی است که در مورد آنها در گذشته این روش فهم رفتار به کار رفته و مفید بودنش اثبات شده است: اقتصاد روشی برای فهم رفتار با شروع از این فرض است که مردم اهدافی دارند و تمایل دارند روشی درست برای رسیدن به آن‌ اهداف انتخاب کنند. بخش دوم فرض که مردم تمایل دارند روشی درست برای رسیدن به اهدافشان بیابند، عقلانیت نامیده می‌شود. این اصطلاح اندکی گول‌زننده است زیرا این حدس را پیش می‌آورد که روشی که مردم با آن مسیر درست دسترسی به اهدافشان را می‌یابند، تحلیل عقلانی است (همان تحلیل منطقی یعنی استفاده از منطق صوری برای استخراج نتایج از فرضیات). چنین فرضی برای اینکه مردم چطور ابزارهای مناسب برای رسیدن به اهدافشان را می‌یابند، ضروری نیست. می‌توان گستره‌ای از توضیحات دیگر را نیز برای رفتار عقلانی تصور کرد. مثالی لوس این است که ما برای اینکه به بسیاری از اهدافمان دست یابیم باید گهگاه غذا بخوریم تا از گرسنگی نمیریم (البته به استثنای وقتی که هدف ما خاک شدن باشد). چه مردم این حقیقت را با تحلیل منطقی به دست آورده باشند و چه خیر، آنهایی که غذا خوردن را انتخاب نمی‌کنند باقی نمی‌مانند تا رفتارشان توسط اقتصاددانان تحلیل شود. کلی‌تر آنکه ممکن است تکامل، انسان‌ها را چنان پرورده باشد که عقلانی رفتار کنند بی‌آنکه بدانند چرا. همین نتیجه می‌تواند از یک فرآیند آزمون و خطا حاصل شود؛ اگر شما هر روز تا محل کارتان قدم بزنید، احتمالا به تجربه کوتاه‌ترین مسیر را خواهید یافت حتی اگر آن‌قدر هندسه ندانید تا آن را محاسبه کنید. عقلانیت در این معنا هیچ نیاز ضروری به اندیشه ندارد. نیمی از فرض نهفته در تعریف من از اقتصاد، عقلانیت بود؛ نیم دیگر این بود که مردم اهدافی دارند. برای اینکه بتوان در علم اقتصاد پیش رفت، باید این فرض دوم را تا حدی با فرضی دیگر تقویت کرد: مردم اهداف ساده عقلانی دارند؛ اگر هیچ راجع به اهداف مردم ندانیم، غیرممکن است بتوانیم آنچه قصد انجام دادنش را دارند، پیشگویی کنیم. هر رفتاری، هرچه قدر هم عجیب و غریب باشد، می‌تواند با این فرض توضیح داده شود که خود رفتار، هدف شخصی بوده است. (چرا من به میز زل زدم، در حالی که یک چک 1000 دلاری لای انگشتانم داشت می‌سوخت؟ چون من می‌خواستم به میز زل بزنم وقتی چک 1000 دلاری لای انگشتانم داشت می‌سوخت). برای اینکه مثال محتمل‌تری از اینکه چگونه هدفی پیچیده ظاهرا می‌تواند منجر به رفتاری غیرعقلانی شود، کسی را در نظر بگیرید که در معرض انتخاب میان دو محصول یکسان با قیمت‌های متفاوت قرار دارد. به نظر می‌رسد که او اگر تقریبا هر هدفی داشته باشد، می‌توانیم فرض کنیم که ترجیح می‌دهد، گزینه ارزان‌تر را بخرد. اگر هدف او کمک به فقیر باشد، می‌تواند آنچه پس‌انداز می‌کند را به فقیر بدهد. اگر هدفش کمک به بچه‌هایش باشد، می‌تواند پول پس‌انداز کرده را به آنها بدهد. اگر هدفش یک زندگی همراه با رفاه و تجمل باشد، می‌تواند به دریای کارائیب برود و خاویار بخورد. اما فرض کنید شما برای رفتن به سینما با کسی قرار دارید. شما می‌دانید که قصد دارید آب‌نبات بخرید که در سالن سینما 1 دلار و در بقالی سر راه 5/0 دلار است. آیا شما سر راه می‌ایستید و آب‌نبات می‌خرید؟ آیا می‌خواهید رفیقتان فکر کند که شما آدم خسیسی هستید؟ شما آب‌نبات را در سالن سینما می‌خرید و (امیدوارید) به رفیقتان نشان دهید که شما از آن دسته از آدم‌ها هستید که راحت پول خرج می‌کنند. می‌توان این مساله را این طور حل کرد که دو آب‌نبات واقعا یکی نیستند؛ آب‌نبات توی سالن سینما این ویژگی اضافی را دارد که می‌تواند رفیقتان را متاثر کند، اما اگر شما این مسیر استدلال را پیش بگیرید، هیچ دو گزینه‌ای همسان نخواهند بود و این ادعا که شما بین دو گزینه همسان، گزینه با قیمت پایین‌تر را انتخاب می‌کنید، هیچ مصداقی نخواهد یافت (ادعا از معنا تهی می‌شود). من ترجیح می‌دهم بگویم که این دو گزینه به اندازه کافی برای هدف ما همسان هستند، اما در این مثال خاص هدف شما آن قدر پیچیده است که پیشگویی ما (که مبتنی بر فرض اهداف ساده عقلانی است) غلط از آب در می‌آید. چرا اقتصاد کار می‌کند؟ اقتصاد مبتنی بر این فرض است که مردم اهداف ساده عقلانی دارند و ابزارهای مناسب برای رسیدن به آن‌ها را انتخاب می‌کنند. هر دو نیمه فرض غلط است؛ مردم گاهی اهدافی بسیار پیچیده دارند و گاهی اشتباه می‌کنند. پس چرا این فرض همچنان مفید است؟ فرض کنید ما هدف کسی را می‌دانیم و همچنین می‌دانیم که او در نیمی از اوقات به درستی تشخیص می‌دهد که چطور به هدفش برسد و در نیمی از اوقات به صورت تصادفی عمل می‌کند. از آن‌جا که عموما مسیر صحیح انجام یک کار یکتا است (یا مسیرهای صحیح خیلی قلیل‌اند) اما مسیرهای غلط کثیرند، رفتار «عقلایی» می‌تواند پیش‌بینی شود، اما رفتار «غیرعقلایی» قابل پیش‌بینی نیست. اگر ما بنا به این فرض که فرد عقلانی است پیش‌بینی کنیم که رفتار او چیست، در نیمی از اوقات پیش‌بینی درستی داریم. اگر فرض کنیم که او غیرعقلانی است، تقریبا هرگز نمی‌توانیم رفتار او را پیش‌بینی کنیم چون مجبوریم حدس بزنیم کدام رفتار غیرعقلانی را او قرار است انجام دهد؛ بنابراین بهتر است ما فرض کنیم که او عقلانی رفتار می‌کند و متوجه باشیم که گاهی اشتباه می‌کنیم. استدلال کلی‌تر این طور می‌شود که تمایل به عقلانی بودن عنصری مستدام (در این جا قابل پیش‌بینی) در رفتار آدمی است. تنها بدیل فرض عقلانیت، نظریه‌ای درباره رفتار غیرعقلانی است(اگر نخواهیم کلا صورت مساله را پاک کنیم و بگوییم که رفتار آدمی قابل فهم و پیش‌بینی نیست). نظریه‌ای که نه تنها به ما بگوید انسان‌ همیشه رفتار عقلانی ندارد، بلکه بگوید کدام رفتار غیرعقلانی خاص را دارد. تا جایی که من می‌دانم، هیچ نظریه قانع‌کننده‌ای از این دست وجود ندارد. دلایلی وجود دارد که فرض عقلانیت حتی بهتر از آنچه در ابتدا به نظر می‌رسد، کار می‌کند. یکی این است که ما اغلب با رفتار یک فرد تنها سر و کار نداریم