منبع: | اقتصاد ایران | تاریخ انتشار: | 1385-09-16 |
نویسنده: | اقتصاد ایران | مترجم: | |
چکیده: | |||
خصوصی سازی نه فرآیندی ساده است و نه به صورتی متحدالشکل اجرا می شود. چگونگی شروع خصوصی سازی متفاوت بوده و دولت ها اهداف مختلفی را از اجرای آن دنبال می کنند و در عین حال، با طیف گسترده ای از مشکلات و موانع مواجه اند. به همین دلیل، دولت ها برای نیل به اهداف مورد نظر خود در خصوصی سازی، به راهبردها و طرح های متفاوت نیازمندند. |
|||
آزادی در شکست، ویژگی های یک خصوصی سازی موفق چه می باشند؟ تاریخ: 16/09/1385 ارائه دهنده: واحد تحقیقات ماهنامه اقتصاد ایران خصوصی سازی نه فرآیندی ساده است و نه به صورتی متحدالشکل اجرا می شود. چگونگی شروع خصوصی سازی متفاوت بوده و دولت ها اهداف مختلفی را از اجرای آن دنبال می کنند و در عین حال، با طیف گسترده ای از مشکلات و موانع مواجه اند. به همین دلیل، دولت ها برای نیل به اهداف مورد نظر خود در خصوصی سازی، به راهبردها و طرح های متفاوت نیازمندند. در این میان، هیچ رویکرد جهانی قابل استفاده ای برای اجرای موفق برنامه خصوصی سازی وجود نداشته و تلاش برای ایجاد یک رویکرد فراگیر و مناسب، کاری بیهوده و زیان آور است. « ستون فقرات » خصوصی سازی به پشتوانه سیاسی محکمی نیاز دارد. اغلب دارایی ها باید زیر قیمت دفتری و ثبت شده فروخته شوند که اگرچه از لحاظ اقتصادی قابل توجیه است، ولی ممکن است دست اندرکاران به حیف و میل اموال متهم شوند. در واقع، پراکندگی منافع در بلند مدت و فشار هزینه ها بر برخی از گروه ها، سبب سیاست زدگی موضوع خصوصی سازی می شود. آن گونه که تجربه کشورهایی نظیر آرژانتین، بولیوی، جمهوری چک، مکزیک و دیگر کشورها نشان می دهد، حل این مشکلات به متخصصان و کارگزاران ماهر و پشتیبانی کامل مسؤولان عالیرتبه برای برطرف کردن موانعی که ممکن است این فرآیند را از مسیر اصلی خود منحرف کنند یا باعث کندی آن شوند، نیازمند است. در این میان، اگرچه تعهد مسؤولان عالیرتبه سیاسی برای اجرای خصوصی سازی و موفقیت آن ضروری و لازم است، اما به هیچ وجه کافی نیست. اقدام برای خصوصی سازی، تنها در صورت همراهی با سازوکارهای لازم برای اطمینان از مشارکت گسترده مردم و تعدیل هزینه های سیاسی و اجتماعی ثمربخش خواهد بود. تعریف دقیق اهداف و راهبردهای برنامه خصوصی سازی نیز به نوبه خود به پذیرش برنامه در میان سهامداران عمده کمک می نماید. تجربه کشورهایی نظیر روسیه که در ابتدای کار، وعده های زیادی نسبت به خصوصی سازی داده بودند، نشان داد که این گونه اقدامات نیازمند راهبرد روشن، توجه کافی به اوضاع داخلی، انعطاف پذیری در اجرا و ایجاد سازوکارهای مناسب و صحیح است. « رقابت با تغییر مالکیت » هنوز پس از گذشت چند دهه از تجربه خصوصی سازی در جهان، مباحث جدی مربوط به حدود مالکیت همچنان بحث انگیز هستند. نظریه های اقتصادی درباره پیامدهای مالکیت نیز تا حدودی نارسا به نظر می رسند. این نظریه ها عمدتاً به ساختار بازار و میزان رقابت پذیری