منبع: | دنیای اقتصاد | تاریخ انتشار: | 1391-01-27 |
نویسنده: | جواد رنجبر | مترجم: | |
چکیده: | |||
مدیرعامل کارخانه چقدر از وقتش را باید صرف انجمنهای صنفی و تخصصی کند؟ آیا لازم است که مدیر عامل همواره شرکت در جلسات صنفی را در برنامه کاریاش داشته باشد یا خیر؟ |
|||
نهادهای صنفی در صنعت و تولید
طبعا دفاع از حقوق صنفی به ویژه در برابر دولت و سایر شرکای اجتماعی مهمترین کارویژه نهادهای صنفی است. بنابراین مهمترین وظیفه یک انجمن حمایت از حقوق شرکتهای تابعه در برابر دولت و سازمانهای مداخلهگر دولتی اعم از مالیات، بیمه، بهداشت، استاندارد، محیط زیست و... و شرکتهای مرتبط بالادستی یا پایین دستی و سایر شرکتهایی است که به نوعی با تولید و عرضه محصول تولیدی کارخانههای تابعه آن انجمن ارتباط دارند. طبیعی است که برای تحقق این کارویژه نخست باید شناخت دقیقی از اهداف و موانع فعالیت شرکتهای تابعه و جمعبندی درستی از این موارد وجود داشته باشد. بنابراین اولین لازمه فعالیت صنفی وجود یک تشکیلات کارشناسی روزآمد است. فقدان این بخش در انجمنهای صنفی ایران به شدت احساس میشود. معمولا انجمنها در ایران (طبعا استثناهایی در این مورد وجود دارد و این اصل شامل تمام انجمنها نمیباشد) بر اساس اهدافیکه در ذهن بنیانگذاران وجود دارد، شکل میگیرد و تفوق افراد در آن نه بر اساس شناخت علمیاز مسائل صنف، بلکه میزان تزریق نقدینگی و گاه توان برقراری ارتباطات سیاسی است. در این صورت اساسا نیازی به وجود تشکیلات علمی و روزآمد احساس نمیشود و این تشکیلات ایجاد نمیشود. ساختارآشنای انجمنهای صنفی در ایران یک رییس و یک دبیر با قدرت تزریق مالی و یک یا دو نفر کارمند نیمه وقت یا تمام وقت تازه کار است و یک هیات مدیره که جلساتش معمولا بدون دستور و صورت جلسه و تنها با ذکر مشکلات مرتبط یا غیرمرتبط اعضا برگزار میشود. متاسفانه عامل تشدیدکننده این وضعیت ناهنجار این است که غیر از 1 یا 2 نفر که از قدرت مالی خوبی برخوردارند، بقیه اعضای هیات مدیره انجمنها عموما از افرادی تشکیل میشود که در کارخانه خود موفق نیستند. یعنی یک نقض غرض اتفاق میافتد. اساسا افرادی باید در هیات مدیره انجمنها عضو باشند که در حرفه خود حرفی برای گفتن دارند و برای دفاع از اهداف و برطرف کردن مشکلات صنف خود پا به عرصه جامعه مدنی گذاشته باشند؛ اما در ایران عموما افرادی که به علت تعطیلی یا نیمه تعطیلی کارخانه خود وقت کافی برای شرکت در جلسات انجمنها دارند، وارد آنها میشوند و طبعا این انجمنها را از کارکرد اصلی خود دور میکنند. لازمه دوم انجمنها اتکا به منابع مالی مستقل است. اعضای انجمن باید در اول سال بودجه انجمن را برآورد و تامین آن را با افزودن حداقل 10 درصد هزینههای پیشبینی نشده بین خود تقسیم کنند. طبعا اعضای قویتر بر اساس گردش مالی بیشتر باید سهم بیشتری در پرداخت این هزینه داشته باشند و اعضای ضعیفتر سهم کمتری. اما تمام بودجه یک انجمن باید از طریق حق عضویت تامین شود. در ایران غلط مصطلح این است که انجمنها مسوول درآمدزایی میشوند و با پرداختن به کارهایی که اساسا ربطی به وظایف ذاتی انجمن ندارد