بلکه با اثر تراکمی رفتار تعدادی از مردم مواجهیم. از آنجا که بخش غیرعقلانی رفتار آدم‌ها تصادفی است، اثراتش در وضعیت تراکمی متمایل به حذف شدن است. برای مثال فرض کنید که رفتار عقلانی این باشد که هرچه قیمت همبرگر پایین‌تر باشد، مقدار بیشتری از آن خریده شود. مردم تصمیم می‌گیرند که اول انتخابی عقلانی داشته باشند و پس از آن یک سکه بیندازند. اگر سکه شیر آمد آنها یک پوند بیشتر از آن چه قصد داشتند، خرید می‌کنند و اگر سکه خط آمد آنها یک پوند کمتر خرید می‌کنند. رفتار فرد فرد آدم‌ها قابل پیش‌بینی نیست، اما تقاضای کل برای همبرگر تقریبا برابر با حالتی است که اصلا سکه نمی‌انداختند، زیرا سکه به احتمال یک دوم شیر و به همین احتمال خط می‌آید. دومین دلیل برای اینکه فرض بهتر از آنی که ما انتظار داریم کار می‌کند این است که ما اغلب با مجموعه تصادفی از آدم‌ها سر و کار نداریم بل که با مردمی سر و کار داریم که به خاطر نقش خاصی که بازی می‌کنند، انتخاب شده‌اند. روسای شرکت‌ها را در نظر بگیرید. اگر شما افرادی را به صورت تصادفی برای این کار در نظر بگیرید، این فرض که آنها در پی حداکثر کردن منافع شرکت هستند و می‌دانند چطور چنین کاری کنند، فرضی چندان پذیرفتنی نیست، اما کسانی که در پی حداکثر کردن منافع نیستند یا بلد نیستند به این هدف برسند، اغلب برای این کار انتخاب نمی‌شوند؛ اگر انتخاب شوند، به نظر نمی‌رسد که بتوانند آن را نگه دارند؛ اگر بمانند، به نظر می‌رسد که آن شرکت دائما اعتبارش را در اقتصاد از دست می‌دهد تا اینکه نهایتا از بازار خارج می‌شود؛ بنابراین فرض ساده حداکثرسازی منافع به علاوه عقلانیت، مسیر صحیح را برای پیش‌بینی رفتار شرکت‌ها به دست می‌دهد. استدلالی مشابه در مورد بازار سرمایه به کار می‌رود. ما احتمالا خیلی منطقی انتظار داریم که متوسط سرمایه‌گذاری توسط یک فرد با این دقت شکل می‌گیرد که کدام شرکت‌ها ثروتمند‌ترند؛ هرچند متوسط آمریکایی‌ها و حتی متوسط سرمایه‌گذاران بسیار در این امور کم‌اطلاع هستند. سرمایه‌گذارانی که به طور مدام در بازارهای سرمایه غلطی سرمایه‌گذاری کنند، به زودی دیگر چیزی برای سرمایه‌گذاری نخواهند داشت. سرمایه‌گذارانی که در جای درست سرمایه‌گذاری کنند، مقدار دائما رو به افزایشی از پول خود برای خطر کردن خواهند داشت و اغلب پول دیگران نیز. این جا سرمایه‌گذاران مطلع اثری بر بازار می‌گذارند که متناسب با تعداد آنها از نظر جمعیتی نیست. اگر ما کارکرد بازار را بر اساس این فرض تحلیل کنیم که همه سرمایه‌گذاران مطلع‌اند، پیش‌بینی‌های نسبتا دقیقی خواهیم داشت، به‌رغم فرضی که نادرست است. در این جا نیز مثل هر جای دیگر، آزمون نهایی یک روش، این است که آیا پیش‌بینی‌هایش از پس توصیف واقع بر می‌آیند یا خیر. اینکه آیا سوالی اقتصادی هست یا خیر، چیزی نیست که ما از پیش بدانیم. این چیزی است که ما با به کارگیری اقتصاد برای پاسخگویی آن، کشفش می‌کنیم. منبع: کتاب نظریه قیمت


