جنایات مرئی نظام سرمایه داری، پنهان مانده از دید " دست نامرئی" آدام اسمیت

منبع: www.iccim.ir تاریخ انتشار: 1389-02-01
نویسنده: مترجم:
چکیده:

در دو دهه اخیر که میل به تجمع ثروت شدیداً در همه طبقات جامعه مخصوصاً کسانی که سابقاً ادعای بی نیازی از اموال دنیوی می کردند، به جوش آمده است ، تازه اقتصاد خوانده هائی از طایفه بازار و طرز تفکر بازاری در مراکز قدرت، با نام آدام اسمیت و واژه "دست نامرئی" او آشنا شده اند


جنایات مرئی نظام سرمایه داری، پنهان مانده از دید " دست نامرئی" آدام اسمیت
حقوق و شخصیت نیروی کار – منافع مصرف کننده
مقدمه :

در دو دهه اخیر که میل به تجمع ثروت شدیداً در همه طبقات جامعه مخصوصاً کسانی که سابقاً ادعای بی نیازی از اموال دنیوی می کردند، به جوش آمده است ، تازه اقتصاد خوانده هائی از طایفه بازار و طرز تفکر بازاری در مراکز قدرت، با نام آدام اسمیت و واژه "دست نامرئی" او آشنا شده اند و بسیار دیده شده است که در جلسات اتاق بازرگانی، انجمن مدیران صنایع و یا در سمینارها، هر جا که از نقایص عملکرد بازار و یا طرز عملکرد اقتصاد در کشور،  صحبت انتقادی می شود در مخالفت با لزوم بررسی علمی مسئله و پیدا کردن راه حل ، حتی اگر راه حل ضروری و منطقی باشد ، شمشیر"دست نامرئی" آدام اسمیت را از نیام می کشند و تصور می کنند در ایران هم بازار و رقابت فرضی مشکل گشا است و همانطور که در قصه های کودکانه بالاخره یک شاهزاده زرین کمر از گرد راه می رسد و مشکل دختر کوچولو مانده در بند را می گشاید ، مسائل اقتصادی واقعی جامعه را " بازار و رقابت " خودبخود حل می کند.

اولین اشکال کار این تازه اقتصاد خوانده ها این است که معنی آزادی و رقابت در بازار و یا پیش فرض های نظام اقتصاد آزاد و رقابتی مورد نظر آدام اسمیت را نمی دانند ، یعنی این عده مانند عده ای از اقتصاد ریاضی خوانده ها ، با سابقه تحصیلی فیزیک و ریاضی، بحث مسائل اقتصادی را از پله دوم یا طبقه دوم شروع کرده اند و بازی با چند فرمول و نمودار را که صرفاً جهت حرکت و رابطه بین چند متغیر را بطور کلی و مختصر شده نشان میدهد، جای کل علم اقتصاد بر پایه عملکرد مردم گذاشته اند.
اقتصاد از علوم اجتماعی است و مانند همه علوم اجتماعی دیگر، بر مبنای طرز کار و تکامل زندگی اجتماعی مردم در سایه درجه تکامل سیاستها و روابط اجتماعی حاکم بر جامعه ناشی از علم و تکنولوژی ، ابزار تولید مورد استفاده و روابط بین صاحبان عوامل تولید ، تدوین شده است و کار می کند.

هر چند بعضی از قوانین و ایده های علم اقتصاد ( مانند قانون عرضه و تقاضا ، قانون بازده نزولی یا محدود بودن عوامل تولید یا حداکثر یا حداقل کردن ها ، جنبه فیزیکی و عینی و تجربی و بیرونی دارد و از طرز عمل و عکس العمل مردم مورد نظر ، استخراج و استنتاج شده است ولی بسیاری از ایده ها و تجزیه و تحلیل ها و نتیجه گیریها بر مبنای پیش فرض ها و یا مفروضات مورد نظر نویسنده یا درک نویسنده از جامعه و طرز عمل مردم ارائه شده است.

طرز کار قانون عرضه و تقاضا در سطح خرد که باصطلاح تحت تاثیر و هدایت دست نامرئی ، تعادل عرضه وتقاضا و حداقل قیمت مطلوب برای دو طرف را در بازار برقرار می کند ، خود حداقل شش پیش فرض داشته و دارد.

1- زیاد بودن تعداد عرضه کنندگان ( اتمیسیته ) 2- زیاد بودن تعداد خریداران 3- یکسان بودن یا همگن بودن کالای مورد نظر 4- یکسان بودن سلیقه ها 5- آزادی اطلاعات یا فراهم بودن اطلاعات مربوط به کالا و قیمت ها و بی هزینه بودن اطلاعات مربوط به کالا ، قیمت و شرایط فروش و 6- منطقی بودن تولید کننده و مصرف کننده از نظر حداکثر کردن فایده ، لذت، سود و حداقل کردن ضرر و زیان یا از دست دادن امکانات و موقعیت ها و پول.  آزمایش همین شرط ها در مورد هر کالا نشان میدهد که آیا آن کالا می تواند بازار رقابتی داشته باشد یا خیر و یا اگر در زمانی و در جائی شرایط مساعد وجود داشته است آیا هنوزهم وجود دارد ؟ در زمان ما و در کشور ما شرط هفتمی نیز ضروری است و آن اینکه 7- آیا از  نظر خریدار یا فروشنده ، فردا نیز همین شرایط دوام خواهد داشت (عامل زمان و جو روانی ؟) که در زمان آدام اسمیت چنین نکته ای مطرح نبوده است .آزمایش همین پیش شرط ها نشان می دهد که در کشور ما با اقتصاد رانتی شبه دولتی و انحصار زده ، امکان رقابت آزاد هرگز وجود ندارد و فعالین اقتصادی بخش خصوصی مخصوصاً در رشته های مربوط به نفت و گاز و پتروشیمی بنوعی دست در کیسه دولت و ثروت عمومی دارند و از رانت استفاده می کنند و یا نازلفروشی دولتی هیدروکربورها از آنها کارآفرین های" موفقی" ساخته است.

اما اشکال دوم، ندانستن پیش فرض های بسیارمهمترآدام اسمیت مرتبط با دست نامرئی است که هم جنبه اجتماعی و سیاسی و هم جنبه فلسفی و مذهبی داشته است. دید او در باره محیط اطراف، محیط سیاسی،اقتصادی، اجتماعی، مذهبی رایج و جهان بینی او در قرن هیجدهم در انگلستان است که در سایه انقلاب صنعتی در حال اوج گیری در آن کشور( اوج انقلاب صنعتی در انگلستان 1815-1750) به سرعت در حال دگرگونی و تغییر بود.

1- تولد علم اقتصاد

علم اقتصاد در ربع سوم قرن هیجدهم مخصوصاً در دهه 75-1765 توسط سه متفکر پایه ریزی شد:

1- ژاگ تورگو (1782-1727) فرانسوی نویسنده کتاب " نگاهی به تشکیل و توزیع ثروت" (1766) (1)

2- سزاربکاریا ((Cesars Beccaria ایتالیایی یک اصلاح گر حقوقی، نویسنده کتابی بنام" المنتی" ( Elementi) (1772-1771) (2)

3-آدام اسمیت(1790-1723)انگلیسی نویسنده کتاب"تحقیقی در باره طبیعت وعلل ثروت ملل"(1776) (3)

این سه نویسنده با دقت و مهارت بسیار و با منطق قوی ( مخصوصاً آدام اسمیت ) یک دکترین سیستماتیک در باره توسعه و پیشرفت جامعه بطور کلی وطبیعی، بدون دخالت دولت و کاملاً در چهارچوب نظام موجود و حاکم بر جوامع آن روز ارائه دادند . یعنی با احترام به سلطنت ، اشرافیت ، قدرت کلیسا و حفظ نظم موجود. بنظر آنها آزادی و رقابت باعث ازدیاد تولید ، ثروت و توسعه می شود.

