ساختن یک تیم موفق؛ تلفیق تفاوتها
ضرورت تشکیل تیمها و کارگروهی در سازمانها اهمیت مطالعات برروی مقوله کار تیمی را آشکار میسازد. از آنجایی که ایجاد هماهنگی و دستیابی به یک ترکیب بهینه از افراد می تواند به عملکرد بالای تیمی منجر شود، این مقاله با تمرکز بر این مسئله با استفاده از ابزار «تیپ نمای مایزر- بریگز» (MBTI) بیان میشود که این ابزار نیز از روشهای ارزیابی شخصیتی است و از تئوری یونگ سرچشمه میگیرد. در واقع به کمک این ابزار میتوان ترجیحات افراد در مورد مفاهیم زندگی را بررسی کرد. درنهایت این ترجیحات به تفاوت در یادگیری، برقراری ارتباطات، مدیریت تضاد و روابط منجر میشود.(ترجیحات بیان شده توسط این ابزار برگرفته از فرایندهای روانی انسانی است)
● مقدمه
یافتن راه حلهای خلاق و جدید برای مسائل پیچیده سازمانهای امروز، هر روز دشوارتر میشود. افراد و بخشهای سازمانها دیگر به تنهایی قادر به حل مشکلات فرارو نیستند. ضرورت تشکیل تیمها و کارگروهی در سازمانها، اهمیت مطالعه بر روی مقوله کار تیمی را آشکار میسازد.(Raymond , ۲۰۰۵ )
تیمها اغلب از افرادی با شخصیتها و رفتارهای متفاوت تشکیل شدهاند و گاه تخصص این افراد نیز متفاوت است. شاید ایجاد هماهنگی و دستیابی به یک ترکیب بهینه از افراد بتواند به عملکرد بالای تیمی منجر شود. در این تحقیق سعی شده است با بهره گیری از برخی مفاهیم، ویژگیهای یک تیم ایدهآل مطرح شود.
● بیان مسئله
چرا درقرن بیستم پس از طی زمانی دراز از آغاز پیدایش انسان ، هنوز جنگ وجنایت از امور روزمره وعادی است. هرروز در روزنامهها، تلویزیون و دیگر وسائل اطلاع رسانی، همیشه و همه جا این اخبار دیده میشود و این اخبار آنقدر عادی شدهاند که هر روز منتظر شنیدن آنها هستیم.
کارل یونگ (۱۹۶۱-۱۸۷۵)، دوست صمیمی فروید و بنیانگذار روانشناسی تحلیلی است. او معتقد بود، شخصیت علاوه بر گذشته به وسیله آینده نیز شکل می گیرد و تاکید بیشتری بر ناهشیاری داشت. قسمت اعظم ادراک هشیار و واکنش نسبت به جهان پیرامون ما به وسیله نگرشهای برونگرایی و درونگرایی تعیین میشود. درونگراها تا حدودی گوشهگیرند، اغلب خجالتیاند و به خود تمرکز دارند. برونگراها پذیراتر، مردمآمیزتر و از لحاظ اجتماعی پرخاشگرترند. یونگ در ادامه کارکردهای روانشناختی را مطرح کرد که در چهار کارکرد فکری، احساسی، حسی (تجربی)، و شهودی بیان شد:
۱) تیپ فکری برونگرا؛
۲) تیپ احساسی برونگرا؛
۳) تیپ حسی برونگرا؛
۴) تیپ شهودی برونگرا؛
۵) تیپ فکری درونگرا؛
۶) تیپ احساسی درونگرا؛
۷) تیپ حسی درونگرا؛
۸) تیپ شهودی درونگرا .
ابزار مایرز- بریگز یک ابزار برای ارزیابی شخصیت است که در حال حاضر استفاده از آن بسیار متداول شده است. سالانه بین ۳ تا ۵ میلیون نفر در جهان توسط این ابزار خودسنجی، مورد سنجش قرار میگیرند که گاه به صورت کامپیوتری نیز مورد استفاده قرار میگیرد .