ارسال محتوا به دوستان نظرات خود را در رازنامه ثبت کنید                به اشتراک گذاری محتوا در فیسبوک به اشتراک گذاری محتوا در گوگل پلاس به اشتراک گذاری محتوا در لینکدین به اشتراک گذاری محتوا در توی تر

مشخصات ثبت اطلاعات

مدیریت رازنامه

مدیریت رازنامه

تاریخ ثبت:
1390/04/19
بروزرسانی:
1390/04/19
آخرین مشاهده:
1403/10/03

نظرات و پیشنهادات


دریافت آخرین اطلاعات رازنامه
با ثبت پست الکترونیکی خود و یا دوستان خود همیشه از آخرین اطلاعات سایت آگاه شوید.

دریافت آخرین اطلاعات رازنامه

پرسش ها و پاسخ ها

    با عرض سلام و خسته نباشید در صورتی شرکتی به عنوان اسپانسر با ما مشغول فعالیت باشد از نظر اداره مالیاتی پول های واریزی از طرف اسپانسر به چه صورت شناسایی میشود ؟ آیا معاف از مالیات است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    باسلام من کاردان دامپزشکم باشراکت مرغداری خریدیم مرغدار نمونه کشور شدم سرم کلاه گذاشتن مرغداری رو فروختن .میخوام کار شروع کنم نمیدونم چیکار باید بکنم.از مردم فراری شدم میترسم با هر کس کار کنم سرم کلاه

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    سلام،وقت بخیر زمانی که لیست تعدیل حقوق تهیه می گردد و حقوق و عیدی از مالیات معاف می گردند در سیستم حسابداری چطور باید مالیات حقوق را کسر کرد متشکرم

    احمد نورمحمدی
    احمد نورمحمدی  ( راهبری سیستم های حسابداری - مالیاتی مشاور مالی مالیاتی شرکت های دانش بنیان )

    سلام وقت بخیر من دوتا حساب دارم به نام پیش دریافت عوارض و ارزش فزوده و پیش پرداخت عوارض و ارزش افزود موقع پرداخت ارزش افزوده و عوارض چطوری سند بزنم و این که چرا تفاوت ارزش افزوده خرید من و ارزش ا

    مانوئیل یوحنائی
    مانوئیل یوحنائی ( حسابداری مالی و مالیاتی -حسابداری صنعتی - حسابرسی - حسابرسی داخلی  )

    سلام ، وقت بخیر نحوه سند زدن پرداختی بیمه تامین اجتماعی به چه صورته ؟ بدون این که تو لیست حقوق و دستمزد بیام ه صورت جداگانه چطوری ثبت بزنم؟

    احمد نورمحمدی
    احمد نورمحمدی  ( راهبری سیستم های حسابداری - مالیاتی مشاور مالی مالیاتی شرکت های دانش بنیان )

    سلام به مشاور محترم من تازه دیپلم در رشته حسابداری گرفته ام نمی دانم به تحصیل در دانشگاه ادامه دهم یا خیر ؟ با توجه به اینکه بیکاری در مقطع دانش آموختگان عال زیاد است چه کنم ؟ لطفا" رهنمایی بفرمائید

    عیسی ذوقی
    عیسی ذوقی ( مشاور بازرگانی، مالی ومالیاتی  )

    سلام و وقت بخیر برای استارت آپ ها و کسب و کارهای الکترونیک آیا معافیت مالیاتی وجود دارد؟ در صورت تایید، نحوه استفاده از معافیت چگونه است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    با سلام خدمت جنابعالی چنانچه پروانه بهره برداری کارگاه یا کارخانه ای که در شهرک صنعتی به نام فرد باشد ولی همین شخص مدیرعامل شرکتی باشد که در همان کارگاه مشغول تولید است و برای آن شرکت دفاتر قانونی تهی

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    سلام و وقت بخیر برای استارت آپ ها و کسب و کارهای الکترونیک آیا معافیت مالیاتی وجود دارد؟ در صورت تایید، نحوه استفاده از معافیت چگونه است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    با سلام خدمت استاد محترم برای آموزش کارکنان در دوره آموزشی اکسل در حسابداری میخواستم ببینم چطوری باید با شما هماهنگی کنیم. با تشکر

    مهدی مقدسی
    مهدی مقدسی ( مشاوره مالی ،حسابداری و حسابرسی مالی و مالیاتی ،قانون مالیات های مستقیم. اکسل .قوانین بازار سرمایه، )