با سلامو عرض خسته نباشید لطفا نحوه طبقه بندی جریان های نقدی در استاندارد انگلیس و نام 8 طبقه را برایم نام ببرید با تشکر؟ |
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بسمه تعالی
|
ویژگی های کیفی اطلاعات حسابداری |
قابل فهم بودن |
محدودیت هزینه منفعت |
سودمندی در تصمیم |
مربوط بودن |
قابلیت اتکا |
ارزش پیش بینی |
به موقع بودن |
ارزش بازخورد |
قابلیت اثبات |
صداقت در ارائه |
بی طرفی |
اهمیت |
مقایسه پذیری |
4-7 ارائه :
سه نوع صورت مالی اساسی سالانه برای یک شرکت سهامی امریکایی وجود دارد که عبارتند از ترازنامه ، صورت سود وزیان و صورت جریانات نقدی و این تعداد دقیقا همان است که در کشورهای انگلیسی زبان تهیه می شود . هرچند عناوین آنها در مناطق مختلف متفاوت است .
1-4-7 ترازنامه :
برخی از عناصر استاندارد در ترازنامه ها وجود دارد . بعنوان مثال دارایی ها در سمت چپ ترازنامه دوطرفه ( در ترازنامه ستونی در بالای ترازنامه ) نشان داده می شوند .اما تنها بخش کوچکی از شرکتهای امریکایی از صورت وضعیت مالی مطابق با فرمت استاندارد انگلیس استفاده می کنند .
2-4-7 صورت سود وزیان :
صورتهای سودوزیان امریکا نسبت سایر کشورها جزئیات بیشتری را ارائه می دهد وعناوین آن متغیر است . تفاوت دیگر ، الزام SEC مبنی بر ارائه ارقام مقایسه ای دو سال گذشته است .
3-4-7 صورت جریان وجوه نقد :
تهیه صورت جریان وجوه نقد که نسبتا جدیدتر از سایر صورتهای مالی اساسی است ، توسط SEC الزامی شده است . این صورت مالی روش دیگری برای نگاه به برخی اطلاعات ترازنامه و سودوزیان است و اگرچه تهیه آن در انگلیس هم الزامی است اما در بیشتر کشورهای اروپایی غیرمعمول است . در این مورد نیز الزام امریکا مبنی بر ارائه اطلاعات مقایسه ای 3ساله وجه
تمایز این کشور است . در امریکا هم مانند انگلیس سه عنوان اصلی در این صورت وجود دارد : ” عملیاتی ” ، ”سرمایه گذاری ” و ” تامین مالی ” . اما برخلاف صورتهای انگلیسی با سود پس از مالیات شروع شده و مالیات بعنوان خروجی نقد نشان داده نمی شود .
4-4-7 واژگان تخصصی :
یکی از مشکلات قابل ذکر ، وجود اصطلاحات یکسان با معانی وکاربردهای متفاوت در کشورهاست . اغلب غیر امریکایی هایی که به زبان انگلیسی صحبت می کنند می توانند به آسانی اصطلاحاتی از قبیل ” حسابهای دریافتنی ” (account receivable ) ، ” حسابهای پرداختنی ” (account payable ) و ” فروش ” (sale ) را درک کنند . اما همه واژگان اینگونه نیستند .بعنوان مثال اصطلاحات انگلیسی ” stock ” , ” share ” (موجودی و سهام ) در امریکا بترتیب ” inventory ” , ” stock ” ترجمه می شوند . بنابراین بحث یک انگلیسی در مورد نگهداری موجودی ( stock ) به روش FIFO برای یک امریکایی که ” stock ” را بعنوان سهام می شناسد قابل درک نیست . بعنوان مثالی دیگر میتوان treasury stock را نام برد که در انگلیس اوراق قرضه ممتاز معنا می دهد حال آنکه منظور از این واژه در امریکا سهام خزانه است .
