نقدی بر
نوشتار «راز عقب ماندگی جامعه حسابداران رسمی ایران»
آسیبشناسی وارونه
من در این نوشتار در گرفتن شاهد مثال از نویسندگان و شعرای بزرگ دریغ نورزیده و
کوشش كردهام کوتاهی و ضعف کلامم را با بهرهگیری و نقلقول مناسب از آنان جبران
كنم. همچنین امیدوارم نوشتارم موجب رنجش احدی نشده و از وادی ادب نیز پا فراتر
نگذاشته باشم.
زندهیاد شاملو در شعر با چشمها میگوید:
ای کاش میتوانستم, یک لحظه میتوانستم ای کاش, بر شانههای خود بنشانم, این خلق
بی شمار را، گرد حباب خاک بگردانم,تا با دو چشم خویش ببینند که خورشیدشان کجاست, و
باورم کنند. ای کاش، میتوانستم.
برتولت برشت در نمایشنامه زندگی گالیله میگوید: آنکه حقیقت را نمیداند فقط نادان
است، اما آنکه حقیقت را میداند و آن را دروغ مینامد، تبهکار است. این چه دانستنی
است که با چنان تاكيدی مورد توجه گالیله هست؟ دانش است یا دانايی؟ اگر بر گذشته
آموزشی سالیان خود نظر بکنیم فرآیند انباشت دانش را به روشنی خواهیم دید بی آنکه
برون آمد آن دانايی باشد. با چنین آغازی بر این نوشتار امیدوارم حاصل بحثهاي ما به
آسیبشناسی حرفه حسابرسی و حسابداری در کشورمان کمک کند. وقتی که دست به قلم میبری
باید تبعات و مسوولیتهای آن را بدانی و فقط در فکر دفاع از موضع خود به هر قیمتی
نباشی. آیا هیچگاه با خود اندیشیدهایم که هر گاه که بحثی در میان بوده در زمان
گفتار طرف بحث، ما به بیانات او دقت کردهایم یا خود را آماده پاسخگويی به او
میکردیم فارغ از اینکه چه بسا ما با هم، هم نظر هم بودهایم، ولی با هنر قطع کلامی
با مطلع «نه، ببخشید، میان کلامتان»، رشته کلام را بدست گرفته و حریف را شکست داده
یا با پرخاش به بحث خاتمه دادهایم. من تلاش خواهم کرد که در بحث خود از چنان
فناوریهايی استفاده نکنم.
به عنوان عضوی از جامعه حرفهای حسابداری و حسابرسی ایران از بدو تاسيس سازمان
حسابرسی تا امروز شاهد عملکرد آن بودهام.
دورههايی را دیدهام که سازمان حسابرسی با پشتوانه دولتی خدمات قابل تقدیری به
حرفه حسابداری و حسابرسی عرضه كرده بود، سازمان حسابرسی دانش حرفهای را در سالهای
پس از انقلاب به جامعه حرفهای ایران وارد كرد، روزگاری که هیچ موسسه یا نهادی حاضر
به یک ریال سرمایهگذاری برای پیشرفت این حرفه در ایران نبود. موقعیت و عملکرد
امروز آن سازمان را نیز نظاره کرده و آثار و نقش آن را در زندگی حرفهای خود و سایر
همکاران خود میبینم.
همانطور که در ارزیابی نقش و اثرگذاری سازمان حسابرسی به دورههای مختلف آن توجه
میکنیم، باید رویکرد آن را در دو وجه استاندارد نویسی و تصدیگری حرفهای نیز مورد
ملاحظه قرار دهیم. من باور دارم که دنیای امروز ما با روزگار پدید آمدن سازمان
حسابرسی تفاوتهای فاحشی كرده است، اگر در شرایط خاص آن روز، سازمان حسابرسی
سازمانی مترقی و انگیزه و محرک حرفه حسابرسی و حسابداری در ایران بود، امروز با
نقشهای قانونی در وجوه استانداردنویسی و تصدیگری حرفهای به مانع پیشرفت حرفه
تبدیل شده است. نقش امروز سازمان حسابرسی به عنوان سازمانی حرفهای- سیاسی با
استقلال اسمی و ادعايی و نه واقعی به تعریف حرفهای آن به جمع اضداد تبدیل شده است.