بنظر آدام اسمیت مانند آدام فرگوسن(4) (Adam Ferguson 1723-1816)  فیلسوف اجتماعی و سیاسی اسکاتلندی، دنیا خود یک طرح و نظم آسمانی (divinely ordained) دارد و با این نظم ایجاد شده است که در تمام اشکال و حالات و مراحل تکاملی جامعه مدنی فعال است وخودنمائی می کند . بین اجزاء آن یک سلسله زنجیر ارتباطی وجود دارد که همه متقابلاً بهم پیوسته و وابسته و تابع نظم کل یا نقشه و برنامه ریزی آسمانی هستند : دست خدا پشت سر همه پیشرفت ها و نظم جدید ( نظام آزاد و رقابتی ) قرار دارد و بنابر این ساختار اصلی حکومت ، قواعد موجود و ساختار مدیریتی و اداری باید همیشه در سر جای خود حفظ شود.  (5)54-50و64-61

این گونه افکار آدام اسمیت در نیمه قرن هیجدهم نشان میدهد که او مانند دیویدهیوم ، بنجامین فرانکلین ، فردریک کبیر، منتسکیو و ولتر ، روشنفکران آن عصر، در ذات با روشنفکران رادیکال که انقلاب فرانسه را پایه ریزی کردند (مانند دیدروو دالامبر) تضاد داشت و در ذات ضد دموکراتیک و ضد تساوی و برابری و آزادی انسانها بود. یعنی این روشنفکران میانه رو از ته دل خواستار تحول و تغییرات اساسی نبودند.هر چند دکترین لسه فر (Laissez Faire)یا عدم مداخله دولت در اقتصاد مخصوصاً در کار تجارت داخلی وبین المللی کالاها برای طبقه سوداگر ، نوید آزادی و قدرت فراوان میداد! ولی نظام استثماری نیروی کار در داخل کشور و نظام استعماری و استثماری در کلنی ها اصلاً مورد توجه قرار نداشت.(ضمیمه1 و 2)

سه کتاب بنیانگذاران علم اقتصاد، تقریباً کاملاً در باره تولید ، توسعه ، ازدیاد ثروت و مالیات بر ثروت بود و نشان میداد که چگونه توسعه اقتصادی از طریق ایجاد مازاد اقتصادی یا محصول خالص بدست میاید که خود موتور محرکه ایجاد ثروت بیشتر از طریق فراهم سازی ابزار برای بالا بردن فعالیت یا تولید بیشتر محصول ، بهبود تکنیک تولید و تشویق و تحرک بیشتر تجارت می شود . ایده اصلی این سه نویسنده این بود که جامعه در صورتی پیشرفت می کند و بهبود می یابد که قوانین بازار، آزاد گذاشته شود و در آن دخالت و برای آن مانع تراشی نشود. این سه نفر استدلال می کردند که این بهبود در صورتی قابل دسترسی است که در جامعه، اصول سلسله مراتب ، یعنی اشرافیت، نظام سلطنتی و قدرت کلیسا به چالش گرفته نشود . بازار به خودی خود کافی است که عدم تعادل ها و مشکلات جامعه را اصلاح کند . هر سه نویسنده کاملاً به اثرات مخرب سنت ها ، سیاست های عوضی ، محدود یت ها ، امتیازات خاص ، تعرفه ها و مالیات های بد و نقش آنها در ایجاد موانع و مشکلات بازدارنده فعالیت اقتصادی و تولید، تأکید می کردند. اما برای آنها مسئله توزیع ثروت در جامعه و داستان فقر و محرومیت نه تنها در درجه دوم اهمیت قرار داشت بلکه کلاً خارج از دید علم اقتصاد قرن هیجدهم، درک شده توسط تورگو و اسمیت بود. آدام اسمیت در کتاب تئوری احساسات اخلاقی (5) منتشره در سال 1759 می گوید" موفقیت در تجارت را مانند تولد در خانواده اشرافی، باید لطف خداوندی و آسمانی دانست و مردم باید بدانند ثروت و احترامات اجتماعی، پاداش شایسته یک زندگی پر تقوی است ، پاداشی که تقوی ندرتاً در کسب آن قصور می کند" . بنظر اسمیت و فرگوسن سلسله مراتب و زیر دست بودن، پایه و اساس جامعه است و آنچیزی است که ایجاد دولت ، صنعت و نظم اجتماعی را ممکن می کند .

1- علت دفاع اسمیت از نرم های موجود

از زمان اسحق نیوتن ( Isaac Newton) و کشف وجود نظم مکانیکی در حرکت سیارات و کار کائنات ، تصور وجود نظم و اراده درخارج از جامعه برای امور اجتماعی و سیاسی جوامع بشری نیز در بین اندیشمندان در حال رشد بود . فکر می شد نظم و اراده ای از خارج از جامعه و اراده مردم جوامع بشری را هدایت می کند و وظیفه حکام است که نظم موجود را بر هم نزنند و برای کارکردن آن مانع تراشی نکنند.

قرن ها قبل از آدام اسمیت ، نظام سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی انگلیس ( مخصوصاً اسکاتلند) بر پایه آرام کارکردن و اجازه دادن پیدایش تفاوت ها و تغییرات آرام پایه ریزی شده بود . در حالیکه در جوامع اولیه بشری زور  و مقررات سخت تحمیلی و محدودکننده، نوعی وحدت اجباری برای تشویق پیشرفت و تکامل بوجود آورده بود، تصور می شد در جوامع مدرن با قبول وجود نظم و اراده حاکم (مورد نظر خالق )، رقابت آزاد بین انسانها ، راه پیشرفت را هموار می کند. پیشرفت در سایه شناخت نظم و اراده حاکم خداوند بدست میآید که شامل وحدت و همکاری و اشتراک منافع نظام سلطنتی ، اشرافیت (فئودالیته ) و تشکیلات کلیسا است.

علاوه بر این در قرن هیجدهم بعضی از فلاسفه انگلیس امید به پیدایش تغییرات سازنده را تنها در آزادی افراد میدانستند و این افکار راه را برای پذیرش افکاری از نوع وجود" دست نامرئی " برای هدایت امور اقتصادی هموار کرده بود . همان طور که در طبیعت رقابت و تنازع بقاء باعث پیشرفت و در نتیجه تکامل است ، پیشرفت جوامع بشری مدرن نیز در اثر رقابت حاصل می شود. اسمیت مانند تورگو اعتقاد داشت بحث در  باره تساوی و عدم تساوی انسانها بحث نامربوط و اساساً و از پایه از درک نادرست ناشی می شود!

