منبع: | دنیای اقتصاد | تاریخ انتشار: | 1389-01-15 |
نویسنده: | بهنام چاوشی | مترجم: | |
چکیده: | |||
در فرآیندهای تامین مالی نکته مورد توجه زمانی است که یک کارآفرین برای ایجاد طرحی جدید که پیشبینی نتایج حاصل از اجرای آن در آینده مشکل است نیاز به تامین منابع مالی دارد. |
|||
سرمایهگذاری پرمخاطره (Venture Capital) یا سرمایهگذاری بانکها؟ در فرآیندهای تامین مالی نکته مورد توجه زمانی است که یک کارآفرین برای ایجاد طرحی جدید که پیشبینی نتایج حاصل از اجرای آن در آینده مشکل است نیاز به تامین منابع مالی دارد. در چنین شرایطی نیاز به حمایت کسانی است که توانایی و تمایل به حمایت از کارآفرین را داشته باشند(Venture Capitalist). این نحوه تامین مالی در دهههای اخیر به شکلی نظاممند صورتگرفته است و افراد فعال در آن تحت عنوان فعالان صنعت سرمایهگذاری پرمخاطره (Venture Capital Industry) اقدام به سرمایهگذاری روی پروژههای پرریسک کردهاند. از آن جایی که هدف اصلی بانک همچون سایر نهادهای تجاری انتفاعی حداکثر کردن ثروت سهامداران خود از طریق تقابل مناسب بین دارندگان مازاد منابع مالی و سرمایهپذیران است، بنابراین لازم است که پتانسیل سودآوری بالای سرمایهگذاری پرمخاطره را در راستای هدف یاد شده مورد توجه جدی قرار دهند. البته با توجه به ساختار و ماهیت فعالیت بانکها بسیاری معتقدند که به علت وجود محدودیتهای قانونی و توان ریسکپذیری پایین، این نهادها نمیتوانند در مراحل اولیه فعالیت شرکتها و زمانی که پیشبینی وضعیت آینده شرکت مشکل است سرمایهگذاری کنند در نتیجه مجبور هستند از فرصت سودآوری بالای این سرمایهگذاریها نیز چشمپوشی کنند. (Greenbaum&Thakor,1995) اما نکته اینجاست که به علت وجود موقعیتهای مناسب و توانایی مالی بانکها، در صورتی که رابطه بین بانک و سرمایهگذاری پرمخاطره به صورت صحیح شناخته شود بستر مناسبی برای توسعه فعالیت بانکها در صنعت سرمایهگذاری پرمخاطره فراهم خواهد شد. بانکها به دلیل داشتن شعب زیاد و پراکنده بودن فعالیت، دارای فرصتهای سرمایهگذاری مناسبتری نسبت به سرمایهگذاران خطرپذیر هستند. این گستردگی فعالیت میتواند منجر به فراهم شدن بستری مناسب برای کمک به کارآفرینان جهت دستیابی آسانتر به سرمایهگذار شود. بنابراین بانکها میتوانند با هزینهای به مراتب کمتر از سرمایهگذاران خطرپذیر به دنبال کسب بازدهیهای مورد انتظار بالا در این صنعت سرمایهگذاری کنند. همچنین تحقیقات نشان میدهد مشارکت در زمینه سرمایهگذاری پرمخاطره به منظور کاملتر کردن پرتفوی سرمایهگذاری، از جایگاه ویژهای نزد بانکها در دنیا برخوردار است. تا مدتها برخی معتقد بودهاند که بانکها تمایل به سرمایهگذاری بر روی شرکتهایی را دارند که پیشبینی میشود در آیندهای نزدیک تحت عنوان عرضه عمومی اولیه(IPO) به عموم عرضه شوند و با فروش سهام خود، بانک نیز به نوعی سرمایه خود را خارج کرده، به دنبال سرمایهگذاری دیگری از امتیازات نقدشوندگی اینگونه سرمایهگذاریها استفاده کند. جالب توجه اینکه مطالعات انجامگرفته مفروضات فوق را تایید نمیکند. نتایج حاصل نشان میدهد سرمایهگذاری بانکها در شرکتهایی که سعی در تامین مالی از طریق عرضه سهام در آینده دارند به مراتب کمتر از سرمایهگذاری در شرکتهایی است که در آینده به دنبال دریافت وامهای سنگین برای رسیدن به اهداف توسعهای خود هستند (Wilson,2005). بدینترتیب هدف اصلی فعالیتهای ریسکی بانکها را میتوان جذب متقاضیان دریافت وام در آینده دانست. تحقیقات نشان میدهد که بانکها به علت نوع فعالیت خود تمایل چندانی به تغییر موضع سرمایهگذاری و بالا بردن توان نقدشوندگی آن ندارند و ترجیح میدهند به جای بالا بردن هزینههای تحلیل مجدد سرمایهگذاری و همچنین افزودن ریسک سرمایهگذاری مجدد خود از منافع کمریسکتر سرمایهگذاریهای گذشته که همانا پرداخت وام و دریافت منافع ثابت است استفاده کنند (Rosenbaum&Rubin,1983). مطالعه بر روی