5-7 حسابداری داراییها :
1-5-7 اندازه گیری داراییهای ثابت مشهود :
رویه های حسابداری امریکای شمالی بر مبنای تبعیت کامل از بهای تمام شده تاریخی است و سود وزیان تنها زمانی شناسایی می شود که معاملات اتفاق افتاده باشد . بنابراین در صورتهای مالی ارزش دفتری اموال ، ماشین آلات و تجهیزات بر مبنای تجدید ارزیابی یا تغییر قیمت ها افزایش نمی یابد چون هنوز معامله ای صورت نگرفته است . اخیرا برخی قوانین در مورد کاهش ارزش داراییها تدوین شده که در SFAS 121 به آن اشاره شده است . طبق این بیانیه دارایی ها باید مورد بررسی قرار گیرند تا اگر مبالغ قابل بازیافت یعنی جمع وجوه نقد آتی مورد انتظار ناشی از استفاده و فروش دارایی ( تنزیل نشده و بدون بهره ) کمتر از ارزش دفتری آنها ( شامل سرقفلی ) بود زیان کاهش ارزش شناسایی گردد .در انگلیس IASC کاهش ارزش را به وسیله مقایسه ارزش دفتری با بالاترین مبلغ ارزش منصفانه یا ارزش تنزیل شده مورد استفاده ، اندازه گیری می کند .
2-5-7 تخصیص بهای تمام شده دارایی های ثابت :
در برخی کشورها چندین روش استهلاک پذیرفته شده است . روش خط مستقیم معمولترین آنهاست. ادبیات مرجع در ایالات متحده وجود تورم را بعنوان یک دلیل خوب برای انتخاب روشهای استهلاک تسریعی بیان می کند . از آنجا که صورت سود و زیان از بابت تورم تعدیل خواهد شد ، این یک تصمیم منطقی است ، حتی اگر ارزش ترازنامه قیمتهای جاری را در سالهای اولیه کمتر منعکس کند .
3-5-7 اجاره ها :
ازسال 1949 در ایالات متحده این الزام ساده وجود داشت که اجاره بعنوان مبالغ و زمان بندی پرداختهای اجاره سالانه افشا می شد . رویه های حسابداری و گزارشگری جاری مربوط به اجاره بوسیله بیانیه شماره 13 FASB تحت عنوان حسابداری اجاره ها کنترل می شود . با وجود پیچیدگی اعلامیه های رسمی ، مفهوم اساسی نتایج منعکس شده در بیانیه شماره 13 FASB ساده است . اگر ریسک ها و پاداش های تخصیص داده شده به مالکان دارایی های اجاره داده شده ، به مستاجر تعلق گیرد ، موجر، اجاره را بعنوان فروش دارایی گزارش می کند ( اجاره نوع فروش یا تامین مالی مستقیم ) درحالیکه مستاجر اجاره را بعنوان خرید گزارش می کند ( اجاره سرمایه ای ) . در غیر اینصورت موجر و مستاجر ، هر دو ، اجاره را بعنوان اجاره عملیاتی گزارش می کنند.
FASB و سایر تدوین کنندگان استاندارد برای تعیین اجاره های سرمایه ای تعاریفی از دارایی و بدهی ارائه می کنند که منطقی بنظر می رسد . الزامات اساسی حسابداری اجاره ها بصورت زیر خلاصه می شود :
یک اجاره سرمایه ای حداقل یک حق نامشهود برای استفاده انحصاری از اقلام خاصی را در دوره زمانی خاصی ارائه می دهد و احتمالا ممکن است یک قرارداد فروش را که پرداختهای اجاره نامیده می شود به جای پرداختهای وام نمایش دهد . این حق استفاده از اقلام بعنوان یک دارایی در نظر گرفته می شود که دارای ارزشی برابر با ارزش فعلی پرداختهای نقدی مبادلات برای آن حق است .
4-5-7 دارایی های نامشهود :
الزامات اساسی برای دارایی های نامشهود مشابه اموال ، ماشین آلات وتجهیزات است . این دارایی ها به بهای تمام شده ثبت شده و طی عمر مفیدشان که APB17 آنرا 40سال اعلام می کند مستهلک می شوند .