حرفه با معیار و استاندارد کار میکند و سیاست، عموما با معیار و استاندارد و چه
بسا با ارزشهای اخلاقی هم بیگانه است و چنین است که سازمان حسابرسی دچار سر در گمی
شده است. تمام آنچه که مرا به این نتیجهگیری و جمعبندی درباره نقش آینده سازمان
حسابرسی رسانده است، در ادامه ارائه خواهم كرد؛ ولی از آنجا که باور دارم عدهای
دوست دارند که سریع آخر مقاله را بدانند پیش از وارد شدن به بحث استقلال و تبعات
عدم استقلال و پیامدهای آن به مصداق شعر مولانا که گفت:
هر کسی از ظن خود شد یار من, از درون من نجست اسرار من, سر من از ناله من دور
نیست, لیک چشم و گوش را آن نور نیست,
هر که را جامه ز عشقی چاک شد, او ز حرص و جمله عیبی پاک شد,
پیشنهاد
میکنم که:
سازمان حسابرسی به موجب قانونی در خور به موسسه حسابرسی داخلی دولت، تغییر نقش
داده و کنترلهای داخلی نظامهای مالی دولت را ارتقا دهد.
نقش تصدیگری حرفه حسابرسی مستقل سازمان حسابرسی به موسسات حسابرسی بخش خصوصی که
هم اینک رو به فزونی است، واگذار شود که هم با استقلال حرفهای واقعی به کار خود
بپردازند و هم با افزایش درآمد موسسات امکان ارتقای کیفی خدمات حسابرسی در کشورمان
و شرایط لازم برای بزرگتر شدن موسسات حسابرسی فراهم شود.
نقش استاندارد نویسی سازمان حسابرسی نیز به مجموعهای حائز شرایط و ترکیبی از
جامعه حسابداران رسمی ایران، انجمن حسابداران خبره ایران، انجمن حسابداری ایران،
بورس اوراق بهادار، نمایندگان واقعی صنایع مختلف و حسب مورد دیوان محاسبات و وزارت
امور اقتصادي و دارايی واگذار شود.
اگر روزگاری رسید و این شرایط برای ارتقا و استقلال حرفه حسابرسی فراهم شد و نسلی
از حسابداران و حسابرسان ایرانی از برکت عملي شدن این پیشنهاد و پیشنهادهایی مشابه
به واقعیت بهرهمند شدند به یاد بیاورند که نسل پیش از آنان راه صواب را نشان داده
بودند و برای حصول و به دست آمدن آن هر چه توانستند کردند، آنگاه است که به قول
حکیم نیشابور، عمر خیام که گفت:
یاران بموافقت چو دیدار کنید, باید که زدوست یاد بسیار کنید ,چون باده
خوشگوار نوشید بهم,, نوبت چو بما رسد نگونسار کنید
اينجانب نویسنده نوشتار «راز عقب ماندگی جامعه حسابداران رسمی ایران» را خوب
میشناسم و ایشان نیز بنده و موسسه حسابرسی ما را و میدانند که از رانتهای مورد
نظر ایشان هرگز بهرهمند نشدهام و اگر غم نان به شرف حرفهایام مجال دهد تا پایان
دوره کاریام نه خود و نه موسسه حسابرسی که به آن تعلق دارم در چنان روابطی قرار
نخواهیم گرفت و از چنان رانتهايی نیز بهره نخواهیم گرفت؛ زيرا باور داریم:
گر بدینسان زیست باید پاک, من چه نا پاکم اگر ننشانم از ایمان خود، چون کوه
, یادگاری جاودانه، بر تراز بی بقای خاک,
آقای
دکتر موسی بزرگ اصل گزارشهای منتشره موسسه ما را نیز ملاحظه كرده و بر کیفیت آن
آگاهی دارند. اگر امروز من احساس مسوولیت كرده و نظرات ایشان را نقد میکنم از
احترام شخصی من به ایشان که در مقالات متعدد خود بیان كردهام چیزی کم نمیکند و چه
بسا که بستری برای نزدیکی افکارما اهالی حرفه فراهم كند. ایشان از طریق مقالات
منتشره تا حدودی نظرات بنده را میدانند و اطلاع دارند که نظرات ایشان را در اغلب
حوزهها از جمله استقلال سازمان حسابرسی مقبول و منطبق بر منافع حرفه حسابرسی ایران
نمیدانم؛ ولی مطالب منتشر شده به قلم ایشان را دوست دارم و با دقت مطالعه میکنم؛
زيرا هر مطلب منتشر شده از سوی ایشان بستر نوشتن چند مقاله متقابل و زمینه تضارب
آرا را فراهم ميكند. همین نوشتار «راز عقب ماندگی جامعه حسابداران رسمی ایران» به
قلم ایشان حاوی نکاتی است که جای بحث بسیار دارد که اگر اجازه دهید به آن بپردازیم:
روششناسی نویسنده محترم مقاله را وانهاده و به جمعبندی ایشان در مکاشفه «راز
عقبماندگی جامعه حسابداران رسمی ایران» میپردازم، البته شأن بهرهگیری از واژه
«راز» در عنوان مقاله ایشان بر من روشن نیست؛ زیرا به لحاظ لغوی «راز» یا «سر»
مطلبی پنهان است که بر کسی یا گروهی آشکار و بر سایرین پوشیده باشد. نویسنده در
مقاله خود چنین سر مگويی را فاش نکرده، بلکه به واکاوی دلایل عقب ماندگی جامعه
حسابداران رسمی ایران از منظر خود پرداخته است. رازی که ایشان به بیان آن پرداخته
اند و آن را دلیل عقب ماندگی جامعه حسابداران رسمی ایران عنوان كردهاند، همانا
رانت و رانتخواری و لابیگری است. آیا جامعه حسابداران رسمی ایران سازمانی عقب
مانده است؟ و آیا رانت و رانت خواری و لابیگری دلیل کافی برای اطلاق عنوان عقب
مانده به جامعه حسابداران رسمی ایران است؟ استقلال و کیفیت نسبی گزارشهای سازمان
حسابرسی نیز تکمله مطلب ایشان در ادامه ادعای عقبماندگی جامعه حسابداران رسمی
ایران شده است.
