منبع: | دنیای اقتصاد | تاریخ انتشار: | 1390-03-22 |
نویسنده: | لورنس رید | مترجم: | یاسر میرزایی |
چکیده: | |||
«در ورزش، اکنون به همکاری تاکید میکنند و نه رقابت؛» این تیتری بود که یک دهه پیش بر صفحه نیویورک تایمز درخشید. |
|||
رقابت در تعارض با همکاری نیست منبع: فریمن آنلاین داستان در مورد یک مدرسه ابتدایی بود که در آن بازیهای «رقابتی»، ورزشهای تیمی و دورهای حذفی چنان تغییر کرده و کنار گذاشته شده بود که تفاوتهای میان تواناییهای ورزشی دانشآموزان به حداقل رسیده بود. شاید این رویه برای کلاس ورزش یک مدرسه خوب باشد، اما اگر در مورد بازیهای المپیک به کار گرفته شود، خوابآور به نظر میرسد و اگر این وضعیت به تولید و تجارت سرایت کند، میلیونها نفر محکوم به فقر و مرگ زودهنگام خواهند شد. اجازه دهید، برخی اصول بنیادی را مرورکنیم. در اقتصاد، رقابت در تعارض با همکاری نیست؛ اتفاقا رقابت یکی از بالاترین و سودمندترین شکلهای همکاری است. این ادعا ممکن است خلاف شهود به نظر برسد. آیا رقابت ضرورتا به معنای هماوردی یا حتی رفتاری «گرگ منشانه» نیست؟ آیا برخی از رقیبان نمیبازند؟ در نگاه من، رقابت در بازار هیچ معنایی ندارد جز «کوشش برای تفوق در خدمت به دیگران به قصد نفع شخصی.» به بیان دیگر، فروشندگان با مشتریان این طور همکاری میکنند که نیازها و ترجیحات آنها را تامین میکنند. بسیاری از مردم گمان میکنند که رقابت کاملا با تعداد فروشندگان بازار مرتبط است: هر چه فروشندگان بیشتر باشد یا هر چه سهم هر کدام از آنها کمتر باشد، بازار رقابتیتر است، اما رقابت در میان دو یا سه رقیب همان قدر میتواند پر کش و قوس باشد که رقابت میان 10 یا 20 رقیب. علاوه بر این، سهم بازار، اندیشهای لغزان است. تقریبا هر بازاری را میتوان آنقدر تنگ تعریف کرد که فعال در آن را نه یک رقابتگر که یک انحصارگر به شمار آورد. مثلا من 100 درصد سهم بازار مقالاتی را دارم که به نام لورنس رید منتشر میشود. من سهم بسیار کوچکتری از بازار همه مقالات را دارم. خیلی وقت پیش نبود که ایکسام(XM) و سیریوس(sirius) تنها دو ارائهدهنده رادیوی ماهوارهای در ایالات متحده بودند. برای یک سال و نیم، دولت فدرال این دو را از ادغام بازداشت از ترس اینکه انحصاری خطرناک حاصل شود. اقتصاددانان استدلال میکردند که ایکسام و سیریوس نه تنها با خودشان که با شرکتهای بسیاری در رقابتاند که در بازار بزرگ رسانه مشغولاند، از رادیوهای آزاد، آیپاد و دیگر امپیتریپلیرها گرفته تا کانالهای رادیوی اینترنتی، رادیوهای کابلی و حتی تلفنهای همراه - همه آنها و هر تکنولوژی مشابه جدید دیگر به رقابت خود حتی پس از ادغام ادامه میدادند. در نهایت استدلال اقتصادی غالب شد و ادغام مجاز شد. دولتها مجبور نیستند به رقابت حکم دهند؛ همه آنچه بر عهده آنها است، جلوگیری و تنبیه زور، خشونت، فریب و نقض قرارداد است. کارآفرینان منفرد، خود با یکدیگر رقابت میکنند چون سود مالی آنها در این است که چنین کنند، حتی اگر ترجیح آنها بر رقابت نباشد. رقابت، خلاقیت و نوآوری را برمیانگیزد و تولیدکنندگان را ترغیب میکند تا هزینهها را کم کنند. شما هیچ وقت به این نمیاندیشید که در میانه یک مسابقه اسبدوانی، آن را متوقف کنید و از این بنالید که یکی از اسبها جلو افتاده است. همین مطلب در مورد بازارهای آزاد هم صادق است که در آن مسابقه هیچگاه پایان نمییابد و رقبا دائما در آن وارد و از آن خارج میشوند. از لحاظ نظری دو گونه انحصار وجود دارد: مبتنی بر اجبار و مبتنی بر کارآیی. انحصار اجباری ناشی از ایجاد مانع از سوی دولت است. دولت در عمل باید طرف یکی را در بازار بگیرد تا موجب تولد انحصار اجباری شود. باید کار را بر یک طرف دشوار، هزینهبر و غیرممکن کند و دیگری را برای