این ابزار به صورت گسترده ای برای سنجش اعتبار و روایی آزمایش شده و میتوان گفت که به صورت گستردهای توسط افراد غیر روانشناس نیز، استفاده شده است و در عالم تجارت نیز از آن استفاده وسیعی بهعمل میآید. (Murray , ۱۹۹۰ )
این ابزار برای تفکیک افراد نیست، بلکه تنها ابزاری است که اجازه میدهد ترجیحات افراد در مورد مفاهیم زندگی فهمیده شود. این ترجیحات در نهایت به تفاوت در یادگیری، اشکال ارتباط، مدیریت تضاد و روابط منجر میشود. این ابزار روانشناختی، یک ابزار خودسنجی و پرسشنامهای بسته شامل ۱۰۰تا۱۶۰ پرسش است که ترجیحات افراد را با ۱۶ گروه شخصیتی بیان می دارد. (رابینز، ۱۹۹۵ )
این تیپها به صورت ویژگیهایی دو قطبی و متضاد بیان میشوند. افراد با توجه به نظریه تیپ شخصیتی از یکی از ۴ حالت زیر در رفتار خود استفاده میکنند:
۱) چگونه یک شخص انرژی میگیرد؟ از طریق برونگرایی (E) در مقابل درونگرایی (I)؛
۲) چهاطلاعاتی را فرد دریافت میکند؟ از طریق حس گرایی(S) در مقابل شهودگرایی(N)؛
۳) چگونه یک فرد تصمیم میگیرد؟ تفکری (T) در مقابل احساسی(F)؛
۴) سبک زندگی که فرد میپذیرد: قاطعیت (J) در مقابل انعطاف پذیری(P).
برای راحتی و مشاهده روابط میان تیپهای شخصیتی، آنها را به صورتی که در جدول (۱) مشاهده میشود، نشان میدهیم. هر کدام از این حالتها به صورت اختصاری بیان شدهاند. (Jessup , ۲۰۰۲)
اندیشمندان بیان میدارند تنوع تیپهای روانشناختی باعث عملکرد موفق گروه میشود. آنها بیان میدارند که یک تیم متنوع از لحاظ روانشناختی اگرچه ممکن است دیرتر یک پروژه را تکمیل کند، اما نتیجه نهایی همیشه بهتر خواهد بود.
اینکه چگونه تیپهای متضاد به فرایند گروهی کمک میکنند را میتوان به صورت زیربیان کرد: برونگراها (E) امکان برقراری ارتباط بین افراد گروه را به وجود میآورند، درحالی که درونگراها (I)، عکسالعمل درونی بحثهای گروه را نشان میدهند. حسگراها(S)، حقایق و سؤالات فنی را مطرح میکنند، درحالی که شهودگراها (N) احتمالات جدید را حدس میزند. تفکرگراها (T) یک تحلیل منطقی از موقعیت تصمیمگیری ارائه میدهند. درحالی که احساسیها (F) نشانههای اینکه احساسات اعضای دیگر گروه یا مشتریان چگونه تحت تأثیر قرار میگیرد را بروز میدهند. افراد قاطع (J) تیم را از روی برنامه زمانی تعیین شده جلو میبرند، درحالی که افراد منعطف و پذیرا(P) به تیم، در نظرگرفتن راهحلهای دیگر را گوشزد میکنند.
کراجر و توسن و دیگر محققان (MBIT) بیان میدارند که مدیران اجرایی، (ESTJ)ها هستند، در حالی که رهبران ذاتی، (ENTJ)ها هستند. موفقیت هر یک از این تیپها بستگی بهنوعشرایطدارد. دریک شرایط پیچیده، راهحل خلاقانه موردنیاز است، بنابراین، (ENTJ) مناسب به نظر میرسد و اگر شرایط نرمال و روزمره باشد، (ESTJ) مطلوبتر است. ( Spiegel & Torres,۲۰۰۱)
در یک مطالعه با استفاده از MBTI که برروی دانشجویان دانشگاه به عملآمد، مشخصشد که علائق شغلی آنها تا اندازه زیادی با تیپهای روانشناختی یونگ ارتباط داشته است. درونگراها علاقه زیادی به مشاغلی داشتند که مستلزم تعاملهای نزدیکی با سایر افراد نبود ، مانند مشاغل فنی و علمی ، برونگراها بیشتر به مشاغلی علاقهمند بودند که سطوح بالایی از تعامل اجتماعی را فراهم میکردند، مانند فروشندگی و روابط عمومی.
