منبع: | دنیای اقتصاد | تاریخ انتشار: | 1390-03-10 |
نویسنده: | گارو هوانسیانفر | مترجم: | |
چکیده: | |||
قرار شد که در مورد یک حسابرس واقعی مطالبی را بنویسم و در نظر دارم که در هر نوشتار، در مورد یکی از خصوصیات یک حسابرس واقعی بحث کنم. در این بخش در رابطه با دانش و معلومات یک حسابرس واقعی بحث میکنم. |
|||
حسابرس واقعی (2) یکی از خصوصیات اصلی یک حسابرس واقعی، دانش و معلومات حرفهای او است. به طور کلی حسابرسان سنتی، مشمول بحث من نمیشوند، بنابراین هیچ صحبتی در مورد آنها ندارم. یک حسابرس واقعی باید و بهتر است که اول تحصیلات آکادمیک در سطح کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا (نه لزوما) از یک دانشگاه معتبر داشته باشد. تحصیلات آکادمیک، آگاهی نسبتا مناسبی را به شخص میدهد. البته این تحصیلات، لازم است؛ ولی کافی نیست. مهمترین مرحله به دست آوردن معلومات تئوریک حرفهای، عضویت در یک انجمن حرفهای معتبر (البته در رشته حسابداری) است. منظور این است که حسابرس واقعی باید حتما عضو یکی از انجمنهای حرفهای معتبر دنیا باشد و این عضویت را از طریق گذراندن سختترین امتحانات که به صورت سوالات عملی و صددرصد حرفهای است، به دست آورده باشد. سوالات امتحانات انجمنهای حرفهای حسابداری معتبر در دنیا با سوالات امتحانی دورههای آکادمیک بسیار تفاوت دارند. در سوالات امتحانی دورههای آکادمیک بیشتر موارد تئوری و آن هم در سطح متوسط یا پایین (بستگی به دانشگاه دارد) مطرح میشود و خواسته دانشگاهها هم این است که مطمئن شوند، که دانشجویان، مطالب تئوریک را تا حدود قابل قبولی فراگرفتهاند. در امتحانات انجمنهای حرفهای حسابداری معتبر دنیا، تقریبا کل سوالات به صورت مسائل عملی و حقیقی وآن هم در سطح بسیار مشکلی مطرح میشود تا فقط کسانی که هوش و ذکاوت بسیار بالایی دارند، بتوانند به آن سوالات پاسخ دهند. در این امتحانات، سوالات توسط افراد فوق حرفهای طرح میشود که با دنیای واقعیت هم سر و کار دارند. سوالات مطرح شده از جایی برداشته نمی شود، بلکه طراحان سوالات، چند ماه فرصت دارند که سوالات جدید (که تا بهحال در هیچ امتحانی مطرح نشده) طرح کنند و این افراد (طراحان) با توجه به واقعیتها (آنچه که در دنیای واقعی حسابداری میگذرد)، سوالات را طرح میکنند. علت این امر این است که کسانی که قرار است امتحانات این انجمنهای حرفهای معتبر را بگذرانند، در آینده باید با واقعیتهای موجود در حرفه (حسابداری، حسابرسی و ....) مواجه شوند. این افراد باید تسلط کامل به کلیه مباحث حرفه و مرتبط با حرفه داشته باشند. بنابراین، نتیجه گرفته میشود که حسابرس (یا حسابدار) واقعی باید سختترین امتحانات حرفهای یک انجمن حرفهای معتبر را گذرانده و ثابت کرده باشد که از عهده حل مسائل مشکل تا حد قابل قبولی بر میآید. در اینجا که مینویسم «تا حد قابل قبولی»، علت آن است که مسائلی که در این امتحانات حرفهای مطرح میشود بقدری مشکل است که اگر شخصی بتواند حتی به قسمتی از سوالات و مسائل پاسخ صحیح دهد، شایسته عنوان «حسابدار حرفهای» است. در چنین امتحاناتی انتظار گرفتن نمرات بسیار بالا تقریبا برای اکثریت شرکتکنندگان امری غیرممکن است و برای همین منظور نیز بیشتر انجمنهای حرفهای معتبر دنیا، همیشه برای تعیین قبول شدگان در امتحانات خود، درصدی را (البته درصد بسیار پایین) در نظر میگیرند که هر شخصی