هر شرکت توجه دارند. بنابر دیدگاه رایج، از آنجایی که خصوصی سازی به طور معمول، جزیی از برنامه کلی آزادسازی و اصلاحات برای افزایش رقابت به شمار می رود، با اجرای این برنامه بر میزان رقابت افزوده خواهد شد. حتی برخی موارد نشان می دهند که بحث رقابت حتی از تغییر مالکیت برای ایجاد سود ناشی از کارایی هم مهم تر است. همزمان، این پرسش تداعی می شود که اگر ایجاد رقابت و تغییر ساختار بازار بسیار سودمند است، پس چرا معمولاً در نبود تغییر مالکیت روی نمی دهد و همواره بخشی از برنامه های خصوصی سازی، تغییر مالکیت می باشد؟ وجود تجربیات ناموفق در اصلاح شرکت های دولتی در دهه 1980 و پیش از آن در بسیاری از کشورها، نشان دهنده دشواری ها و نتایج ضعیف اصلاحات در نبود هرگونه تلاش برای تغییر مالکیت است. علیرغم تلاش های متنوع و هماهنگ برای ایجاد اصلاحات و رقابت، شرکت های دولتی سرسختانه نسبت به هرگونه تغییر مقاومت نشان می دهند. دلیل این امر ناشناخته بودن راه حل مشکلات شرکت های دولتی نیست، بلکه ناتوانی یا عدم تمایل دولت برای تأمین و تحمل هزینه اصلاحاتی است که از طریق وارد کردن شرکت های دولتی به صحنه رقابت با بخش خصوصی پدید می آید. حتی در موارد بهبود عملکرد نیز برنامه اصلاحات به دلیل مداخلات سیاسی مقامات، غالباً دوام نمی آورد و یا به شکل نادرستی اجرا می شود ( شرلی و ژو2000.) بدین ترتیب موضوع مالکیت از اهمیت وافری برخوردار است و برای مؤثر واقع شدن رقابت، تغییر مالکیت ضروری است. در این خصوص، ساچز، زینس و آیلات به عنوان تئوری پردازان خصوصی سازی در جهان، به بررسی شواهد تجربی در 24 اقتصاد در حال گذار پرداخته اند. نتایج بررسی های آنها نشان می دهد که تغییر مالکیت به تنهایی برای بهبود عملکرد اقتصادی کافی نیست. اما اگر تغییر مالکیت با اصلاحات نهادی، با هدف رفع موانع ورود و خروج به بازار، اصلاح قوانین و مقررات اداره شرکت ها، تشدید محدودیت های بودجه ای و توسعه بازارهای سرمایه همراه شود، پیشرفتی گسترده و چشمگیر به وقوع خواهد پیوست. لذا سیاست ها و نهادها به اندازه خود “مالکیت” اهمیت دارند. رقابت به معنای ورود آزاد و آزادی در شکست است. از این منظر، رفع موانع ورود در کنار واگذاری دارایی های موجود، کلید توسعه پویا و رقابتی بخش خصوصی است. این امر در بخش های قابل دادوستد، متضمن تسهیل روش ها و صدور پروانه های مورد نیاز برای شروع و ثبت فعالیت های تجاری، حذف موانع واردات و تغییر در قوانین و مقررات قیمت گذاری است. رقابت به معنای آزادی در شکست نیز هست. از آنجا که صدور مجوز تعطیلی و خروج از دایره فعالیت، نشانه روشنی از سوء مدیریت به شمار می رود، لذا دولت ها به طور معمول از متوقف کردن فعالیت شرکت های زیانده اکراه دارند. اما گاهی خصوصی سازی به انحلال یا خروج شرکت های ناکارآمد می انجامد. در این صورت، مالکان خصوصی قادر به انجام کاری می شوند که از عهده مالکان دولتی خارج بود. از دیگر شرایط وجود ساز و کار رقابتی مناسب، وجود بازار مالی کارا است. به