ارتباط و وابستگی آشکار فلسفه اخلاقی و تئوری اقتصادی آدام اسمیت با افکار و اید ه های مرتبط با دخالت تقدیر و خواست آسمانی (divine providence) در شکل گیری تاسیسات اجتماعی و دفاع او از نرم های اجتماعی موجود را می توان از این گفته او درک کرد که" وقتی قواعد کلی که خوبی و شایستگی و یا بدی اعمال ما را بیان می دارد بعنوان قوانین خداوند قادر و متعال (all powerful being) که شاهد و ناظر اعمال ما است و کسی است که در زندگی بعدی پاداش اطاعت را می دهد و عدم اطاعت و شکستن آن قوانین را مجازات می کند، شناخته شود، این قواعد لزوماً با این ملاحظات تقدس تازه ای کسب میکنند.(5): 294)

برای آدام اسمیت تنها یک قدم دیگر مانده بود که " کسانی را که نظم موجود را به چالش بکشند و این نظم طرح هائی است که طراح جهان هستی آنها را برای خوشبختی و کمال جهان آفرینش ریخته است ، تا حدی و درجه ای دشمنان خدا بداند." (5) صفحه 182)

آدام اسمیت استاد فلسفه اللهیات در دانشگاه کلاسکو (اسکاتلند ) با شناخت این عقاید و دانستن این سوابق و با توجه به افکار انتشار یافته در قاره اروپا از دو دهه قبل ، کتاب ثروت ملل را در دهه 1770 نوشت وبا استفاده از عقاید تورگو فرانسوی و بکاریا ایتالیائی دکترین دست نامرئی یا دکترین عدم مداخله حکومت در امور اقتصادی جامعه را ، با قوی ترین منطق علمی بیان داشت . آزاد گذاری فعالیت های اقتصادی مردم ، آزادگذاری رقابت ، تجارت آزاد و احترام به اقتصاد مبتنی بر بازار و رقابت در سایه حاکمیت " دست نامرئی " که گوئی از طرف نیروهای ورای جامعه بشری هدایت می شود، خود بخود موجبات توسعه و رشد جوامع را فراهم می کند.

آنچه که در فرانسه در عصر تورگو سیاست لسه فر  ( آزاد گذاری فعالیتمردم ، آزاد گذاری نقل و انتقال کالا ها در بین جوامع وکشورها ) لقب گرفته بود و نتیجه منطقی اعتقاد به در کار بودن " دست نامرئی " بشمار می آمد ، در انگلستان ، هم با افکار دینی روز مردم کاملاً مطابقت داشت و هم شدیداً مورد نیاز نظام سرمایه داری دست اندرکار انقلاب صنعتی بود. انقلاب صنعتی حاکم شدن تولید کارخانه ای ، یعنی حاکمیت ماشین و قوه محرکه غیر انسانی ( نیروی بخار ) بر جریان تولید به معنی تجمع نیروی کار زن ، مرد، بزرگ و کوچک در یک محل و زیر یک سقف برای تولید کالای انبوه برای بازارهای دور و نزدیک بود .بنابر این وجود بازار آزاد در همه زمینه ها، مخصوصاً در بازرگانی بین کشورها وآزادی نقل و انتقال مواد اولیه وکالاها در دریاها،خواست طبیعی و منطقی سوداگران و صاحبان سرمایه بود و نظام اقتصاد آزاد و رقابتی مورد نظر آدام اسمیت به همه این نیازها پاسخ می گفت . در حقیقت آدام اسمیت منادی و پیامبر نظام سرمایه داری و امپریالیستی در حال بلوغ و تکامل بود.

از طرف دیگر دکترین رقابت آزاد در سطح جهانی ، شمشیر برنده ای بود که بورژوازی انگلستان برای خلع سلاح کردن رقبای اروپائی خود احتیاج داشت. انگلستان بعنوان پیشگام انقلاب صنعتی حداقل از فرانسه و هلند بیست سال و از آلمان پنجاه سال زودترحرکت خود را آغاز کرده بود. (7)-102-83 و(8) فصل 15 صفحات 280-259) سیاست عدم مداخله حکومت ها در امور اقتصادی جامعه و آزاد گذاری تجارت بین الملل(بر خلاف مرکانتلیست) و بر طرف کردن موانع داخلی ، دنیای ایده آلی را هم در سطح داخلی و هم در سطح بین المللی در اختیار سرمایه داری انگلیس قرار میداد.

دکترین اقتصاد آزاد (رقابتی) در فرانسه، توسط تورگو از دهه 1760 تبلیغ می شد. دربار فرانسه پس از شکست های رقت بار در جنگ با انگلیس (جنگ های هفت ساله 63-1756) که در نتیجه آن سرزمین های تحت کنترل فرانسه در هندوستان و کانادا  به انگلستان واگذار شد و فرانسه زیر فشار کمرشکن قرض های سنگین قرار داشت ، بالاخره دکترین آزادی فعالیت اقتصادی و تجارت را در سال 1774، آنهم پس از تحمل قحطی سالهای 71-1769 پذیرفت و تورگو در نقش وزیر دارائی مسئولیت اجرائی آن را بعهده گرفت.

تورگو معتقد بود ، نفع عمومی از جمع کوشش های هر فرد و همه افراد در جهت منافع شخصی خود حاصل می شود . هر شخص سالم باید برای تامین معاش خود کار کند زیرا اگر شخص بدون احتیاج به کار تامین معاش شود لزوماً باید به هزینه دیگران باشد . آنچه که دولت به کلیه اتباع خود مدیون است چیزی نه کمتر و نه بیشتر از برداشتن  تمام سدها و موانع سر راه فعالیت فردی و جریان نامحدود کالاها ، سرمایه و خدمات است. (9) 6 صفحه 113و 9 صفحات 23و24

" عدم تساوی افراد در جامعه یک امر مثبت و خوب است و در واقع نیروی محرکه ای است که در پشت سر پیشرفت تکنولوژیک و ازدیاد ثروت قرار دارد و دستور خداوند است".  (10)6 صفحه 112

2- مخالفت با نظام اقتصاد آزاد ، شکست نظام اقتصاد آزاد – انقلاب فرانسه

اولین برخورد با سیاست نظام اقتصاد آزاد توسط آزادیخواهان و عدالت طلبان ،ابتداء در" مجادله در باره کتابچه" ،مشهور به "جنگ غلات " آغاز شد . نویسنده روشنفکرمیانه رو ناپلی،آبه فردیناندو گالیانی(1787-1728) با نوشتن کتابی تحت عنوان
" دیالوگی در باره تجارت غلات"(1769) (11) ، اساس فکری و فلسفی طرفداران اقتصاد آزاد و رقابتی از نوع آدام اسمیت را مردود دانست .گالیانی نوشت " بازار آزاد، با حوزه وسیعتر حیات و زندگی و طبقه بندی اجتماعی و عدالت ارتباط زیادی ندارد. " گالیانی که از سال 1759 دبیر سفارت ناپل در پاریس بود، عقایدی مانند مونتسکیو داشت . گالیانی و دیدرو تأکید میکردند که بین آنچه تورگو در باره تساوی و آزادی انسانها در عرضه و تقاضا در بازار غله بیان می دارد با واقعیت ها ،یعنی حضور قدرت های بازیگر در جامعه ، سلسله مراتب موروثی  وسیعاً  گسترش یافته (طبقات اجتماعی) که بر پایه عدم تساوی عظیم در مالکیت اراضی که عملاً تولید بیشتر غله موجود برای عرضه در بازار را کنترل می کند، تفاوت بسیار وجود دارد. از نظر دیدرو موضوعی به این عظمت که منافع حیاتی کل ملت را دربردارد باید توسط همه مردم بدون محدودیت، در محکمه افکار عمومی مورد قضاوت قرار گیرد. دیدرو در جزوه ای از قول گالیانی تحت عنوان"معذرت خواهی گالیانی" (12) می نویسد  آزاد ی تجارت غلات تا جائی و حدی کار درستی است . غالباً درست است که محدودیت داخلی کار و فعالیت تولیدی را برداریم ولی اقتصاد لسه فر بلقوه وقتی مضر می شود که از اصول فرضی آن منحرف شود و برای جامعه خطرات بزرگ ایجاد کند که دخالت و نظارت دائم دولت و شهرداری ها بر بازار را ضروری می سازد و جامعه باید قدرت فوق العاده ای را برای مبارزه با سفته بازی ، آشفته سازی دسته جمعی تجار، یا حقه بازی ها در بازار ، احتکار و کلیه روش های بازی با قیمتها را در اختیار داشته باشد.