در محدوده آن در صد (مثلا تا 10درصد کل شرکتکنندگان که بالاترین نمرات را کسب کردهاند) قرار گرفت، آن شخص صلاحیت حسابدار رسمی شدن را دارد. با اطمینان بسیار زیاد میتوان گفت که چنین شخصی به استانداردهای حسابداری و حسابرسی تسلط نسبتا بالایی دارد، قانون مالیاتها، قانون تجارت و سایر موارد مرتبط را بسیار خوب میداند و در عمل هم هرگاه نظری در مورد موضوع حسابداری، حسابرسی و موارد مرتبط میدهد، نظر او تا حد بسیار بالایی نظر درستی است، زیرا او سختترین موضوعات مربوطه را در امتحانات حرفهای گذرانده است. استادی داشتیم که حرف بسیار سنجیدهای میزد. ایشان میگفت که«اگر کسی مدرک دکترا از دانشگاه هاروارد دارد، بدون هیچگونه شکی مطمئن باشید که موضوع تحصیلیاش را کاملا در حد بالایی بلد و به آن مسلط است». حال امتحانات جامعه حسابداران رسمی ایران هم باید در سطحی باشد که اگر شخصی بتواند آنها را بگذراند، بتوان به نظرات حرفهای او تا حد بالایی (95درصد و بالاتر) اطمینان کامل داشت و به آنها اتکا کرد. بنابراین، زیاد شدن تعداد حسابداران رسمی هیچ دردی را دوا نمیکند. بعضی افراد ممکن است معتقد باشند که تعداد حسابداران رسمی کشور ما در حال حاضر کم است و باید امتحانات را ساده گرفت و تعداد قبول شدگان را زیاد کرد تا نیاز مملکت به حسابداران رسمی را برآورده سازد، ولی به چه قیمتی؟ این افراد فکر نمیکنند که حسابداران رسمی که بدین ترتیب وارد جامعه حسابداران رسمی میشوند، دردی را از حرفه حسابداری و حسابرسی دوا نمیکنند، بلکه شان و مقام و منزلت و ارزش حسابدار رسمی را پایین میآورند. ما در این حرفه به کمیت نیازی نداریم، به کیفیت نیاز داریم. فقط و فقط کیفیت. حرف آخر: حسابرس واقعی باید سختترین امتحانات یک انجمن حرفهای حسابداری معتبر دنیا را گذرانده باشد. یکی از خصوصیات اصلی یک حسابرس واقعی، داشتن هوش بسیار بالا است تا بتواند مطالب را سریع درک کند و حافظه قوی داشته باشد تا مطالب فرا گرفته را همیشه در ذهن خود نگه دارد. حسابرس واقعی باید بسیار سریع رابطه بین حسابها را تشخیص و تاثیر هر موردی را روی سرفصلهای مختلف سال جاری و صورتهای مالی سال یا سالهای قبل معین کند.افرادی که مطالب را دیر درک میکنند و یا باید مطلبی را بارها به آنها تذکر داد تا آنرا انجام دهند (یا به احتمال بسیار زیاد انجام ندهند)، نباید انتظار داشته باشیم که حسابرس واقعی شوند.مشاهده کردهام که بعضی از افرادی که به عنوان حسابرس مشغول بهکار هستند، کار خود را خوب انجام میدهند؛ ولی دید وسیعی از آثار هر مورد بر روی سرفصل حسابها ندارند یا هنگامی که موردی را میبینند، آن مورد آنها را به این فکر نمیاندازد که باید دنبال موارد دیگری در ارتباط با آن مورد بروند و پیگیری وسیعی به عمل آورند.حسابرس واقعی باید برای خود بهطور مرتب سوال ایجاد کند و همیشه از خود بپرسد که آیا تمام جنبههای موردی را که برخورد کرده است، مد نظر قرار داده است یا خیر و اثر آن مورد روی صورتهای مالی سالجاری و سال یا سالهای قبل چگونه است؟ حسابرس واقعی باید در رابطه با هر سرفصل حساب و موردی به طور مرتب در ذهن خود کلمات «چرا»، «چطور»، «چگونه» و کلیه کلمات سوالی را تکرار کند و همیشه به مطالب به صورت تردید حرفهای (و حتی بالاتر از آن) نگاه کند.