منبع: |
دنیای اقتصاد |
تاریخ: |
1390-04-02 |
رمزگشایی از دو ابزار جدید تامین مالی طرح بانکداری مشارکت در سود و زیان یا «profit&lost sharing» که به PLS معروف شده در نظام بانکی ما بحث جدیدی است. با طراح این روش گفتوگویی درباره این شیوه بانکداری شده و هدف از عملیاتی شدن آن از سوی وی روایت شده است. دکتر بیژن بیدآباد طراح این الگو اجرای کامل بانکداری اسلامی را هدف اصلی خود عنوان میکند و میگوید: این نوع بانکداری در یک بسته تحولی تهیه شده است. این روزها طرحی جدید در زمینه بانکداری تبلیغ میشود که کار طراحی و عملیاتی شدن آن را شما انجام دادهاید. طرح شما در گام اول چه چیزی را تعقیب میکند؟ من الگویی برای عملیاتی شدن طرح تحول نظام بانکی تدوین و آماده کردم. در این الگو با آسیبشناسی وضعیت کنونی، فلسفه اصلی طرح تحول را مورد بحث قرار داده بود که هدف اصلی طرح چه باید باشد و برای رسیدن به آن چه اقدامیهایی باید در دستور کار قرار گرفته و اینکه از نگاه من هدف اصلی این است که چگونه میشود بانکها را در شرایطی قرار داد که از ربا پرهیز کنند. چنین هدفی مستلزم این است که سطوح مختلف بانکداری مرکزی، تجاری، تخصصی و خرده بانکداری در ایران متحول شود. پیشنهادی که من دادم این بود که بهجای نوشتن قانون جدید از ابزارهای مالی جدید که ابزارهای سالم و غیر ربوی هستند، استفاده شود. در سطوح مختلف بانکداری از سطح بانکداری مرکزی به پایین این ابزارها قابل بحث است. اگر شروع با بانک مرکزی باشد پیشنهاد شما حاوی چه نکاتی است؟ عملیات تنظیم سیاستهای پولی بانک مرکزی توسط یک سری از ابزارهای مالی صورت میگیرد که بعد از تصویب قانون عملیات بانکی بدون ربا این ابزارها از کار افتاده، مثلا نرخ تنزیل. نرخ تنزیل این است که بانکها اسنادشان را نزد بانک مرکزی تنزیل میکنند. این ابزار ربوی بود و حذف شد. یکی دیگر از ابزارها، سیاست نرخ ذخیره قانونی بود و نرخ ذخیره احتیاطی است، این ابزار غیر ربوی است اما خیلی برای بانکها پر هزینه است. یعنی بانک مرکزی بانکها را ملزم میکند از درصدی از میزان منابع خود را نزد بانک مرکزی نگه دارند. این ابزار مفهوم مالیات بر منابع بانک میدهد از یک طرف هزینه بانک را زیاد میکنیم از یک طرف خیلی از این ابزار نمیتوان استفاده کرد. چون اگر این کار را با نرخ بالا اجرا کرد بانکها ورشکست میشوند. نرخ ذخیره قانونی باید در حد مسائل احتیاطی حفظ شود و به گونهای بیمه بانکها باشد و به عنوان ابزارهای تنظیم پولی نباید استفاده شود. پس این ابزار با اینکه غیر ربوی است کارآیی ندارد. در میان ابزارهای باقیمانده مهمترین ابزارهای عملیات بازار باز است. یعنی بانک مرکزی با تغییر در عرضه و تقاضا اوراق قرضه، قیمت اوراق قرضه را تغییر داده در نتیجه نرخ بهره را در بازار تغییر میدهد و شروع میکند به سیاستهای انقباضی و انبساطی. این مهمترین قسمت ابزارهای پولی است که به دلیل قانون عملیات بانکی بدون ربا و حذف اوراق قرضه از کار افتاده است. بنابراین به ابزارهای نوینی برای تنظیم سیاستهای پولی نیاز داریم. پیشنهاد من اوراق قرضه بدون ربا بود. مفهوم ساده اوراق قرضه بدون ربا این است که بانک مرکزی یا نهادهای دیگر میتوانند اوراق قرضه را منتشر کنند. من 100 ریال پول را به مدت یک ماه به شما وام میدهم در سررسید علاوه بر 100 ریال خودم 100 ریال هم از شما وام دریافت میکنم. در حقوق مدنی این موضوع در قالب عقد معاوضه قابل تعریف هست. این سپرده وام خواه نیست؟ نه سپرده وام خواه شرط میکند که مبلغی را نزد بانک یا موسسه سپردهگذاری شود و پس از زمانی مشخص به سپردهگذار وام پرداخت میکند. در سپرده وام خواه به سپردهگذار بهره تعلق میگیرد و برای دریافت نیز باید بهره پرداخت کرد. اما در اوراق قرضه بدون ربا چه در زمان سپردهگذاری و چه در زمان وامگیری، نرخ بهره دریافت و پرداخت نمیشود. این طرح مختص همه نظامهای بانکی است یعنی قابلیت اجرایی در نظام بانکی متعارف را هم دارد. دولت میتواند وقتی دچار کسری منابع میشود اوراق خزانه بدون ربا منتشر کند مدتی وام بگیرد و زمانی که مازاد بودجه دارد، وام بدهد، این طرح بی سابقه است. در سطوح دیگر نیز این طرح قابلیت اجرا دارد برای نمونه، بانکهایی که نزد بانک مرکزی سپردههای قانونی دارند میتوانند از این نوع اوراق منتشر کنند یا شرکتهای معتبر با وجوه خاصی از تضمینها میتوانند این کار را انجام دهند، بانک مرکزی هم از این ابزار میتواند برای تنظیم بازار پولی استفاده کند. در مجموع چهار نهاد میتوانند از این ابزار استفاده کنند: «دولت، بانکها، شرکتهای بزرگ و بانک مرکزی.» این نوع اوراق در سطح کلان قابلیت اجرا دارد؟ صدورش بله اما خرید وفروش نه. چون در حاشیه انتشار این اوراق بازاری را تاسیس میکنیم به نام بازار ثانویه معاملات اوراق قرضه بدون ربا. میتواند فرابورس هم باشد؟ شکلی از آن، اما خارج از فرا بورس که خود بانکها این کار را انجام دهند. زیرا فرابورس واسطه کارگزاری دارد که این بازار را دچار یکسری اختلالات خاصی میکند اما این طرح نباید کارگزار داشته باشد. این موضوع از لحاظ جذب منابع بسیار مهم است و منابع زیادی را به ایران وارد میکند. من این اوراق را با تمام خصوصیات و دستورالعملها و جزئیات عملیاتی برای بانک قرضالحسنه مهر ایران طراحی کردم که هنوز در بانک مرکزی منتظر تائید و تصویب است هر چند این موضوع منافاتی با مقررات جاری کشور ندارد، زیرا بازار ثانویه، شبیه فرابورس است و خرید وفروش روی این اوراق شکل میگیرد، این اوراق قیمت پیدا میکند و ممکن است در زمان سررسید، قیمت اوراق بالاتر رفته باشد زیرا قیمت اوراق براساس نرخ بازدهی بخش حقیقی شروع به افزایش یا کاهش میکند. نرخ بهره از پیش تعیین نمیشود، بلکه با انتشار این اوراق تامین منابع برای صادرکننده صورت میگیرد و آثار بازدهی پول و سرمایه هم در بازار ثانویه شکل میگیرد. انتشار این اوراق به شکل ارزی هم میتواند باشد. علاوه بر تامین منابع آثار مثبت دیگری نیز این طرح به همراه دارد. طرح مشارکت در سود و زیان به چه شکل است؟ اساس این طرح الگویی است که برای طرح تحول بانکداری اجرا و پیشنهاد شده است. به اعتقاد من عقود مشارکتی هم باید با یکسری ابزارهای خاص اصلاح شود. پیشنهاد من طرح مشارکت در سود و زیان است، یعنی هر کسی که منابع خود را در بانک به امانت گذاشت، در بازده آن عملیات خاص سهیم است. از لحاظ بانکداری اسلامی مالکیت مال و نمو مال باید متعلق به مالک باشد یعنی اگر دچار سود یا زیان شد متعلق به مالک است. عقود بانکی فعلی شاید به صورت غیر ربوی تایید شده باشد اما خیلی از این عقود ربوی هستند. بانکداری مشارکت در سود و زیان از سال 1386 مورد بررسی قرار گرفت که الان بانک ملی اولین شعبه را تاسیس کرد. این میتواند اساس بانکداری اسلامی باشد اما واقعیت این است که شیوههای عملیاتی آن مهیا نیست آیا مشتری میآید پولی بگذارد که نمیداند سود خواهد کرد یا زیان؟