ژاک بری سو (Brissot) 1793-1754از رهبران انقلابی فرانسه  درسال 1777در جزوه ای تحت عنوان " نامه های فیلسوفانه در باره سنت پال " (13) نوشت نیمی از مردم جامعه در فقر مطلق بسر می برند و یک ربع دیگر سطح زندگی بخور و نمیری دارند و از یک چهارم آخر قسمتی زندگی راحتی دارند و در صد بسیار کوچکی از آنها در ثروت غرق هستند. (14)13 صفحه 112 و 6 صفحه 118

دیدرو در همان زمان نوشت هیچ کس حق ندارد بازی با قیمت غلات را ، در شرایطی که هم نوعان او در قطحی بسر می برند توجیه کند . (15) 6 صفحه 118

گالیانی در واقع ، دیدرو و متفکر برجسته دیگر، دوهوالباخ (dHolbach) را متقاعد ساخته بود که اقتصاد بازار آزاد، ارتباط چندانی با متن وسیعتر حیات و زندگی ، طبقه بندی اجتماعی و عدالت ندارد .در حالیکه تئوری های تجارت آزاد تورگو، وقتی صرفاً از دید تئوری به آن نگاه کنیم ذاتاً غلط نیست ولی یک کلی گوئی دگماتیک بر مبنای آنها ، نتایج وحشتناک اجتماعی منفی در جامعه ای طبقاتی وکشاورزی مانند فرانسه دارد .

آنها اعلام داشتند که کمبود و قیمت بالای نان که در یک جامعه تجاری دارای کشتی های فراوان مانند هلند تأثیر چندانی نداشته است بر عکس در فرانسه بر مردم فقیر و محروم، فشار غیر قابل قبولی وارد ساخته است. آنها معتقد بودند از نظر اخلاقی غلط است که نه تنها به فقیر ترین و محتاج ترین مردم بلکه به اکثریت مردم جامعه آسیب برسانیم و اجازه دهیم که سفته بازی و نفع طلبی سوداگران در مورد کالائی مانند غله که برای حیات انسان این قدر ضروری است دست باز و آزاد داشته باشد.(16)6 صفحه 118

در دهه 1770 تورگو شخص قدرتمندی در دولت فرانسه بود و می توانست بخواهد که افکار آزاد یخواهانه و اصلاحی معتدل طوری تدوین شود که به عرض شاه و درباریان برسد و روشنفکران معتدل حاضر بودند با مذهب سازش کنند و افکار لاک و نیوتن را بپذیرند و کلاً طرفدارمدل انگلیسی British Model)) و عمل گرا باشند. ولی شکست افکار و عقاید و سیاست های تورگو و سقوط او از قدرت، خشم و آشفتگی حاصل از معرفی تجارت آزاد غلات، فقط نشانه ای از شکست اصلاح طلبان معتدل و میانه رو بود که نتوانستند اصلاحات کافی بوجود آورند و از راه نظام اقتصاد آزاد ، اصلاحات حقوقی، منطقی کردن ساختار مدیریتی حکومت در چهارچوب نظام سلطنتی موجود ، اشرافیت حاکم و قدرت کلیسا و امپراطوری کلنی یال، بهبودی بوجود آورند. انقلاب کبیر فرانسه ، نوعی پاسخ آزمایش شکست خورد ه اقتصاد آزادلسه فر تورگو در فرانسه بود .

اما در انگلستان افکار آدام اسمیت – نیاز تئوریک سرمایه داری استعماری و استثماری انگلیس در ربع سوم قرن هیجدهم در آن کشور بود. یعنی دکترین اقتصاد لسه فر و تجارت آزاد ، مورد نیاز سرمایه داران و دست اندرکاران انقلاب صنعتی برای تسلط بر منابع و عوامل تولید و بازارها بود . سالهای 1815-1750 سالهای بلوغ صنعتی انگلستان و پایه ریزی نهائی برتری یکصدساله بعدی آن کشور است .

افکار آدام اسمیت و دکترین لسه فر نیاز شدید روز نظام سرمایه داری انگلیس بود که با تحقق انقلاب صنعتی در آن کشور شدیداً نیازمند مواد اولیه و بازارهای تازه بود. انگلیس با داشتن توانائی تولید و عرضه در بازارهای جهانی و نبودن رقابت جدی از طرف سایر قدرت های اروپائی(فرانسه ، هلند و آلمان) حذف موانع تجارت بین الملل و برطرف کردن موانع داد و ستد داخلی، دنیای ایده آلی را برای سرمایه داران ایجاد می کرد و در داخل نیز افکار و تأسیسات لازم برای پیروزی نظام سرمایه داری کاملاً از قبل فراهم شده بود :

در انگلیس نظام سرمایه داری، قبلاً با انقلاب در تولیدات کشاورزی( یادگیری از هلندیها ، حصارکشی و یک پارچه سازی اراضی، دادن حق ارشدیت به پسر بزرگ و حفظ اراضی بزرگ ، رواج کشاورزی و تولید برای بازار ) غذای کافی برای کارگران صنعتی در شهر ها و مواد اولیه لازم برای تولیدات صنعتی ( مخصوصاً پشم و کنف ) را فراهم کرده بود. (17)-68-54-7 با شکست اسپانیا (قرارداد صلح 1712) و فرانسه پس ازجنگ های هفت ساله(63-1756) که هندوستان و کانادا را تحت تسلط انگلیس قرار میداد، دریاها و سرزمین های اطراف دریاها را برای کشتی های تجاری و جنگی انگلیس امن ساخته بود وتولید کالاهای انبوه با استاندارد ساده و  قیمت پایین پاسخ به نیاز بازار بود. وقوع انقلاب در کلنی های سیزده گانه انگلیس در آمریکا درسال 1776 (مصادف با سال انتشار کتاب ثروت ملل) به کمک فرانسوی ها، تاثیر چندانی بر وضعیت اقتصادی وصنعتی برتر انگلستان نداشت و بر عکس وقوع انقلاب کبیر فرانسه در سال 1789 و آغاز جنگ های ناپلئون (1815-1792) دوره طلائی پیروزی نهائی بورژوازی انگلستان بر نظام رقیب است که کل قاره اروپا را محتاج کالاهای جنگی و مصرفی و صنعتی انگلستان کرد. در این دوره علاوه بر کالاهای صنعتی مخصوصاً ماشین های بخار،کالاهای نساجی ، اسلحه ، کالاهای چرمی ، مواد غذائی مورد نیاز کشورهای درگیر در جنگ با فرانسه ، از انگلستان تامین می شد و انگلستان تنها کشوری بود که می توانست به همه این نیازها پاسخ دهد.

آدام اسمیت با مغز تحلیل گر و منطقی خود در تشریح بازارها و طرز کار آنها در سایه رقابت و تعقیب نفع شخصی، بسیار ماهرانه و سیستماتیک دکترین نظام اقتصاد ازاد و " دست نامرئی" حاکم بر هدایت آن را بیان کرده است ولی آنچه که در این میانه بر خلاف نیاز و ضرورت روز (مخصوصاً در قاره اروپا) توسط یک استاد فلسفه اللهیات مورد کم توجهی قرار گرفته عدالت است .

