منبع: | دنیای اقتصاد | تاریخ انتشار: | 1389-05-03 |
نویسنده: | استیون هورویتز | مترجم: | حسن افروزی |
چکیده: | |||
یکی از اتفاقات جالب در بازگشت رکود بزرگ، استفاده و سوءاستفاده از نام «سرمایهداری» است. هر کسی به راحتی میتواند این تناقض را در مقالات متفاوت مشاهده کند که برخی تمام مشکلات چرخههای تجاری را از چشم سرمایهداری میبینند و برخی آن را مبرا از هیچ مشکلی میدانند. به وضوح هر دو این ادعاها نمیتواند درست باشد و واکنش عادی این است که ادعا کنیم یکی از دو گروه نویسندگان اشتباه میکنند |
|||
رواج یک عبارت و سوءتفاهمهای بعدی سرمایهداری به جای بازارهای آزاد یکی از اتفاقات جالب در بازگشت رکود بزرگ، استفاده و سوءاستفاده از نام «سرمایهداری» است. هر کسی به راحتی میتواند این تناقض را در مقالات متفاوت مشاهده کند که برخی تمام مشکلات چرخههای تجاری را از چشم سرمایهداری میبینند و برخی آن را مبرا از هیچ مشکلی میدانند. به وضوح هر دو این ادعاها نمیتواند درست باشد و واکنش عادی این است که ادعا کنیم یکی از دو گروه نویسندگان اشتباه میکنند. ولی یک امکان دیگر نیز وجود دارد وآن این است که هر دو از یک کلمه (سرمایهداری) برای اشاره به دو چیز متفاوت استفاده میکنند. مغالطهای که این کلمه ایجاد میکند میتواند دلیل خوبی برای عدم استفاده از واژههای «سرمایهداری» و اصطلاح مقابل آن یعنی «سوسیالیسم»، از سوی مدافعان آزادی باشد. حداقل سه دلیل برای این مساله که چرا واژههای «سرمایهداری» و «سوسیالیسم» مشکلزا هستند وجود دارد: ۱- واژه «سرمایهداری» توسط مخالفانش به وجود آمده است. ۲- هر دو واژه در چارچوبی به وجود آمدهاند که بر علیه سرمایهداری باشند. ۳- از آنجایی که هیچ سیستم اقتصادی به طور کامل با هیچ یک از این دو انطباق کامل ندارد، معنای هر دو آنها با اختلاطی که با سیستمهای دنیای واقعی پیدا کردهاند، آلوده شده است؛ به طوری که مشخصههایی از سیستمهای دنیای واقعی به آنها ربط داده شدهاند که لزوما با مشخصههای ایده آل این دو انطباق ندارند. این مساله به طور خاص برای سرمایهداری نیز درست است. دلایل اول و دوم به هم مربوطند. شکلگیری معنای مدرن واژه سرمایهداری به قبل از مارکس باز میگردد، ولی این مارکس بود که آن را معروف کرد. این کار عبثی است که این معنا را در آثار لیبرالهای کلاسیک قرن هجده مانند آدام اسمیت و دیگر اسکاتلندیها جستوجو کنیم. این معنا و استفاده از واژه سرمایهداری توسط طرفداران آن بیشتر پدیدهای مربوط به قرن بیستم است. از آنجایی که این واژه توسط مخالفانش به وجود آمده است، تعجبآور نیست که ظاهری بر علیه باطنش داشته باشد. چیزی که از ظاهر این کلمه میتوان برداشت کرد این است که «سرمایهداری» سیستمی است که در آن «سرمایه» نقش اصلی و علت ایجاد انگیزه داشت. کسانی که از چنین سیستمی حمایت میکنند به نظر میرسد که باید به قدرت سرمایه «باور» داشته باشند. این مساله به این معنی است در چنین سیستمی منافع مربوط به سرمایه از اهمیت ویژهای برخوردارند و باید از سوی سیستم تامین شوند. اگر از این دیدگاه به واژه «سوسیالیسم» (جامعهگرایی) بنگریم خواهیم دید که نقش اساسی از آن «جامعه» است. به این ترتیب محور اصلی در این سیستم باور به قدرت «جامعه» به عنوان یک کل است و این به این معنی است که در این سیستم منافع جامعه باید اصل قرار داده شده و از سوی سیستم تامین شوند. حال اگر انتخاب بین چنین دو سیستمی بود که یکی درصدد برآورد منافع گروه کوچکی به نام سرمایهداران است و دیگری در صدد برآورد منافع جامعه، شما کدام یک را انتخاب میکردید؟ مشکل اساسی این است که اسمها با توهمی که در مورد کسانی که از این سیستمها منتفع میشوند ایجاد کردهاند، باعث به وجود آمدن سوالاتی در زمینه اقتصاد سیاسی شدهاند. این ادعا که سرمایهداری (که معنای واقعی آن بازارهای آزاد است) در خدمت منافع سرمایه و سوسیالیسم در خدمت منافع جامعه به عنوان یک کل هستند، نه یک واقعیت، بلکه فرضیهای است که میتوان روی آن بحث کرد و به نظر من هر دو اشتباهند. استفاده از این اسمها باعث خواهد شد که این مساله به وجود آید که آیا هر یک از این سیستمها به گونهای که از اسمش بر میآید عمل میکند یا نه، و نکته این جا است که هیچ یک از این دو اسم برای توصیف نهادهایی که در هر یک از این سیستمها شکل میگیرند مناسب نیستند. و نکته آخر این که، واژه «سرمایهداری» به دلیل استفاده از واژه سرمایه در آن، معانی متفاوتی پیدا کرده است (باید اشاره کنم که من از این واژه برای اشاره به «بازارهای آزاد» استفاده میکنم). مخالفان سرمایهداری نیز اغلب از این واژه برای اشاره به سیستمهایی استفاده میکنند که در آنها به گونهای به منافع سرمایه اولویت داده شده است. بنابراین هنگامی که دولتها به بنگاههای خصوصی کمک میکنند، یا وقتی که این بنگاهها به دنبال چنین کمکهایی هستند که باعث ایجاد امکان ضرر رساندن به ما به عنوان مصرفکنندگان میشود، گفته میشود که این «سرمایهداری» است؛ و هنگامی که مدافعان بازار آزاد در صدد دفاع از دیدگاههای خود در مقابل این سرمایهداری برمیآیند، همان منتقدان میگویند: «شما همان کسانی هستید که میگویید سیستم اقتصادی ما سرمایهداری است. پس چرا به استفاده من از آن برای توصیف شرایط حاضر خرده میگیرید؟» و این جواب درستی است که مشکل استفاده از واژه سرمایهداری برای اطلاق به معانی متفاوت- یکی به معنای «بازارهای آزاد» و دیگری به معنای هر آنچه به نفع سرمایه کار میکند - را به خوبی نشان میدهد. . |