شاهکار کلامی نویسنده در مقاله مزبور نه عقب ماندگی جامعه حسابداران رسمی ایران
بلکه، تاكيد بر استقلال سازمان حسابرسی به پشتوانه قانون است. من به عنوان عضوی از
حرفه حسابرسی ایران از سال 1372 یعنی زمان شروع همکاری خود با پروژههای بانک جهانی
در ایران استقلال در سازمان حسابرسی را مورد تردید قرار داده و در هر نوشتاری به
بیان گوشهای از دلایل عدم استقلال سازمان حسابرسی پرداختهام، اما همواره
پرسشهایم بیپاسخ ماندهاند.
امروز به یکی از آخرین دلایل و شواهد عدم استقلال سازمان حسابرسی اشاره میکنم که
اگر این عدم استقلال نیست پس چیست؟
به تازگي سازمان حسابرسی در حوزه تصدیگری حرفهای خود رفتاری غیرحرفهای با
استاندارد تجدیدنظر شده حسابداری شماره 16 انجام داده و با ورود به حوزه سیاست
اقتصادی و نه اقتصاد سیاسی به تعبیری به استاندارد 16 حسابداری دست زده است که به
جای منافع سرمایهگذاران و سهامداران از طریق به حساب نگرفتن تفاوت تسعیر نرخ ارز
تسهیلات دریافتی از صندوق ذخیره ارزی و در نتيجه کاهش هزینههای مالی شرکتهای
مقروض و افزایش سود مشمول مالیات آنان به ازدیاد منابع مالیاتی دولت کمک كرده است.
ایجاد حبابهای بالقوه قیمتی در شرکتهای حسابرسی شده توسط سازمان حسابرسی به دلیل
بالاتر نشان دادن سود هر سهم سال 1391 این قبیل شرکتها و حتی تقسیم سود غیرقانونی
در مجامع عمومی عادی سالانه برخی از شرکتهای مورد بحث بدون ترس و واهمه از تبعات و
مجازاتهای مندرج در اصلاحیه قانون تجارت، از عوارض دیگر برخورد غیرحرفهای سازمان
حسابرسی با استاندارد حسابداری تجدیدنظر شده 16 است. اضافه میکنم که سرمایهگذاران
بالقوه آتی هزینه تسعیر سال 1391 را در سالهای سهامداری خود از سال 1392 و به بعد
عهدهدار خواهند شد. بدیهی است که چنین برخوردی از سوی سازمان حسابرسی مطلوب دولت و
موجب اعتماد مسوولان دولتی به آن سازمان ميشود، اما با حرفهایگری حسابرسی و
مسوولیتپذیری در مقابل منافع عموم در تعارض قرار میگیرد. سازمان حسابرسی که مصوبه
کمیته فنی و استدلالهاي آن را در مورد استاندارد حسابداری تجدیدنظر شده شماره 16
از اهالی حرفه مخفی داشت به این صورت استدلال ميكرد که افزایش قیمت ارز و نرخ
مبادلهای جریانی کوتاهمدت و گذرا است، در صورتی که همانگونه که من در مقاله
«سکوت سازمان حسابرسی نشانه چیست؟» پیشبینی کرده بودم اینک ملاحظه میشود که بانک
مرکزی از تاریخ 12/04/1392 نرخ مرجع ارز را حذف كرده است، یعنی زیان ناشی از تسعیر
نرخ ارز را که بايد در سال 1391 به حساب گرفته میشد، احراز شد.