3- بی عدالتی های پنهان مانده از دید دست نامرئی :

پیروزی قطعی بورژوازی انگلیس در مقابل فرانسه در انقلاب صنعتی در نیمه دوم قرن هیجدهم حاصل تحولات و تغییراتی در ساختار اقتصادی آن کشور مخصوصاً وضعیت عوامل تولید طی یک قرن بود که غالباً خود صاحبان عوامل تولید (زمین و کار) در ایجاد آن تحول نقشی نداشتند و در نتیجه "دست نامرئی" سهم و حق آنها را از یاد برده بود .

تحولات تحمیلی(مثبت) بر ساختار اقتصاد انگلیس را جدا از مسئله عدالت می توان بشرح زیر خلاصه کرد:

1- ظلم به کشاورزان کوچک و خرده مالکان : از بین بردن مرز بندی های اراضی شخصی (یک پارچه سازی ) حذف آیش و تعیین دلبخواه نوع محصول ومخصوصاً حصارکشی اراضی بزرگ که سیستم کشاورزی سنتی و قرون وسطائی را از بین برد و تولید محصولات جدید بر حسب تقاضای بازار ، تولید کافی برای غذای انسان ، دام و مواد اولیه صنعتی را ممکن ساخت و با سودآور کردن کشاورزی سرمایه گذاری و تزریق تکنولوژی تازه در کشاورزی ممکن شد.(18)-64-57-7

2- آزاد کردن نیروی کار کشاورزی در اثرحذف کلبه نشینان غیر مالک، و خرده مالکان و محدود کردن دسترسی آنها به جنگل‌ها، رودخانه ها و چراگاه‌ها و مخصوصاً غیر رقابتی شدن تولیدات سنتی با روش های سنتی و خانوادگی بدون سرمایه و تکنولوژی تازه برای کشاورزی عمقی ، کود فراوان وتولید انواع محصولات.

3- ازدیاد عرضه نیروی کار در صنعت . زارعین رانده شده از روستاها نه تنها نیروی کار در  صنایع ، طرح های توسعه صنعتی ، راه سازیها را فراهم کردند بلکه کارگر روزمزد کشاورزی مورد نیاز کشاورزی بازار محور را مهیا کردند.

4- تبانی کلیسا با کارخانه داران برای رها کردن اطفال یتیم خانه ها( با هدف کاستن مخارج) و نوعی اجاره دادن پسران و دختران هشت سال به بالا به کارخانه داران برای چهار تا شش سال در مقابل غذا و مسکن و کار آموزی. شهرداریها و دادگاهها نیز برای کاستن از هزینه نگهداری بینوایان و گدایان و مجرمین خردسال، حکم به تحویل آنها به مدیران کارخانجات میکردند ( اجاره دادن آنها ). این خردسالان در محیط تاریک کار می کردند و در محیطی مثل قفس زندگی و شبها برای جلوگیری از فرار این کارگران اجباری در های اتاقها را  قفل می کردند. علاوه بر اینها ازدیاد طبیعی جمعیت و مهاجرت طبیعی از روستاها نیز عامل ازدیاد عرضه نیروی کار بود .( ضمیمه شماره یک )

5- سطح دستمزد پایین درحد بخور و نمیر در صنایع و معادن و کار طاقت فرسا ی طولانی زنان و کودکان در معادن و کارخانجات در شرایط جهنمی. بعبارت دیگر شرایط نوعی بردگی دسته جمعی بر نیروی کار حاکم بود که حتی در سال 1800 کارگران مانند 1700 زندگی میکردند.

6- بهره برداری (استثمار) از منابع عظیم طبیعی و کشاورزی قاره آمریکا و مردم آن. دو سال قبل از انتشار کتاب ثروت ملل (1776) 2/2 میلیون سفید پوست و 330 هزار سیاه پوست در سرزمین اصلی آمریکا زندگی میکردند که نیمی از همه سفید پوستان کار خود را قبلاً با امضاء قراردادهای چهار تا شش ساله در مقابل خرج سفر به آمریکا ، غذا و مسکن پیش فروش کرده بودند و از نظر شرایط زندگی و حقوق و آزادیها ، وضعیتی مانند بردگان سیاه پوست داشتند.(ضمیمه شماره دو )

7- گسترش بازارها – روابط استعماری و استثماری با قاره آمریکا ( حذف رقابت سایر قدرت های اروپائی). بعد از انقلاب انگلستان در نیمه قرن هفدهم دولت آن کشور تحت کنترل طبقات سوداگر و تاجر درآمد و قوانین دریانوردی سال 1651 و1660 ، ضمن مقررات ریزی و قانون گذاری برای فعالیت های دریایی، امکان تبدیل مرکانتیلیزم  انگلیس از قدرت داخلی به حکومت سازی در خارج را فراهم ساخت. تاکتیک مؤثر حفظ قدرت و منافع برای تجار و سوداگران انگلیس ، دور کردن و دفع نفوذ خارجیان مخصوصاً هلندیها بود و برای این هدف ساختن کشتی های بزرگتر و تربیت دریانوردان بیشتر مورد توجه قرار گرفت . قوانین فوق مقرر می کرد که تمام کالاهای وارده و صادره از کلنی ها باید توسط کشتی های انگلیسی انجام شود( انحصار حمل و نقل )، انحصار تجارت کلنی ها ، در آمد دولت و سوداگران را افزایش داد.علاوه بر این لیستی از کالاهای صادراتی کلنی ها (مواد اولیه مهم)،که انحصاراً می بایست مستقیماً به انگلستان فرستاده شود تهیه شد که تضمینی برای رسیدن مواد اولیه مرغوب به صنایع انگلستان بود و در مقابل کالاهای ساخته شده صنعتی یعنی کالاهای وارداتی کلنی ها از انگلیس حمل می شد و این نوع سیاست بازرگانی و حمل و نقل در ذات در تضاد با فلسفه" لسه فر" آدام اسمیت بود. (ضمیمه 3- سیاست های حمایت صنعتی انگلستان در قرن هیجدهم)

ولی در هر حال سه جنگ با هلندیها (74-1652) و جنگ های متعدد با اسپانیا و فرانسه (1713  / 68-1740و63-1756) تسلط انگلستان بر تجارت دریائی را تضمین کرده بود. ولی آدام اسمیت فقط نوشت دفاع از این سیاست دریائی و تسلط بر کلنی ها برای مردم انگلیس هزینه فراوان دارد و با قبول آزادی تجارت، این مخارج حذف می شود.

8- تغییرات قوانین و مقررات سنتی در جهت خدمت به منافع افراد و گروههای حاکم و تقسیم قدرت بین آنها. مثلاً اشرافیت زمین دار حاکم، نیروی محرکه حصارکشی بود که  ظاهراً طبق قوانین مصوب مجلس انجام شد ولی کنترل مجلس در دست اشراف بود .