در نهایت میتوان گفت که تئوری تیپ شخصیت و ابزار (MBTI) به ما در درک بهتر نقاط قوت و ضعف افراد کمک میکند و تاثیر این عوامل را در تشکیل تیمها و توسعه آنها نمی توان نادیدهگرفت.افراد با تیپهای ترجیحی متفاوت، عملکردهای متفاوتی در گروه یا تیم خواهند داشت و گاه سرنوشت یک تیم به عملکرد برخی افراد وابسته میشود.در ادامه سعی شده است این تأثیر با بهرهگیری از یک الگو نشان داده شود.
اگر چه عواملی که باعث موفقیت یک تیم میشود بسیار زیاد است، اما برخی موارد تأثیر بیشتری دارند. ناکارایی تیمها ممکناست محصول ترکیب نامناسب افراد تیم باشد. مهمترین قدم (قبل از هراقدامی) ساختن تیم است؛ تیمی که موفقیت آن تقریباً قطعی باشد. معمولاً موارد زیادی هستند که پویایی گروهی را مختل میکند و باعث ناکارایی تیم میشود. هر چه سازمانها بیشتر بر مفهوم کار تیمی تأکید میکنند، بیشتر باید به این موضوع توجه شود که چگونه افراد مختلف در تیم با یکدیگر تعامل دارند. (Spiegel & Torres,۲۰۰۱)
● عوامل اثربخشی یک تیم
اعضای یک تیم ایدهآل باید دارای استعداد و دانش متنوع باشند، در حالی که براحتی بتوانند بدون بروز هیچ مشکلی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.
الگوهای متنوعی برای تیمهای اثربخش ارائه شده، در این تحقیق از الگوی مطرح شده توسط کراجر و توسن(Kroeger & Thuesen , ۱۹۹۲) برای تیمهای توسعه سیستمهای اطلاعاتی(IS) استفاده شده است. تیمهای (IS) به خاطر پیچیده بودن فرایند طراحی سیستمهای اطلاعاتی و بهرهگیری از اعضای بخشهای مختلف سازمان مورد مناسبی برای بررسی است و شاید بتوان نتایج این مقاله را به تیمهای دیگر نیز تسری داد.
از الگوهای رایج در رویکرد تیمی میتوان به الگوی طراحی کاربرد مشترک، اشاره کرد. این الگو، زمان طراحی سیستم را کوتاه میکند، در حالی که نتایج جامع و با کیفیت بالایی ارائه میدهد.( Kroeger & Thuesen , ۱۹۹۲). به عنوان مثال یک تیم با طراحی کاربرد مشترک که برای طراحی سیستمهای حسابداری، تشکیل شده است شامل حسابداران و همچنین متخصصان کامپیوتر است.
در الگوی طراحی کاربرد مشترک، سه عامل تحت تأثیر تفاوتهای افراد قرار میگیرد: رهبری اثربخش، ارتباطات درون تیم و انسجام گروه. تقریباً تمام عوامل به افراد درگیر در تیم بستگی دارد.
رهبر تأثیرگذار یکی از عوامل مهم در موفقیت تیم است. رهبر بدون تأثیر، بهرهوری تیم را از بین خواهد برد. یک رهبر بادانش و جسور بایستی بتواند سطوح متفاوتی از عملکرد و مدیریت را ارائه کند. باید بتواند جلسات تیم را کنترل کند و تقریباً همه افراد را در مذاکره شرکت دهد تا به یک نتیجه قابل قبول دست یابد. ( ,۱۹۹۷Bradley,et al).