به اتلاف وقت میپردازند. کارهایی مانند مداخله در بیمه واحدهای تولیدی، مداخله در برنامه نمایشگاهها و حتی استقرار سوپرمارکت و بوفه در شهرکهای صنعتی یا گرفتن پورسانت از بلیت هواپیمای اعضا از جمله برنامههای درآمدزایی است که برخی انجمنها پیش میگیرند. تلاش برای تامین بودجه انجمن از طریق فعالیتهای انجمن شبیه به این است که موکلی بخواهد وکیلش هزینههای رفت و آمد و دفاع از پرونده را خود تامین کند. لازمه سوم انجمنها کفایت عددی اعضا است. به طور معمول باید هر انجمن اکثریت کارخانههای مربوط به خود را تحت پوشش قرار دهد. در حالی که در ایران معمولا چنین اتفاقی نمیافتد و انجمنها بیش از اعضای هیات مدیره خود را تحت پوشش ندارند و روند تعداد اعضای انجمنها نیز نزولی است. این مشکل سبب میشود انجمنها با ضعف و عدم اجماع و توان هم افزایی به کار بپردازند و زیاد جدی گرفته نشوند. لازمه چهارم انجمنها هویت است. تشکیل انجمنها صرفا یک کار اداری نیست، بلکه فراتر از آن نشانه وجود کسب و کاری فعال در یک جامعه است. کسب و کاری که دارای ارزش اقتصادی، نیروی متخصص مربوطه و حتی تاریخچه است و در طول زمان و یا بر اثر ابتکاری خاص دارای نشانهای خاص خود شده است. انجمنهای مربوط به این کسب و کارهای هویتدار نیز دارای هویت میشوند و اصالت مییابد. اما در ایران انجمنها گاه بر اثر اتفاق و تصادف و خواست بنیانگذاران شکل میگیرد و فاقد هر نوع هویت است. این نقص جدی سبب میشود که انجمنها صرفا تشکیلات اداری ضعیفی قلمداد شود که با کوچکترین تلنگری از هم فرو میپاشند. لازمه پنجم انجمنها دوری از بوروکراسی است. دوری از بوروکراسی و ایجاد سیالیت در امور شاید مهمترین لازمه یک انجمن باشد. انجمن در عین حال که باید دارای بدنه کارشناسی قوی و استوار باشد و نسبت به رویدادها و وقایع مرتبط به سرعت پاسخ گوید باید عاری از پیچیدگیهای بوروکراتیک نیز باشد. طبعا ملاقات رییس یک انجمن یا دبیر آن نباید نیاز به وقت گرفتن و برنامه ریزی طولانی داشته باشد یا نامه نگاری با انجمن باید سریع و سهل باشد. در حالی که در ایران انجمن ابتدا بیاثر و غیرفعالند و پس از مدتی نیز دچار بوروکراسی میشوند. ششمین اصل مهم برای انجمنها دوری از انفعال است. هر انجمن باید بتواند نسبت به وقایع اطراف حساس و پاسخگو باشد؛ اما نباید صرفا در دام انفعال و پاسخگویی بیفتد. معمولا برنامه اصلی در ایران چنین است که انجمنها پس از تصویب قوانین در مجلس یا صدور دستورات دولتی به دفاع از صنف خود برمیخیزند و به مصاحبه یا بیانیه اقدام میکنند. بر این اساس به راحتی میتوان یک انجمن را درگیر پاسخگویی و مصاحبههای بیپایان کرد. هفتمین لازمه انجمنها اخلاق حرفهای است در نظر گرفتن منافع همه اعضا و عدم منفعتجویی شخصی دو شاخصه مهم اخلاق حرفهای انجمنها است. شفافیت و اطلاع رسانی مداوم به اعضا و نیز راستگویی و صداقت ابزارهای اصلی عملیاتی کردن این شاخصهها است. به نظر میرسد در شرایط کنونی تقویت انجمنها یکی از مهمترین راهکارهای تقویت و حمایت از تولید صنعتی است. در این مسیر میتوان فعالیتهای ثمربخش و سازنده برخی انجمنها را الگو قرار داد.
|