سازمان حسابرسی در این زمینه به انتقادات و نظرات هیچ یک از دست اندرکاران و
دلسوزان حتی محافظه کارترین آنها در حرفه که خود من باشم و با خواهش از آن تفسیر
استاندارد 16 را خواستار شدم هم توجهی نكرد و اهالی حرفه را در ابهام قرار داد و
بهقول خیام از هیچ کسی نیز دو گوشش نشنود!
سازمان حسابرسی به این امر حرفهای مبتنی بر منافع عموم توجه نمیکند که دولتها
میآیند و میروند. منطبق كردن رفتار یک سازمان حرفهای با منافع دولتها از جمله
حفظ شاخص در بورس اوراق بهادار آشکار ترین دلیل بر عدم استقلال آن سازمانها و عدم
تعهد و پایبندی آنان به اعتماد عمومی است که شاه بیت آيین رفتار حرفهای هر نهاد
مستقل حسابداری در هر کجای این دنیاست. مثال میآورم: آيین رفتار حرفهای انجمن
حسابداران رسمی آمریکا میگوید: استقلال موضوعی کاملا نظری است؛ زیرا به توانايی
فرد برای عمل کردن با درستی و بیطرفی مربوط ميشود.
درستی به امین بودن و صداقت حسابرس مربوط میشود؛ در حالیکه بیطرفی به خنثی بودن
او در طول رهبری و اداره کار و تهیه گزارش حسابرسی مربوط ميشود. دو وجه استقلال،
استقلال در حقیقت و استقلال در ظاهر است. استاندارد عمومی دوم از استانداردهای
پذیرفته شده حسابرسی ایجاب میکند که حسابرس در نگرش و وضع ذهنی از کلیه مسائل
مرتبط به کار مورد اجرا مستقل باشد. در اصل، استاندارد دوم شامل مفهوم استقلال در
حقیقت است. از آنجا که اندازهگیری استقلال در حقیقت به دلیل وابستگی آن به وضعیت
ذهنی غیرممکن است آيین رفتار حرفهای روش عملیتری برای مفهوم استقلال به کار
میگیرد.
قاعده 101: برای کلیه خدمات حرفهای استقلال حسابدار مستقل را الزامی میکند.
قاعده 102: از لحاظ منظور و کاربرد بسیار گسترده است اما الزامات درستکاری و
بیطرفی برای حسابداران رسمی را بهشرح زیر بیان میکند:
الف- صادق و درستکار باشد.
ب- حقایق را وارونه جلوه ندهد.
پ- قضاوت خود را از دیگران متاثر نکند.
ت- از تعارض منافع آزاد باشد، مگر تعارضاتی که توسط احکام انجمن ایالتی یا
استانداردهای حرفهای مجاز شناخته شود.
جامعه حسابداران رسمی ایران موارد ناقض استقلال را در بندهای 3-16 تا 14-16 آيین
رفتار حرفهای به عنوان نمونههای خدشهدار كردن استقلال نام میبرد.
حال چه کسی یا کدام نهاد باید رعایت استقلال را از سوی یک حسابدار مستقل یا موسسه
حسابرسی تایید بکند؟ رعایت استقلال توسط حسابداران رسمی در ایالات متحده آمریکا از
سوی انجمنهای ایالتی حسابداران رسمی صورت میپذیرد و در کشور خودمان نیز جامعه
حسابداران رسمی نهاد ذیصلاح برای قضاوت در مورد رعایت استقلال از سوی حسابداران
رسمی و موسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی ایران است، والا هر کسی میتواند
ادعا كند که استقلال را در ارائه خدمات حرفهای منجر به اظهارنظر حرفهای رعایت
كرده است. از آنجا که سازمان حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی ایران نیست، چگونه و
از طریق چه نهادی میتواند رعایت استقلال در ارائه خدمات حرفهای توسط خود را ثابت
كند؟
در کشور ما تنها جامعه حسابداران رسمی است که با معیارهايی که در آيین رفتار
حرفهای آمده است صلاحیت قضاوت در مورد رعایت استقلال از سوی یک حسابدار رسمی شاغل
انفرادی، یک موسسه حسابرسی عضو و حتی سازمان حسابرسی را دارد. پس اولین قدم برای
اثبات رعایت اصل استقلال از سوی سازمان حسابرسی، عضویت آن در جامعه حسابداران رسمی
ایران است. بگذریم و بپردازیم به بحث مدیریت منابع انسانی در سازمان حسابرسی که
مورد مباهات نویسنده محترم مقاله مورد بحث است