منبع: | دنیای اقتصاد | تاریخ انتشار: | 1389-05-30 |
نویسنده: | مصطفی باتقوا | مترجم: | |
چکیده: | |||
سرانجام پس از کشوقوسهای فراوان، چالش میان سازمان امور مالیاتی و اصناف پایان یافت و همگان متوجه شدند که اصناف برنده واقعی این ماراتن بودند و بازندگان واقعی، سازمان امور مالیاتی، خزانه مملکتی یا به عبارتی کل افراد این جامعه (به جزاصناف)بودند. |
|||
سازمان امور مالیاتی و توافق با اصناف سرانجام پس از کشوقوسهای فراوان، چالش میان سازمان امور مالیاتی و اصناف پایان یافت و همگان متوجه شدند که اصناف برنده واقعی این ماراتن بودند و بازندگان واقعی، سازمان امور مالیاتی، خزانه مملکتی یا به عبارتی کل افراد این جامعه (به جزاصناف)بودند. اما آنچه مهم است تشویش اذهان مودیان متعدد مالیاتی از جمله صاحبان سهام شرکتهایی است که مالیات را صحیح پرداخت میکنند، همچنین حقوقبگیرانی که حقوق واقعی خود را در دفاتر مالی و قانونی نشان میدهند و مالیات را با نرخ صحیح و واقعی پرداخت میکنند. در واقع توافق مالیاتی یکی از معضلات اساسی قانون مالیاتهای مستقیم ایران است که عامل آن نبود نظام جامع مالیاتی و اقتصاد غیر شفاف و... است و نیز سازمان امور مالیاتی اشراف روی درآمدها، هزینهها، خریدها و فروشها ندارد و در نهایت مجبور است، توافق کند و این عامل اصلی بیعدالتی و تبعیض مالیاتی است که یک حقوقبگیر با حقوق و مزایای ماهانه 20 میلیون ریال، ماهانه 3میلیونریال مالیات میدهد و هیچ اعتراضی نمیکند و حتی قبل از اینکه حقوق بگیرد کارفرما مالیات تکلیفی را کسر و به خزانه واریز میکند، ولی یک واحد صنفی که در فلان نقطه شهر تهران فعال و فروش ماهانهاش رقم نجومی است سالانه 3میلیونریال مالیات میدهد. بنابراین یک فرد غیر متخصص مالیاتی نیز تشخیص میدهد که مالیات واقعی این شخص چند ده برابر این رقم است.... جالب اینکه این شخص نسبت به این مالیات معترض است... سازمان امور مالیاتی که درگیر روزمرگی شده است یک دفعه به آمار نگاه میکند و ناگهان تصمیم میگیرد 70درصد مالیات اصناف را افزایش دهد و سپس....، از حرف خود عقبنشینی میکند (که آن یک شکست بزرگ است و به طور قطع در آینده نیز تبعات منفی آن بیشتر مشهود خواهد شد) همگان میدانند که مالیات اصناف نه تنها 70 درصد، بلکه باید بسیار بیشتر افزایش یابد، ولی نه با این راهکار. بلکه سازمان امور مالیاتی باید اصلاح اساسی در سیستم خود ایجاد کند، حسابهای هر صنف را کنترل کند.... و آن وقت بر اساس واقعیات مالیات اخذ کند. سوالات: 1)چرا اصناف اعتقادی به شفاف کردن وضعیت مالی خود ندارند و تمایل به روش توافق و علیالراس دارند؟ (توجه کنیم به فشار و مخالفت اصناف با قانون مالیات بر ارزش افزوده...... ) جواب: چون خود نمیخواهند و این کاملا به نفعشان است. 2)نحوه محاسبه درآمد مشمول مالیات در سال مبدا برای اصناف بر چه اساسی بوده است؟ جواب: اگرچه توافق شده بر اساس نمونه رسیدگی انجام شود ولی نمونههای فوق فاقد مبنای محاسباتی مشخص بوده است. 3)سازمان امور مالیاتی چه راهکاری برای این معضل اساسی اندیشیده است؟ جواب: هیچ راهکاری، چون سازمان درگیر روزمرگی است. (آنهایی که مالیات واقعی میدهند هر روز ممیزان مالیاتی فشار بیشتری به آنها وارد میکنند و آنهایی که مالیات نمیدهند آزاد آزاد) 4) مالیات واقعی اصناف چقدر است؟ جواب: نامشخص 5) چرا فقط مالیات اصناف از روش توافق تشخیص میشود؟ 6) نقش ممیزان مالیاتی در تشخیص مالیات اصناف چیست؟ جواب: هیچ 1-6) این همه تشکیلات عریض و طویل، ساختمانهای چندین طبقه، این همه ممیز و سر ممیز و ممیز کل و.... و سایر پرسنل صف و ستادی ادارات کل مربوطه که هزینه میلیاردی برای دولت دارد و.... آیا با این وضعیت توافق مالیاتی دارای منطق است؟! 2-6) اگر جواب سوال 1-6 خیر است (که واقعا این چنین است) لازم است با تصویب یک قانون همه تشکیلات یاد شده حذف و هزینههای نجومی آنها به نفع خزانه مملکتی بازیافت شود و با یک راهکار مشخص و روش توافق بسیار ساده و با استقرار یک نرمافزار و اعلام ضریب افزایش سالانه با یک فرمول ساده و ابلاغ آن به مودیان توسط اداره پست، مالیات را اخذ کرد که در این روش مازاد درآمد بر هزینه وصول مالیات قطعا چند 100 درصد افزایش مییابد. 6)به راستی آیا سازمان امور مالیاتی برای اخذ مالیات به روش توافق باید این همه هزینه کند؟ آیا ممیزان مالیاتی کوچکترین نقش را در تشخیص مالیات دارند؟ به راستی اینها ماموران وصول مالیات هستند و... |