 

نتیجه گیری

تئوری یا دکترین نظام اقتصاد آزاد (رقابتی) آدام اسمیت که از نظر تحلیلی و تخیلی در محدوده خود درست است و در دراز مدت ،رقابت جهت تغییرات و تحولات بازارها را نشان میدهد، در زمان خود به  هیچ وجه جنبه اجرایی نداشت و مخصوصاً به مسئله عدالت و سرنوشت مهمترین عامل تولید یعنی کار توجه ندارد.  در قرن هیجدهم ، انگلستان با تسلط بر سه قاره هیچ مانعی برای توسعه نداشت و آدام اسمیت با پذیرش ساختار اجتماعی و سیاسی موجود و نحوه توزیع منابع اقتصادی (مخصوصاً  زمین) بین چهار قدرت حاکم( سلطنت – اشرافیت – کلیسا – سرمایه داران و تجار) و ارتباط دادن ذهنی و فلسفی ساختار اجتماعی ، سیاسی و تسلط بر منابع مادی وفیزیکی با خواست خداوند ، در واقع تئوری توسعه خود را در گرداب تشنجات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در حال غلیان در مقیاس جهانی غرق می کرد که انقلاب در فرانسه ، انقلاب کلنی ها در آمریکا ، قیام ها ی مردم هندوستان و آفریقای جنوبی در قرن نوزدهم و مخصوصاً انقلاب کارگری اروپا ( دهه 850 ) و بالاتر از همه ظهور مارکسیسم از 1850 به بعد ، عکس العمل طبیعی انسان( نیروی کار ، روشنفکران ، فلاسفه و ... ) در مقابل بی توجهی به عدالت و مسئله توزیع حاصل پیشرفت و ترقی اقتصادی، بین همه مردم بود.

از طرف دیگر بقول جرج استیگلر(George J. Stigler) اقتصاددان مشهور، درمقدمه تازه بر کتاب ثروت ملل (چاپ 1976 دانشگاه شیکاکو) غریزه نفع شخصی که اقتصاددانان مدرن آن را رفتار انسان بر پایه حداکثر کردن فایده یا مقبولیت لقب داده اند ، همیشه و در همه جا در کتاب ثروت ملل حاضر است و اسمیت آن را بعنوان چراغ  راهنما ی کلیه رفتار انسان در انتخاب شغل ، انتخاب نوع کشت توسط زارع و حتی چگونگی رفتار رهبران انقلاب آمریکا ( که درزمان نگارش کتاب ثروت ملل در حال غلیان بود) حاضر و مسلط می داند (2-3) ، مقدمه XI-XII )شناخت غریزه تعقیب نفع شخصی بعنوان پایه و اساس رقابت در همه امور و تصمیمات در دهه 1770،امروز بعنوان دارونیزم اجتماعی(اقتصادی)لقب گرفته است.ریچارد برودی((Richard Brodie (19) از طراحان مایکرو سافت در کتاب ویروس مغز (Virus of the Mind) چهار غریزه اصلی هر موجود زنده را غذا، دفاع ، حمله و تولید مثل می داند که نفع طلبی و ثروت جوئی انعکاس آنها است. تکامل ژنتیکی ، این غرایز را در وجود هر جاندار طی میلیونها سال تکامل در DNA ، برای زنده ماندن ژن ها ایجاد و پرورانده است. آنچه که بعنوان نتیجه تکامل بیولوژیک بصورت انتخاب اصلح یا زنده ماندن مناسب ترین موجود در دنیای رقابت بین موجودات ،توسط داروین در اواسط قرن نوزدهم ارائه شد، در عصر ما با پیشرفت علم ژنتیک و کشف دنیای DNA بصورت زنده ماندن و تکثیر مناسبترین DNA ها خلاصه شده است. بنابر این وجود رقابت در بین DNA ها، برای زنده ماندن و ایجاد مثل خود (Replicate) لزوماً به معنی تساوی آزادی در رقابت نیست . قوی ترین و مناسب ترین DNA زنده می ماند و مثل خود را تولید می کند و بقیه محو می شوند و به این ترتیب در طبیعت انتخاب اصلح یا زنده ماندن مناسب ترین ها یا قوی ترین اتفاق می افتد .

در جوامع بشری همیشه برای غذا و یافتن فرصت تولید مثل ،جنگ و دفاع وجود داشته است ولی آزادی یک مفهوم انتزاعی ذهن انسان است که مطلوب بودن آن برای رقابت، دادن فرصت به قویتر برای استفاده از عوامل قدرت خود برای نابود کردن ضعیفتر است. به مفهوم ژنتیکی امکان باشد که DNA مناسبتر و قوی تر بدون مانع زودتر و سریعتر مسلط شود.

بنابر این رقابت برای کسب برتری مادی ( غذا ، قدرت ) یک غریزه مشترک در تمام جانوران است و چسبیدن به آن هیچ ارزشی که در شأن انسان باشد به رقابت نمی دهد . رقابت مورد نظر انسانها باید با رقابت حیوانی فرق داشته باشد و به همین دلیل، برای رقابت در شان انسان و مفید برای جامعه انسانی، ضروریات و شرایطی لازمی از همان قرن هیجدهم توسط انسان دوستان و جامعه شناسان حتی اقتصاددانان پیش بینی شده است .

 

اما بکارگیری زیرکانه واژه رقابت از علوم طبیعی و چسباندن آن به آزادی ، یک مفهوم انسانی ، و تبلیغ دکترین نظام اقتصاد آزاد و رقابتی، بعنوان حربه ای در دست حکومت های استعماری در قرن هیجدهم ، در واقع خلع سلاح روحی ملت ها و نهضت های استقلال طلبانه در مقابل هجوم تسلط خواهانه اروپائیان زودتر دست یافته به تکنولوژی ، سرمایه و ابزار تولید و مدیریت برتر برای قرن نوزدهم و بیستم بوده است . از طرف دیگر به نظر می رسد دخالت دادن تقدیر و خواست آسمانی در شکل گیری  تأسیسات اجتماعی موجود و ضرورت حفظ این تأسیسات ( نظام سلطنتی ، تسلط کلیسا ، اشرافیت و ... ) و بر حذر داشتن مردم از حمله به این نهادها و اعلان خطر مجازات در آن دنیا ، برای مصرف عوام و کاهش فشار بر این نهادها در شرایط رواج روبه رشد افکار آزادیخواهانه رادیکال بوده است. محافظه کاری اجتماعی اسکاتلندی و تراشیدن جنبه های ایمانی و خداشناسی برای آن ، شاید برای عده ای ، انعکاسی از سنت اخلاقی اسکاتلندی روز بود ولی خود اسمیت اعتراف می کند که چسباندن این تأسیسات اجتماعی به میل و اراده آسمانی ، آنها را برای عامه مردم قابل قبول تر می کند و بنابر این قواعد اخلاقی حاکم و پا برجا، با مخالفت کمتری مواجه می شود که این خود یک نوع سوء استفاده از اعتقادات دینی مردم  (استفاده ابزاری) برای حفظ نظام سرمایه داری – امپریالیستی موجود انگلستان است که در افکار اسمیت دیده می شود . ( 20) 181-6 و صفحه 294- (5)

آنچه که جوامع صنعتی قوی و قویتر شده اروپا و دنیای سرمایه داری غرب ، پرورانده شده بر پایه دارونیزم اقتصادی و افکار آدام اسمیت را تعدیل ، قابل تحمل و در مواردی انسانی کرد ،درک این نکته بود که بقول دیدرو و دوهوالباخ قبول تأسیسات تاریخی
( سلطنت ، اشرافیت ، کلیسا و طبقه سودگر وابسته )عدم تساوی تاسیساتی شده (Institutionalized) ناشی از توارث تملک زمین و اموال و مناصب و مشاغل را بوجود میاورد و با ترغیب ارتکاب جنایت و انسان گریزی ، نظم سیاسی و نظم اخلاقی را مختل می کند . انسان مورد تبعیض قرار گرفته جریحه دار است. کسی که مالک چیزی نیست ، هیچ سهمی از جامعه ندارد . چگونه می توان از یک انسان مستمند و بیچاره که هیچ یک از اصول زندگی اجتماعی و اخلاقیات واقعی را در هیچ مدرسه ای نیاموخته است ، انتظار داشت که شاهد و ناظر ساکت زندگی اشرافی ، فراوانی و سر کیسه کردن غیر عادلانه مردم توسط افراد فاسد و فرصت طلب و مال اندوز باشد  که فقر و بدبختی توده ها را مسخره کنند و کوششی برای کاهش آلام و بدبختی آنان بعمل نیاورند. (21) از این رو برداشتن موانع از سر راه انسانها ( نیروی کار) برای رقابت ، برای بحساب آمدن از راه قدرت بخشیدن به آنها از راه سرمایه گذاری در آنها برای داشتن جسم سالم و مغزی قوی و کمک به آنها برای پیدا کردن قدرت