اغلب یافتن رهبرخوب، کار سختی است. هر کسی ترکیب مناسبی از توانایی تکنیکی و شخصیتی مناسب را ندارد. علاوه براین رهبر بایستی بتواند تیم را اداره و سریعاً تعارضها را حل کند. (Spiegel&Torres,۲۰۰۱)
ارتباطات درون تیم عامل دیگری است که موفقیت تیم را تحت تأثیر قرار میدهد و مشکلات در این زمینه میتواند به صورتهای مختلفی بروز نماید.
انسجام تیمی، هم به عنوان یک جزء جدا نشدنی از اثربخشی تیم است .در یک تیم منسجم، روح با یکدیگر بودن و پشتیبانی از یکدیگر را بوضوح میتوان دید. این انسجام به اعضای تیم در حل سریع تضادها یاری مینماید. هر اندازه سطح انسجام تیم بالاتر رود، گروه روش یکسانی را میپذیرد.( ۲۰۰۲،Huber)
تنوع شخصیتی اعضای تیم، چهارمین عامل موفقیت است. تعدادی از تحقیقات تاثیر تنوع تیم در عملکرد گروهی موفق را نشان دادهاند. عموماً این تحقیقات بیان میدارند که در مسائل پیچیده، تیمهایی با افراد مختلف و تواناییهای متفاوت دانشی و تکنیکی، اثر بخشتر از تیمهایی هستند که تقریباً در این جنبهها یکسان هستند. (Bradley,et al,۱۹۹۷).
افراد مشخصی، رهبران ذاتی میشوند در حالی که دیگران ترجیح میدهند نقش پیروان را ایفا کنند. برخی افراد، سخنگوهای ذاتی هستند، در حالی که دیگران از بیان درونیاتشان عاجزند. هر شخص به هرحال، میتواند تأثیر مثبتی براثربخشی کلی تیم داشته باشد، اما همیشه باید یک تعادل بین تیپهای شخصیتی برقرار شود. (Jessup ۲۰۰۲).
عموماً بهترین رهبرها یا (ESTJ) هستند یا (ENTJ). بسته به موقعیت مورد نظر، اگر نیاز به یافتن راهحلهای خلاق و به کارگیری تکنولوژی جدید نباشد و مسائل ساختاریافته و سرراست باشند،رهبر حسی(ESTJ) گزینه مناسبی است. اما اگر تیم نیاز به رویکردهای جدید در حل مسائل داشته باشد و مسائل به آسانی درک نشوند، رهبر شهودگرا (ENTJ) گزینه مناسبی است.
برونگراها طبیعتاً راحتتر از درونگراها ارتباط برقرار میکنند. حسگراها بیشتر از شهودگراها و تفکرگراها بیشتر از احساسیها میتوانند ارتباط برقرار کنند. برونگراها سخنگوهای ذاتی هستند اما حقیقت این است که تعدادی زیادی از برونگراها نمیتوانند در یک تیم باشند، چون آنها با بیان زیاده از حد عقایدخودشان، تیم را دچار تشنج میکنند. افراد حسگرا حقایق را دریافت میکنند و براحتی میتوانند آنها را به صورت سازمانیافته با دیگر اعضای تیم در میان بگذارند. (Bradley,et al,۱۹۹۷)
یک تیم اثربخش باید ترکیب سالمی از افراد برونگرا داشته باشد تا بتوانند ارتباطات درون تیمی کافی برقرار کنند.