حسابرس واقعی باید در کار خود نهایت دقت را داشته باشد. اصولا توجه کردهام که کسانی که حرکات آنها سریع است، افرادی باهوش بالایی هستند و افرادی که حرکات آنها کند است، در همه زمینهها، بهخصوص فکر کردن و تجزیه و تحلیل و نتیجه گرفتن کند هستند. البته این یک موضوع پزشکی و خارج از تخصص من است و نباید به آن به صورت یک اصل قبول شده نگاه کرد؛ ولی تجربه من با افرادی که طی این سالها کار کردهام، تا حدودی این نتیجه را میدهد؛ ولی به این نتیجه کلیت نمیدهم. حسابرس واقعی باید وجدان کاری بالایی داشته باشد و تا زمانی که در مورد مطلبی کاملا به نتیجه نهایی نرسیده، از پیگیری و بررسی آن مطلب دست نکشد. حسابرس واقعی باید استانداردهای حسابداری و حسابرسی و قوانین و مقررات کشور را در اجرای کارهای خود کاملا مد نظر داشته باشد و از هیچ موردی که با اهمیت است و میتواند روی صورتهای مالی و اظهار نظر او نسبت به صورتهای مالی اثر بگذارد، چشم پوشی نکند و با هیچ کس رودر بایستی و ملاحظه نداشته باشد.حسابرس واقعی باید روابط خود را با صاحبکار به صورت دوستی ولی در حد جدی و مورد قبول و مناسب نگهدارد. یک حسابرس واقعی اصولا نباید با کارکنان واحد مورد رسیدگی رابطه دوستی نزدیک داشته باشد؛ البته معنی آن این نیست که رفتار او با کارکنان باید خشن باشد. منظور این است که ضمن اینکه رفتار او با آنها باید محترمانه و دوستانه باشد، این دوستی نباید به بیرون از واحد مورد رسیدگی بکشد. به عبارتی، حسابرس نباید با کارکنان واحد مورد رسیدگی دوستی صمیمانه (به قول عامیانه، قاطی شدن) داشته باشد. دوستی صمیمانه با کادر واحد مورد رسیدگی حتما روی رسیدگیهای حسابرس و اظهار نظر او اثر میگذارد. حسابرس واقعی باید همه چیز را در یک واحد مورد رسیدگی مد نظر و مورد توجه داشته باشد. برای مثال، اگر از قسمتهای مختلف کارخانه بازدید به عمل میآورد، اگر در محلی آثار آتشسوزی (سیاه و دودی بودن دیوارها و محیط) ملاحظه کرد، باید فورا موضوع را بررسی و آثار آن را روی حسابها در دفاتر مالی واحد مورد رسیدگی پیگیری کند. به عبارت دیگر، حسابرس واقعی باید در محل واحد مورد رسیدگی، چشم و گوشش را خوب باز کند و به همه موارد مهم و مرتبط با حسابرسی گوش فرا دهد و بررسی و پیگیریهای لازم را تا انتهای موضوع انجام دهد.نظر به اینکه تاکید من در این مقاله روی دانش و هوش و ذکاوت یک حسابرس واقعی است، از سایر خصوصیات یک حسابرس واقعی فعلا صرفنظر میکنم و در مطالب بعدی در مورد آنها بحث خواهم نمود.یک مثال از شخصی که در رشته خود کاملا مسلط و هوشیار و با هوش بود میزنم. میخائیل تال، قهرمان سابق شطرنج جهان، علاوه بر بازی حرفهای شطرنج، معلم یک مدرسه نیز بود. روزی در کلاسی که درس میداد، صفحه شطرنجی را روی میز یکی از دانش آموزان دید که مهرههای شطرنج روی آن چیده شده بود. او فقط یک نگاه سطحی به صفحه شطرنج و محل قرار گرفتن مهرهها روی صفحه شطرنج انداخت و بعد از آن برگشت رو به تخته و شروع کرد به نوشتن مطالب درس. هنگامی که مطالب را روی تخته نوشت و برگشت به طرف دانشآموزان، یک نگاه به آن صفحه شطرنج انداخت و قبل از اینکه درس را ادامه دهد، به آن دانش آموز گفت که حرکت آخری که انجام دادی (منظور حرکتی بود که آن دانش آموز هنگامی که قهرمان شطرنج جهان روی تخته مشغول نوشتن مطالب درس بود، انجام داده بود)، حرکت خوبی نبود. اگر من جای شما بودم، فلان حرکت را انجام میدادم. بله، این مطلب هوشیاری یک قهرمان جهان در رشته شطرنج را نشان میدهد. همین انتظار را هم من از یک حسابرس واقعی دارم، البته نه در رشته شطرنج، بلکه در رشته حسابرسی.