چانه زنی در مقابل صاحبان سرمایه و مالکان ابزار تولید در قرن نوزدهم مورد توجه قرار گرفت . اگر شصت ساعت کار در هفته در محیطی تاریک و غیر بهداشتی با مزد حداقل ضروری برای پر کردن شکم و زندگی و بیتوته کردن و تولید مثل ، در اواخر قرن هیجدهم، امروز به 35 ساعت کار در هفته در بهترین شرایط تبدیل شده است و دولتها حداقل دستمزدها را آن مقدار میدانند که برای داشتن یک زندگی خوب و قابل قبول یک انسان ضروری است، یا بطور وسیعتر جامعه خود را نسبت به حفظ جان و سلامت انسان از قبل از تولد متعهد میداند و در جسم و مغز و محیط زندگی او سرمایه گذاری می کند که به یک شهروند مسئول رشد یابد و بطور مؤثر در تعیین سرنوشت خود شرکت کند به این دلیل است که معنی و مفهوم دموکراسی یعنی آزادی و برابری همه انسانها در تعیین سرنوشت خود مورد قبول جامعه قرار گرفته و سرمایه گذاری در شهروندان مخصوصاً طبقات پایین را کلید مؤثر کردن مشارکت آنان در تعیین سرنوشت خود میداند و یا بطور خلاصه و حداقل در سطح تئوری دنیای پیشرفته جامعه ای را دموکراتیک میداند که همه اعضاء آن در تعیین سرنوشت خود بطور مؤثر و برابر شرکت کنند و یک نفر بحساب آیند و هیچ کس بعلت ثروت و در آمد و نسب و نسبت و شغل و نژاد و رنگ پوست خیلی بیش از یک نفر بحساب نیاید . قوانین مالیاتی ، قوانین ضد تبعیض ، تساوی در مقابل قانون ، شفافیت تصمیمات و عملکرد حکومت ، تفکیک قوای سه گانه و آزادی اطلاعات جملگی با هدف تعدیل نابرابری ها و تضمین جلوگیری از ازدیاد فواصل و حرکت بسوی برابری از نظر حقوق و داشتن فرصت مساوی واقعی برای رقابت است و البته همه این تحول ها در سایه دستیابی مردم به حق رای ، حق انتخاب کردن نمایندگان واقعی طرفدار منافع خود و وجود آزادی در اعمال حق رای و روی کار آوردن دولت های دارای برنامه اصلاحات سیاسسی و اقتصادی و اجتماعی بوده است وکلید موفقیت در جلب مشارکت همگانی رواج تشکل گرائی از ابتدائی ترین سطح ( در مدرسه ابتدائی ) تا بالاترین سطح یعنی وجود و حضور مؤثر احزاب در سطح کشور است .

تجربه کشورهای اروپائی مخصوصاً ممالک اسکاندیناوی نشان داده است که بین آزادی ، رشد اقتصادی کشور و سطح زندگی مردم رابطه مستقیم وجود دارد . در این ممالک مردم بیش از 50% درآمد خود را مالیات می پردازند ولی سطح زندگی و رشد اقتصادی آنها بالاترین است و مردم کمترین درجه مداخله دولت در امور زندگی شخصی خود را دارند .اما همه این تحولات بر مبنای قبول عمومی این اصل صورت گرفته است که هر تصمیم اجتماعی وجمعی باید بر پایه توجه به نفع عموم و کل جامعه اتخاذ شود و در همان زمان ( دهه 1770) دانشمند ، فیلسوف و استاد اللهیات انگلیسی ژوزف پریستلی ( 1804-1733) نوشت که اگر در آنچه که به جامعه و حکومت مربوط است نفع جامعه و عموم استاندارد عمل و تصمیم گیری باشد نه تنها طبیعی ترین و منطقی ترین مقررات را پذیرفته ایم بلکه این طرز انتخاب منطق دیگری نیز دارد و آن شناخت نفع عموم و اجراء آن است. اما اطمینان عمومی از هر یک از دو ملاک ادعائی دیگر یعنی آنچه که خدا دستور داده و یا سابقه و تاریخ حکم می کند بسیار مشکل است .ولی در مقابل اطمینان آنچه را که بیش از همه به نفع جامعه است کلاً خیلی آسانتر می توان تشخیص داد هر چند این روش نیز مشکلات اجرائی خودش را دارد . (22) صفحه 23 و 6 صفحه 156

بحران مالی اقتصادی جهانی سال 2008 که هنوز ادامه دارد و همه کشورهای صنعتی جهان را با مشکلات عظیم مواجه کرده است، تذکار به موقع و بجائی است که دنیا باید از دیسلیپین اقتصاد ( تئوری اقتصادی ) سنتی بر مبنای پیش فرض های تنگ نظرانه حداکثر کردن سود شخصی انسان فرضی و حسابگر آدام اسمیت دست بردارد و به مدل های عقلانی و سیعتر و فراگیر و انسانی تر ، واقعی تر و بلند نظرانه روی آورد .

کمیته نوبل در سال 2008 با دادن جایزه نوبل اقتصاد به پل کروکمن از مخالفین سرسخت سیاست های اقتصادی بوش پسر وجمهوری خواهان و مکتب شیکاکو ( نئو کلاسیک ها ) کرایش به سوی اقتصاد کینزی را آغاز کرد ولی تحول واقعی فکری کمیته نوبل در سال 2009 با دادن جایزه نوبل در اقتصاد به دو نفر اولیودریلیا مپسون و اولینوراوستروم به نمایش گذاشته شد که شکست بازار و دولت هر دو را یکجا بنمایش گذاشته اند .

این دو نهادگرا بقول کمیته نوبل " فهم ما را از نهادهای غیربازار تقویت کرده اند " اولینوراستروم صداقت، نیکوکاری ، وفاداری به سازمان را از عوامل مؤثر در موفقیت می داند . این دو نویسنده بجای پیش فرض های تنگ نظرانه حداکثر کردن سود شخصی ، توجه به عواملی غیر از نهاد بازارو رقابت مانند چگونگی مدیریت مشترک منابع ، استفاده از جامعه شناسی و حقوق ، صیانت محیط زیست را مطرح ساخته اند . این دو نفر علم اقتصاد را از چهارچوب تنگ نظرانه و ریاضی زده و عقلانیت دکم مرسوم که خود را در چهارچوب متغیرهای ثابت فیزیکی محبوس کرده است، نجات میدهند و راه را برای پذیرش اقتصادگسترده که کرامت انسان ، کاهش شکاف های درآمدی  و دارائی و صلح با محیط زیست سالم را همراه با بهبود زندگی همه انسانها ، مورد توجه قرار میدهد می گشایند . بعبارت دیگر امروز دیگر اقتصاد بی توجه به علوم اجتماعی دیگر مطرح نیست و نه تنها در توزیع منابع مدیریت جمعی باید مورد توجه قرار گیرد ، بلکه سازمان بندی و تصمیم گیری در باره فعالیت های اقتصادی و توزیع منابع باید شبیه انجمن های تعاونی باشد .