تحقیقات نشان میدهند که در مسائل پیچیده، تیمهایی با افراد متفاوت و تواناییهای دانشی و تکنیکی، اثربخشتر از تیمهای درون- همسان هستند انسجام تیم تحت تأثیر تفکرگراها در مقابل احساسیها است. اعضای تفکرگرا تیم به خاطر پافشاری در بیان قضاوتهایشان، اغلب اعضای حساس گروه را مورد هجوم قرار میدهند و فشار خاصی را در احساسات گروهی ایجاد میکنند. اعضای احساسی برعکس، بخوبی از روحیه کارگروهی آگاه هستند و تمامی سعیشان در این است که هارمونی تیم بهم نخورد. انسجام تیمی، وجود تعارض را انکار نمیکند، زیرا تضاد است که به قضاوت ایدهها کمک میکند. یک تیم منسجم تیمی است که قادر است تضادها را به نحوی که تفرقههای طولانی ایجاد نکند، حل کند و به همافزایی که نتیجه کار تیمی است، نائل شود.
معمولاً تیمهای متجانس، زودتر به نتیجه می رسند، اما همیشه راهحلهای آنها، مانند راهحلهای تیمهای غیرمتجانس خلاقانه و نوآورانه نیست. هر تیمی باید ترکیب بهینهای از افراد را داشته باشد که این ترکیب بسته به شرایط و نوع مسائل پیش روی تیمها متفاوت است.
● نتیجه گیری
شاید الگویی که در بالا اشاره شد خیلی ایدهآل و آرمانی به نظر برسد و نتوان هر تیمی را با رویکرد بالا تجزیه و تحلیل کرد. اما الگوی بالا یک چارچوب استاندارد برای تیمهاست که میتوانند از آنها برای ارزیابی خودشان استفاده ببرند.
به کارگیری ابزار (MBTI) در کنار سایر تحلیلها و ابزارهای ارزیابی عملکرد، به ما در درک بهتر افراد و عملکرد تیمی کمک کرده است. بر مبنای تجزیه و تحلیل ارائه شده در این مقاله، میتوان گفت که ترکیب شخصیتی افراد تیم، نقش مهمی در تفاوت عملکردی تیمها دارد. تنوع وتعادل در افراد، عامل ضروری برای ایجاد عملکرد موفق تیمی است.
سازمانهایی که میخواهند تیمهای اثربخش داشتهباشند، باید روی ترکیب افراد کار کنند و به افراد تیم در درک رفتارهای خودشان و رفتارهای اعضای دیگر یاری رسانند.
در پایان باید گفت، اگرچه (MBTI) ترجیحات شخصیت افراد را مشخص میکند، اما اینطور نیست که این ترجیحات تغییر پیدا نکنند، بلکه افراد میتوانند با کسب آموزشهایی خاص، از یک نوع شخصیت غالب خارج شوند و به حالت مکمل آن در بیایند. نکته مثبت MBTI این است که نقاط قوت و ضعف افراد را در شرایط مختلف مشخص میکند و به آنها در تلاش برای تغییر و بهبود آنها کمک مینماید.
منابع: ۱- Bradley ,John H. And Frederic J. Hebert,” The Effect Of Personality Type On Team Performance”, Journal Of Management Development, Vol. ۱۶ No. ۵, ۱۹۹۷. ۲-Briggs Myers, I. (۱۹۹۳). Introduction To Type (۵th Ed.). Palo Alto, CA: Consulting Psychologists Press. ۳-Jessup,Carol.M,”Applying Psychological Type And Gift Differing To Organizational Change”, Journal Of Organizational Change Management , Vol ۱۵ , No ۵ , ۲۰۰۲. ۴-Prem, Kathy," Myers-Briggs Personality Type Briggs Personality Type Indicator – MBTI" ,Engineering Career Services Engineering Career Services university Of Wisconsin University Of Wisconsin-Madison Madison. ۵-Raymond,William, "Building A Successful Team" ,The Project Network Newsletter, October ۲۰۰۵. Www.Mympa.Org. ۶-Spiegel & Torres ,Type Descriptions Are Directly www.knowyourtype.com,۲۰۰۲. بقیه منابع در دفتر مجله محفوظ است. _ ابوالفضل نیشابوری کارشناسی ارشد مدیریت بازاریابی بین الملل دانشگاه تربیت مدرس _ محمد صدری نیا کارشناسی ارشد مدیریت بازاریابی بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی
|