حرف آخر: حسابرس واقعی علاوه بر داشتن دانش حرفهای بسیار بالا باید دید وسیعی از مطالب مورد رسیدگی داشته، ذهن آماده داشته باشد، مطالب را سریع درک کند و قدرت تجزیه و تحلیل بالایی داشته باشد. بنابراین یک حسابرس واقعی باید حداقل خصوصیات فوق را داشته باشد. نمیتوان گفت که شخصی با تهیه کار برگهای کلیشهای و نوشتن گزارشات حسابرسی کلیشهای با بندهای کلیشهای، یک حسابرس واقعی است. در این مقاله میخواهم در مورد کار آموزی و آموزش یک حسابرس واقعی صحبت کنم. البته برای اینکه شخصی بتواند یک حسابرس واقعی شود، شرایطی که در مقالههای 1،2و3 نوشته بودم را باید حتما داشته باشد. هر کدام از آن شرایط را اگر کسی نداشته باشد، نباید امیدوار باشد که روزی یک حسابرس واقعی شود. داشتن هوش و ذکاوت زیاد و سریعالانتقال بودن در درک مدارک و سایر شرایطی که در مقالههای قبلی نوشته بودم، جزو لازمههای اولیه و اصلی است که یک نفر بتواند در آینده یک حسابرس واقعی شود. خلاصه کلام این است که به زور نمیتوان یک حسابرس واقعی شد. باید شرایط اولیه را شخص داشته باشد، در غیر اینصورت باید قبول کند که یک حسابرس واقعی نیست، ولی میتواند در موسسات حسابرسی معتبر کار کند و خود را تا حد قابل قبول و امکان پذیر، بالا ببرد. مورد دیگری که یک حسابرس واقعی لازم دارد (علاوه بر شرایطی که قبلا در مقالههای قبلی تذکر داده بودم)، داشتن تجربه کافی و خوب است. این بدان معنی است که از روز اول کاری خود، در یک موسسه حسابرسی معتبر کارآموزی خود را شروع کند و با سرپرستان خوب و فهمیده و اگر خوش شانس باشد، زیردست حسابرسان واقعی کار کند تا تجربه مفید کاری در کلیه امور مربوط به حسابرسی بهدست آورد. این شخص باید از هر سرپرستی نکات بسیاری را فرا گیرد و سعی کند با سرپرستان مختلف با دیدگاههای مختلف کار کند تا از تجربههای مختلف آنها استفاده کند. من برای یک حسابرس واقعی شدن حداقل 10 سال کار مفید و فعال با سرپرستان ورزیده و در یک موسسه حسابرسی معتبر، نیاز میبینم. البته باز هم تکرار میکنم، به شرط داشتن کلیه شرایط درج شده در مقالههای 1، 2 و 3 در ارتباط با حسابرس واقعی. البته به این نکته توجه خاص داشته باشید که هر شخصی بعد از 10 سال کار کردن در یک موسسه حسابرسی معتبر و با سرپرستان ورزیده، لزوما یک حسابرس واقعی نخواهد شد. برای حسابرس واقعی شدن باید جوهره اولیه را داشته باشد. ممکن است کسی 44 سال در موسسات حسابرسی به اصطلاح کارکرده و پرسه زده باشد، ولی هنوز یک حسابرس عادی هم نباشد، چه رسد به حسابرس واقعی. حسابرس واقعی از ابتدای کار حسابرسی، کارآموزی خود را شروع میکند (یعنی از کیلومتر صفر) و سعی میکند که هر روز به معلومات خود بیفزاید و گفتههای سرپرستان حرفهای و با تجربه خود را عمل کند و هیچ وقت آنها را فراموش نکند. البته او کم کم میتواند با مطالعه و کسب تجربه بیشتر، ابداعات خاص خود را در حسابرسیها بهکار ببرد و نباید همیشه همان کارهایی را انجام دهد که سرپرستان حرفهای و خوب به او تعلیم دادهاند. او باید قادر باشد تا از فکر خود، مواردی جدید در حسابرسیها ابداع کند و این هم با تجربه و سعی کوشش و مطالعه سیستماتیک و دائم میسر است. یک حسابرس واقعی باید بعد از اتمام هر کار حسابرسی، موارد