قوانین خاصی برای مخارج تحقیق و توسعه در SFAS2 وجود دارد که می گوید این مخارج فورا و به محض وقوع باید به هزینه منظور شوند ، مگر اینکه دارایی های ثابت فیزیکی مانند آزمایشگاه ایجاد کنند . این مورد نسبت به استانداردهای انگلیس که مخارج تحقیق و توسعه خاصی را برای سرمایه ای شدن مجاز می شمرد و هزینه های انتقالی به آینده را با درامدهای آتی مطابقت می دهد ، محافطه کارانه تر است . استثنائات خاصی برای ممنوعیت های امریکا در مورد سرمایه ای شدن مخارج تحقیق و توسعه وجود دارد . ایالات متحده سرمایه ای کردن بهای تمام شده توسعه تولیدات نرم افزاری را در وضعیت های خاصی که توسعه این تولیدات به لحاظ فنی امکان پذیر باشد ، مجاز می شمرد . مبلغ سرمایه ای شده باید به اقل بهای تمام شده مستهلک نشده و خالص ارزش بازیافتنی نشان داده شود .
5-5-7 سرمایه گذاری ها :
استفاده از تمایز بین سرمایه گذاری های جاری و غیر جاری در ایالات متحده امریکا الزامی نشده است ، اگرچه شرکتهای زیادی طبقه بندی به این روش را در ترازنامه شان ارائه می کنند . برای اهداف اندازه گیری SFAS115 بر مبنای مقاصد مدیریت ، سرمایه گذاری ها را به سه طبقه تقسیم می کند :
1- نگهداری شده تا سررسید : ارزشیابی به بهای تمام شده مستهلک شده .
2- قابل داد و ستد : ارزشیابی به ارزش متعارف .
3- آماده برای فروش : ارزشیابی به ارزش متعارف .
6-5-7 موجودی های کالا :
مطابق با قانون جهانی ، برای ارزشیابی موجودی ها ، امریکا هم اقل بهای تمام شده و ارزش بازار را مجاز می شمرد . هرچند ارزش بازار بطور معمول در ایالات متحده بهای تمام شده جایگزینی معنا می دهد اما در انگلستان به معنی خالص ارزش بازیافتنی است . اما در واقع ارزشیابی موجودی در امریکا بدین صورت است که بسیاری از شرکتها از روش LIFO استفاده می کنند . این یکی از بزرگترین اختلاف ها میان امریکا و انگلیس است . LIFO برای اهداف مالیاتی در انگلیس پذیرفته نیست ، چون اعتقاد بر این است که این روش دید روشنی از موجودی کالای پایان دوره به دست نمی دهد . بسیاری از شرکتهای امریکایی برای برخورداری از مزایای مالیاتی از روش LIFO استفاده می کنند .اما تعداد زیادی نیز به دلیل کاهش قیمتهای موجودی کالا و دارا بودن شرکتهای فرعی برون مرزی از ترکیبی از روشها استفاده می کنند .
GAAP شرکتها را به افشای روش ارزیابی مورد استفاده از ابتدای دوره برای موجودی ها ملزم می کند و SEC شرکتهای پذیرفته شده ای را که از روش LIFO استفاده می کنند ملزم می نماید تا ارزش موجودی ها را با استفاده از FIFO هم در یادداشت هایشان گزارش کنند .
6-7 حسابداری مالیاتی شرکتها :
کاملا مشخص است که سود یک شرکت باید بر اساس GAAP اندازه گیری شود . عموما تفاوتهایی در سود مشمول مالیات کشورهای مدل امریکایی وجود دارد .این تفاوت اغلب بدلیل استهلاک تسریعی است که از سود مشمول مالیات قابل کسر است . اگر هزینه مالیات برای اهداف حسابداری در سود حسابداری لحاظ شود ، تفاوتهایی بین هزینه مالیات و بدهی مالیاتی قانونی جاری وجود خواهد داشت . در مورد استهلاک تسریعی ، تفاوت تحت عنوان یک مانده بستانکار که بصورت بدهی مالیاتی انتقالی است در ترازنامه نشان داده می شود . راه دیگر این است که دارایی به ارزش متفاوت تری برای اهداف مالیاتی در مقایسه با ارزش آن برای اهداف حسابداری شناسایی شود . در دیدگاه سنتی ، حسابداری مالیات انتقالی ، یک دیدگاه سود و زیانی بوده است . اما در سال 1991 FASB دیدگاه ترازنامه ای را جایگزین کرد . تفاوت عمده بین قوانین امریکایی و انگلیسی اینست که امریکا حسابداری را به مالیات انتقالی تلویحی ملزم می کند ، درحالیکه انگلیس سیستم حسابداری جزئی را مجاز می داند .در هر دو کشور امریکا و انگلیس نرخ های مالیاتی سود تغییر می کند و این موضوع بر اندازه بدهی تاثیر می گذارد ( روش بدهی ) ، اما در سایر کشورها تغییرات نرخ نادیده گرفته می شود (روش انتقالی ) .