 آنچه که ما در ایران احتیاج داریم تبلیغ و راه بازکردن بیشتر برای نظام اقتصاد آزاد و به اصطلاح رقابتی از نوع قرن هیجدهم انگلستان نیست. دارونیزم اقتصادی و نفع طلبی شخصی در نظام سیاسی دیکتاتوری همیشه خود را حفظ و رشد کرده است {1} و امروز علیرغم همه حرفها و وعده ها، این روحیه کاملاً بر همه امور و دستگاهها مسلط است .

 آنچه که عملاً به فراموشی سپرده شده ، احیاء فرد انسان ایرانی برای مطرح کردن خود ، دفاع از حق خود و قدرت یافتن برای چانه زنی در مقابل افراد و سازمان ها و گروههائی است که طالب کار و خدمت او هستند . اگر افراد فرصت طلب و مال اندوزی فقط از آدام اسمیت و آموزش های مصنوعی او درس می گیرند، وقت آن است که مصلحین اجتماعی و دم زنندگان از " عدالت" و مدعیان طرفداری از آزادی و برابری انسانها ، یک  بار از تجربه یکصد و پنجاه ساله مردم اروپا در ساختن جامعه ای متعادل و انسانی درس بگیرند.

اقتصاد خوانده ها ی اولیه ایرانی در اروپا که " دست نامرئی " آدام اسمیت را برای مردم ایران سوغات آوردند اولاً کمتر  به شرایط ضروری تحقق نظام اقتصاد آزاد توجه داشتند و در باره آن کمتر نوشتند ثانیاً هرگز پیش فرض های آدام اسمیت در باره تخیل " دست نامرئی " مرتبط با دیدگاه فلسفی و مذهبی ، اجتماعی و سیاسی او را مطرح نکردند و ثالثاًً تضاد درونی دکترین نظام اقتصاد آزاد (رقابتی) با ثبات و دوام سلطنت و اشرافیت و تسلط کلیسا بر منابع و بر افکار کل جامعه را ، با تلاش انسانها برای آزادی ، برابری و عدالت یا دموکراسی که درهمان سالها در غلیان بود هرگز ندیدند و برای اقتصاد خوانده های سوداگر فعلی و شرکاء  عوامل اجرائی همکار در حاکمیت و مسلط بر اقتصاد،  ارثیه ای شوم بر جا گذاشتند که حاصل عملکرد آنها برای یک ملت هفتاد و پنج میلیون نفری علیرغم چهارصد میلیارد دلار درآمد کار نکرده نفتی تنها در پنجسال اخیر ، زندگی شش میلیون نفر در فقر مطلق و چهل و دو میلیون نفر در زیر خط فقر نسبی است . در حالیکه عدالت ، مخصوصاً عدالت اجتماعی محوری ترین موضوع بحث انسانهای فرهیخته از یکصد و شصت سال قبل در اروپا بوده است و در ایران نیز غیر از سوابق تاریخی صد ساله ، استقرار عدالت ، یکی از سه رکن اولیه و پایه ای انقلاب سال 1357 بود.

 {1} بهترین نمونه این طرز عمل فشار دائم برای بی ار



ارسال محتوا به دوستان نظرات خود را در رازنامه ثبت کنید                به اشتراک گذاری محتوا در فیسبوک به اشتراک گذاری محتوا در گوگل پلاس به اشتراک گذاری محتوا در لینکدین به اشتراک گذاری محتوا در توی تر

مشخصات ثبت اطلاعات

مدیریت رازنامه

مدیریت رازنامه

تاریخ ثبت:
1389/09/06
بروزرسانی:
1389/09/07
آخرین مشاهده:
1403/10/06

نظرات و پیشنهادات


دریافت آخرین اطلاعات رازنامه
با ثبت پست الکترونیکی خود و یا دوستان خود همیشه از آخرین اطلاعات سایت آگاه شوید.

دریافت آخرین اطلاعات رازنامه

پرسش ها و پاسخ ها

    با عرض سلام و خسته نباشید در صورتی شرکتی به عنوان اسپانسر با ما مشغول فعالیت باشد از نظر اداره مالیاتی پول های واریزی از طرف اسپانسر به چه صورت شناسایی میشود ؟ آیا معاف از مالیات است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    باسلام من کاردان دامپزشکم باشراکت مرغداری خریدیم مرغدار نمونه کشور شدم سرم کلاه گذاشتن مرغداری رو فروختن .میخوام کار شروع کنم نمیدونم چیکار باید بکنم.از مردم فراری شدم میترسم با هر کس کار کنم سرم کلاه

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    سلام،وقت بخیر زمانی که لیست تعدیل حقوق تهیه می گردد و حقوق و عیدی از مالیات معاف می گردند در سیستم حسابداری چطور باید مالیات حقوق را کسر کرد متشکرم

    احمد نورمحمدی
    احمد نورمحمدی  ( راهبری سیستم های حسابداری - مالیاتی مشاور مالی مالیاتی شرکت های دانش بنیان )

    سلام وقت بخیر من دوتا حساب دارم به نام پیش دریافت عوارض و ارزش فزوده و پیش پرداخت عوارض و ارزش افزود موقع پرداخت ارزش افزوده و عوارض چطوری سند بزنم و این که چرا تفاوت ارزش افزوده خرید من و ارزش ا

    مانوئیل یوحنائی
    مانوئیل یوحنائی ( حسابداری مالی و مالیاتی -حسابداری صنعتی - حسابرسی - حسابرسی داخلی  )

    سلام ، وقت بخیر نحوه سند زدن پرداختی بیمه تامین اجتماعی به چه صورته ؟ بدون این که تو لیست حقوق و دستمزد بیام ه صورت جداگانه چطوری ثبت بزنم؟

    احمد نورمحمدی
    احمد نورمحمدی  ( راهبری سیستم های حسابداری - مالیاتی مشاور مالی مالیاتی شرکت های دانش بنیان )

    سلام به مشاور محترم من تازه دیپلم در رشته حسابداری گرفته ام نمی دانم به تحصیل در دانشگاه ادامه دهم یا خیر ؟ با توجه به اینکه بیکاری در مقطع دانش آموختگان عال زیاد است چه کنم ؟ لطفا" رهنمایی بفرمائید

    عیسی ذوقی
    عیسی ذوقی ( مشاور بازرگانی، مالی ومالیاتی  )

    سلام و وقت بخیر برای استارت آپ ها و کسب و کارهای الکترونیک آیا معافیت مالیاتی وجود دارد؟ در صورت تایید، نحوه استفاده از معافیت چگونه است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    با سلام خدمت جنابعالی چنانچه پروانه بهره برداری کارگاه یا کارخانه ای که در شهرک صنعتی به نام فرد باشد ولی همین شخص مدیرعامل شرکتی باشد که در همان کارگاه مشغول تولید است و برای آن شرکت دفاتر قانونی تهی

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    سلام و وقت بخیر برای استارت آپ ها و کسب و کارهای الکترونیک آیا معافیت مالیاتی وجود دارد؟ در صورت تایید، نحوه استفاده از معافیت چگونه است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    با سلام خدمت استاد محترم برای آموزش کارکنان در دوره آموزشی اکسل در حسابداری میخواستم ببینم چطوری باید با شما هماهنگی کنیم. با تشکر

    مهدی مقدسی
    مهدی مقدسی ( مشاوره مالی ،حسابداری و حسابرسی مالی و مالیاتی ،قانون مالیات های مستقیم. اکسل .قوانین بازار سرمایه، )