جدیدی را یاد گرفته باشد و همیشه سعی کند که در فراگیری مطالب مختلف مرتبط با حسابرسی، سیر صعودی را طی کند و ساکن نماند. یک حسابرس نباید هیچ وقت خود را از مسائل روز مرتبط با کار خود دور نگه دارد یا آگاهی نداشته باشد. اگر چنین باشد، حتی یک حسابرس واقعی هم روزی به یک حسابرس فسیل تبدیل میشود. کلام آخر؛ توصیه من به کسانی که میخواهند روزی یک حسابرس واقعی شوند این است که همیشه در مورد مسائل و موارد به طور خیلی وسیع فکر کنند و از خود بپرسند که آیا کلیه کارهای لازم را در رابطه با یک کار حسابرسی انجام دادهاند؟ آیا سرپرستان قبلی او که در سطح بالایی از نظر معلومات و هوش بودهاند، کار او را به عنوان یک کار کامل قبول میکردند؟ من شخصا، بدون داشتن هیچگونه ادعایی مبنی بر اینکه آیا حسابرس واقعی هستم یا خیر یا در چه ردهای از حسابرسی هستم، همیشه گفتههای گرانقدر سرپرستان بسیار خوبی که داشتم در هر کار حسابرسی و در هر مورد رسیدگی بخاطر میآورم و در آخر کار از خودم میپرسم که آیا فلان سرپرست که من او را به عنوان یک حسابرس واقعی قبول داشتم و دارم، اگر پرونده حسابرسی مرا بررسی میکرد، آنرا از هر لحاظ کامل میدید یا چه اشکالاتی را میتوانست نسبت به پرونده حسابرسی فعلی من بگیرد. من همیشه نکات بسیار خوب سرپرستان قبلی خود را در ضمن کار بخاطر میآورم و به آنها عمل میکنم، البته با ابداعات و نوآوریهای مداوم. یک توصیه هم به کلیه حسابرسان (بهخصوص جوانان) دارم و آن این است که همیشه احترام سرپرستان قبلی خود را که از آنها نکات بسیاری فرا گرفتهاید داشته باشید و اگر هم روزی روزگاری این فکر (گاهی هم فکر باطل) به سرتان زد که از سرپرستان قبلی خود بیشتر آگاهی و دانش دارید، شاید هم داشته باشید، همیشه احترام آنها را نگه دارید و به قول عامیانه، در مقابل آنها عرض اندام نکنید، حتی اگر دانش و معلومات و هوش و ذکاوت شما چندین برابر سرپرستان قبلی شما باشد. البته رسیدن به چنین درجهای غیر ممکن نیست، ولی همیشه به قول انگلیسیها، یک «اگر» (If) بزرگی وجود دارد و یک نکته هم هیچ وقت فراموش نکنید که «دست بالای دست بسیار است.» به هیچ وجه به دانش و معلومات خود غره نشوید. داستان کوتاهی از یک استاد بزرگ شطرنج که در شوروی جزو بازیکنان بسیار مطرح بود، بیان میکنم. این شطرنج باز بسیار معروف روزی در یک بازی دوستانه در مقابل یک شطرنج باز آماتور، بازی را به نحو بسیار بدی باخت. از صندلی خود بلند شد و آب دهن خود را روی صفحه شطرنج پرت کرد و به حریف خود گفت: «چرا من از یک شخص آماتور مثل تو باید ببازم.» او برای همیشه شطرنج را کنار گذاشت و سعی کرد در بین مردم ظاهر نشود. بله، این امکان هم وجود دارد که روزی، من یا شما خواننده گرامی به خودمان بگوییم که چطور این مطلب به این سادگی را (احتمالا تحریف یا تقلب و ....) ندیدیم و متوجه نشدیم. امیدوارم که چنین روزی برای هیچ حسابرسی (واقعی یا غیر واقعی) پیش نیاید؛ بنابراین مطالب را با فکر باز و آزاد برای چندین دفعه مطالعه کنید. در این رابطه بهتر است که کل گزارش حسابرسی و صورتهای مالی توسط یک شریک با تجربه در موسسه نیز که در خود کار درگیر نبوده است، بازنگری کنند. درباره حسابرس واقعی مقالات بسیاری را میتوان نوشت ولی سعی میکنم که در این نوشتار بعضی دیگر از خصوصیات حسابرس واقعی را شرح و به بحث در مورد مطلب «حسابرس واقعی» خاتمه دهم. یکی از خصوصیات دیگر حسابرس واقعی، رفتار، کردار و منش او است. یک حسابرس واقعی باید طوری رفتار کند که در شأن او است و عموم مردم روی حرفهای او حساب کنند. یک حسابرس واقعی باید دارای رفتار سنجیده بوده و اتکا به نفس بسیار داشته باشد. حسابرس واقعی باید همیشه سنجیده صحبت کند.