7-7 حسابداری ترکیبهای تجاری :
رویه های حسابداری امریکایی مرتبط با ترکیب تجاری در APB16 تحت عنوان ” ترکیب تجاری ” تعیین و استفاده از دو روش خرید و اتحاد منافع مجاز شمرده شده است .
1-7-7 روش خرید :
در روش خرید ، که بطور گسترده شبیه به روش تحصیل در انگلستان است ، حسابداری تحصیل دارایی های واحد انتفاعی در کلیه صورتهای مالی به ارزش منصفانه در زمان ترکیب واحدها صورت می گیرد . APB16 ماهیت روش خرید را چنین توصیف می کند که برای ترکیب واحد انتفاعی ، حسابداری روش خرید همانند تحصیل یک شرکت توسط دیگری است و تفاوت بین بهای تمام شده شرکت تحصیل شده و ارزش منصفانه داراییهای مشهود و نامشهود بعنوان سرقفلی ثبت می شود .
2-7-7 روش اتحاد منافع :
در روش اتحاد منافع حسابداری بر مبنای داراییهای تغییر نیافته واحد تحصیل شده و بهای تمام شده تاریخی این دارایی ها با دارایی های واحد تحصیل کننده ترکیب می شوند . APB16 روش اتحاد منافع را چنین توصیف می کند که حسابداری روش اتحاد منافع برای ترکیب واحد انتفاعی همانند یکپارچه کردن منافع مالکانه دو یا چند شرکت از طریق مبادلات اوراق بهادار مالکانه است. هیچ تحصیلی شناسایی نمی شود ، زیرا ترکیب بدون مختل کردن منابع مؤسسات به انجام می رسد .منابع مالکانه ادامه می یابد و مبناهای حسابداری قبلی حفظ می شوند .
خوانندگان صورتهای مالی شرکتهای ترکیب شده امریکای شمالی می توانند انتظار بکارگیری روش خرید از سوی این شرکت ها را داشته باشند ، اگرچه حدود یک پنجم ترکیب های تجاری واحدهای انتفاعی امریکا از روش اتحاد منافع استفاده می کنند . در سال 1994 انگلیس استفاده از روش اتحاد منافع را بسیار معمول عنوان کرد اما در سال 1999 FASB اعلام کرد قصد منسوخ کردن روش اتحاد منافع را دارد . SEC هم از این تصمیم حمایت کرد تا اینکه این روش نهایتا منسوخ اعلام و روش خرید بعنوان تنها روش مجاز مطرح شد .
3-7-7 سرقفلی :
تفاوت عمده بین امریکا و انگلیس در اینست که در امریکا دیدگاه تحصیل کننده مد نظر است ، حال آنکه در انگلیس ماهیت یا دیدگاه بازار مد نظر قرار دارد . دیدگاه تحصیل کننده شامل شناسایی ذخیره تجدید ارزیابی است که خالص دارایی ها را کمتر از واقع و سرقفلی را بیش از واقع نشان می دهد . تفاوت دیگر در اینست که در انگلیس سرقفلی منفی محاسبه می شود اما در امریکا از آنجا که دارایی های تحصیل شده به قیمت پایین تری ثبت می شود ، عموما سرقفلی منفی ایجاد نمی گردد .در امریکا طبق APB17 با سرقفلی همانند یک دارایی رفتار می شود و استهلاک آن در طول عمر مفید که حداکثر 40 سال است محاسبه می گردد . FASB در سال 1999 پیشنهاد کرد این دوره به 20سال کاهش یابد .امروزه قوانین انگلیسی شرکتها را ملزم می کند که سرقفلی را سرمایه ای کنند .