و این که مشتری سپردهگذاری بانک به علی الحساب عادت دارد. این علی الحساب آن جا پرداخت میشود؟ در شیوه طراحی شده پرداخت علیالحساب وجود ندارد. منظور همین است در طرحی که پرداخت علیالحساب وجود ندارد میتواند برای مردم جذابیت داشته باشد؟ در ثانی فکر نمیکنید این روش تامین سرمایه کار بانک نیست؟ اجازه بدهید طرح را شرح دهم، بعد قضاوت شود. در طرح بانکداری مشارکت در سود و زیان 3 نوع محصول تعریف شده است: مشارکت در یک پروژه خاص، مشارکت در بسته ای از پروژهها و مشارکت در سود و زیان شعبه. برای آنکه جذابیت کار زیاد شود اولین کار که باید بانکها انجام دهند در جلب سپردهگذاری برداشتن زیان است. مشارکت در سود و زیان در دو دسته از پروژهها میتواند اتفاق بیفتد، پروژههای پایان پذیر و پروژههای پایان ناپذیر. پروژههای پایانپذیر پروژههایی هستند که در یک مقطعی به پایان میرسند.در پروژههای پایانناپذیر بعد از دوران ساخت تازه دوران بهره برداری اتفاق میافتد و جریان مالی آن سالیان سال برقرار است. برای این دو نوع پروژه دو نوع ابزار مالی جدید تعریف کردیم. یکی گواهی مشارکت و یکی گواهی پذیره. گواهی مشارکت برای پروژههای پایان پذیر است و وقتی سپردهگذار اقدام به سپردهگذاری در یک پروژه خاص میکند برگهای به عنوان برگه گواهی مشترک دریافت میکند که متفاوت از اوراق مشارکت رایج است. اوراق مشارکت تقریبا نرخ بهره ثابت دارد ولی گواهی مشارکت نرخ بهره ندارد. فقط صاحب گواهی به میزان مدت زمان و رقم سپردهگذاری از سود پروژه سهم دارد. سپردهگذار گواهی مشارکت خود را به بازاری به اسم بازار ثانویه گواهی مشارکت که در حاشیه تاسیس میکنیم میبرد که نمونه آن مشارکت در سود و زیان (PLS) است. دارنده گواهی هر وقت به پول احتیاج داشت و گواهی را نخواست میتواند آن را بفروشد. سیستم بانکی عملا ملزم به اعلام شفافیت جریان است و پروژهها وقتی بازدهی بالاتر داشته و نزدیک به سررسید باشند گواهی مشارکت آن ارزش بالاتری پیدا میکند واگر دچار اختلال شوند ارزششان کمتر میشود. پس در قرارداد هیچ تضمینی وجود ندارد؟ از بابت زیان نکردن تضمین هست اما از بابت سود کردن تضمینی وجود ندارد. ولی واحد امین بزرگی در بانک تاسیس میشود که از ابتدای ارزیابی طرح تا جریان پرداخت منابع و تمامی عملیات مالی طرح زیر نظر آن صورت میگیرد. یعنی بانک، دیگر به عنوان یک واسطه مالی کار نمیکند بلکه به عنوان واسطه وجوه کار میکند وعملا با ارائه خدمات مدیریت سرمایه از سپردهگذار کارمزد میگیرد. در واقع وکیل و مدعی منافع سپردهگذار در آن پروژه است. آیا این اوراق میتواند با این شرایط جذابیت داشته باشد؟ با توجه به این که گواهی مشارکت در بازار دچار نوسان قیمت است توجه افراد مختلف در بازار مالی را میتواند جلب کند. یعنی آنهایی که ریسک پذیر هستند علاقهمند به ورود به این بازار میشوند. کسانی که به ریسک بیتفاوت هستند نیز میتوانند وارد شوند. چگونه؟ کسانی که از ریسک تنفر دارند اگر اصل گواهی را نگه دارد بهدلیل آنکه براساس ارزیابی طرح تقریبا به آن میزان بازده ارزیابی شده طرح خواهند رسید در بازار حضور خواهند داشت. سود آن به میزانی هست که این سودهایی که در بسته سیاستی- نظارتی به عنوان علیالحساب آمده به طور متوسط پوشش دهد؟ در طرحهایی که در شعبه قبا ارزیابی کردیم نرخها بسیار بالاتر هست. قرارداد اولیه پروژههایی که به این طریق تامین مالی شده اند دارای نرخ بهره نزدیک به 20 درصد در 4 ماه بود. اگر سیستم را شفاف کنیم هرز پول از بین میرود و جذب منافع به قسمتهای مختلف از بین میرود. این موضوع جذابیت پروژهها و سپردهگذاری را به شکل صحیح آن زیاد میکند. نکته دیگر اینکه اصلا کارشناسی این طرحها در بانکها وجود دارد. واقعیت این است که تمام مطالبات معوقه که به وجود میآید ناشی از نبود توان کارشناسی برای ارزیابی طرحها است. یک واحد امین طراحی شده که می تواند این کار را انجام دهد این واحد امین میتواند در بدنه بانک یا بیرون از بانک این کار را انجام دهد. بحث بر سر وجود توان کارشناسی است.چنین توانی در کشور برای ارزیابی دقیق طرحها در حوزههای مختلف وجود دارد؟ در بانک ملی تا اسفند ماه نزدیک به سه هزار و 500 نفر آموزش این دورهها را دیدهاند. دو دستورالعمل در این مورد تهیه کردیم و تصویب آن از سال 86 تا ابتدای سال طول کشید که چگونه کارمند شعبه بتواند مراحل مختلف را طی کند. شیوههای آموزش و تمام جریانات مالی خرید و فروش گواهی، هزینه سود و نظارتها را تایید کردیم. اجازه دهید من پروژههای پایان ناپذیر را شرح دهم بعد وارد نقد شویم. در مورد پروژههای پایانناپذیر که ما عملا نمیتوانیم در انتهای دوره ساخت ارزشیابی مجدد کنیم زیرا همیشه سوءاستفادههایی اتفاق میافتاد. در این پروژهها بانک به سپردهگذار به جای «گواهی مشارکت»، «گواهی پذیره» میدهد. به این مفهوم که در ابتدای دوره بهرهبرداری سپردهگذار در سهام شرکت مجری سهیم میشود. میزان سهم با توجه به رقم اسمی گواهی و پول دوره سپردهگذاری مشخص میشود که این گواهی هم در بازار ثانویه معامله گواهیها قابل خرید و فروش است. در الگوی طراحی شده دو شیوه بانکداری دیگری به نام تامین مالی مضاربه و تامین مالی جاری تعریف شده است. تامین مالی مضاربه برای عملیات بازرگانی و خرید و فروش کالا است. در زمان حاضر بانکها مجاز به اختصاص دادن منابع خود به امر واردات نیستند اما با این سیستم این عمل، شدنی است زیرا بانک منابع سپردهگذار را به این کار تخصیص داده و خود نظارت میکند. سیستم «مشارکت مالی جعاله» برای تامین منابع مالی برای سرمایه در گردش بنگاههای تولیدی است. قراردادی بین خریدار و فروشنده منعقد میشود و فروشنده ملزم به تحویل کالای خاصی در زمان خاص میشود. بانک به عنوان واسطه عمل کرده و منابع سپردهگذاری به تولیدکننده تخصیص میدهد و گواهی آتی صادر میکند. گواهی آتی تفاوت بسیاری با قراردادهای آتی دارد. خاصیت گواهی آتی این است که بازارهای کاغذی را به شکل حبابی درست نمیکند زیرا قابل تبدیل نیستند. این روش از لحاظ اقتصادی چیزی که مدنظر اسلام از نظر حذف ربا بوده را برآورده میکند. حذف ربا به این معنی است که نوسانی در بازار پولی ایجاد میشود که بخش حقیقی دچار ورشکستگی نشود. مشکلی که وجود دارد این است که بانکها به شرکت سرمایهگذاری تبدیل میشوند. به شرکت سرمایهگذاری نه بلکه به عنوان ارائهدهنده خدمات مدیریت سرمایه . پس تامین مالی بنگاهها چه میشود؟ الان بنگاهها برای تامین مالی یا به سرمایه ثابت یا سرمایه در گردش احتیاج دارند. اگر سرمایه در گردش احتیاج داشته باشند از سیستم مشارکت مالی جعاله (GFS) میتوانند تقاضای منابع کنند. اگر به سرمایه ثابت احتیاج داشته باشند از طریق مشارکت در سود و زیان (PLS) میتوانند عمل کنند. ولی این کار به سپردهگذاران خیلی اختیار میدهد. این به یکسری سپردهگذار متخصص نیاز دارد، مثل بورس بازها. در حاشیه این موضوع میتواند نهادهای جدید کارگزاری درست شود که سپردهگذار را راهنمایی کند که در کجا سرمایهگذاری کند. در واقع بازار و فعالیت جدیدی برای یکسری متخصص ایجاد میشود. فکر میکنم مهم ترین موضوع این جا توان کارشناسی است. شما فکر میکنید با آموزش یک ماهه کارمند بی انگیزه بانک میتواند یک ارزیاب پروژه باشد؟ نکات اصلی که در اصلاح ساختارها است یکی اعتقادات پرسنل و روحیه آنها است. بانکها 30 سال است که همگی ربوی هستند در حالیکه همواره صحبت از حرام بودن ربا میکنند ولی کارشناسان خود را ملزم به انعقاد قراردادهایی میکنند که همگی ربوی است عملا تضاد و دوگانگی ایجاد کرده اند. در جلساتی که در این مورد ایجاد شد کارشناسان متوجه شدند این روش شیوه اصلی حذف رباست و حالا متقاضی این شیوه هستند چون چیزی که سالها به آن معتقد بودند ولی ملزم به رفتار خلاف آن بودند زمینه پیدا کرده پس انگیزه روحی و اعتقادی آن فرق میکند. مساله دیگر تخصص است. واحد امینی که ایجاد کردیم شامل کارشناسان مختلف حقوقی، مالی، فنی و اقتصادی بوده و هر کدام باید در زمینههای مختلف فعال شود. این واحد میتواند در داخل بانک تشکیل شود و میتواند در خارج از بانک به عنوان مشاوره از شرکتهای بزرگ که در این زمینه هستند، خریداری شود. حتی لزومی ندارد این شرکت داخلی باشد. در این شرایط این نیروها دیگر بیانگیزه نیستند که بر خلاف اعتقادشان عمل میکنند. پس اصل انگیزه را اصلاح کرده و یادگیری سازوکار است. طرح تحول حداقل دو دوره دارد. در دوره قبلی هدف قرضالحسنه شدن تمام بانکها بود اما در دوره جدید هنوز چیزی مشخص نیست. به هر حال یکی از مخالفان قرضالحسنه ای شدن بانکها خود من بودم. بانکها باید به صورت جامع عمل کنند. به همان شیوه قبلی ابزارهایی تعریف کرده ایم در گواهی قرضالحسنه پسانداز یکی از انواع اوراقهای قرضی بدون ربا تعریف میشود. یعنی هر فردی در بانک گواهی بانک را میخرند و بانک برای مدتی بعد به همان میزان به آنها وام میدهد و در هر دو طرف نرخ بهره صفر دارد. پس تورم چه میشود؟ الان شما به مدت یکسال یک میلیون پول میگذارید در پایان سال یک میلیون تومان خود را از بانک میگیرید، یک میلیون پول میدهد تا یک سال دست شما باشد. فرض میکنیم نرخ تورم 20 درصد باشد هیچ تفاوتی در قدرت خرید شما نمیکند. این به سیاستهای بانک و افراد بر میگردد. ولی من طی این مدت از شما گواهی میگیرم و میتوانم این گواهی را در بازار بفروشم که قیمت آن با توجه به نرخ تورمی که در سال آینده اتفاق میافتد بالا و پائین میشود. چون من که میخواهم گواهی را از این بازار بخرم حساب میکنم نرخ تورم انتظاری در سال آینده چقدر است، با توجه به آن قیمت اوراق را بالا پایین میکنم. |