منبع: | دنیای اقتصاد | تاریخ انتشار: | 1390-04-06 |
نویسنده: | یورگ گویید و هالسمن | مترجم: | سید امیرحسین میرابوطالبی |
چکیده: | |||
The Ethics of Money Production شاید شایعترین مغالطه پولی این باور ساده لوحانه باشد که رشد اقتصادی فقط در شرایطی امکانپذیر است که با رشد متناظر عرضه پول همراه شود. |
|||
اخلاق تولید پول رشد اقتصادی و عرضه پول فرض کنید یک اقتصاد با نرخی معادل 5 درصد رشد کند. طبق این مغالطه لازم است که عرضه پول هم به اندازه 5 درصد افزایش یابد؛ چرا که در غیر این صورت کالاها و خدمات اضافی نمیتوانند به فروش برسند. طرفداران این مغالطه همچنین میگویند که تامین عرضه پول متناظر با این نرخ رشد به وسیله فلزات گرانبها بسیار دشوار و دور از دسترس است؛ بنابراین طلا و نقره برای استفاده به عنوان پول در یک اقتصاد پویای مدرن مناسب نیستند و بهتر است آنها را با پول کاغذی جایگزین کنیم که میتواند به راحتی و با هزینهای بسیار پایین افزایش یابد تا خود را با هر مقدار رشد در اقتصاد تطبیق دهد. چنین استدلالی اشتباه است چون هر مقداری از کالا و خدمات میتواند با هر مقدار پول موجود مبادله شود. فرض کنید که عرضه پول در مثال ما دچار تغییر نشود. اگر 5 درصد کالا و خدمات بیشتر در بازار ارائه شود، تمام اتفاقی که خواهد افتاد این است که قیمتهای پولی این کالاها و خدمات کاهش مییابد. چنین ساز و کاری به اقتصاد اجازه میدهد حتی زمانی که مقدار پول کاهش مییابد، باز هم رشد کند. به این ترتیب هر نرخی از رشد میتواند با هر مقداری از عرضه «موثر» پولهای طبیعی مانند طلا و نقره خود را تطبیق میدهد. صفت موثر بیانگر این حقیقت است که یک سری محدودیتهای تکنولوژیکی بر سر راه استفاده از فلزات گرانبها وجود دارد. فرض کنید نرخ رشدهای بالا در طول یک دوره زمانی طولانی رقم بخورد. در این شرایط شاید لازم باشد که ابعاد سکهها را به اندازهای کم کنیم که ساخت و استفاده از آنها دیگر کاربردی نباشد. این مشکل به خصوص در مورد طلا بسیار قابل تصور است. به همین دلیل هم هست که بسیاری از نویسندگانی که با زیرکی این موضوع را درک کردهاند از نقره به عنوان بهترین نوع پول از فلزات گرانبها یاد کردهاند. در هر حال چنین محدودیتهای تکنولوژیکی مشکل خاصی ایجاد نخواهند کرد. همانطور که اسقف اورسم بیش از 700 سال پیش گفته، آنچه در چنین شرایطی باید انجام داد فقط رها کردن استفاده از سکههای غیرکاربردی، مثلا سکه طلا، و جایگزین کردن فلزات گرانبهای دیگر، مثلا نقره به جای آنها است. باید اضافه کنیم که در یک بازار آزاد مشوقهایی بسیار قوی وجود دارد تا این جایگزینی را فورا و به اندازه کافی فراهم کند. هیچ دخالت سیاسی هم برای حمایت از این روند نیاز نیست. نوع دیگری از دکترین «رشد نیاز به پول بیشتر دارد» که از قبلی معقولتر هم به نظر میرسد تایید میکند که هر مقدار کالا و خدمات میتواند در هر سطح موثری از عرضه پول مبادله شود. اما حامیان این دکترین معتقدند اگر مدیران و کارآفرینان مجبور شوند که محصولاتشان را در قیمتهای پایین به فروش برسانند، ممکن است این قیمتها نسبت به هزینههای تولیدی بسیار پایین باشند. فروش کالاها در قیمتهای بسیار پایین منجر به ورشکستگی صاحبان تجارت و صنعت خواهد شد. اما این نوع دکترین هم به همان اندازه غیرقابل دفاع است؛ چرا که بر پایه تصویری مکانیستیکی از کارآفرینی بنا شده است. حقیقت این است که کارآفرینان و صاحبان تولید میتوانند هر مقدار کاهش قیمت فروش محصولاتشان را پیشبینی کنند. با کمک این پیشبینیها آنها میتوانند هزینههایشان را کاهش و بنابراین در زمان کاهش قیمت پیشرفت کنند. این موضوع تنها یک امکان تئوریک نیست؛ بلکه یک حالت عادی در دورههای کاهش یا ثبات سطح قیمتها است. برای مثال، در سه دهه آخر قرن نوزدهم هم آمریکا و هم آلمان نرخهای رشد بالایی را در شرایط ثبات و کاهش قیمتها تجربه کردند. در سالهای نزدیکتر مشابه این تجربه در بازار کامپیوتر و فناوری اطلاعات قابل مشاهده است؛ یعنی پرتحرکترین بازار از دهه 1980 تا به امروز که رشد پرشتاب و قیمتهای دائما کاهنده را به طور همزمان تجربه میکند. [email protected]* |