منبع: | دنیای اقتصاد | تاریخ انتشار: | 1388-12-26 |
نویسنده: | سیدامیر رضاهاشمی | مترجم: | |
چکیده: | |||
طلا به علت تفاوتهای بنیادینی که با دیگر کالاهای اساسی دارد همواره به عنوان گزینهای مناسب و مطمئن در سبدهای سرمایهگذاری در بورسهای مهم جهان مانند بخش COMOX بورس کالایی نیویورک، انجمن تجاری شیکاگو، بورس طلا و نقره هنگ کنگ، بورس خرید آتی کالایی سائوپائولو، بورس کالاهای اساسی توکیو، بورس طلای لندن و بورس طلای استانبول به صورت آتی خرید و فروش میشود. |
|||
تفاوت طلا با کالاهای اساسی در بورس و عوامل موثر در قیمتگذاری آن سیدامیر رضاهاشمی طلا به علت تفاوتهای بنیادینی که با دیگر کالاهای اساسی دارد همواره به عنوان گزینهای مناسب و مطمئن در سبدهای سرمایهگذاری در بورسهای مهم جهان مانند بخش COMOX بورس کالایی نیویورک، انجمن تجاری شیکاگو، بورس طلا و نقره هنگ کنگ، بورس خرید آتی کالایی سائوپائولو، بورس کالاهای اساسی توکیو، بورس طلای لندن و بورس طلای استانبول به صورت آتی خرید و فروش میشود. تقاضای کالاهای اساسی در اصل با متغیرهای مستقل مربوط به چرخه کار و تجارت مثل تولید ناخالص داخلی(GDP) یا جذابیت بازار تحریک میشود، در نتیجه میتوان انتظار داشت که یک افزایش تقاضای ناگهانی پیشبینی نشده از طرف منابع تامین معین باعث بالا رفتن ناگهانی قیمت آن کالا شود. اما مساله این است که در مورد طلا، ذخایر ایمنی را میتوان با قابلیت ارتجاعی کاملی برای تامین بازار آماده کرد. اگر این استدلال درست باشد، هیچ فشار قیمت رو به بالایی در بازار طلا در حضور یک شوک تقاضای مثبت مشاهده نخواهد شد. وجود یک بازار نقدی پیچیده در طلا، در 15 سال گذشته، مکانیزمی برای نگهداری طلا توسط بانکهای مرکزی و موسسات بزرگ دیگر برای کنترل بازار فراهم کرده است. اگرچه تقاضا برای طلا به عنوان یک ماده اولیه صنعتی یا به عنوان یک محصول نهایی (جواهر) در میان مناطق متفاوت است، استدلال شده که عامل اصلی تعیین قیمت واقعی طلا به جای موازنه جریان، موازنه موجودی است. این بیانگر آن نیست که موازنه منفی در تقاضای طلا هیچ تاثیری روی قیمت طلا نخواهند داشت، بلکه بیانگر این است که ذخایر مطمئن و زیاد طلا شوک حاصل در قیمت را تعدیل میکند. طلا سه صفت مهم دارد که ترکیب شدن آنها آن را از دیگر کالاهای اساسی متفاوت میکند: نخست، طلاهای عیاردار مشابه و یکسان هستند و لذا تنوع کالایی ندارد. دوم طلا فناناپذیر و قابل تعویض است و سوم اینکه موجودی سرمایههای انباشته شده از طلا نسبت به تغییرات در تقاضای جاری بسیار بیشتر است. یک نتیجه این ویژگیها کاهش عقب ماندگی در رشد میشود و بنابراین هزینههای تحقیق پایین آمده و باعث توسعه بازار فروش اجارهای میشود. میتوان انتظار داشت که طلا نسبت به دیگر اجناس و کالاهایی که ممکن است کمتر قابل نقد شدن باشند، زمان لازم برای تبدیل آن به موجودی سرمایهگذار کوتاهتر باشد، البته به علت تغییرات تقاضا، واکنشپذیری قیمت هر کالایی تا حدی وابسته به نگهداری موجودی اسبق خواهد بود. در حالی که اثبات شده که درآمدهای بازار رهن و سهام ارتباط خیلی زیادی با GDP دارند، وابستگی پایین تا منفی بین درآمدهای روی طلا و درآمدهای کالاهای دیگر در بورس وجود دارد. علت این مساله این است که GDP یک شاخص مهم در بهرهوری میباشد. در هنگام یک جهش اقتصادی انتظار میرود که سود سهامها زیاد باشد، اما از طرفی افزایش تقاضا برای اعتبارات، سیاستهای ضد گردش نقدینگی و تورم که ناشی از جهش اقتصادی میباشد از ارزش این سهامها میکاهد. اختلافهای بنیادی بین طلا و دیگر موجودیهای مالی و کالاها باعث میشود عواملی مانند اثر تقاضای متناوب ناشی از تغییر GDP، تورم، نرخهای بهره واقعی و ظاهری و ساختار نرخ بهرهها به عنوان عوامل تاثیرگذار روی درآمد حاصل از طلا در مقابل این عوامل روی کالاهای اساسی دیگر و سرمایههای مالی، جزئی باشد. برای بررسی عوامل موثر در سودآوری طلا با تجزیه و تحلیل قیمت طلا و معیارهای کلان اقتصادی آمریکا و دادههای فصلی بازار مالی از ژانویه 1975 تا دسامبر 2001 میتوان به نتایج زیر رسید: 1 - هیچ ارتباط مهم آماری بین بازدهی طلا و تغییرات در متغیرهای اقتصاد کلان، از قبیل GDP، تورم و نرخ بهرهها، وجود ندارد، در حالی که بازدهی داراییهای مالی دیگر مثل میانگین صنعتی Dow Jones، شاخص 500 Standard & Poor’s، اوراق رهنی دولتی 10 ساله، ارتباط بالایی با تغییرات در متغیرهای اقتصاد کلان دارند. 2 -متغیرهای اقتصاد کلان اثر خیلی قویتری روی کالاهای اساسی دیگر مثل آلومینیوم، نفت و روی، نسبت به اثرشان روی طلا دارند. 3 -بازدهی طلا ارتباط کمتری با شاخصهای سرمایه و سهام نسبت به بازدهی کالاهای دیگر دارند. بنابراین ارزش سرمایههایی که به سرمایههای مالی عمده وابستگی ندارند در هنگام مدیریت سبدهای سهام بروز بیشتری مییابد. عوامل اقتصادی که قیمت طلا را تعیین میکنند متفاوتند و در بسیاری از موارد در تضاد با عواملی هستند که بر سرمایههای مالی تاثیر گذارند. بر اساس مطالعات اقتصادسنجی قیمت طلا توسط دو عامل «عرضه» و « عوامل اقتصادکلان» تعیین میشود. قیمت طلا و عرضه آن ارتباطی معکوس دارند و در مورد «عوامل و فاکتورهای اقتصاد کلان» نیز ارزش دلار ایالات متحده نیز ارتباط معکوسی با طلا داشته، در حالی که تورم و طلا با یکدیگر به صورت مستقیم مرتبطند. همچنین، افزایش میزان سودهای بانکی پایین معمولا یک فاکتور مثبت برای طلا است. در کل در حال حاضر اثر تمام این عوامل روی قیمت طلا بین خنثی به مثبت تشخیص داده شده است. همچنین بین بازدهی طلا و بازدهی سرمایههای مالی دیگر نیز معمولا اندکی رابطه برعکس و منفی وجود دارد. |