با اعمال زیر نمیتوان یک حسابرس واقعی شد: 1- با هوچی بازی. 2- با فوکول و کراوات زدن. 3- با شلوغ کردن جو یک جلسه یا گردهمایی . 4- با پشت میکروفن رفتن و خود را نشان دادن. 5- با سبک کردن شخصیت خود برای گرفتن چند ریال پول یا یک کار حسابرسی یا مرتبط با آن. 6- با ریختن اشک تمساح برای دیگران برای بهدست آوردن رای یا حمایت حسابرسان یا حسابداران دیگر. 7- با انجام تبلیغات محسوس و غیرمحسوس (البته غیر محسوس از نظر خودشان و نه دیگران). 8- در راس یک موسسه حسابرسی بزرگ قرار داشتن و به اصطلاح به عنوان شریک اصلی کار کردن(البته بحث من همیشه موسسات حسابرسی بخش خصوصی هستند). 9- با چاپ مکرر عکس خود در روزنامهها و مجلههای حرفهای و نیمه حرفهای حسابداری و حسابرسی و سایر روزنامهها و مجلههای غیر مرتبط با حرفه.موارد دیگری هم هست که بتوان به لیست فوق اضافه کرد ولی از طولانی شدن این لیست صرف نظر میکنم زیرا باید حوصله خوانندگان عزیز را مدنظر قرار دهم.در هر حال، یک حسابرس همیشه زیر ذره بین واحدهای مورد رسیدگی و سایر اشخاص قرار دارد، بنابراین، باید کلیه حرکات و حرفهای او سنجیده باشد. البته این وظیفه برای یک حسابرس واقعی خیلی بیشتر و سنگینتر است. در یک کلام میتوانم بگویم که حسابرس واقعی شدن به زور نیست. هر کسی که رشته حسابداری خوانده یا در موسسات حسابرسی (درباره نوع موسسه حسابرسی از نظر درجه بندی فعلا بحث نمیکنم) مشغول به کار است، حتی در ردههای خیلی بالا، لزوما یک حسابرس واقعی نیست. برای حسابرس واقعی شدن، شخص باید زمینههای اولیه را که قبلا بحث کردم در ذات و طبیعت خود داشته باشد، به همین دلیل، تعداد حسابرسان واقعی در هر جامعهای، بسیار اندک هستند، تعجب نکنید، تهیه کاربرگهای کلیشهای، گزارشات کلیشهای و ....، دلیل بر حسابرس واقعی بودن یک شخص نیست. کلام آخر و نتیجهگیری: برای حسابرس واقعی بودن (نه شدن)، شخص باید از ابتدای امر، یک دید هوشیارانه و تیز داشته باشد. ممکن است شخصی 44 سال در موسسات حسابرسی به صورت پریشان حال و سر به هوا و با حواس کاملا پرت به اصطلاح کار حسابرسی انجام داده باشد، ولی این شخص ممکن است نه حسابرس واقعی و نه حتی حسابرس معمولی باشد. علاوه بر کلیه مواردی که جزو خصوصیات یک حسابرس (به خصوص حسابرس واقعی) شرح داده شد، هر حسابرسی (چه واقعی و چه معمولی) باید دارای ویژگیهای زیر نیز باشد (البته در اینجا به حداقل ویژگیها اشاره شده است): 1- درستکار باشد. 2- بیطرف باشد. 3- رازدار باشد. 4- رفتار و گفتار سنجیده داشته باشد. 5- به آییننامه رفتار حرفهای پایبند باشد. 6- وجدان کاری داشته باشد. 7- صلاحیت حرفهای داشته باشد. 8- دشمنی شخصی یا ذاتی با مسوولان و کادر واحدهای مورد رسیدگی نداشته باشد. 9- مهمتر از همه، انسان واقعی باشد. انسان به تمام معنی. حال که مطلب «حسابرس واقعی» را که بخشی است تمام نشدنی، به نحوی به پایان رساندم، در مقالات بعد در مورد «موسسات حسابرسی معتبر» بحث مفصل خواهم کرد. * عضو پیوسته انجمن حسابداران خبره مدیریت انگلستان |