4-7-7 شرکا و مشارکت خاص :
در امریکا و بسیاری از کشورهای دیگر روش حقوق صاحبان سرمایه ” تلفیق سطری ” برای مشارکت خاص و سایر شرکت هایی که تحت نفوذ آنها هستند مورد استفاده قرار می گیرد .
8-7 تاثیرات در عایدات و خالص دارایی ها :
SEC شرکتهای خارجی عضو را به تهیه صورت های مالی طبق GAAP امریکا یا تطبیق و مغایرت گیری بخشی از اطلاعات در فرم - F 20 ملزم می کند که این فرم ها فقط برای متقاضیان خارجی طراحی شده است . مطالعه این موارد تفاوت های حسابداری امریکا با سایر کشورها را مشخص می کند .به غیر از کانادا که قوانین آن شبیه امریکاست ، انگلیس بیشترین تعداد شرکت خارجی را به خود اختصاص داده است . 42 شرکت انگلیسی که در SEC ثبت نام کرده اند برخی تفاوت های حسابداری امریکا و انگلیس را بیان می کنند .این شرکت ها صورت مغایرتی از قوانین امریکا و انگلیس را برای محاسبه عایدات و خالص دارایی ها ( حقوق صاحبان ) منتشر کرده اند . از آنجا که برخی شرکت های بزرگ انگلیسی از رویه های حسابداری مورد استفاده در امریکا استفاده می کنند ممکن است برخی تفاوت ها در این موارد مشخص نشود .همچنین هیچ تعدیلی از بابت LIFO و FIFO در این شاخص وجود ندارد ، چون سیاست FIFO انگلیسی در امریکا هم پذیرفته شده است .بیشترین علت بااهمیت تعدیلات ، تفاوت در سرقفلی و رویه های مالیات انتقالی است . ویتمن ( WEETMAN ) و گری ( GRAY ) در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که حسابداری امریکایی خیلی محافظه کارانه تر از انگلیس است . همچنین ویتمن
در تحقیقات بعدی خود به این نتیجه رسید که علاوه بر استهلاک سرقفلی و مالیات انتقالی ، حسابداری بازنشستگی هم باعث ایجاد تفاوت شده است .
9-7 مقایسه استانداردهای بین المللی با استانداردهای امریکا :
اغلب شرکت ها گزارشگری تلفیقی را با استفاده از یکی از سیستم های GAAP یا IAS انجام می دهند . در نتیجه تفاوت های دو سیستم برای مقیاس های بین المللی اهمیت فزاینده ای دارد .البته GAAP و IAS مفاهیم بنیادی مشابهی با هم دارند . هدف اولیه هر دو از گزارشگری مالی ، تهیه اطلاعات مفید برای سرمایه گذاران به منظور پیش بینی گردش وجه نقد آتی است و هر دو تعریف مشابهی از دارایی و بدهی ارائه می دهند . FASB و IASC در پروژه های مشخصی در سال 1990 با هم همکاری داشتند . متعاقبا در دو سیستم تفاوت هایی وجود دارد که نشان دهنده ضعف IASC می باشد . یکی از تفاوت های اصلی این است که GAAP در بسیاری از موضوعات مفصل تر بحث می کند . مهمترین تفاوت ها در صورت های مالی در جدول زیر ارائه شده است :
استانداردهای بین المللی |
ایالات متحده |
عنوان |
ارزش منصفانه |
عدم تجدید ارزیابی بیش از بهای تمام شده |
اموال ، ماشین آلات و تجهیزات |
ارزش منصفانه |
بهای تمام شده و استهلاک |
دارایی های سرمایه ای |
با فرض 20سال |
حداکثر 40سال |
استهلاک سرقفلی و دارایی های نامشهود |
مختار در بردن آن به سال جاری |
بعنوان اصلاح رویدادهای مالی سال قبل |
اصلاح اشتباهات بااهمیت |
می تواند سرمایه ای یا هزینه شود |
سرمایه ای |
هزینه های استقراض ساخت |
تجزیه بر مبنای محتوای اقتصادی |
پیرو قانون |
ابزارهای مالی مرکب |
اگر معیارهای قطعی مشهود باشند باید سرمایه ای شود |
هزینه شود |
هزینه توسعه |
ارزش ویژه یا تلفیق متناسب |
ارزش ویژه |
مشارکت های خاص |