منبع: | دنیای اقتصاد | تاریخ انتشار: | 1390-01-28 |
نویسنده: | مترجم: | حسن کاسه چی* | |
چکیده: | |||
به عنوان یک فرد یا انسان ما هم شبیه یک شرکت هستیم و این شباهت دلیلی است بر اینکه من کتابهای کسب و کار مدیریتی را دوست دارم. |
|||
مهارتهای مدیریتی چگونه خود را مثل یک شرکت تصور کنید در کسب و کار ایدههای زیادی است که میتوان آنها را برای افراد نیز به کار برد. اما تصور خود به عنوان یک شرکت کار سادهای نیست و لازمه آن یک تفکر جدید و تغییر رفتار ماست. به هر حال اگر این کار را انجام دهیم یک امتیاز روشن و برجستهای در انتظار ماست. ما در جهانی شدن رشد کرده و کامیاب خواهیم شد. ما هم شبیه شرکتها بایستی جهانی شویم چون این تنها راه بقای شرکتها است.جهانی شدن مهارتهای مارا شبیه یک کالا به جهان عرضه خواهد کرد و شغل ما را به ماورای دریاها خواهد برد. با در نظر گرفتن خود به مثابه یک شرکت شما نیز مثل یک شرکت حرفهای با چالشها مواجه خواهید شد و مثل یک بنگاه آزاد، به یک کارفرما وابسته نیستند.من زمانی به این واقعیت رسیدم که کتاب The World is Flat نوشته Thomas Friedman را مطالعه کردم. او در این کتاب میگوید که ما حالا در مرحله سوم جهانی شدن هستیم در مرحله اول جهانی شدن بازیگران اصلی، کشورها بودند. در مرحله دوم جهانی شدن، بازیگران اصلی شرکتهای چندملیتی بودند. اما در مرحله سوم جهانی شدن، بازیگران اصلی افراد توانمند هستند؛ یعنی نقش اصلی را به افراد توانمند میدهد. باید از تکنولوژیها به ویژه اینترنت تشکر کرد که در مرحله سوم جهانی شدن به افراد اجازه این را میدهد که هر چه بیشتر خود را به جهان عرضه نمایند. به عنوان مثال، اکنون برای افراد این امکان وجود دارد تا تولیدات و خدمات خود را به مشتریان جهان عرضه نمایند، چیزی که قبلا فقط توسط شرکتها میتوانست صورت گیرد. در اینجا به مواردی اشاره میشود که شما بایستی آنها را انجام داده تا خود را مثل یک شرکت تصور کنید : 1-: Think of your employer as your customer (فکرکنیدکارفرمای شما مشتری شما است.) اگر شما حالا برای یک شرکت کار میکنید اولین کاری که بایستی انجام دهید تغییر فکر تان است. شما کارمند یک شرکت نیستید، بلکه شرکت مشتری شما است. شما خود به تنهایی مثل یک شرکت هستید و کارفرما فقط یک مشتری است که میخواهد تولید شما را مصرف کند. این تفکر به شما نگرش دیگری را خواهد داد. این موضوع بسیار مهم است. کمی درباره آن فکر کنید و آنگاه مورد بعدی را مطالعه کنید. 2- Take responsibility: (مسوولیتپذیر باشید.) وقتی که میگوییم شما مثل یک شرکت هستید یعنی شما بایستی مسوولیت امور خود را بپذیرید. زمانی که چیزی اتفاقی میافتد آن را به گردن کارفرما یا اقتصاد پیرامون خود نیندازید. بلکه شما مسوول کارخود هستید. 3-Find your core competences: (شایستگیهای خود را پیدا کنید.) امروزه شرکتها زمانی پیشرفت میکنند که فقط روی چند مورد خاص که میتوانند از عهده آن برآیند تمرکز کنند. آنها نمیتوانند روی همه چیز مزیت یا برتری داشته باشند و اگر بخواهند روی همه موارد تمرکز یا تاکید کنند فقط منابع ارزشمند خود را از دست خواهند داد. بنابراین شایستگیهای خود را پیدا کنید. بهترین کلید و بهترین راهنما برای پیدا کردن شایستگیها، اشتیاق و علاقه شما به موارد مورد علاقه شما است. بعد از اینکه شایستگیهای خود را پیدا کردید منابع خود را (زمان، پول و انرژی) به طرف آن سوق داده و آن را به سطح بالاتر بیاورید. 4-Outsource things outside of your core competences: (مواردی که شایستگی انجام آن را ندارید به پیمانکار بدهید.) یعنی آن کار را به افرادی که آن را بهتر و ارزان تر انجام میدهند واگذار کنید. 5- Find your mission: (ماموریت خود را پیدا کنید.) بیان این مطلب سادهتر از انجام آن است. اما شما بایستی ماموریت خود را مشخص کنید تا موفق شوید. 6-Create your one-liner: (ماموریت یک خطی) بعد از اینکه ماموریت زندگی خود را پیدا کردید بایستی آن را مشخص کنید و کل ماموریت خود را در ده کلمه خلاصه کنید. این ماموریت خلاصه، سبب تسهیل بیان و ارتباط شما با دیگران میشود. 7-Build your personal brand: (برند خود را بسازید.) برند شما در واقع مراجعه افراد با ارزش به شما است. برند قوی شما سبب به فروش رسانیدن راحت تولیدات و خدمات شما به آنها است. بنابراین قوانین برندسازی را بیاموزید و شروع به ساختن برند خود کنید. 8-Diversify your customer base: (گستره مشتریان خود را متنوع کنید.) شرکتهای سلامت و موفق فقط یک مشتری ندارند. شما باید مشتریهای زیادی داشته باشید تا چنانچه برای یکی از آنها اتفاقی افتاد، خسارت شما به حداقل برسد. اگر شما کارمندی با یک منبع درآمد هستید یعنی فقط یک مشتری دارید و آن هم کارفرمای شماست. درست مثل این است که همه تخم مرغها را در یک سبد گذاشتهاید شما بایستی مشتریان جدید و متنوعی پیدا کنید و آن به این معنی است که شما بایستی مشتریان مختلفی برای بقای خود پیدا کنید. 9- Plan your move: (حرکت از روی استراتژی صورت دهید.) هیچ شرکتی بدون نقشه و استراتژی کار نمیکند. در غیر اینصورت راه غلط خواهد رفت و کار را نیز غلط انجام خواهد داد. بنابراین حرکتهای خود را از روی نقشه و استراتژی انجام دهید. 10-Record your financial activities: (فعالیتهای مالی خود را ثبت کنید.) آیا شرکتی را میشناسید که واحد حسابداری نداشته باشد. پس اگر قرار است شما مثل یک شرکت عمل کنید باید فعالیتهای مالی خود را اعم از درآمدها، هزینهها و سرمایهگذاریها را ثبت کنید. این چکیده توسطDonald Lotumahina از کتابهایThe World is Flat نوشته Thomas Friedman و Built to Last به سایت Lifeoptimizer.org ارائه شده که با توجه به نو بودن مطلب و تجربه چندین ساله مدیریتی با حذف و اضافات به زبانی ساده و شیوا تنظیم شده است. *مدیرعامل شرکت نفت ایرانول |