کسب و کار آزاد بگذارد. خدمات پستی ایالات متحده یک مثال است. در نمونه دیگر دولت احتمالا آشکارا رقابت را منع نمیکند، اما به شرکتهای خاصی امتیازات میبخشد، معاف میکند یا یارانه میدهد؛ در حالی که برای همه دیگران شرطهای پرهزینه بار میکند. از خود این شیوه که بگذریم، آن شرکتی که از انحصار اجباری استفاده میکند در موقعیتی قرار دارد که به مشتریان ضرر بزند و خود فرار کند. انحصار مبتنی بر کارآیی در مقابل، سهم بزرگی از بازار را میبرد به این دلیل که کار بهتری دارد. در اینجا انحصارگر هیچ امتیاز خاصی از سمت قانون دریافت نمیکند. دیگران آزادند که رقابت کنند و البته اگر مشتریان خواستند، به اندازه «انحصارگر» رشد کنند. در واقع انحصار مبتنی بر کارآیی اصلا انحصار به معنای سنتی آن نیست. محصولات را محدود نمیکند، قیمتها را بالا نمیبرد و نوآوریها را خفه نمیکند؛ این انحصار در واقع با احترام به مشتریان و جذب مشتریهای جدید با توسعه همزمان محصولات و خدمات، بیشتر و بیشتر میفروشد. انحصار مبتنی بر کارآیی هیچ قدرت قانونی برای مجبور کردن مردم به معامله با خود یا فرار از نتایج رفتار غیراخلاقی ندارد. انحصار مبتنی بر کارآیی که پشتش به کارآییاش گرم است همیشه پرچمی همراه دارد که بر آن نوشته است «رقیب میپذیریم.» قانون ضدتراست قانون ضدتراست از کجا پیدا شد؟ قانون ضدتراست از زمان بسته شدن نطفهاش در دهه 1890، گرفتار خیالپردازی، فروض غلط و درکی راکد از بازارهای پویا بود. قانون ضدتراست سال 1890 دولت را به حامی رقابت و مخالف انحصار معرفی کرد بدون اینکه تعریف دقیقی از هر یک از این اصطلاحات کند. این قانون تنها جرمهای «انحصارگرایی» یا «تلاش برای انحصار» را تعریف کرد بدون آنکه مشخص کند چه کنشهایی شرایط این جرمها را دارند. اولین دادخواستی که دولت تشکیل داد برای وزارت دادگستری پایان مصیبتباری داشت: دادگاه عالی در سال 1895 حکم داد که شرکت تصفیه شکر آمریکایی وقتی با شرکت ای.سی نایت ادغام شده است، در جهت انحصار نبوده است. این اتفاق این حدس را تقویت کرد که شرکتهای ادغام شده در واقع انحصاری عجیب تشکیل دادهاند - انحصاری که اساسا محصولات را بیشتر و قیمتها را کاهش داده است. در مقاله «دین ضدتراست» ادوین راکفلر توضیح میدهد که چگونه آن جمعیت قانونی خودخواه برای پدیدههای کاملا طبیعی اصطلاحات شیطانی میساخت و در عین حال «حمایت» از مردم در برابر آن اشرار را عملی صالح میپنداشت. اصطلاحاتی چون «مقابله به مثل» (من از تو نمیخرم مگر آن که تو از من بخری)، «معاملات انحصاری» (من به تو نمیفروشم اگر از کس دیگری بخری) و «مجموعهسازی» (اگر میخواهی فصل اول کتاب را بخری، مجبوری کل کتاب را بخری). اثر دیگری که من برای این موضوع پیشنهاد میکنم اثری کلاسیک از دیتی آرمنتانو، «افسانههای ضدتراست» است. در بازار آزادی که گرفتار دخالتهای ضدرقابتی دولت نیست، عوامل زیر این اطمینان را ایجاد میکنند که هیچ شرکتی در درازمدت، فارغ از اندازهاش، نمیتواند هر قیمتی را که بخواهد تحمیل کند: 1 - همیشه مسیر برای تازهواردان باز است، حال این تازهوارد دو نفر در گاراژشان باشند یا شرکتی عظیم که فرصتی برای توسعه خویش در مسیری جدید دیده است. 2 - رقابت خارجی. تا وقتی دولتها در معاملات بینالمللی دخالت نکنند، نیرویی پرقدرت است. 3 - رقابت میان جانشینها. مردم اغلب میتوانند کالایی را جایگزین کالای دیگری کنند که انحصارگر تولید میکند. 4 - رقابت همه کالاها با دلار مشتریان. هر تولیدکنندهای با هر تولیدکننده دیگر بر سر دلارهای محدود مشتریان رقابت میکنند. در آخر: رقابت در بازار آزاد، پدیدهای ایستا نیست، بلکه پدیدهای پویا است که هیچ وقت از حرکت باز نمیایستد و در آن کسی که امروز پیشرو است فردا ممکن است پیرو باشد. |