منبع: |
دنیای اقتصاد |
تاریخ: |
2010-03-09 |
محافظهکارها چه عقیدهای دارند؟ آرنولد کلینگ مترجم: مصطفی جعفری تیلور کوئن فهرستی از باورهای محافظهکارها را تهیه کرده است که آخرین مورد آنها برایم جالب بود: «مسوولیتپذیری ارزشی است که هم در قیاس با آزادی و هم در قیاس با برابری اهمیت بیشتری دارد.» چند شب پیش در یک مهمانی شام بودیم و من و همسرم تنها کسانی بودیم که در آن مهمانی به اوباما رای نداده بودیم. بحثهای زیادی درباره سیاست مراقبتهای بهداشتی کردیم و یکی از دوستانم گفت ایمیلی از طرف moveon.org برایش آمده که در آن خواسته شده برنامه whole foods را بایکوت کند و داشت با کمال میل از آن تبعیت میکرد. اما او در بیشتر صحبتهایش از عدم مسوولیتپذیری افراد فقیر گله میکرد. مثلا میگفت پیوند کلیه به یک فرد فقیر و ضعیف آن را ضایع خواهد کرد، چون این فرد احتمالا نمیتواند دستورالعملهای خشک و انعطافناپذیر دوره بعد از پیوند را کاملا عملی کند و به این خاطر خواهد مرد. آن موقع چیزی نگفتم، اما متوجه شدم دیدگاهی بسیار محافظهکارانه دارد. به هر حال من همچنان به مدل سادهای درباره تفاوتهای میان محافظهکارها، لیبرتارینها و ترقیخواهها اعتقاد دارم. محافظهکارها فکر میکنند خرد و حکمت ناشی از هنجارهای فرهنگی با سابقه طولانی است. لیبرتارینها معتقدند خرد در انتخابهای فردی نهفته است. ترقیخواهها هم بر این باورند که خردمندی در ید نخبگان ترقی خواه است. اما تیلور خواهان تفسیری بلندنظرانه از محافظهکاری است. در این جا چند ایده را ارائه میکنم که در فهرست تیلور نیامدهاند. همچنین باید اشاره کنم که اینها نکاتی هستند که من راجع به باورهای محافظهکارانه فکر میکنم، نه آنچه به آنها باور دارم. 1- از نظر محافظهکارها، فرهنگ انسان رو به تنزل است؛ در حالی که یک فرد ترقی خواه از گذشته شرمگین است و به آینده امیدوار، محافظهکارها به گذشته افتخار میکنند و راجع به آینده نگرانند. محافظهکارها به هر جا که نگاه میکنند، تباهی و انحطاط میبینند: اخلاق، آموزش، رهبری سیاسی، مسوولیت شهروندی. اگر نتوانیم فضیلتهای گم شده خودمان را به گونهای دوباره زنده کنیم، شکوه گذشته ما در آیندهای پرمخاطره محو خواهد شد. 2 - از نظر محافظهکارها، بازارها بر دولت ارجحیت دارند؛ چرا که سازگاری آنها با مسوولیتپذیری خانواده بیشتر است. حضور زیاد از حد دولت به وابستگی و از دست رفتن فضیلت منجر میشود. با این وجود از نظر اینها انسجام و یکپارچگی فرهنگی و فضیلتها مهمتر از کوچک بودن دولت هستند. بازارها غیراخلاقیاند و فرآیندهای بازار میتوانند چنان تغییرات پرسرعتی را به بار آورند که فرهنگ قادر به جذب آنها نباشد. بازارها به قیمت صدمه به پیوندهایگروهی، فردیت را ارتقا میبخشند. وجود برنامههای باز توزیعی و نظارتهای دولتی که انسجام جامعه را حفظ میکنند، بهتر از آن است که به بازارها اجازه دهیم زمینه فروپاشی کامل هنجارهای اجتماعی را فراهم آورند. |