منبع: |
تابناک |
تاریخ: |
1389-08-06 |
به گزارش ایسنا، رییس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در اولین همایش ملی مدیریت راهبردی تحقق چشمانداز 20 ساله که در دانشگاه عالی دفاع ملی برگزار شده بود با اشاره به اهمیت سند چشمانداز برای کشور گفت: وجود سند چشمانداز امری ضروری است و باعث میشود که حرکتهای مختلف نظام در ابعاد مختلف جهتدهی شود و حرکتها با جهتگیری متوجه هدف واحدی شود و در واقع وجود سند چشمانداز میتواند به هماهنگ شدن حرکتها کمک کند به نحوی که حرکتها مکمل یکدیگر باشند و یکدیگر را خنثی نکنند؛ موازیکاری صورت نگیرد. وی با بیان اینکه چشمانداز باید دو خصوصیت داشته باشد اول اینکه آرمانگرا باشد و دوم واقعبین باشد، گفت: یعنی باید در حقیقت توازنی بین آرمانگرایی و واقعیتگرایی در چشمانداز در نظر گرفته شود. حداد عادل افزود: در این جا میخواهم دربارهی واقعیتهای کشور که به مدیریت راهبردی مربوط میشود بحث آسیب شناسی مطرح کنم. معمولا میبینید که بین دولت و مجلس در مورد لوایح و طرحهای کلان اختلاف نظر وجود دارد و این امر فقط مربوط به دولت دهم و مجلس هشتم نیست. همیشه بوده ولی شدت و ضعف داشته است. در همین یکی دو سال اخیر چقدر ما شنیدهایم که مجلس و دولت بر سر قوانین کلان و امور راهبردی مانند هدفمند کردن یارانهها یا قانون برنامه، مقابل هم قرار گرفتهاند و ارتباطشان به یک مویی رسیده ولی پاره نشده ولی ضعیف بوده و بزرگان، مصلحتاندیشی کردهاند و این اختلاف ترمیم شده است. وی افزود: این یک امر دائمی است چرا که دولت یک چیزی میخواهد و مجلس چیز دیگر میگوید. اگر بخواهیم این موضوع را صرفا به بحثها و کشمکشهای سیاسی تقسیمبندی کنیم و با این نگاه به این موضوع توجه کنیم به نظر مساله را ناقص دیدهایم و ریشهدارتر از این است که فقط به خوبی و بدی افراد ربط داشته باشد. البته روحیههای افراد نیز موثر است و این که چه کسی رییس جمهور است. چه کسانی در مجلس هستند. چه جریانی اکثریت را در مجلس دارا است. ریاست مجلس چگونه است. فراکسیون اکثریت مجلس چگونه عمل میکند و اینکه دولت چه دیدگاه و خطی داشته باشد ولی یک علت مهمتر وجود دارد که اگر فکری برای آن نشود، این داستان همیشگی خواهد بود. رییس کمیسیون فرهنگی مجلس خاطرنشان کرد: مجلس و دولت ما برخاسته از یک منبع، ریشه و جایگاه واحد نیستند. البته ممکن است یک عده در مجلس اکثریت را تشکیل دهند مثل مجلس ششم و اسم خودشان را بگذارند اصلاحطلب همچنین مانند مجلس هفتم و هشتم که اکثریت اسم خود را اصولگرا گذاشتند. یک کسی هم در انتخابات ریاست جمهوری رییس جمهور شود و یک موقع مثل مجلس ششم رییس جمهوری که مسوولیت را بر عهده دارد، دوست داشته باشد اسم خود را بگذارد اصلاحطلب. ولی ممکن است یک کسی دوست نداشته باشد که اسم بگذارد و بگوید که اصولگرا است یا اصلاحطلب و در واقع کسی که دولت را تشکیل میدهد، خود را مرتبط با جمعیت داخل مجلس نداند و در واقع ربطی به جمعیت داخل مجلس نداشته باشد یا ربطش کلی باشد. در حد کلیات و یک اسم باشد. وی افزود:اتفاقی که اکنون در کشور ما رخ میدهد این است که مثلا دولت لایحهای تنظیم میکند به نام هدفمند کردن یارانهها. در زمانی که این لایحه در دولت در حال بررسی بود، من در مجلس هفتم بودم و من که رییس مجلس بودم و دیگر نمایندگان مجلس از این موضوع اطلاعی نداشتیم که دولت میخواهد چنین کار عظیمی بکند و یک باره دولت اعلام کرد که میخواهد چنین لایحهای را به مجلس ارسال کند و چنین تصمیمی گرفته است. و دائم این اتفاق تکرار میشود. دولت یک فکرهایی دارد. برای برنامه، قانون برنامه میدهد. مجلس نیز از اول برنامه شروع میکند به بررسی کردن آن برنامهای