عقیده برخی از کارشناسان، با وجودی که بخشی از عملکرد ضعیف کشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق و سایر کشورها مانند چک و اسلواکی به دلیل نبود مدیران و مالکان لایق بوده است، ولی دلیل اصلی، فقدان اصلاحات در بخش مالی بوده است. در کل، اصلاح ساختار مالی و ایجاد یک نظام بانکی رقابتی و تجارت محور، امری مهم در خصوصی سازی موفق به شمار می رود. در این میان، خصوصی سازی بانک ها می تواند به عنوان بخشی از راه حل محسوب شود. « شفافیت » نبود شفافیت موجب بروز فساد می شود، بهانه ای به دست مخالفان سیاسی و دیگران می دهد، عقب نشینی سرمایه گذاران و کل جامعه را به همراه می آورد و تهدیدی جدی برای توقف جریان خصوصی سازی و اصلاحات و آزادسازی به شمار می رود. مطالعات اخیر در آمریکای لاتین از جمله آرژانتین نشان می دهند که دلیل اصلی کاهش پشتیبانی از برنامه خصوصی سازی، وجود اوضاع نامناسب اقتصادی بوده است، اما روش های به کار رفته در جریان خصوصی سازی در افزایش فساد دخیل بوده اند. در روسیه برنامه گسترده خصوصی سازی به “دارندگان اطلاعات نهانی” اجازه داد به “دادوستد درونی” بپردازند، در حالی که “حراج های” بعد از خصوصی سازی به بخشش قسمتی از باارزش ترین دارایی ها به تعداد بسیاری از اشخاص با نفوذ انجامید (بلک، کراکمان و تاراسوا، 2000.) در نتیجه، مردم به مخالفت با خصوصی سازی پرداختند و آن را مترادف با اتلاف و انباشت ثروت نزد عده ای خاص قلمداد کردند. به طور کلی، این مساله به چارچوبهای نهادی مؤثری نیاز دارد، هرچند مطالبه این چارچوب از به وجود آوردن آن بسیار ساده تر است. در بحث خصوصی سازی این امر مستلزم مواردی است که از آن جمله می توان به حداقل رساندن کاغذ بازی و بوروکراسی اداری، پشتیبانی مسؤولان عالیرتبه سیاسی و وجود انعطاف پذیری لازم در جذب منابع خصوصی متعدد اشاره کرد. اما در مجموع، هر چه آزادی در رقابت برای انتخاب بیشتر باشد، شفافیت بیشتر شده و بهای بالاتری نیز پرداخت خواهد شد . « جبران خسارت کارگران » جایی که تغییر ساختار نیازمند کاهش قابل توجه نیروی کار باشد، انجام این فرآیند همواره بحث انگیز خواهد بود. رایج ترین روش کاهش نیروی کار، تأمین مزایای بازنشستگی و پاداش انفصال از خدمت به منظور تشویق خروج داوطلبانه و جبران خسارت بیکاری است. گفتنی است، در طرح های اخیر بانک جهانی برای تأمین اعتبار پاداش انفصال از خدمت، بازدهی طرح در کشورهای مختلف نظیر برزیل، کرواسی، هند، موزامبیک، تونس و توگو بین 22 تا 44 درصد بوده است. فروش یا اعطای سهام به کارکنان شرکت های تازه خصوصی شده، راه دیگر جبران خسارت کارگران و امکان سهیم کردن آنها در سود حاصل از واگذاری شرکت است. با این حال، در اقتصادهای در حال گذار و با درآمد پایین که بازار کار در دست دولت است، چاره کار، اصلاح محیط سرمایه گذاری و بازار کار است تا رشد و توسعه و تولید کار در بخش خصوصی پدید آمده و تعدیل های مورد نیاز و حرکت کارکنان مازاد به سوی مشاغل دیگر، تسهیل شود. |