شرکتهای پرمخاطره نشان میدهد تمایل شرکتها پس از آغاز فعالیت و گذشتن از مراحل ریسکی جهت وامگیری بیش از همه به سمت بانکهایی است که به عنوان سرمایهگذار خطرپذیر در آنها سرمایهگذاری کردهاند. این نتیجه از تحقیقات تاییدکننده پیشبینیهای بانکها و علت تمایل آنها به سرمایهگذاری پرمخاطره در مواردی است که با بررسی و تحلیل خود، شرکت را دارای پتانسیل رشد و محتاج به تامین مالی از طریق وام در آینده میبینند(Heckman&Robb,1986). ناگفته نماند این امر یک ارتباط دو طرفه بین بانک و شرکت را طلب میکند و منافع این مشارکت برای شرکت نیز حائز اهمیت است؛ چرا که توان وامگیری با بهره مناسب برای شرکت نیز از این طریق بالا میرود (Heckman,Ichimura&Todd,1997,98). یکی از مهمترین وجوه تمایز بین سرمایهگذاریهای پرمخاطره و سرمایهگذاری توسط بانکها نوع داراییهای اولیه جهت توجیه سرمایهگذاری است. سرمایهگذاران خطرپذیر کسانی هستند که عموما بر روی داراییهای ذهنی و نامشهود که ناشی از توان و خلاقیت کارآفرینان است سرمایهگذاری میکنند. بنابراین در اینگونه سرمایهگذاریها وثیقه قابل اتکایی برای کاهش ریسک سرمایهگذار وجود نخواهد داشت و سرمایهگذار تنها به دنبال کسب بازدهی بالا اقدام به این سرمایهگذاری میکند. بانکها برای توجیه سرمایهگذاری خود علاوه بر پیشبینی سودآوری آتی آن، برای وجود وثیقه تضمینکننده بازگشت سرمایهگذاری نیز اهمیت ویژهای قائل هستند. البته بانکها برای اینکه وثیقه مورد نیاز خود را بتوانند کاهش دهند در مواردی ممکن است با درخواست بازدهی بیشتر از نتیجه سودآوری پروژه، سعی در جبران ریسک متحمل شده خود کنند. یکی از علل مهمی که بانکهای تجاری تمایل کمتری به حضور در سرمایهگذاریهای پرمخاطره دارند ناتوانی تخصصی در ارزیابی و پیشبینی ویژگیهای پروژه و سودآوری آتی آن است. سرمایهگذاران خطرپذیر معمولا هزینه قابلتوجهی برای تحلیل و ارزیابی پروژههای نامطمئن صرف کرده، سعی در فعالیت در زمینههای تخصصی مرتبط با توان ارزیابی خود میکنند. راهکار موجود ایجاد بانکهای تخصصی در کنار بانکهای تجاری است که علاوه بر فعالیت در حیطه خدمات بانکی تجاری، با پشتوانه حضور افراد متخصص در زمینههای مختلف، سعی در تحلیل، ارزیابی و نظارت پروژههای سرمایهگذاری کرده، در نهایت با حمایت از برخی سرمایهگذاریهای پرمخاطره مورد بررسی، به دنبال کسب بازدهی مورد انتظار مناسب از اینگونه سرمایهگذاریها هستند. بدین ترتیب وجود یک عامل نظارتی باعث میشود پروژهها هدفمندتر اداره شوند و امکان بهرهبرداری در کوتاهترین زمان و با کمترین پرداخت هزینه صورت گیرد. نکته قابلتوجه دیگر در چارچوب توان تخصصی سرمایهگذاران خطرپذیر در پروژههایی با آینده نامشخص، آن است که فرصت سوءاستفاده از طرف برخی کارآفرینان برای کنار زدن شریک سرمایهگذار خود فراهم است. سرمایهگذاران خطرپذیر و بانکهای تخصصی با استفاده از ابزارهای کنترلی مناسب و اقدامات پیشگیرانه حتیالامکان سعی در ایجاد موانعی برای این اقدام کارآفرینان خواهند کرد. با توجه به توصیفاتی که از نوع فعالیت بانکهای تجاری و سرمایهگذاران خطرپذیر صورتگرفت قابل پیشبینی است که بانکهای تجاری معمولا تمایل به سرمایهگذاری در شرکتهای بزرگ و معتبر داشتهباشند. بانکهای تجاری با کسب بازدهی کمتر ترجیح میدهند از تحمل ریسک بالا خودداری کنند. در مقابل، سرمایهگذاران خطرپذیر به دنبال حداکثرسازی سود سعی در افزایش توان تحلیلگری و ارزیابی طرحهای پربازده را دارند و اولویت آنان با انتخاب طرحهایی است که پس از طی دوره زمانی مشخص و دستیابی به سود مورد انتظار توان خروج از سرمایهگذاری وجود داشته باشد. ولی بانکهای تجاری نیز باید با توجه به وجود پتانسیلهای یاد شده و با استفاده از راهکارهای مناسب، فرصتهای موجود در صنعت سرمایهگذاری پرمخاطره را از دست ندهند و با رعایت حدود ریسکپذیری موضوع فعالیت خود، به دنبال کسب منافع متناسب از این صنعت فعالیت کنند. |