که از سوی دولت داده شده است و در واقع مجلس و دولت اصولگرا هستند ولی با هم اختلاف دارند. وی گفت: در برخی از کشورهایی که رییس جمهور و هم مجلس برآمده از یک حزب هستند، مثل ترکیه که نزدیک ماست، عبدالله گل و اردوغان به حزبی تعلق دارند که اکثریت نمایندگانی مجلس نیز به آن تعلق دارند. در نتیجه اگر روزی قرار باشد یک قانون کلان مثل هدفمند کردن یارانهها یا قانون برنامه بیاید در مجلس تصویب شود و بعد به دولت ابلاغ شود، قبل از ارائه به مجلس در حزب در مورد آن بررسیهای لازم میشود، نمایندگان خود را متعهد به آن میدانند و دولت نیز خود را به اجرای آن ملتزم میداند. چون در حزب قبل از ارائه به مجلس بررسی شده و آنها همه در یک حزب هستند و در واقع حزب نقش مادری را ایفا میکند که دو فرزند دارد که یکی به مجلس رفته و نماینده است و دیگری به دولت رفته و دولت تشکیل داده است و برنامه قبل از ارائه به مجلس در حزب پخته میشود و نماینده از آن موضوع آگاه و خود را متعهد به آن و دولت نیز خود را ملتزم به اجرا میداند و این طور نیست که مجلسی بر سر کار باشد که از حزبی بیرون نیامده باشد. حدادعادل خاطرنشان کرد: البته نمیخواهم در مورد تحزب در جمهوری اسلامی ایران صحبت کنم و نسخهای بپیچم که حزب داشته باشیم یا نداشته باشیم. آثار آن را گفتم. ما درست است خودمان را اصولگرا میدانیم اما حزب اصولگرا نداریم و این طور نیست که اصولگرایان بیرون از مجلس و دولت نشسته باشند و در یک اتاق فکری و جایی تحت عنوان حزب اصولگرایی بیایند و بر اساس مبانی مشخص انقلاب اسلامی و علمی، برنامهها را تدوین کنند و اینکه مثلا بگوید این برنامه اقتصادی ماست و هر نمایندهای که اسم خود را اصولگرا گذاشته و مرتبط با این تشکیلات است، خود را متعهد به این مبانی بداند و دولت هم متعهد به اجرا باشد. وی ادامه داد: در ایران این گونه است که یک آدم خوبی پیدا میشود به او میگویند حاضری نماینده مجلس شوی و او نیز بعد از کمی بررسی میگوید بله. تبلیغات انجام میشود و فرد نماینده مجلس میشود. از طرف دیگر نیز فردی برای عضویت در دولت دعوت میشود و به عنوان وزیر معرفی میشود و در واقع نه وزیر و نه مجلس به جایی مرتبط نبوده است. شاید شما اغراق و مبالغه در صحبتهای من ببینید. شاید واقعا این گونه باشد و فکر کنید کمی اغراق است ولی خالی از واقعیت نیست. یعنی همسویی منطقی مبتنی بر اصول و مبانی و منطبق بر برنامه در دولت و مجلس نیست. دولت یک سازی میزند و مجلس نیز یک ساز دیگری و این را باید علاج کرد. حداد عادل تصریح کرد: مادامی که پشت سر دولت و مجلس یک جای واحد نداشته باشیم، دولت و مجلس در کلیت همسو نشوند و هماهنگی وجود نداشته باشد این داستان تا ابد ادامه خواهد داشت و ربطی ندارد چه کسی رییس جمهور باشد و چه کسی نماینده و من این را یکی از مشکلات میدانم. وی ادامه داد: در برنامه پنجم و بحث هدفمند کردن یارانهها دیدید که دولت خیز برداشت که لوایح را پس بگیرد، آیا نماینده میخواهد چوب لای چرخ دولت بگذارد. نه من چنین حسی را ندارم. در مجلس هفتم و هشتم اکثریت مجلس این گونه نبودند و نیستند که صبح که از خانه بیرون میآیند در این فکر باشند که چه برنامهای داشته باشند که کار دولت را خراب کند. آنها میخواهند کار بهتر شود. دولت هم همین طور است. این نماینده مجلس ادامه داد: من موسیقی نمیدانم ولی وقتی که دو ساز زده میشود باید نت واحد داشته باشد ولی این گونه نیست. دولت و مجلس در دو دستگاه متفاوت ساز میزنند. مثلا مجلس در دستگاه ابوعطا ساز میزند و دولت در دستگاه ماهور. وی ادامه داد: ما باید یک سلسله مراتب بین قوانین خودمان تنظیم کنیم و رابطه تولیدی، مولد بودن و مولود بودن در این قضیه فهمیده شود و این در اذهان مدیران کشور جا بگیرد. من بر اساس تجربه هفت مرتبه برای قانونگذاری از کلان تا خرد به ذهنم رسیده است و این گونه فکر میکنم که ترتیب این گونه است، 1ـ قانون اساسی 2ـ سند چشمانداز 3ـ سیاستهای کلی 4ـ قانون برنامه 5ـ قانون بودجه 6ـ قانون عادی و 7ـ آییننامهها را داریم و ذیل آییننامهها بخشنامههاست که اینها مرتبط به اجراست. اکنون میبینیم که اینها در سیاستگذاریها به هم ربط ندارند یا ربطشان واضح نیست. مثلا هر زمانی که قانون بودجه میآید، آن را به صورت کلی به قانون برنامه ربطش میدهند ولی قانون برنامه در آن ظهور ندارد. یا وقتی قانون برنامه نوشته میشود ربطش به سیاستها و چشمانداز کلی است. وی گفت: معتقدیم که تخصصی به نام مدیریت راهبردی میتواند قانون اساسی، چشمانداز و سیاستهای کلی را ترجمه اجرایی کند و در حال حاضر چنین تخصصی در نظام ما نادر است و این تخصص بر کارهایی که میکنیم حاکمیت ندارد و نتیجه آن این میشود که چشمانداز نوشته میشود به صورت محترم کنار گذاشته میشود. سیاستهای کلی نوشته میشود کنار گذاشته میشود. قانون برنامه نوشته میشود کنار گذاشته میشود. قانون بودجه نوشته میشود آن هم همین طور. آنها دانههای تسبیح هستند ولی نخ تسبیحی از بین آنها رد نشده است که آنها را به هم ربط بدهد. حدادعادل ادامه داد: مجلس آمد و در قانون برنامه آورد که رییس جمهور موظف است سالانه گزارش پیشرفت قانون برنامه را به مجلس بدهد. من از دانشجویان دکترای مدیریت راهبردی خواهش میکنم که این موضوع را به عنوان پایاننامه بگیرند و بررسی کنند و در مجلس تحقیق کنند که از وقتی این قانون در برنامه مصوب شده که رییس جمهور باید از پیشرفت اجرای برنامه گزارش بدهد، اولا چند بار این قانون اجرا شده و یا رییس جمهورهایی که ارائه گزارش کردهاند، چه گفتهاند صحبتهای آنها را تحلیل محتوا کنند و در واقع این دانشجو به عنوان یک واقعیت این موضوع را بررسی کند. گرچه این سخنانی که گفته میشود تلخ است ولی آسیب شناسی است، خرده نگیرید. رییس کمیسیون فرهنگی مجلس خاطرنشان کرد: قدرت نظام به آن مقداری است که جرات میکند با ضعفهای خود روبهرو شود. اگر جرات کردیم و گفتیم که اینها عیب ماست نشانه ضعف ما نیست. بیچاره نیستم، در فکر چارهام. بیچاره کسی است که در فکر چاره نیست. اینها واقعیت است. بروید تحقیق کنید که چند بار اتفاق افتاده که رییس دولتی گزارشی از پیشرفت برنامهها که یک تکلیف است ارائه داده و چه صحبتهایی مطرح کرده یعنی صحبتهایش را تحلیل محتوا کنید. وی خاطرنشان کرد: دو سه سال است که نه مجلس اصرار میکند که گزارشی ارائه شود و نه دولت تمایلی برای ارائه گزارش نشان میدهد و آن موقعی که تظاهر به اجرای قانون میشد بروید ببینید که چه گفتند. گزارشهایی که داده شد چقدر مستند به برنامه بود. مثلا از حدود 50 دقیقه سخنرانی، چقدر نطق و سخنرانی گفته شد، داخل موضوع بود. مثلا در مجلس ششم موضوع گزارش میزان پیشرفت در اجرای برنامه بود ولی محتوای مطلب چیز دیگری بود و این نشان میدهد که یک جای کار ما لنگ است. مثلا سازمان برنامه و بودجه نمیدانم چون اسم آن مرتبا عوض شده، اسم دقیق آن یادم نمیآید. آن مرحوم هرچه بود خوب یا بد، کاری ندارم اگر میخواست خوب باشد باید کارش این میبود که مدیریت راهبردی را اعمال میکرد. وی در بخش دیگری از صحبتهای خود به بحث قانون برنامه اشاره کرد و گفت: قانون برنامه چگونه باید نوشته شود. بنده سه دوره در مجلس بودم و در این مدت دو قانون برنامه به مجلس آمده، در مجلس ششم و مجلس هشتم. سوال میکنم فرق قانون برنامه با قانون عادی چیست و این که چه مطالبی باید در قانون برنامه بیاوریم که در قانون عادی جای آن نیست. قانون برنامه پنجمی که دولت داده است بخشی از آن شانیت درج در قانون برنامه را ندارد و در حد قانون معمولی است. وی گفت: بعضا یک عده از مسوولان و مدیران دستگاهها و موسسات درجه سه و چهار وقتی قانون برنامه به مجلس میآید، در راهروهای مجلس میچرخند، در کمیسیونها میآیند و تقاضاهایی را مطرح میکنند و میگویند این را در قانون برنامه بگنجانید. مثلا اینکه در مورد موسسه ما فلان مورد را در نظر بگیرید. آنها متوجه نیستند که قانون برنامه چیست؟ قانون برنامه نباید ناظر به مورد باشد. حدادعادل با بیان اینکه بعضا میبینیم قانون برنامهای که ارائه میشود که مطالب خرد و کلان در آن است، گفت: هر وزارتخانهای فکر میکند اگر یک چیزی خوب است، باید در برنامه پنج ساله بگنجد و میدهد به مجلس که تصویب کند من بعضا به شوخی میگویم که این برنامه نیست و میگویم بارنامه است. چون خیلی وسیع و مفصلش میکنید. آنچه که در شان برنامه است، امور زیرساختی است. قانون برنامه فرقش با قوانین عادی باید این باشد که برای زیرساختها برای یک دوره پنج ساله، مصوبه از مجلس بگیرد. برای نوشتن قانون برنامه فکر میکنم که ملاک باید این باشد که چه کاری زیرساختی است و چه کاری جزئی است. وی ادامه داد: وقتی که قانون برنامه چهارم در مجلس تصویب میشد، من خیلی دقت کردم. در مجلس هفتم نیز پیگیری کردم. بروید ببینید که در قانون برنامه چهارم چند وظیفه به عنوان تهیه سند ملی و قانون جامع بر عهده دولت گذاشته شده که آنها را تهیه کند، به مجلس بدهد که تصویب شود و چند تای آن اجرا شده؟ حدود 30 درصد. اگر 100 تا وظیفه برای دولت در این راستا مشخص شده است که بروید مثلا سند ملی و امثال آن را تهیه کند، میبینیم که 30 درصد بیشتر عملی نشده و اگر قانون برنامه نبود چه بسا این 30 درصد نیز عملی میشد. این نماینده مجلس ادامه داد: اسم هرچیز خوبی را گذاشتهایم برنامه ولی به ظرفیت دولت و مجلس توجهی نکردهایم. مجلس در سال بیش از 10 تا 12 قانون جامع نمیتواند تصویب کند. همین قانون اصلاح الگوی مصرف انرژی که در مجلس مطرح است، یک ماه وقت مجلس را میگیرد. مجلس در سال دو ماه تعطیل است و یک ماه نیز صرف بودجه میشود. 9 ماه باقی میماند. در این 9 ماه میتواند 10 الی 12 قانون جامع تصویب کند و در یک دوره چهار ساله نیز 30 تا 40 و از آن طرف دولت نیز گرفتارتر. باید حساب شود ظرفیتها در نظر گرفته شود. چرا که یک آدم خوب را میگویند آدم حسابی. چون کارش حساب و کتاب دارد. آیا ما آدم حسابی در کار قانونگذاری هستیم؟ باید با توجه به ظرفیتها، وظایف را مشخص کنیم. حداد با بیان اینکه باید بین مدیران ارشد کشور نوعی همدلی، همفکری و همزمانی در اجرای قوانین وجود داشته باشد، گفت: در مجمع تشخیص مصلحت نظام هر دو ماه یک بار سیاستهای کلی را در زمینههای مختلف تصویب میکنیم. آیا مدیران ارشد کشور از این سیاستهای کلی خبر دارند. آیا استانداران، معاونین وزرا و مدیران کل که مجری هستند، از این سیاستهای کلی آگاه هستند و واقف بر این مبانی هستند. وی گفت: سالها در مجمع تشخیص مصلحت گفتهام اگر میخواهیم سیاستهای کلی چشمانداز و قانون برنامه و کلا قوانین مادر در کشور در جریان بیفتد و به عنوان گفتمان مسلط مطرح شود، باید هر کسی میخواهد از رده معینی بالاتر مسوولیت بپذیرد، قبل از قطعی شدن حکمش ملزم باشد که در یک دوره آموزشی شرکت کند مثلا معاونین مدیرکل یا مدیرکل به بالا هر کسی خواست مسوول بشود، یک دوره 30 الی 60 ساعته بگذراند و سیاستهای کلی را تعلیم ببیند. معتقدم که دانشگاه دفاع ملی میتواند برای مدیران ارشد که میخواهند مجری شوند و همچنین برای نمایندگان مجلس این دوره را بگذارد و مسوولیت این کار را بر عهده بگیرد.
|